آموزش مدیریت سرمایه
مدیریت سرمایه در بازارهای مالی یکی از مهمترین ارکان موفقیت در این صنعت است، زیرا هیچ تاجری بدون مدیریت سرمایه نمی تواند در هیچ بازار مالی (حتی کسانی که در بازارهای سنتی کار می کنند) دوام بیاورد. اگر ندانید سرمایه خود را چگونه مدیریت کنید در شرایط بحرانی و ناپایدار اقتصادی دارایی خود را از دست خواهید داد، از طرفی با یادگیری علم مدیریت سرمایه می توانید ریسک را مدیریت کرده و سود و زیان خود را کنترل کنید. تیم تحلیلی آکادمی اشرف، ارکان مهم مدیریت سرمایه را مدیریت می کند که شما را قادر می سازد در بازارهای مالی مانند بازارهای ارز دیجیتال و بازارهای ارز به موفقیت مالی دست یابید.
وقتی صحبت از مدیریت سرمایه ارز دیجیتال می شود، مدیریت ریسک، اصول سرمایه و ترکیب ارز دیجیتال است. هر یک از موارد ذکر شده می تواند پیامدهای بسیار مهمی برای مدیریت سرمایه داشته باشد. مدیریت سبد ارزهای دیجیتال مهم ترین پارامتر در مدیریت سرمایه بازار ارز دیجیتال است. سرمایه گذاران باید یاد بگیرند که چگونه وجوه خود را با توجه به مدل سرمایه گذاری خود به درستی مدیریت کنند، دوره آموزش مدیریت سرمایه به شما یاد می دهد که چگونه در مسیر ارز دیجیتال قرار بگیرید.
مدیریت سرمایه یک استراتژی مالی است که برای اطمینان از حداکثر کارایی سرمایه در یک شرکت طراحی شده است. به عبارت دیگر مدیریت سرمایه به معنای مدیریت پول است.
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی است، اما کاملا فردی و مختص هر سرمایه گذار است و بر اساس شخصیت، احساسات و اهداف مالی افراد متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، تجریه سرمایه گذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت پول دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه بقا است. در مرحله بعد اولویت با سود و افزایش سرمایه است.
مدیریت سرمایه دانشی است که در صورت استفاده صحیح، نه تنها به بقای سرمایه منجر می شود، بلکه موجب سودآوری و افزایش ارزش سرمایه نیز می شود.
چرا به مدیریت سرمایه نیاز داریم؟
مدیریت سرمایه دانش و مهارت های سرمایه گذاری است که به افراد در کنترل ریسک و به حداکثر رساندن بازده کمک می کند. البته مدیریت پول با توجه به شخصیت، تجربه و میزان پول هر فرد متفاوت خواهد بود و هرکس باید با توجه به شرایط خود استراتژی مدیریت پول را طراحی کند.
عواملی مانند میزان سرمایه اولیه، میزان ریسک به ازای هر معامله، سود-سود، حاشیه سود، کاهش سرمایه و غیره باید در طراحی استراتژی مدیریت سرمایه در نظر گرفته شوند. عوامل این معاملات باید در بازه های زمانی معینی مانند هفتگی، ماهانه، فصلی و سالانه مورد بررسی و تحلیل و بررسی قرار گیرند.
عوامل موثر بر مدیریت سرمایه کدامند؟
برای مدیریت پول بازدهی بازار در دوره های ریسک باید عوامل مختلفی را در نظر بگیریم و بررسی کنیم، مانند
1- شناخت بازاری که معامله می کنیم،
2- میزان سرمایه اولیه و بازده مورد انتظار در یک دوره معین،
3- بررسی نتیجه معامله و ….
در مورد این عوامل بحث می کنیم:
1- بازاری که معامله می کنیم را بشناسیم
قبل از سرمایه گذاری در هر بازاری، اولین و مهمترین قدم این است که قوانین آن بازار را درک کنید. بازار مالی یک بازار تخصصی است و معاملات یا سرمایه گذاری در هر بازار مالی شرایط خاص خود را دارد، زیرا ماهیت بازار مالی متفاوت است، مثلا ماهیت بازار ارز دیجیتال و بازار ارز کاملاً متفاوت است. ، و هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند. ریسک شخصی و قوانین خاص همانطور که گفته شد، اگر قصد معامله یا سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال را دارید، یادگیری ارز دیجیتال از اصول اولیه و دریافت راهنمایی های متخصص اولین قدمی است که باید بردارید.
