محتمل ترین محدوده بازگشت بازار یا PRZ
ساختارهای قیمتی خاص که شامل سه یا چند رقم فیبوناچی در یک محدوده تعریف شده میباشند، مفهوم اصلی در تعریف نواحی هارمونیک (Harmonic) هستند. به این دلیل به این محدودهها “محتمل” گفته میشود که این نواحی تعریف شده بایستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند، چونکه بازار با رسیدن به این محدوده معاملات نقطه پیوت چقدر دقیق است؟ در معرض بازگشت قوی قرار خواهد گرفت. هر چند این مفهوم در آینده بیش از این توضیح داده خواهد شد، اما در حال حاضر بایستی درک کرد که الگوهای هارمونیک توسط ساختار قیمتی خاصی تعریف میشوند که شامل ترکیبی از اصلاحها و برآوردهای قیمتی فیبوناچی متمایز و متوالی هستند. با محاسبه جوانب مختلف فیبوناچی یک ساختار قیمتی خاص، الگوهای هارمونیک میتوانند محدوده بخصوصی را در قالب محدوده بازگشتی محتمل در حرکات قیمتی نشان دهند. دوباره تأکید میشود که این نواحی محدوده بازگشتی محتمل شناخته میشوند. در واقع PRZ – Potential Reversal Zone نشانگر نواحی حساسی است که جریانات خریداران و فروشندگان پتانسیل تغییر را دارند. این نواحی هارمونیک سعی میکنند تا سطوح قیمتی که نامتعادل هستند و نشانگر تغییر وضعیت از اشباع خرید یا اشباع فروش به وضعیت متعادل هستند را نشان دهند.
هر سیستم معاملاتی سعی دارد تا در سمت درست بازار قرار گیرد. تکنیکهای معاملاتی هارمونیک این نواحی را محاسبه و سیگنالهای خریدوفروش مبتنی بر حرکات قیمتی را در این نواحی بازگشتی تولید میکنند. علاوه بر این، این تکنیکها مسیر و نوع رفتارهای قیمتی را تعریف میکنند، بهطوریکه به عنوان ابزاری برای پیشبینی تغییرات احتمالی بازار به کار گرفته می شوند.
از دید کلی تشخیص الگوهای قیمتی هارمونیک میتواند چشمانداز خوبی از وضعیت حرکات قیمتی را نشان دهند. الگوهای قیمتی گذشته و سطوح فیبوناچی مهم تاریخی یکی از ابزارهای مهم در جهت تعیین نواحی مهم حمایت و مقاومت هستند. علاوه بر این هر الگو اطلاعات اضافی را در رابطه با وضعیت اشباع خریدوفروش در بازار نشان میدهد.
الگوی هارمونیک – محدوده بازگشتی یا PRZ شامل چندین سطح فیبوناچی است. این تصویر نمونه ساده ای از ظاهر یک PRZ است که بعد از تشکیل آن، بازار به سمت بالا باز می گردد.
محدوده بازگشتی محتمل پنجره هارمونیکی است که نواحی خاص قیمتی را با توجه به ساختار قیمتی کلی نشان میدهد. این مفهوم تأکیدی زیادی بر حرکات قیمتی در PRZ دارد. علاوه بر این نتایج حرکات قیمتی در این نواحی سیگنال معامله به سبک الگوهای هارمونیک محسوب می شود.
از دید کلی معاملهگری به سبک حرکات قیمتی نیازمند اعتقادی است، که بازار سیگنالهای لازم برای درک حرکات قیمتی را در اختیار معاملهگر میگذارد. از آنجایی که همه الگوهای هارمونیک نشانگر برآیند خریداران و فروشندگان نسبت به حرکات قیمتی قبلی است، هر سیگنال تولید شده از خود حرکات بازار خلق میشود. بر همین اساس، تحلیل نسبی حرکات قیمتی گذشته، همانطور که در بخش اصول هارمونیک توضیح داده شد، لازمه تعریف محدوده بازگشتی محتمل است، تا سیگنالهای معاملاتی و ساختارهای قیمتی ویژه را تولید کند.
بسیار مهم است که تأکید شود، سبک هارمونیک از محاسبات زیاد و دقیقی برای تعریف نواحی حمایت و مقاومت استفاده میکند. انتسابهای دقیق نسبتهای فیبوناچی، روشهای اصلی جهت تائید ساختارهای قیمتی در قالب الگوهای هارمونیک است. در واقع، محدوده بازگشتی محتمل، ابزار تکنیکال قابل تحسینی است که در هیچ رویکرد تکنیکال دیگری قابل مشاهده نیست. هر چند درک این مفاهیم و همچنین پیادهسازی استراتژیهای معاملاتی نیازمند زمان است، اما تکنیکهای معاملاتی هارمونیک همواره اطلاعات ضروری را در رابطه با آینده حرکات قیمتی تولید میکند.
ورود به معامله از محتملتری محل بازگشتی یا PRZ
مهمترین کار در معاملات هارمونیک ورود به معامله از PRZ است. همانطور که PRZ به محل تکمیل الگو مربوط میشود، این “محدوده هارمونیک” است که اطلاعات خوبی را در اختیار معاملهگر قرار میدهد. به یاد داشته باشید الگوهای هارمونیک محدودههای خاصی را تعریف میکنند که میتوانند نما گری از حرکات قیمتی آتی بازار باشند. اگر یک PRZ الگوی خاصی شامل چندین عدد باشد، دامنه قیمتی بایستی به عنوان هارمونیک ترین محل در نظر گرفته شود. اگر حرکات قیمتی از این محدوده برگردند، PRZ میتواند بهعنوان نقطه بازگشتی مهمی در نظر گرفته شود. اگر بازار از این محدوده برنگردند، نشانگر این است که روند قبلی و غالب بر بازار نسبتاً قوی است. توانایی تفسیر و رمزگشایی حرکات قیمتی در “محدودههای هارمونیک”، عامل تعیین کنندهای در تبدیل الگوها به سود است.
سناریوهای بازگشتی
هر معاملهای نیازمند قواعدی برای ارزیابی PRZ دقیق و درک همه احتمالات بازگشتی است. پس از ورود به معامله از محل تکمیل الگو، حرکات قیمتی میتوانند یکی از سه مورد زیر را به نمایش بگذارند:
- از PRZ عبور کنند و به محدوده حد ضرر برسند.
