چرا معامله گران در بازار های مالی شکست میخورند؟
سطح آموزشی که در کشور ارائه میشود بسیار مبتدی است. و از سطحی که کشورهای دنیا و کشورهای پیشرفته در آن قرار دارند خیلی پایینتر است. در واقع ابزارهای بورس و ساز و کارهای بورس و روشهای معامله گران و مسائل مشابه این در کشور ما بسیار ضعیف هستند.
معاملات اتوماتیک هنوز در بورس ما وجود ندارند. سیستمها و پلتفرمهایی که با آنها کار میکنیم به نسبت هنوز ناقص هستند و همینطور در آموزشها مسائل ابتدایی طراحی استراتژی و سبد سهام به افراد گفته میشود. در نتیجه با این سطح دانش در زمینه تحلیل تکنیکال معامله گران نمیتوانند در بازارهای مالی نتایج خوبی بگیرد.
این وضعیت مشابه آن است که من به شما قواعد حرکت مهرههای شطرنج را آموزش داده و چند استراتژی ابتدایی را در اختیارتان قرار دهم و سپس از شما بخواهم که با یک قهرمان بینالمللی مانند کاسپاروف مسابقه دهید انتظار هم داشته باشم شما برنده شوید.
وضعیت در بازارهای مالی نیز دقیقاً به همین شکل است. هر زمانی که شخصی در حال فروش سهام است فرد دیگری در حال خرید همان سهم است. علیرغم آنکه هر دوی این اشخاص به دنبال کسب سود هستند و بر اساس تحلیلهای خود وارد معامله شدند، ولی آینده نشان خواهد داد کدام یک از این دو معاملهگر در جهت درست حرکت بازار اقدام به معامله کردند.
بنابراین در هر معامله یک طرف سود و یک طرف زیان میکند. حال در نظر بگیرید طرف دیگر معامله با شما شخصی است که سالهای سال در بازارهای بورس کار کرده است و تجربه بسیار زیادی دارد موانع موجود در آموزش و معاملهگری را پشت سر گذاشته است و به نسبت شما شناخت بسیار عمیقتر و بهتری نسبت به بازار دارد. از خود بپرسید که آیا در مقابل چنین شخصی میتوانید معاملات سوده انجام دهید ؟
بنابراین نقصی که در آموزش ما وجود دارد میتواند مشکلات زیادی ایجاد کند. مشکلی که در آموزشهای بورس وجود دارد این است که در نگاه به نمودار سهم در واقع در حال نگاه کردن به معمای حل شده هستید.
همین امر باعث میشود که تصور کنید تحلیل حرکت بازار آسان است به راحتی میتوانید محدوده خرید و فروش را تخمین زده بتوانید سودهای عالی بگیرید. این موضوع تله انفجاریای است که در بازارهای مالی وجود دارد.
در واقع بزرگترین مشکل بازارهای معامله گران تازه کار و حرفه ای مالی آن است که ریسکهای خود را از چشم معامله گران تازه کار پنهان میکند به راحتی آنها را مورد سوء استفاده قرار میدهد. چنانچه اساتید بازارهای مالی این موارد را به دانشجویان خود گوشزد نکنند که آنچه یاد گرفته است در واقع شرط لازم بوده و شرط کافی نیست و برای انجام معاملات واقعی کفایت نمیکند، مشکلات زیادی را برای دانشجویان خود به وجود میآورند.
بعضاً دیده میشود که در برخی دورههای آموزشی به عنوان یک ویژگی به دانشجویان گفته میشود که در همان ابتدا برایشان یک حساب معاملاتی واقعی ایجاد میشود تا دانشجویان بتوانند از همان ابتدا به انجام معاملات حین آموزش بپردازند.
دوستان باسابقه در بازارهای بورس میدانند که این حرف تا چه حد اشتباه است دانشجویان در اثر اشتباهات خود دچار انواع فشارهای عصبی شده و با از دست دادن اعتماد به نفس در کنار آموزش ناقص باعث شکست آنها خواهد شد. دانشجویان با انواع و اقسام مشکلات مالی و بعضاً حتی مشکلات خانوادگی، ورشکستگی و غیره میشود.
بر اساس آمارها بیش از ۹۰ درصد کسانی که وارد بازارهای مالی میشوند در مدت زمانی کمتر از یک سال از بازارهای مالی قرار میکنند. بسیاری از این افراد دیگر حاضر نیستند به این بازارها بیایند.