2- سرمایه اولیه و نرخ بازده مورد انتظار
قبل از در نظر گرفتن میزان سرمایه اولیه، باید هدف از معاملات خود را مشخص کنید، اگر هدف معاملاتی شما پوشش هزینه های زندگی است، به سرمایه اولیه بسیار زیادی نیاز دارید. اگر شغل اول دارید و تجارت شغل دوم شماست، طبیعتا سرمایه اولیه برای نیازهای شما کمتر خواهد بود.
بسیاری از معامله گران به دلیل نداشتن سرمایه اولیه کافی شکست می خورند. بخش بزرگی از اضطراب و نگرانی معامله گران جدید به نداشتن سرمایه اولیه کافی مربوط می شود. آنها سعی می کنند با مبلغ اندک پول زیادی به دست آورند، بنابراین ریسک های زیادی می کنند و در نهایت سرمایه خود را خیلی سریع از دست می دهند.
سرمایه اولیه کافی به شما این امکان را می دهد که از اشتباهات رایج معامله گران مبتدی جان سالم به در ببرید و قبل از اینکه مجبور شوید برای همیشه تجارت را ترک کنید، نقص های استراتژی معاملاتی خود را برطرف کنید. البته مراقب باشید، این میزان سرمایه است که در شروع معامله اهمیت دارد و اگر به طور کامل ضرر کنید، آسیب جدی به زندگی شما وارد نمیکند و زیاد خود را مورد ضرب و شتم قرار ندهید، مبادا بازارهای مالی را ترک کنید. برای همیشه.
در بازار فارکس امکان افتتاح حساب معاملاتی دمو (مجازی) وجود دارد و پس از اتمام دوره آموزشی خود در بازار فارکس، می توانید یک حساب معاملاتی دمو افتتاح کرده و استراتژی های معاملاتی خود را در آنجا تست کنید. اگر نتایج کلی معاملات شما به طور مداوم سودآور است، می توانید یک حساب معاملاتی زنده باز کنید و تجارت را شروع کنید.
پس از انتخاب هدف معاملاتی و تعیین میزان سرمایه اولیه خود، باید بر اساس هر دو حد سود معاملاتی منطقی را در نظر بگیرید و به بررسی نتایج معاملات خود ادامه دهید تا ببینید آیا در مسیر درستی هستید یا خیر. برای پیشرفت در معاملات، باید به طور مداوم نقاط قوت و ضعف خود را مطالعه کنید.
3- نتیجه معاماه را بررسی کنید
تصور کنید شخصی که صاحب یک فروشگاه لباس است، یک سری محاسبات را به طور منظم انجام می دهد تا سودآوری خود را محاسبه کند. او فروش خود را به صورت هفتگی بررسی می کند و ایده خوبی از نحوه فروش هر محصول و همچنین فروش کلی دارد. به عنوان مثال، اگر اقتصاد در وضعیت وخیمی قرار دارد، می داند که کدام لباس یا اقلام به دلیل قیمت بهتر، بیشتر می فروشند، بنابراین طرفداران بیشتری نسبت به لباس های گران قیمت دارد. برای به حداکثر رساندن سودآوری، به طور منظم تمام عوامل مؤثر بر درآمد و هزینه ها را بررسی می کند.
در دنیای معاملات، جزئیات زیادی را ثبت می کنید، زمان معامله را در نمودار، زمان باز و بسته شدن معامله، نماد، حجم، تاریخ معامله و غیره را ثبت می کنید. اگر بدانید چه کاری را درست یا غلط انجام می دهید، نمی توانید تراکنش های خود را به درستی مدیریت کنید. اگر داده ها را جمع آوری نکنید، نمی توانید پیشرفت خود را ردیابی کنید. ما اطلاعات را نه تنها برای اطمینان از عملکرد خوب، بلکه برای بهبود عملکرد جمع آوری می کنیم.
در مدیریت پول معاملاتی، ثبت برخی معیارها بسیار مهم و حیاتی است که شامل 1- تعداد معاملات برنده در مقابل تعداد معاملات بازنده، 2- میانگین سود معاملات برنده و میانگین سود معاملات بازنده و … می باشد.