- اندکی بالاتر از PRZ برگردند و به تعادل برسند.
- از PRZ برگردند و در کوتاهترین زمان حرکت خوبی را به نمایش بگذارند.
اجازه دهید تا این سناریوها را دقیقتر بررسی کنیم:
- حرکات قیمتی به محدوده حد ضرر وارد میشوند و معاملهگر را وادار به پذیرفتن ضرر میکنند. هر چند که این نمیتواند اتفاق مطلوبی باشد، اما ضرر بخشی از حرفه معاملهگری است. به همین دلیل بایستی به خاطر داشت که همه سیگنالهای معاملاتی جوابگو نخواهند بود. اما اگر این رویکرد به دقت و بهطور مستمر در همه معاملات پیاده شود، این سیگنالها معاملات خوشایند فراوانی را برای معاملهگر به ارمغان خواهند آورد.
- سیگنالهای هارمونیک معمولاً واکنشهای اولیهای را حداقل پس از برخورد به PRZ به نمایش میگذارند. با این حال همه سیگنالها یکسان نیستند. در چنین شرایطی وقتی حرکات قیمتی اندکی بر میگردند و در مسیر روند قبلی و غالب بازار حرکت میکنند، بایستی سود سریعی را قبل از تبدیل شدن به ضرر از بازار گرفت و خارج شد.
- حرکات قیمتی که اندکی پس از برخورد به PRZ به سمت عکس روند قبلی بر میگردند، مدتزمان خوبی را برای تعیین بسط بازگشت فراهم میکنند. پس از اینکه سود کوچکی به دست آمد، فنهای مدیریت معامله بایستی در جهت بهینه کردن سود و مدیریت کارای معامله به کار گرفته شود.
هر چند که شاید سناریوهای بالایی بیش از حد آسان به نظر برسند، اما بایستی توجه کرد که هر معاملهای میتواند به سود، ضرر یا نقطه سربهسر برسد. پس از اینکه الگوی هارمونیک معتبر تشخیص داده شد، تصمیم ورود به معامله بستگی به چند کندل قیمتی تشکیل شده در محدوده محتمل بازگشتی (PRZ) دارد. استفاده از PRZ بهعنوان محتملترین محدوده تغییر جریان بازار، به معاملهگر این امکان را میدهد تا حرکات بازگشتی در این محدوده را به دقت زیر نظر بگیرد.
یکی از فاکتورهای مهم در بررسی حرکات قیمتی بازار در محدوده محتمل بازگشتی (PRZ)، اهمیت اعداد موجود در این محدوده است. انطباق برآوردهای الگوهای هارمونیک بسیار مهم است، چونکه در محدوده محتمل بازگشتی، محاسبات هارمونیک زیادی وجود دارد که تشخیص اینکه کدام یک منجر به پایان روند خواهد شد کار دشواری است. هر چند که سناریوهای بالایی کلی هستند، اما در تعیین اهمیت اعداد و محاسبات مهم هارمونیک در محدوده محتمل بازگشتی (PRZ) بسیار کاربرد دارند.
نکاتی در رابطه با محدوده محتمل بازگشتی (PRZ)
- به دنبال محدودهای باشید که عوامل تکنیکال زیادی با یکدیگر انطباق دارند. تجربه نشان داده که انطباق نسبتهای فیبوناچی (بخصوص در الگوهای هارمونیک) میتوانند نشانگر محدوده قوی از حمایت یا مقاومت باشند. زمانی که الگوی خاص هارمونیکی شامل نسبتهای مختلفی از فیبوناچی در محدوده قیمتی تعریف شدهای باشد، احتمال اینکه بتواند مسیر آتی روند بازار را نشان دهند بسیار بالاست.
- به دنبال محدودهای باشید که گروه زیادی از محاسبات را شامل میشود. بهترین شیوه استفاده از الگوهای هارمونیک به این صورت است که محدودهای را بیابید که گروه زیادی از محلهای تکمیل الگوهای هارمونیک و نسبتهای فیبوناچی مهم در آن جای گرفتهاند.
- هر چه عدد بزرگتری باشد، محدوده هارمونیک هم قویتر خواهد بود. نسبت فیبوناچی که از موجهای حرکتی بزرگتری محاسبه شدهاند، معمولاً مهمترین محل تکمیل الگوی هارمونیک است. این قاعده هم از بُعد زمانی و هم قیمتی اهمیت دارد. برای مثال، الگویی که در نمودار هفتگی تشکیل شده، بسیار مهمتر از الگویی است که در نمودار روزانه تشکیل شده است. همچنین اگر الگوی کوچکی در داخل الگوی بزرگی تشکیل شده باشد، معمولاً الگوی بزرگتر اهمیت بیشتری دارد.
- محدوده تقریبی اعداد محاسبه شده در PRZ. اگر محدوده محتمل بازگشتی شامل چندین عدد هارمونیک باشد، ایده آل ترین محل برای تکمیل الگو و برگشت بازار جایی است که اکثریت اعداد در آن محدوده قرار گرفتهاند.
کلید اصلی موفقیت در معاملات هارمونیک تعیین و تفسیر دقیق حرکات قیمتی در محدوده محتمل بازگشتی (PRZ) است. تفسیر حرکات قیمتی در محدوده معاملاتی کار کوچکی نیست. تشخیص محل تکمیل الگوی هارمونیک (Harmonic) نیازمند شکیبایی و تمرین مستمر است. توانایی تشخیص واکنش اولیه بازار در برخورد به PRZ مسئلهای است که به تنهایی میتواند معاملهای را وارد سود کند. با تکمیل الگو حرکات قیمتی بزرگی را هم میتوان شاهد بود، که نیازمند ارزیابی سریع و اتخاذ فوری تصمیمات معاملاتی است. معاملهگر بایستی آماده باشد تا با ورود اولیه قیمت به محدوده محتمل بازگشتی شرایط را سریعاً ارزیابی کند و تصمیم معاملاتی را اتخاذ نماید.