یکی از دلایل چنین اتفاقی آن است که بسیاری از افراد فعالیت در بازارهای مالی را مانند دیگر فعالیتهای حرفهای، جدی در نظر نمیگیرند. یک پزشک برای آنکه بتواند بیمار خود را مداوا کند بایستی سالهای سال دورههای آموزشی ببینند و پس از اتمام آموزشهای خود باید به صورت آزمایشی در کنار پزشکان دیگر کار کند تا بتوانند به مرحلهای برسد که اطمینان لازم را جهت مداوای بیماران کسب کند.
یک خلبان پیش از آنکه هدایت یک هواپیما با صدها مسافر را در اختیار بگیرند بایستی سالهای سال آموزش دیده و سختیهای بسیاری را تحمل کند. پس از طی همه این مراحل جامعه میتواند به او اعتماد کرده و جان انسانها را در دست او بگذارد.
اما متأسفانه در بازارهای مالی، مشکلات و تلههای انفجاری این بازارها در نگاه نخست کوچک به نظر میآیند. سرمایه محدود افراد نیز فرصت کافی را در اختیار آنها قرار نمیدهد تا بتوانند با آزمون خطا این مشکلات را شناسایی کردند و از آنها عبور کنند.
معامله گران در این مسیر نیازمند آموزشها و راهنماییهای یک مربی هستند که بتوانند خطرها و بالا و پایینهای پنهان این بازارها را به آنها نشان دهد.
اگر به تاریخچه بازارهای مالی نگاه کنیم میبینیم که در سالهای اولیه تشکیل بورس، معاملات تنها از طریق مراجعه حضوری یا تماس تلفنی یا نامه نگاری با کارگزاران قابل انجام بود.
ولی اکنون معاملات توسط سکوهای معاملاتی و بیشتر از طریق اینترنت به صورت آنلاین انجام میشود. مارک داگلاس در یکی از سخنرانیهای خود در این زمینه ابراز تاسف میکردند که ای کاش امروز به دنیا آمده بودند و میتوانستند از ابتدا از این تکنولوژیها استفاده کنند. واقعیت آن است که من هم دوست داشتم به جای ۱۵ سال پیش اکنون با بورس آشنا میشدم و از تکنولوژیهایی که در حال حاضر در اختیار داریم و تصمیم دارم آنها را به شما انتقال دهم استفاده میکردم و فرد دیگری مانند من این صحبتها و آموزشهایی را که ارائه میدهم را به من ارائه میداد.
مانند هر رویه دیگری در دنیا بهترین تکنولوژیها و بهترین ابزارها برای کار بر روی بازارهای مالی ابتدا در اختیار افرادی که در سطوح بالای این بازار فعالیت میکنند قرار میگیرد. آنها میتوانند با سرعت بیشتری از خبرها و تحلیل خبرها مطلع شده و همینطور میتوانند با سرعت بیشتری از تکنولوژیهایی که بسیار به روز است استفاده کنند همین امر باعث میشود که دست بالا را داشته باشند.
بنابراین احتمال موفقیت آنها بسیار بالاتر از معامله گران ست که همچنان از ابزارهای سنتی استفاده میکنند.
کاری که در واقع ما در شرکت مهد سرمایه انجام میدهیم فراهم آوردن ابزارهای جدید برای معامله گران خود است تا آنها هم بتوانند مانند بنگاههای بزرگ از این امکانات و تکنولوژیها استفاده کنند و بتوانند کیفیت معاملهگری و سودآوری خود را ارتقاء بخشند.
دلایل شکست معامله گران بنیادی و تکنیکال در بازارهای مالی
شکست معامله گران – همانطور که میدانید اصل اول تحلیل تکنیکال آن است که بازار گذشته خود را تکرار میکند. این موضوع علیرغم آنکه در منابع مختلف به آن اشاره میشود یک اصل نیست و هنگامی که بازار گذشته خود را تکرار نکند دلیل شکست معامله گران این اصل اشتباه است.
در حقیقت این مطلب در بسیاری از مواقع جواب نمیدهد و نمیتواند به عنوان یک روش در نظر گرفته شود. در واقع مباحث و تکنیکهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال به گونهای است که میتواند افراد تازه کار را به راحتی فریب داده و باعث شود که فکر کنند با استفاده از این مطلب میتوانند در بازار کسب سود کنند.
نتیجهای که در کتابهای CFA (بالاترین سطح اموزشهای بازارهای مالی) قرار داده شده نشان میدهد که تحلیلگر تکنیکال نمیتوانند در بلند مدت بیش از بازدهی سهم مورد معاملهشان، سود کسب کنند.