3-1- معاملات برنده و بازنده
این یکی از معیارهای اصلی است که توانایی شما را در تشخیص درست جهت حرکت بازار نشان می دهد. در اینجا، ما می خواهیم به جای برجسته کردن اعداد خاص، عملکرد فعلی را با گذشته مقایسه کنیم. فکر کنید؛ شما معاملهگری هستید که در جهت بازار معامله میکنید، فقط از 40 درصد معاملات خود سود میبرید، اما سود معاملات برنده شما بسیار بیشتر از ضرر معاملات بازنده شماست.
حال، اگر درصد معامله برنده شما به طور ناگهانی به یک چهارم کاهش یابد، باید به دنبال مشکلات احتمالی باشید. آیا بازاری که معامله می کنید غیر جهت دار و بی ثبات شده است؟ آیا نحوه ورود یا مدیریت تراکنش ها را تغییر داده اید؟ با بررسی این عوامل و پاسخ به این سوالات می توانید گره های کاررا پیدا کنید. شاید پس از بررسی به این نتیجه برسید که من نباید در بازارهای پر ریسک و بدون روند معامله کنم یا … مهم است که به مسیر درست برگردم.
2-3- میانگین سود و میانگین زیان معاملات برنده
اگر 60 درصد از معاملات شما سودآور هستند، اما میانگین ضرر در معامله 2 برابر سود شما است، پس چنین درصد بالایی از سود به سودآوری شما کمک نمی کند. ثبت میانگین برد معاملات سودآور و میانگین ضرر معاملات باخت، اطلاعات زیادی در مورد نحوه اجرای ایده های معاملاتی به شما می دهد. به عنوان مثال، آیا نسبت ریسک به پاداش هنگام ورود منطقی است؟ آیا از قانون ریسک-پاداش پیروی می کنید؟
اگر میانگین سود و زیان یک معامله در همان واحد افزایش یا کاهش یابد، ممکن است با نوسانات بازار کم و بیش از حد معمول روبرو باشید. ممکن است حجمی کمتر یا بزرگتر از حد معمول انتخاب بازدهی بازار در دوره های ریسک کرده باشید. آنچه در مدیریت سرمایه مهم است، تغییر نسبی میانگین سود در معاملات برنده و میانگین ضرر در معاملات بازنده است.
اگر میانگین معاملات برنده شما افزایش یابد و میانگین معاملات بازنده شما کاهش یابد، به وضوح معامله خوبی دارید. مهم است که تشخیص دهید کجا خوب کار کرده اید تا بتوانید به همان مسیر ادامه دهید. از سوی دیگر، زمانی که میانگین ضرر شما از پیشگیری تجارت بیشتر است، باید بفهمیم مشکل کجاست.
بررسی رابطه رشد فروش و شاخص مالی با بازده سهام در بورس
در ادبیات مالی به معیار ریسک سیستماتیک، بتا ( b ) می گویند. به عبارت دیگر بتا معیاری است که حساسیت بازده یک سهم را نسبت به بازده بازار نشان می دهد. مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای یکی از مدلهای پیش بینی بازده سهام است که برای سالهای زیادی مورد استفاده قرار گرفته است. در این مدل فرض می شود که سرمایه گذاران فقط می توانند بازده اضافی را با تحمل ریسک اضافی کسب کنند. در این مدل اگر هدف سرمایه گذار کسب بازده بیشتر از بازده بازار باشد ریسک بالاتری از ریسک بازار را تحمل می کند. ضریب بتا در این مدل توانایی لازم را پیش بینی بازده سهام دارد و یکی از عوامل مهم برای تصمیم گیری درباره خرید و فروش سهام یک شرکت، پیش بینی بازده سهام آن شرکت است .
بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، مدل درستی است و در دنیای واقعی نیز با بازده رابطه دارد و تا حدودی نیز شواهد تجربی اولیه این نظریه را تا حدودی تأیید کرده است. از سوی دیگر شواهد تجربی سالهای اخیر و مطالعات انجام شده در بسیاری از کشورها این نظریه را با چالشهای مهمی مواجه ساخته است به طوری که ادعا می شود بتا به عنوان شاخص ریسک سیتستماتیک توان تشریح رابطه بین ریسک و بازده را در دوره های بلند مدت از دست داده است. این در حالی است که متغیرهای دیگری نظیر رشد فروش و شاخص بحران مالی نیز بر بازده سهام تاثیر گذار هستند و ممکن است جایگزینهای بهتری نسبت به بتا به شمار آیند. از این رو این متغیرهایی که توسط این مدل توضیح داده نمی شوند اغلب تحت عنوان استثنائات بازده سهام مطرح می شوند.