ورود بازار به محدوده محتمل بازگشتی
محدوده محتمل بازگشتی که به درستی تعیین شده باشد، در اولین برخورد بازار به آن واکنشهایی را نشان میدهد. میتوان گفت که در برخورد اولیه بازار به محدوده PRZ میتوان شاهد واکنشهای قیمتی بود که گاها فرصتهای معاملاتی را به وجود میآورند. هر چند که میزان ادامه بازگشت بازار از محدوده PRZ میتواند متفاوت باشد، اما باید واکنش اولیه بازار بهگونهای باشد که قیمت از محدوده تعیین شده برگردد، تا الگوی تشخیص داده شده را تائید کند.
کی محدوده مشخص شده برای PRZ اشتباه است؟
نشانه اولیهای از یک محدوده غلط بازگشتی، عدم واکنش بازار به PRZ است. یعنی بازار پیش از ادامه روند قبلی هیچ واکنشی به PRZ نشان ندهد. تشخیص الگوی معتبر نیازمند تجربه است و در واقع تفاوت میان معاملهگر بازنده و برنده است. اما واکنش اولیه بازار به PRZ همواره یکی از مهمترین موضوعات در فرآیند تصمیمگیری است. کندل های قیمتی اولیهای که در برخورد اول بازار به PRZ تشکیل میشوند، برای برآورد میزان بازگشت قیمتی بازار بسیار اهمیت دارد.
برخورد اول بازار به PRZ میتواند بسیار سریع اتفاق بیافتد و گاها دیده شده که به دلیل نوسانات بازار فرصت معاملاتی ناشی از تکمیل الگوی هارمونیک از دست میرود. تنها کاری که در چنین شرایطی میتوان انجام داد این است که پیش از برخورد اولیه بازار آماده باشید و تعدادی از الگوهای هارمونیک معتبر را زیر نظر بگیرید. برخی از الگوهای هارمونیک در اولین برخورد به محدوده PRZ حرکات سریعی را به راه میاندازند که میتوانند بسیار سود ده باشند، به همین دلیل حتماً پیش از رسیدن بازار به محدوده PRZ آماده معاملات نقطه پیوت چقدر دقیق است؟ باشید.
اکثر موقعیتهای بازگشتی حرکات قیمتی بزرگی را به راه میاندازند که در محدوده کوچکی روی میدهند. حتماً به یاد داشته باشید که محدوده PRZ، محدوده دقیقی است که نشانگر تکمیل الگوی های هارمونیک و پیشبینی از تغییرات روند قبلی بازار است. همین که الگو تکمیل شد میتوان انتظارات تغییرات قابل توجه قیمتی را داشت که حرکات بزرگی به راه خواهند انداخت.
چک لیست معامله
چک لیست معامله با الگو های هارمونیک
محاسبه ریسک در معاملات فارکس
معاملات فارکس در صورت مناسب بودن شرایط بازار معاملات میتوانند برای شما سود بسیاری به همراه داشته باشند.
اما همیشه انجام هر معامله ای همراه با ریسک است.
شما به عنوان یک معاملهگر باید بتوانید موقعیتهایی را برای معاملات خود انتخاب کنید که برخلاف تصورات شما پیش نروند.
چگونه میتوان ریسک معاملات را به بهترین روش محاسبه کرد؟
یک معاملهگر حرفه ای فارکس میداند که حفظ سرمایه به اندازه کسب سود مهم است.
تمرکز بر مدیریت ریسک در معاملات گوناگون اعم از بازار سهام، بازار فیوچرز، CFD و بازارهای ارز خارجی (فارکس) مهم است.
باید گفت محاسبه ریسک اولین قدم در کنترل ریسک است است.
در معاملات فارکس معمولا معاملهگران با پیپ کار میکنند.
از این واحد اندازهگیری برای اندازه گیری تغییرات قیمت در بازار استفاده میشود.
معمولا در اغلب جفت ارزها، قیمت عرضه و تقاضا با استفاده از پیپ مشخص میشود.
پیپ نشاندهنده کوچکترین واحد نرخ ارز و حرکت آن است که از نظر عددی معمولاً یک صدم درصد یا 0.0001 و یا چهارمین رقم اعشار در نظر گرفته میشود.
یک نقطه شروع خوب در روش معاملاتی مناسب که بر کاهش ریسک تمرکز دارد، براساس تصمیمگیری درباره میزان ریسک ساخته میشود.
حداکثر ریسک قابل تحمل در هر معامله چقدر است؟
یکی از دغدغه های همیشگی معامله گران مدیریت سرمایه و میزان سرمایه تحت ریسک است.
اغلب معاملهگران ترجیح میدهند در هر معامله 1 تا 3٪ از موجودی کل حساب خود را تحت ریسک قرار دهند.
آیا این به معنای این است که اگر ریسک کلی شما 3٪ باشد و بخواهید 2 معامله انجام دهید باید ریسک هر معامله برابر با 1.5٪ باشد؟
به مثال زیر در این رابطه توجه کنید:
فرض کنید موجودی حساب شما برابر با 1000 دلار باشد و معامله خود را با جفت ارز EUR/USD با نرخ 1.41764 انجام میدهید.
انتظار شما از این جفت ارز حرکت صعودی آن است اما برای رعایت احتیاط تصمیم میگیرید استاپ لاس خود را در 1.41714 قرار دهید.
قرار دادن استاپ لاس در یک سطح پایینتر میتواند ریسک بالا در معاملات شما را کاهش دهد.
در این شرایط اگر بازار سیر نزولی پیدا کند، این میزان استاپ لاس به معنای کاهش 50 پیپ نسبت به قیمت خرید شما است.
اگر ارزش هر پیپ را 1 دلار در نظر بگیرید، میزان ضرر معاملاتی شما نیز برابر با 50 دلار خواهد بود.
اگر شما در مقابل مارجین معامله کنید، قرار گرفتن در معرض این ریسک تنها در افت پیپ اثر میگذارد و مارجین کل شما را تغییر نمیدهد.
استاپلاسها
یکی از عناصر مهم در زمینه ریسک معاملاتی، استاپ لاس است.
البته تعیین استاپ لاس یکی از سه فاکتور مهمی است که معاملهگران باید در کنار سطح ورود و تارگت قیمت مورد نظر خود به آن توجه کنند.