در همین منبع ذکر شده است معاملهگران کوتاهمدت حتی نمیتوانند به سطح بازدهی بازار نیز دست یابند. بنابراین تصور اینکه یک تحلیلگر تکنیکال میتواند بازدهی بیشتری از بازار کسب کند، یک تصور نادرست است.
بنابراین اگر ذهنیت شما آن است که میتوانید با استفاده از تحلیل تکنیکال در این بازار پیروز شوید متاسفانه بازار نادرست بودن ذهنیتتان را با زیانهایی که میدهید به شما نشان خواهد داد. این به معنی آن نیست که شما نیازی به دانستن تکنیک ندارید.
در واقع تمام آموزشهایی که در بازارهای سرمایه داده میشود شرط لازم هستند.که تصور کنید این آموزشها شرط کافی برای کسب سود در معاملهگری است.
دلیل شکست تحلیل بنیادی نیز مشابه همین است. در منابع CFA به صراحت اشاره شده است تحلیلگران بنیادی نمیتوانند در طولانی مدت بیش از بازده بازار سود کسب کنند. گفته شده است که وضعیت تحلیلگران بنیادی از وضعیت تحلیلگران تکنیکال بدتر است.
دلیل این امر آن است که تحلیل تکنیکال به صورت کمی عمل میکند و بازارها هم حالت عددی و کمی دارد این درحالیست که تحلیل بنیادی بیشتر ماهیتی کیفی دارد و شاید به راحتی نتوان اقتصاد را به صورت اعداد و ارقام دقیق تحلیل کرده و بر اساس آن نقاط مناسب خرید و فروش را شناسایی کرد.
برخی افراد برای حل مشکلات تحلیلهای تکنیکال و بنیادی، ترکیب این دو روش را پیشنهاد میکنند. این امر نه تنها مشکل را حل نمیکند بلکه باعث پیچیدهتر شدن مسئله میشود.
این موارد از حرفهای ترین منابع بین المللی آموزش بازارهای مالی نقل شده و در دورههای آموزشی عمومی کاملاً مورد غفلت واقع شده و به دانشجویان گفته نمیشود. در نتیجه معاملهگران تازه کار با انتظارات غیر واقعی و در آرزوی کسب سودهای بالا وارد معاملات واقعی شده و تنها پس از زیانهای پیاپی و از دست دادن سرمایه خود ماهیت واقعی بازار را درک میکنید.
در سوی دیگر برخی از تحلیلگران به بحث روانشناسی معاملات رو میآورند. علیرغم آنکه مباحث و نکات موجود در روانشناسی معاملات نکات ارزشمندی است اما همچنان مانند تحلیل تکنیکال و بنیادی، روانشناسی معاملات نیز باید به عنوان یک شرط لازم در نظر گرفته شود. مباحث مربوط به روانشناسی معاملات بسیار گسترده است که در همین خصوص یک دوره پنج جلدی را در انتشارات سازمان بورس در دست انتشار دارم. با این وجود دو نکته بسیار مهم را در خصوص روانشناسی معاملات بایستی خاطرنشان کنم.
اول آنکه نکات در تحلیل روانشناسی معاملات به مراتب کیفیتر از مباحث تحلیل بنیادی است. از این رو استفاده از این مباحث برای بازاری که ماهیت کمی دارد بسیار دشوار بوده و مانع از آن میشود که بتوان نقاط دقیق ورود و خروج و حدود ضرر را تعیین کرد.
دومین مورد مربوط به عامل انسانی است. عملکرد فکری انسان به گونهای است که به راحتی قابل تغییر نیست. انسانها برای هزاران سال با دیدن عواقب جنگ، همچنان جنگ به راه میاندازد. افراد سیگاری علیرغم دانستن زیانهای ناشی از کشیدن سیگار، آن را ترک نمیکنند. این مثالها و بسیاری از مثالهای دیگر نشان میدهند تغییر رفتار با عملکرد فکری انسانها بسیار دشوار است.
بنابراین مشکلات پیش روی معاملهگران از نگاه من در ایران ضعف سیستماتیک و ابزارها، عدم تنوع بازار، تعداد خطوط سازوکارهای معاملات خودکار و نقص در آموزشها و هدایت دانشجویان به سمت معاملات واقعی بدون داشتن دانش کافی است.
در نتیجه بسیاری افراد از بورس و سرمایهگذاری در آن فرار میکنند در حالیکه اگر زمان و هزینه کافی را برای کسب آموزش مناسب اختصاص میدادند میتوانستند سودآوری خوبی از این بازارها داشته باشند.