رشد فروش یکی از شاخص های ارزیابی فعالیت شرکت می باشد رشد مستمر درآمد فروش و سود شرکت منجر به آن می شود که بازار ریسک کمتری برای شرکت در نظر بگیرد. از طرفی شاخص بحران مالی یکی از شاخص های مطلوب جهت ارزیابی قدرت پرداخت بدهی ها و قابلیت نقدینگی شرکت ها می باشد که با استفاده از اطلاعات حسابداری می توان بحران مالی شرکتها را پیش بینی نمود و سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان و کارکنان شرکت را در خصوص از بین رفتن کنترل در شرکت آگاه نمود. در این تحقیق موارد زیر مورد توجه قرار می گیرد.
مفاهیم ریسک و بازده
رشته سرمایه گذاری معمولاً به دو قسمت « تجزیه و تحلیل اوراق بهادار » و « مدیریت مجموعه سرمایه گذاری » ( پر تفلیو ) تقسیم می شود. عمده کار تجزیه و تحلیل اوراق بهادار، ارزشیابی دارایی های مالی است و ارزش تابعی است از ریسک و بازده. بنابراین، در مطالعه سرمایه گذاری این دو مفهوم از اهمیت خاصی برخوردار هستند. برای تجزیه و تحلیل نهایی و تصمیم گیری در انتخاب اوراق بهادار از رابطه ریسک و بازده مورد انتظار استفاده می شود. چرا که این رابطه معنای تأمین مالی در کل و سرمایه گذاری به طور اخص می باشد.
هدف سرمایه گذاران حداکثرکردن بازده مورد انتظار است، اگر چه در راستای حداکثر کردن بازده آنها همواره قصد دارند ریسک را نیز کاهش دهند. بازده در فرآیند سرمایه گذاری نیروی محرکی است که ایجاد انگیزه می کند وپاداشی برای سرمایه گذاران محسوب می شود. بازده ناشی از سرمایه گذاری برای سرمایه گذاران از اهمیت خاصی برخوردار است، برای اینکه تمامی فعالیتهای سرمایه گذاری در راستای کسب بازده صورت می گیرد. ارزیابی بازده، تنها راه بازدهی بازار در دوره های ریسک منطقی ( قبل از ارزیابی ریسک ) است که سرمایه گذاران می توانند برای مقایسه سرمایه گذاری های جایگزین ومتفاوت از هم انجام دهند. برای درک بهتر عملکرد سرمایه گذاری، اندازه گیری بازده واقعی (مربوط به گذشته ) لازم است. مخصوصاً اینکه برای بازدهی مربوط به گذشته در تخمین پیش بینی بازده های آتی اهمیت به سزایی دارد
با توجه به مشکلات مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، در سالهای اخیر تحقیقات متعددی در مورد وجود استثنائات بازده سهام در بازار سرمایه صورت گرفته است. به عبارت دیگر، متغیرهای دیگری وجود دارند که احتمال دارد بهتر از بتا (شاخص ریسک سیستماتیک ) نوسانات بازده سهام را توضیح دهند.
از نخستین بررسی ها می توان به تحقیقات بانز در سال 1981 اشاره کرد. نتایج بررسی های وی منجر به معرفی اثر اندازه شرکت گردید. در سالهای اخیر دو متغیر اندازه شرکت ونسبت سهام با هم به کار گرفته شده اند. فاما و فرنچ در سال 1992نشان دادن که این دو متغیر به همراه عامل بازار، متوسط بازدهی را توضیح می دهند. همچنین فاما و فرنچ در سال1993 اثر اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام را به عنوان دو فاکتور ریسک ارائه کردند که در مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای نادیده گرفته شده بودند.تحقیقات فاما و فرنچ در سال 1996 نیز نشان داد که کسب بازده غیر عادی تحت تأثیر متغیرهایی از قبیل نسبت قیمت به سود، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، نسبت جریان نقدی به قیمت سهام و نرخ رشد فروش گذشته، می باشد. ونگ ،2001، نیز در تحقیق خود به برسی رشد فروش و شاخص بحران مالی با استفاده از داده های S & P 500 طی دوره زمانی 1998-1988 و با استفاده از رگرسیون های سری زمانی پرداخت. نتایج تحقیق وی حاکی از آن بود.