تمامی این فاکتورها میتوانند به شما در رسیدن به سود در معامله و حفظ سرمایه کمک کنند.
دستور استاپ لاس میتواند در یک سفارش باز برای کاهش پتانسیل ریسک سود، در صورت پیش نرفتن معامله شما براساس استراتژی معاملاتی موجود در نظر گرفته شود.
توجه داشته باشید که در بسیاری از موارد علی رغم تمام محاسبات ممکن است تغییرات ناگهانی در بازار فارکس اتفاق بیفتد و سرمایهگذاری شما را تحت تاثیر قرار دهد.
در این شرایط داشتن یک استاپ لاس در نزدیکی نقطه ورود میتواند ضررهای ناشی از این تغییرات را جبران کند.
استاپ لاس را میتوان در سطحی نزدیک به سطح حمایت قبل در نظر گرفت.
زمانی که قیمتها به صورت نزولی پیش بروند، استاپ لاس، پوزیشن باز شما را میبندد.
استاپ لاسها انواع مختلفی دارند که شرایط گوناگونی را از نظر انعطافپذیری برای معاملات شما فراهم میکنند.
یکی از این استاپ لاسها، تریلینگ استاپ لاس نام دارد که به صورت یک تنظیم متحرک با سطوح از پیش تعیین شده است و بسته به حرکت قیمتها تعریف میشود.
استاپ لاس را تنها میتوان در سطوح زیر پوزیشن باز قرار داد.
حجم پوزیشنها
تعیین حجم پوزیشنها یکی دیگر از روشهای استراتژیک است که به شما در تعیین حجم مناسب برای کنترل حداکثر میزان ریسک برای هر پوزیشن کمک میکند.
تفاوت بین قیمت ورودی و استاپ لاس میتواند تصویر واضحی از ریسک پوزیشن به شما ارائه دهد.
درک درست از ریسک هر پیپ و محل قرار دادن استاپ لاس میتواند در تعیین ریسک به شما کمک کند.
استاپ لاسها در هر پوزیشن براساس متغیرهای گوناگون تعیین میشوند.
اگر گپ یک سهم زیر استاپ لاس معاملهگر قرار بگیرد علی رغم تعیین حجم مناسب پوزیشن، معاملهگران بیشتر از حد تعیین شده در معرض ریسک قرار میگیرند.
محاسبه پیپ
ریسک پیپ تفاوت بین نقطه ورود و نقطهای است که دستور استاپ لاس خود را در آن تعیین میکنید.
اندازه یک پیپ، تعیین کننده میزان سود یا ضرر شما در معامله است.
محاسبه دقیق مقدار پیپ به عنوان معیار مناسبی برای ارزیابی صحیح ریسک در نگهداری از یک پوزیشن است.
روشهای محاسبه پیپ CFD و Spread-Betting متفاوت است.
CFD ها قراردادهای استاندارد در هر بازار هستند، در حالی که Spread-Betting در هر بازار بر اساس هر نقطه تعیین میشود.
معاملهگر باید درک درستی از میزان سرمایهای که برای هر معامله اختصاص میدهد داشته باشد.
با استفاده از این اطلاعات میتوانید ریسک خود را به طور موثر مدیریت و ضررهای معاملاتی خود را کنترل کنید.
یک معامله گر باهوش تنها به فکر کسب سود نیست بلکه به پایین نگه داشتن سطح ضررهای خود نیز بسیار توجه میکند.
به همین دلیل است که چگونگی محاسبه ریسک در معاملات بسیار اهمیت دارد.
روش های تعیین حد سود و حد ضرر – قسمت اول
اگر در بازار مدتی فعالیت داشته اید و با مفاهیم کلی آن آشنایی داشته باشید، به احتمال زیاد با مفهوم “حد سود” و “حد ضرر” نیز آشنایی دارید. اگر هم مبتدی هستید و به تازگی وارد دنیای معامله گری شده اید، هیچ اشکالی ندارد. ما در طلاچارت سعی میکنیم به ساده ترین شکل ممکن این مفاهیم و روش های صحیح پیاده سازی آن را برای شما توضیح دهیم.
حد سود و حد ضرر چیست؟
تقریبا کاربرد آنها از نامشان مشخص است. اما تعریف دقیق تری از آنها را مجددا ارائه میدهیم.
حد سود یا Take Profit: هنگامی که وارد معامله ای می شویم و آن معامله در جهت دلخواه ما پیش میرود، باید مکانی را برای خارج شدن از آن معامله با سود در نظر بگیریم. مکان قرار گیری حد سود جایی است که ما این احتمال را میدهیم که معامله انجام شده مجددا در خلاف جهت ما برگشت کند و سودمان را کاهش دهد.
چندین روش برای مشخص کردن مکان قرار گیری حد سود قرار دارد که همه آنها بستگی به استراتژی معاملاتی شما دارد. در ادامه با مثال های مختلف به شرح کامل پیاده سازی حد سود خواهیم پرداخت.
حد ضرر یا Stop Loss: مطمئن باشید قرار دادن حد ضرر یکی از مهمترین کارهایی است که هر تریدری باید انجام دهد. حد ضرر باعث می شود شما در برابر زیان های ناخواسته و سنگینی که در اثر روندهای بزرگ و یا حرکت های بسیار سریع ایجاد میشوند، بیمه شوید.
بگذارید اهمیت قرار دادن حد ضرر را با یک مثال به شما نشان دهم. این مثال برای افرادی که بدون حد ضرر اقدام به معامله می کنند بسیار تامل برانگیز خواهد بود.
فرض کنید معامله خریدی را روی اونس طلا در قیمت ۱۵۲۶ دلار و سطح حمایتی بسیار مستحکمی که در تایم هفتگی مشاهده می شود انجام داده ایم.
قیمت افت می کند معامله ما زیانده میشود. اکنون سعی میکنیم با امیدواری و اینکه بازار مجددا به بالای سطح حمایتی برمیگردد، پوزیشن خرید خود را با ضرر خاتمه ندهیم و یا بدتر از آن، به حجم خریدهای خود اضافه کنیم.
ببینیم چه اتفاقی افتاده است.
۵ سال گذشته است و قیمت هنوز به نقطه ای که ما پوزیشن خرید گرفته ایم بازنگشته است. میبینید که هر چیزی در بازار می تواند رخ دهد.