که این دو عامل در بازار ایالات متحده وجود دارد. هر چند قدرت توضیحی این دو متغیر در تشریح بازده سهام در مقایسه با اثر اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام فاما وفرنچ ناچیز بود.
در مورد تحقیقات داخلی نیز می توان به تحقیقات انجام شده توسط حمید حقیقت ،1385، که تأثیر دو عامل رشد فروش و شاخص بحران مالی را در پیش بینی بازده سهام با استفاده از روش شناسایی فاما و فرنچ ،1995، همراه با بکارگیری رگرسیون خطی ساده و چند متغیره مورد بررسی قرار داد اشاره کرد. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که ترکیب عوامل رشد فروش و شاخص بحران مالی فاقد قدرت توضیحی لازم در تشریح میانگین بازدهی سهام شرکتهای مورد مطالعه است. همچنین می توان به تحقیق نمازی ،1383، درباره سودمندی متغیرهای حسابداری در پیش بینی ریسک سیستماتیک شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اشاره کرد. نتایج این تحقیق حاکی از آن بود که در سطح رگرسیون ساده بین دوازه متغیر تحقیق (از هفده متغیر تحقیق)، با ریسک سیستماتیک رابطه معنا دار وجود دارد.
هدف این تحقیق بررسی وجود دو استثناء رشد فروش و شاخص بحران مالی در بورس اوراق بهادار تهران و رابطه بین این دو عامل با بازده سهام بوده است. با توجه به هدف یاد شده در این تحقیق سه فرضیه بیان شد . در فرضیه اول رابطه بین رشد فروش با بازده سهام مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاکی از آن بود که رشد فروش به عنوان یک استثناء در بازار اوراق بهادار مطرح نمی باشد . در فرضیه دوم رابطه بین شاخص بحران مالی با بازده سهام مورد برسی قرار گرفت که نتایج حاکی از آن بود که رابطه معنی داری بین شاخص بحران مالی و میانگین بازدهی سهام وجود ندارد .
در فرضیه سوم بازدهی بازار در دوره های ریسک رابطه بین دو عامل رشد فروش و شاخص بحران مالی با بازده سهام مورد بررسی قرار گرفت با توجه به نوع بیان فرضیه مدلهای رگرسیونی در دو گام ارایه گردید. در گام اول رابطه بین شاخص بحران مالی و رشد فروش با بازده سهام مورد برسی قرار گرفت که نتیجه حاکی از آن است زمانی که شاخص بحران مالی و رشد فروش با همدیگردر مدل قرار می گیرند مقدارضریب تعیین بیشتر می شود.در گام دوم نیز اثر ترکیب دو متغیر مستقل شاخص بحران مالی و رشد فروش بر بازده سهام مورد توجه قرا ر گرفت نتایج بدست آمده حاکی ازآن بود که ترکیب دو عامل فوق قدرت توضیحی کافی در تشریح بازدهی سهام ندارد . اما ضریب تعیین بدست آمده بیشتر از زمانی است که فقط از یکی از عوامل فوق استفاده می شود.
نتایج حاصله از این تحقییق با نتایج تحقیقات انجام شده مشابه توسط ونگ ،2001، مطابقت دارد با این تفاوت که در تحقیق ونگ دوره های سه ماهه برای محاسبه بازده و متغیرهای تحقیق مورد استفاده قرار گرفته بود.
همچنین نتیجه این تحقیق با تحقیق انجام شده توسط حمید حقیقت ،1385، نیز مطابقت دارد با این تفاوت که در آن تحقیق برای شناسایی بازدهی بازار در دوره های ریسک متغیرهای مستقل از روش شناسایی فاما و فرنچ ،1995، همراه با بکارگیری رگرسیون خطی ساده و چند متغیره استفاده شده است و نیز تأثیر عوامل رشد فروش و شاخص بحران مالی در تشریح میانگین بازدهی سهام شرکتها مورد برسی قرار گرفته بود
آموزش مدیریت سرمایه
برای شروع هر کسب و کار و یا شغلی اعم از مهندسی، پزشکی، نجاری و … نیاز است که ابتدا علم آن را بیاموزید و سپس به کسب تحربه در آن بپردازید و شغل معاملهگری نیز مانند هعر حرفه دیگری به حصول علم و کسب تحربه کافی نیاز دارد.
یکی از مهمترین علومی که از ابتدا و قبل از شروع معاملهگری باید روی آن مسلط شویم علم مدیریت سرمایه است. و اتفاقا هر چه کم تجربهتر باشیم بیشتر نیازمند آن هستیم تا بتوانیم سرمایه خود را حفظ کنیم و سپس به کسب سود بیاندیشیم.
زیرا در ابتدای راه احتمالا نرح برد معاملات ما پایین است یعنی احتمال اشتباه در تشخیص روند بازار و معامله کردن بالاست پس اگر مدیریت سرمایه رعایت نکنیم ممکن است بخش عمده سرمایه خود را از دست بدهیم و همچون 97 درصد تازهواردان در کمتر از 6 ماه این شغل از دست دهیم.
حدود 97 درصد از معامله گران دنیا در مجموع ضرر میکنند و فقط 3 درصد از معامله موفق هستند. چرا با وجود این همه روشهای تحلیلی و استراتژیهای معاملاتی و کلاسهای آموزش معاملهگری باز هم درصد قابل توجهی از افراد در بازارهای مالی بازنده هستند؟
بیشتر افرادی که وارد بازارهای مالی می شوند بین 3 تا 6 ماه کل سرمایه خود را از دست میدهند و معاملهگری را برای همیشه رها میکنند.
ماهیت بازارهای مالی بر اساس احتمالات است و تنها چیز قطعی که در این بازارها وجود دارد عدم قطعیت است!
در چنین شرایطی چگونه میتوانیم سرمایهای که سالها برایش زحمت کشیدهایم را وارد چنین ریسکی بکنیم؟
موضوعی که خیلی کم توسط معاملهگران مورد توجه قرار میگیرد مدیریت ریسک و سرمایه است. وقتی ما با چنین بازاری مواجه هستیم که هیچ قطعیتی در آن وجود ندارد تنها سلاح ما برای حفظ سرمایه خود مسلط شدن بر مدیریت سرمایه است. باید بتوانیم ریسک را کنترل کنیم.
ریسک های سرمایه گذاری را بشناسید
واژه لاتین ریسک که در زبان فارسی، از آن به مفهوم خطر نام برده میشود، یکی از بنیادیترین مفاهیم دنیای پول و تجارت است. در ادامه قصد داریم ریسک های سرمایه گذاری را بیان کنیم.
به بیان ساده، مفهوم ریسک به معنی زیان احتمالی نهفته در هر نوع سرمایهگذاری است. با ورود به دنیای معاملهگری، اجتناب از ریسک غیرممکن میباشد و به منظور انجام محاسبات منطقی و سرمایهگذاری هوشمندانهتر، باید همیشه درصد مشخصی برای ریسک در نظر بگیریم.
برخی افراد به اشتباه گمان میکنند که ریسک صرفاً به معنی نوسانات بازار یا حرکات قمارگونه برخی معاملهگران میباشد؛ در حالی که ریسک در اصلی ترین وجه خود، به عدم قطعیت اشاره میکند.
اهمیت تعیین ریسک
به همین جهت تمام کسانی که با تجارت سر و کار دارند، باید توجه ویژهای به آن داشته و مفهوم ریسک را به خوبی درک کنند زیرا، در غیر این صورت عواقب خطرناکی در انتظارشان خواهد بود.
ریسک در داراییهای مختلف و همچنین برای مدیریت سرمایههای خرد و کلان، شامل مؤلفههای گسترده و متفاوتی میباشد اما، تمرکز مطلب فعلی بر توضیح مسائل مرتبط با ریسک برای سرمایه گذاران حقیقی در بازار سهام است.
در واقع بسیاری باور دارند؛ به دلیل ماهیت بازار سرمایه که به طور ذاتی با پول و سفته بازی سر و کار دارد؛ درک عمیق این مفهوم، یکی از الزامات اساسی معاملهگری موفقیت آمیز در این بازار است.
انواع ریسک در بازار سهام
ریسک به انواع و اقسام مختلفی تقسیم میشود که ریسکهای بازار مالی را میتوان در دو دسته سیستماتیک و غیرسیتماتیک تقسیم بندی نمود.
ریسک سیستماتیک
مربوط به وقایع کلان اقتصادی و تحولات سیاسی بوده و مرتبط با صنعت یا شرکت خاصی نیست. بارزترین ویژگی این نوع از ریسک، غیر قابل پیش بینی بودن آن است زیرا مربوط به رخدادهای مهم و بزرگ در سطح کشور یا جهان میباشد که عموماً نتایج و تأثیرات نهایی این امور قابل پیشبینی و محاسبه نیستند.