ممکن است بازار مجددا به نقطه ورود شما بازگردد؛ اما چه زمانی؟ شاید چند سال دیگر!
استفاده از حد سود و حد ضرر کاملا ضرروی است. مخصوصا استفاده از حد ضرر. چرا که جلوی نابودی سرمایه تان را خواهد گرفت. در این مطلب میخواهیم روش تعیین صحیح نقاط قرار گیری حد سود و حد ضرر را به شما نشان دهیم.
روش تعیین حد سود بر اساس روش های مختلف
تعیین حد سود بستگی به استراتژی شما دارد. اگر استراتژی شما نمی تواند حد سود مشخصی به شما بدهد، پس کاملا بیخیال آن شوید و سراغ یک استراتژی دیگر بروید! در ادامه روش های مختلفی که برای تعیین حد سود به کار میروند را بررسی خواهیم کرد.
حد سود ثابت
در این روش حد سود شما ثابت است. فرض کنید در بازار سکه آتی فعالیت می کنید. برای هر معامله ای که انجام میدهید ۱۰ هزار تومان حد سود در نظر میگیرید و با رسیدن به هدف ۱۰ هزار تومانی از بازار خارج می شوید.
روش ساده ای است اما معایبی نیز دارد. ممکن است بازار بر اساس نواحی مهمی که مدنظر معامله گران بازار قرار دارد، اصلا توان این را نداشته باشد که به حد سود شما دستیابی پیدا کند. یا اینکه در بین این فاصله ۱۰ هزار تومانی یه ناحیه حمایتی یا مقاومتی وجود داشته باشد و باعث جلوگیری از حرکت به سمت هدف شود.
حد سود بر اساس شناسایی نواحی مهم چارت
در این روش نواحی مهم چارت را شناسایی کرده و پس از ورود به معامله، حد سود را روی نقطه بعدی قرار خواهیم داد.
در تصویر زیر مشاهده می کنید که قیمت به حد سودهای تعیین شده توسط ما رسیده است. هر سه سطح نیز به وسیله شناسایی نواحی مهم چارت تعیین شده اند.
استفاده از الگوهای قیمتی
الگوهای قیمتی (مثلث -متقارن، کاهشی، افزایشی-، دوقلو، سر و شانه و …) هر کدام حد سودهای منحصر به خود را دارند که کار را برای تریدرها راحت می کند. قبلا در طلاچارت الگوهای قیمتی مختلفی را معرفی کرده ایم که با خواندن مطالب مرتبط با هرکدام در بخش ۰ تا ۱۰۰ تحلیل تکنیکال می توانید روش تعیین حد سود آنها را نیز یاد بگیرید.
در ادامه با یک مثال ساده جلو خواهیم رفت.
در تصویر زیر بر اساس هدف تکنیکالی الگوی دوقلو هدف را مشخص کرده ایم و قیمت نیز به آن برخورد کرده است.
حد سودهای محاسباتی
برخی از روش ها مثل کاماریلا و پیوت پوینت نیز حد سودهای محاسباتی دارند که با استفاده از فرمول های ساده ریاضی بدست می آیند. در روش کاماریلا و پیوت پوینت با فرمول های محاسباتی سطوح قیمتی مختلفی مشخص می شوند که از آنها برای ورود به معامله و تعیین حد سود استفاده می شود.
معاملات در نقاط شکست پیوت پوینت
درست مثل سطح پشتیبانی و مقاومت نرمال، سطح پیوت پوینت هم برای همیشه نگه داشته نخواهند شد. استفاده از پیوت پوینت برای معاملات طیفی مناسب خواهد بود، اما نه برای همه ی زمان ها. در آن زمان که این سطوح نگه داشته نمی شوند، شما باید تعدادی ابزار آماده در جعبه ابزار فارکس خود را برای استفاده از موقعیت به نفع خود داشته باشید!
همانطور که قبلا به شما نشان دادیم، دو راه اصلی برای معاملات در نقاط شکست وجود دارد: راه تهاجمی یا راه امن. هر دو روش مفید خواهند بود. فقط به یاد داشته باشید که اگر شما راه امن را پیش بگیرید، این بدان معناست که منتظر دوباره امتحان شدن حمایت یا مقاومت هستید و در حقیقت ممکن است حرکت اولیه را از دست بدهید.
استفاده از پیوت پوینت برای معامله در نقاط شکست بالقوه
بیایید به یک نمودار نگاهی بیاندازیم تا معاملات شکست بالقوه با استفاده از نقاط محوری را ببینیم. در زیر یک نمودار 15 دقیقه ای از یورو/دلار است.
در اینجا ما می بینیم یورو/دلار در طول روز یک تجمع قوی داشته و می بینیم که یورو/دلار با فاصله ی زیادی از بالای نقطه محوری باز می شود. قیمت قبل ازاینکه به آرامی در R1 توقف کند حرکتی قوی داشته است. در نهایت، مقاومت شکسته شده و جفت ارز 50 پیپ افزایش یافته!
اگر شما روش تهاجمی را در پیش بگیرید، می توانستید حرکت اولیه را بگیرید و درست مثل اینکه شما جام جهانی را به دست آوردید جشن می گرفتید.
از سوی دیگر، اگر شما راه امن را انتخاب می کردید و منتظر یک تست مجدد بودید، شما یک معامله گر غمگین می بودید. قیمت پس از شکستن R1 دوباره امتحان نمی شد. در حقیقت شرایط یکسان برای R1 و R2 اتفاق افتاده است! توجه داشته باشید که چگونه خریداران یورو/دلار سعی کردند تا برای R3 نیز راه را باز کنند.
با این حال، اگر شما روش تهاجمی را انتخاب کردید، می توانستید فریب بخورید زیرا قیمت نتوانسته بود پایداری اولیه را حفظ کند. اگر توقف شما بیش از حد شدید بود، پس شما باید متوقف می شدید.
بعدا در هر صورت، خواهید دید که قیمت در نهایت شکست را ایجاد کرده است. توجه داشته باشید که چگونه یک بازبینی خط مقاومت شکسته نیز وجود دارد.