معاملهگران باید با درنظر داشتن رویکردهای تدافعی مشخص، همیشه آمادگی رویایی با چنین اتفاقاتی را داشته باشند، چون وقوع آنها در هر لحظه محتمل بوده و شدت و ضعف اثرات ناشی از این بحرانها نیز مشخص نیست. از نمونههای ریسک سیستماتیک، میتوان به تغییرات نرخ بهره، اثرات تورم، تحریمهای بین المللی، جنگ و… اشاره نمود.
ریسک غیر سیستماتیک
ناشی از رخدادهای داخلی بازار سهام نظیر شرایط صنعت، وضعیت کلی شرکت، تحرکات سهامداران عمده و… بوده و تا حد زیادی به واسطه دانش تحلیل بازار قابلیت پیش بینی دارد. در واقع می توان گفت، این اتفاقات با صنعت یا شرکت خاصی مرتبط بوده و معمولاً کل بازار را تحت تأثیر قرار نمیدهند.
طی سالهای اخیر برخی از صنایع خاص، نقش مهمی در تأمین نیازهای درآمدی کشور ایفا نمودهاند و از همین روی سرمایه گذاران نسبت به اخبار و وقایع پیرامون این شرکتها، تمرکز و حساسیت بالایی دارند.
کوچک ترین تغییرات در شرایط فعالیت آنها، از سوی فعالان بازار به دقت رصد شده و میتواند موجب نوسانات قیمتی شدید در ارزش سهام این شرکتها شود.
از نمونه این مسائل، میتوان به بحث تعیین نرخ خوراک شرکتهای پتروشیمی در لوایح بودجهای اشاره نمود که قیمت سهام گروه محصولات شیمیایی را به وضوح تحت الشعاع قرار میدهد.
تغییرات نرخ سوخت صنایع، قوانین مالیاتی شرکتها، تعرفههای صادرات و واردات، ترکیب هیئت مدیره و… مثالهایی برای ریسک غیر سیتماتیک هستند.
ریسک نرخ سود (Interest rate risk)
اگر چند گزینه برای سرمایهگذاری داشته باشیم، این نوع ریسک مطرح میشود. به عنوان مثال سرمایهگذاری در سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایهگذاری میتواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، سوق دهد.
ریسک تورم (Inflation risk)
رشد نرخ تورم باعث میشود بر بازدهی سرمایهگذاری موثر است؛ زیرا بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل میشود. به طور مثال اگر انتظار بازدهی ۵۰ درصدی داشته باشیم و نرخ تورم سالانه ۱۵ درصد داشته، در نهایت ۳۵ درصد بازدهی خواهیم داشت.
هرچه نرخ تورم افزایش یابد از میزان بازدهی ما در این حالت کاسته میشود. پس باید سرمایهگذاری انتخاب کنیم که بازدهی بیشتری داشته و در نهایت پس از کسر تورم، رضایت ما را فراهم کند. به این نوع ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به فرد تحمیل میشود، بازدهی بازار در دوره های ریسک ریسک تورم میگویند.
ریسک مالی (Financial risk)
شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد.
به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران با لحاظ این نکته سهام شرکتها را خریداری میکنند و از شرکتهایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینههای کم ریسک تر میروند.
ریسک نقدشوندگی (liquidity risk)
دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمیخرد.
در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روانتر باشد این ریسک در آن کم رنگتر است.
ریسک نرخ ارز (currency risk)
در مورد شرکتهای واردات محور، ریسک نرخ ارز بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد میکند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود.
با رشد هزینهها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی، عدم رغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب میشود که توسط شرکتها قابل کنترل نیست.
ریسک تجاری
در ریسک تجاری به این موضوع توجه میشود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد.
این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که میفروشد، میباشد.
ریسک اعتباری یا ریسک نکول
ریسک اعتباری یا نکول، ریسک عدم بازپرداخت سود یا بازدهی بازار در دوره های ریسک اصل بدهی قلمداد میشود. این نوع ریسک برای سرمایهگذاران اوراق قرضه، نگران کننده است.
اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک نکول و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک نکول و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.
ریسک کشور
ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته میشود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخشهای مالی کشور نیز صدمه وارد میشود.
آسیب سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید بازدهی بازار در دوره های ریسک بازدهی بازار در دوره های ریسک دارند، رخ میدهد.
ریسک سیاسی
ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، بیثباتی سیاسی، جنگ، کنترلهای نظامی، تغییر قوانین دولتی، روی تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد.
این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته میشود. نکتهای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایهگذاری طولانیتر شود، این ریسک بیشتر میشود.
جمع بندی
در این مقاله با تعریف ریسک آشنا شدیم. انواع مختلف ریسک از منظرهای مختلف را بررسی کردیم. همچنین با طبقه بندی پذیرش ریسک در افراد مختلف، آشنا شدیم.
به طور کلی، ریسکهایی که با آن مواجه هستیم؛ دو نوع قابل پویا و خالص هستند. ریسکهای خالص عموماً زیان ده هستند و هدف ما صرفا کنترل ریسکهای پویا است. به منظور کاهش زیانهای ناشی از ریسکهای سرمایهگذاری، چندین راه حل وجود دارد.
لازم به ذکر است که ما قادر نیستیم همه ریسکهای سرمایهگذاری را مهار کنیم. بلکه با دانش بازدهی بازار در دوره های ریسک و تجربه حاصل از مدیریت ریسک میتوانیم آن را به سطح قابل تحملی کاهش دهیم. یکی از راههای کاهش ریسک سرمایهگذاری، سبد دارایی است.
در واقع با سرمایهگذاری در چند سهام، ریسک کلی سبد سهام کمتر از مجموع ریسکهای تک تک سهام خواهد شد. استفاده از تنوع بخشی این امکان را فراهم میکند که با کنار هم قراردادن داراییهای مالی متنوع ریسک کمتری را متحمل شویم.
استفاده از سهام مختلف در سبد سرمایهگذاری موجب کاهش ریسک غیرسیستماتیک میگردد. تنوعبخشی باید با دانش و تجربه کافی صورت بگیرد و در صورت امکان از متخصصین این امر بهره گرفته شود.
درحالیکه اکثر متخصصان سرمایهگذاری موافق هستند که تنوع سازی نمیتواند در برابر ریسک آنها را تضمین کند، میتوان گفت تنوع سازی مهمترین مؤلفه برای کمک به یک سرمایهگذار در رسیدن به اهداف مالی دوربرد است و این درحالیکه ریسک مالی را به حداقل میرساند.
اگر می خواهید ریسک منطقی داشته باشید وآموزش دیده وارد دنیای کریپتو شوید می توانید در دوره های آموزشی ارز دیجیتال همیار کریپتو شرکت کنید.
مقاله کنفرانس
بررسی تاثیر ریسک تولید ناخالص داخلی بر ریسک بازار سهام بورس اوراق بهادار تهران
چکیده:
در سال های اخیر بازارهای مالی جهان همواره با نوسان ها و نااطمینانی های قابل توجهی مواجه بودند، به گونه ای که عدم اطمینان موجود در ارتباط با بازده دارایی های سرمایه گذاری شده بسیاری از سرمایه گذاران و تحلیلگران مالی را نگران ساخته است. همانطور که سرمایه گذاران بیان می کنند، عدم اطمینان مهم ترین عامل در قیمت گذاری هر دارایی مالی است. از آنجا که تاکنون مطالعات جامعی در خصوص نقش ریسک کلان اقتصادی بر ریسک سیستماتیک بورس اوراق بهادار انجام نشده است، در این زمینه تلاش می شود به بررسی تاثیر ریسک کلان اقتصادی بر ریسک بازار سهام بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شود. پیوند عمیق موجود بین رونق اقتصادی و بازده بازار باعث می شود شوک های اقتصاد کلان بازده بازار را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر ریسک کلان اقتصادی بر ریسک بازار سهام بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1369 تا 1392 و به صورت سالیانه می باشد. روش اقتصادسنجی مورد استفاده در این پژوهش روش حداقل مربعات معمولی می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد اثر متغیر مستقل انحراف معیار تولید ناخالص داخلی ایران به عنوان شاخص ریسک کلان اقتصادی بر متغیر وابسته انحراف معیار از شاخص بازده سهام به عنوان ریسک بتای بازار سهام مثبت و معنادار است و حاکی از این موضوع است که افزایش نوسانات تولید نوعی ریسک کلان اقتصادی برای تمامی شرکت های بورسی محسوب می شود که تقاضا برای سهام آنها را کاهش داده و نوسانات بازده سهام و در نتیجه ریسک بتای بازار سهام را افزایش خواهد داد.
دیدگاه شما