معکوس شدن عملکرد
به یاد داشته باشید که وقتی سطوح حمایت شکسته می شوند، معمولا به سطوح مقاومت تبدیل می شوند. این مفهوم «معکوس شدن نقش» نیز به سطوح مقاومت شکسته که سطح حمایت می شوند، اعمال می شود. این فرصت خوبی بود تا از روش “من فکر می کنم جای امن برای پرداخت است” استفاده کنند.
یکی از چیزهای دشواری در مورد انجام معاملات شکست انتخاب جای مناسب برای قراردادن حد ضرر است. بر خلاف معاملات طیفی که در آن شما به دنبال نقاط محوری سطح حمایت و سطح مقاومت هستید، به دنبال حرکت سریع قوی نیز هستید.
در صورت شکسته شدن یک سطح، در تئوری، این سطح به احتمال زیاد تبدیل به ” support-turned-resistance” یا ” resistance-turned-support” خواهد شد. باز هم این معکوس کردن نقش نامیده می شود. از آنجایی که نقش ها معکوس شده اند. اگر خرید کردید و قیمت R1 را شکست، می توانید توقف خود را فقط در زیر R1 قرار دهید.
بیایید به نمودار یورو/دلار باز گردیم تا ببینید که در آن شما می توانید توقف های خود را قرار دهید. این بسیار نادر است که قیمت تمام سطوح نقطه محوری را بشکند و از آن بگذرد، مگر اینکه یک رویداد بزرگ اقتصادی یا اخبار شگفت انگیز منتشر شود.
بیایید به نمودار یورو/دلار بازگردیم تا ببینید که شما آن توقف ها را کجا قرار می دهید و سود می برید. قرار دادن اهداف متوقف و سود با استفاده از نقاط محوری.
در این مثال، هنگامی که شکست قیمت R1 را دیدید، شما می توانید توقف خود را فقط در زیر R1 تنظیم کنید. اگر اعتقاد داشتید که قیمت همچنان افزایش می یابد، می توانید موقعیت خود را حفظ کنید و توقف خود را به صورت دستی حرکت دهید تا ببینید آیا حرکت ادامه خواهد یافت.
شما باید دقت کنید و مطابق با آن تنظیم کنید. شما در درس های بعدی بیشتر در مورد این درس خواهید آموخت. درست همانند هر روش و یا شاخص دیگر، شما باید از خطرات انجام معاملات شکست مطلع شوید.
اول از همه، شما هیچ نظری ندارید که حرکت ادامه خواهد یافت یا نه. شما ممکن است فکر کنید که قیمت همچنان افزایش خواهد یافت، اما شما فریب خورده اید!
دوم، شما مطمئن نیستید که این یک شکست واقعی است و یا معاملات نقطه پیوت چقدر دقیق است؟ فقط حرکت ناگهانی ناشی از انتشار اخبار مهم است. Spikes in volatility یک رویداد رایج در حوادث اخبار است، بنابراین مطمئن شوید که به روز باشید و از تقویم اقتصادی روز یا هفته مطلع شوید.
شما ممکن است فکر کنید که R1 در حال شکستن است، اما شما متوجه نشدید که یک سطح مقاومت قوی درست از R1 گذشته است. قیمت ممکن است بشکند و از R1 بگذرد، مقاومت را آزمایش کند و به عقب برگردد.
شما باید از دانش فارکس خود درباره حمایت و مقاومت، الگوهای شمع و شاخص های مومنتوم استفاده کنید تا به شما کمک کند تا سیگنال های قویتری در مورد اینکه آیا شکستن واقعی است یا نه بیابید.
شکست معتبر خط روند را چطور تشخیص دهیم؟
شرایط شکست معتبر خط روند
یکی از مهمترین مسائلی که در تحلیل تکنیکال با آن سر و کار داریم، خط روند است. در مرحلهی اول و پیش از هر چیز مهم است که بتوانیم خط روند را به درستی تشخیص بدهیم. وقتی این کار را انجام دادیم، باید حواسمان به شکست معتبر و استاندارد خط روند هم باشد. چرا که وقتی خط روند شکسته میشود، سیگنال های معاملاتی فعال میشوند. در این مقاله از اخبار بورس میتوانید شرایط شکست معتبر خط روند و چگونگی وقوع آن را یاد بگیرید و به درستی تشخیص بدهید.
فهرست مطالب با دسترسی سریع
منظور از شکست خط روند چیست؟
قبل از اینکه شرایط شکست خط روند را بررسی کنیم، بهتر است توضیح کوتاهی در مورد خط روند بدهیم. خط روند در حقیقت همان جهت حرکت سهم است. مثلا وقتی میگوییم روند فلان سهم صعودی است، نشان از آن دارد که سهم تمایل به حرکت به سمت قیمتهای بالا دارد. به همین ترتیب وقتی روندمان نزولی است قیمت سهم کاهش پیدا میکند. گاهی هم میگویند بازار رنج است که به معنای آن است که روند خاصی ندارد و سهم به اصطلاح در یک محدودهی مشخص درجا میزند.
اما شکست خط روند یا بریکاوت (Breakout) در تحلیل تکنیکال به شرایطی اشاره دارد که در آن نمودار قیمت، خط روند را قطع میکند. این اتفاق باعث میشود روند تغییر کند و سهم در جهتی دیگر حرکت کند. پس برای یک معاملهگر بسیار مهم است که بتواند شرایط شکست معتبر خط روند را بررسی کند و از این مسئله اطمینان پیدا کند. در آن صورت سیگنال هایی که دریافت کرده است با احتمال بالاتری درست خواهند بود.
شکست خط روند میتواند هم در حرکتهای صعودی رخ بدهد و هم در حرکتهای نزولی سهم. گاهی پیش میآید که شاهد شکسته شدن خط روند هستیم ولی این شکست استاندارد و معتبر نیست. پس باید شرایط وقوع این اتفاق را با دقت بررسی کنیم تا مبادا سیگنال های نادرست و غلط موجب خطا و ضررمان شوند.
شرایط شکست معتبر خط روند
برای اینکه بفهمیم از میان شکست هایی که در خط روند اتفاق میافتد کدامش معتبر است، باید به چند عامل مهم توجه کنیم. در اینجا پنج فاکتور را بررسی میکنیم که شروط اساسی شکست استاندارد خط روند هستد. این پنج شرط عبارتاند از:
- هجوم قیمت به سطوح حمایت و مقاومت
- افزایش شیب شکست موج فعلی نسبت به موج قبلی معاملات نقطه پیوت چقدر دقیق است؟
- بالا رفتن حجم معاملات
- شکست حمایت یا مقاومت با یک کندل قوی
حالا هر کدام از این پنج شرط را با جزئیات بیشتر بررسی میکنیم تا بهتر بر این مسئله مسلط شویم.
هجوم قیمت به سطح حمایت یا مقاومت
وقتی روند معتبر را در یک سهم رسم میکنیم، ممکن است بعد از گذشت مدتی، شاهد نزدیک شدن قیمت به این خط روند باشیم. با توجه به اینکه خط روند صعودی است یا نزولی، باید منتظر باشیم که نقش حمایت یا مقاومت را از این سطح ببینیم. یعنی این احتمال وجود دارد که قیمت نسبت به این سطوح واکنش نشان بدهد. پس انتظار وقوع شکست روند هم دور از ذهن نیست. در اینجا آنچه مهم است توجه به عرضه و تقاضاست. اگر خریداران برای خرید سهم هجوم بیاورند، کفهی تقاضا سنگینی میکند و اگر شاهد فشار فروش باشیم، عرضه بیشتر خواهد بود. تابلوخوانی در این مورد به ما کمک میکند بتوانیم قدرت خریداران و فروشندهها را بررسی کنیم.
هرچقدر تعداد برخورد قیمت به خط روند بیشتر باشد، در نتیجه خط روندمان معتبرتر است. هرچقدر هم اعتبار بیشتر باشد، اهمیت این سطح افزایش پیدا میکند. به جز این مسئله باید ببینیم قیمت چه مدت در محدودهی حمایت یا مقاومت میماند. یعنی اگر خط روندمان مدتی طولانی است که پابرجاست، نشان از قدرت آن دارد.
افزایش شیب شکست موج فعلی نسبت به موج قبلی
اگر شیب برخورد قبلی قیمت با خط روند، کمتر از شیب برخورد فعلی باشد، اعتبار شکست هم بیشتر میشود. به بیان دیگر اگر آخرین برخورد قیمت به خط روند نسبت به برخورد قبلی شیب بیشتری داشته باشد، میفهمیم که این شکست معتبرتر است. برای اینکه درک درستی از شیب قیمت داشته باشیم، باید به مفهوم شتاب توجه کنیم. شتاب را هم میتوانیم با اندیکاتور مومنتوم اندازهگیری کنیم. هر چه مومنتوم تمایل بیشتری برای حرکت رو به بالا داشته باشد، نشانگر آن است که قدرت کندل ها بیشتر است و بدنههای آنها هم بزرگتر خواهد بود.
بالا رفتن حجم معاملات
پای ثابت شکست معتبر و استاندارد خط روند، حجم معاملات بالاست. این مسئله به خاطر آن است که برای شکستن سطوح معتبر حمایت یا مقاومت، به کندلهای پرقدرت نیاز داریم. یعنی حجم معاملات بالا میتواند اهرمی باشد برای فشار وارد کردن به این سطوح. اما یک نکتهی بسیار مهم در اینجا وجود دارد که خیلی از مواقع تازهکاران را گرفتار میکند.
بعضی وقتها پیش میآید که خط روند شکسته میشود و کندل آخر هم بالاتر یا پایینتر از این خط بسته میشود. اما کندل بعدی در جهتی معکوس تشکیل میشود. یعنی اگر روند سعم صعودی باشد، ابتدا کندلی که خط روند را میشکند پایین این خط بسته میشود. یک معاملهگر تازهکار ممکن است این مسئله را به عنوان شکستن خط روند تلقی کند. ما در اینجا نیاز به تثبیت داریم. ممکن است کندل بعدی، باز هم بالای خط روند بسته شود و سهم همچنان به حرکت صعودیاش ادامه بدهد. این شکست فیک، Fakeout نام دارد. اگر به اندیکاتور حجم معاملات در هنگام شکست توجه کنیم، به میزان زیادی میتوانیم از این گونه شکستهای فیک در امان بمانیم.
شکست حمایت یا مقاومت با یک کندل قوی
یکی دیگر از شرایط شکست معتبر خط معاملات نقطه پیوت چقدر دقیق است؟ روند صعودی یا نزولی این است که یک کندل قوی بالاتر از خط روند بسته شود. معمولا کندل باید بدنهای بزرگ با سایهی کوتاه داشته باشد. حتما و حتما دقت کنید که کندل بالاتر از خط روند بسته شود. در غیر این صورت شرایط وقوع شکست معتبر خط روند برقرار نخواهد بود.
در سمت دیگر روند صعودی را داریم که همین قانون برای معاملات نقطه پیوت چقدر دقیق است؟ آن هم وجود دارد. یعنی اگر روندمان صعودی است، یه یک کندل قوی نیاز داریم که پایین خط روند بسته شود.
پولبک
آخرین شرطی که برای معتبر بودن شکست خط روند باید آن را بررسی کنیم، وجود پولبک است. پولبک خطوط حمایت و مقاومت را امتحان میکند. فرض کنید یک خط روند صعودی داریم که شکسته میشود. در اینجا خط روندمان نقش حمایتی دارد. یعنی در حرکات صعودی، خط روند مانع از آن میشود که قیمت سهم ریزش کند. اما وقتی شکست اتفاق میافتد، این خط تبدیل به مقاومت میشود. وظیفه پولبک این است که صحت این اتفاق را آزمایش کند. بعد از شکست، قیمت به این سطح نزدیک میشود تا این آزمون را انجام بدهد. این حرکت پولبک نامیده میشود.
در روند نزولی هم همین مسئله را داریم. در روندهای نزولی، خط روند نقش مقاومت دارد. وقتی شکسته میشود این خط نقش حمایت پیدا میکند و باید ببینیم آیا این حمایت مانع از ریزش قیمت و باعث آغاز روند صعودی میشود یا خیر.
آموزش تشخیص شکست استاندارد خط روند صعودی
حالا میخواهیم مسائلی را که توضیح دادیم در دو بخش شکست معتبر خط روند صعودی و نزولی با هم بررسی کنیم. اول به سراغ روند صعودی میرویم. تصویر زیر را در نظر بگیرید:
اینجا یک روند صعودی داریم. میبینیم که این خط روند نقش حمایتی را ایفا میکند و نمیگذارد قیمت سهم پایین بیاید. در این تصویر سه نقطهی برخورد داریم که اعتبار روند را مشخص میکنند.
وقتی در بالاترین سقفی که ایجاد شده است یک خط افقی را مطابق شکل رسم کنیم، میبینیم که سقف بعدی در نقطهای پایینتر تشکیل شده است. این نخستین مسئلهای است که میتواند توجه ما را به خودش جلب کند و ما را برای شکست آماده کند. حالا به فلش قرمزی که با علامت تعجب در تصویر مشخص است نگاه کنید. شیب این حرکت نزولی از شیب حرکت قبلی بیشتر و تندتر است. فاصلهی بین دو فلش قرمز آخر هم کمتر از فاصلهی بین فلشهای قبلی است.
نقطهی C در این تصویر آخرین پیوت ماست. از این نقطه یک خط افقی رسم میکنیم. ممکن است سهم تا این سطح افقی ریزش داشته باشد و مجددا به حرکت صعودیاش ادامه بدهد. این مسئله نشان میدهد که هر شکست خط روند معتبر نیست و باید شرایط را به دقت بررسی کرد. لازم است که منتظر تثبیت شکست بمانیم. یعنی باید قیمت از محدودهی دایرهی نارنجی خارج شود و به سمت پایین حرکت کند. در این صورت است که میتوانیم بگوییم شکست خط روند معتبر و قطعی است. پولبک ممکن است به خط روند یا به همان سطح افقی C اتفاق بیفتد. بعد از این که این شرایط برقرار شوند، میتوانیم منتظر ریزش بمانیم.
مثال شکست خط روند صعودی
حالا به سراغ بورس ایران میرویم تا سهمی را بررسی کنیم و ببینیم شرایط معتبر شکست خط روند چگونه است. نمودار نماد توریل در تصویر زیر مشخص است:
اول از همه خط روندمان با دستکم سه برخورد داشته باشد که این اتفاق افتاده است. پس خط روند معتبر است. میبینید که سقف آخر از سقفهای قبلی پایینتر است که این نشانهای است برای شکست روند. بعد از آن هم میبینید که یک کندل قوی خط روند را شکسته و پس از آن پولبک زده است. با اتمام این مراحل، یک ریزش شدید را در سهم میبینیم که اگر از اول به این مسائل دقت کرده بودیم میتوانستیم از احتمال وقوع شکست باخبر شویم.
آموزش شناسایی شکست معتبر خط روند نزولی
حالا اگر روندمان نزولی باشد چه میشود؟ هیچ تفاوتی ندارد. باز هم همان مراحل را باید بررسی کنیم. تصویر زیر را در نظر بگیرید.
اگر آخرین کف ایجاد شده بالاتر از کف قبلی باشد به منزلهی سیگنال مهمی است که ما را از احتمال شکست معتبر خط روند نزولی باخبر میکند. همچنین اگر شیب فلش صعودی در نقطهی C را بررسی کنیم میفهمیم که از فلش قبلی تندتر است. به جز این فاصلهی برخورد دو فلش سبزرنگ آخر هم کمتر از فلشهای قبلی است. این مسئله هم به عنوان یکی دیگر از نشانههای شکستن خط روند تلقی میشود. در نهایت باز هم باید منتظر تثبیت شکست بمانیم. یعنی لازم است قیمت از دایرهی نارنجی خارج شود و به سمت بالا حرکت کند. پولبک هم یا همتراز با سطح افقی C خواهد بود (خط چین آبی) یا به خط معاملات نقطه پیوت چقدر دقیق است؟ روند برخورد میکند.
مثال شکست خط روند نزولی
در پایان یک مثال هم از شکست استاندارد خط روند نزولی بررسی میکنیم. تصویر زیر نمودار نماد فزرین را نشان میدهد:
اول از همه به این نکته توجه کنید که در حرکات آخر سهم، قیمت چقدر به خط روند نزدیک شده است. در سمت راست نمودار مشخص است که کف جدید از کف قبلی بالاتر است. شکست هم به کمک یک کندل با بدنهای قوی انجام شده است و پس از آن پولبک به سطح مقاومت شکسته شده را داریم. در نتیجه تمام این شرایط در کنار هم، موجب شکست خط روند نزولی و آغاز حرکت صعودی شدهاند.
جمع بندی
خط روند یکی از مهمترین مولفههای تحلیل تکنیکال است که به کمک آن میتوانیم جهت حرکت سهم را تشخیص بدهیم. وقتی این خط شکسته میشود، روند فعلی به پایان میرسد و روندی جدید از سر گرفته میشود. منتهی شکست روند باید به صورت معتبر و استاندارد انجام شود. هر شکستی را نمیتوانیم به منزلهی تغییر روند در نظر بگیریم. عواملی مثل حجم معاملات بالا، شکست سطوح حمایت یا مقاومت به کمک کندل قوی، پولبک، هجوم نمودار قیمت به سمت خط روند و افزایش شیب شکست موج فعلی در مقایسه با موج قبلی همگی عواملی هستند که میتوانند به ما در تشخیص شکست معتبر خط روند کمک کنند.
سوالات متداول با پاسخ های کوتاه
به معنای برخورد نمودار قیمت با روند حاکم بر سهم است که منجر به تغییر روند میشود.
با توجه به عواملی مثل: افزایش حجم معاملات، پولبک، شکست سطوح حمایت یا مقاومت به کمک یک کندل با بدنهای قوی، افزایش شیب شکست موج فعلی نسبت به شیب موج قبلی و حرکت کندلها به نزدیکی خط روند میتوانیم از اعتبار شکست مطلع شویم.
به ما کمک میکند زمان مناسب برای خرید و فروش و به طور کلی معامله سهم را بهتر بفهمیم. وقتی بتوانیم اعتبار شکست را به درستی بررسی کنیم، سیگنالهایی که از این طریق میگیریم هم معتبر خواهند بود.
دیدگاه شما