شاخص های تکنیکال برتر برای معامله گران تازه کار
قصد ورود به بازار معاملات را دارید؟ استفاده از بهترین شاخص های تکنیکال برای پیگیری روند قیمت سهام بسیار مهم است. این موضوع بر نحوه تفسیر روندها (هم در موقعیت های معاملاتی و هم در میانگین های کلی) و همچنین بر نوع فرصت هایی که کشف می کنید، تأثیر می گذارد. در این مقاله چند شاخص و استرتژی مهم را بررسی خواهیم کرد.
قصد ورود به بازار معاملات را دارید؟ استفاده از بهترین شاخص های تکنیکال برای پیگیری روند قیمت سهام بسیار مهم است. این موضوع بر نحوه تفسیر روندها (هم در موقعیت های معاملاتی و هم در میانگین های کلی) و همچنین بر نوع فرصت هایی که کشف می کنید، تأثیر می گذارد. اگر عاقلانه انتخاب کنید می توانید پیش زمینه محکمی برای موفقیت در تحلیل های خود ایجاد کنید. اگر بد انتخاب کنید، شکارچیان منتظر، سرمایه تان را از دستتان خارج می کنند.
نکات مهم
- به طور کلی، شاخص های تکنیکال در پنج دسته قرار می گیرند: روند، میانگین بازگشت قیمت، قدرت نسبی، حجم و شتاب.
- شاخصهای پیشرو، در تلاش اند تا هنگامی که اندیکاتورهای تاخیری گزارشی از روند فعلی قیمت ارائه می دهند، روند آتی قیمت را پیش بینی کنند.
- شاخصهای تکنیکال رایج عبارتند از میانگینهای متحرک ساده (SMA)، میانگینهای متحرک نمایی (EMA)، باندهای بولینگر (bollinger bands)، استوکاستیک (stochastics) و حجم همه جانبه (OBV).
استراتژی های معاملاتی افراد تازه کار
اکثر تازه کارها هنگام اولین معاملات خود از اکثریت افراد پیروی می کنند و همچنین مجموعه ای از اندیکاتورهای آماده را در نوار قیمت اوراق بهادار مورد علاقه خود استفاده می کنند. رویکرد «هرچه بیشتر، بهتر» دریافت سیگنال را دور میزند، زیرا به طور همزمان از زوایای زیادی به بازار نگاه می کند. این رویکرد مُضحک است زیرا شاخص ها زمانی بهترین عملکرد را دارند که پروسه تحلیل را ساده کنند (مانند کاهش…. و ارائه دست آورد قابل استفاده در روند، شتاب و زمان بندی).
در عوض، با تفکیک انواع اطلاعاتی که می خواهید در طول روز (هفته یا ماه) بازار را دنبال کنید، رویکرد متفاوتی در پیش بگیرید. در حقیقت، تقریباً تمام شاخص های تکنیکال در پنج دسته تحقیقی قرار می گیرند. هر دسته را می توان بیشتر به دو دسته اصلی یا تاخیری تقسیم کرد. شاخصهای پیشرو، در تلاش اند تا هنگامی که اندیکاتورهای تاخیری گزارشی از روند فعلی قیمت ارائه می دهند، روند آتی قیمت را پیش بینی کنند.
- شاخصهای روند (تاخیری) روند بازار (صعودی، نزولی یا انحراف) را در طول زمان تحلیل میکنند.
- شاخصهای بازگشت به میانگین (تاخیری)، میزان نوسان قیمت را تا قبل بازگشت روند اندازه گیری می کنند.
- شاخص های قدرت نسبی (پیشرو)، نوسانات فشار خرید و فروش را اندازه گیری می کنند.
- شاخص های مومنتوم (پیشرو)، سرعت تغییر قیمت در طول زمان را ارزیابی می کنند.
- شاخص های حجم (پیشرو یا تاخیری)، مجموع معاملات را محاسبه می کنند و تعیین می کنند که گاوها یا خرس ها بر بازار کنترل دارند.
بنابراین، چگونه یک فرد مبتدی در ابتدا می تواند رویکرد مناسبی انتخاب کند و از ماه ها جمع آوری سیگنال ناکارآمد جلوگیری کند؟ بهترین رویکرد در بیشتر موارد این است که با اعداد رایج شروع کنید (در حالی که هر بار یک نشانگر را تنظیم کنید) و مشاهده کنید که آیا خروجی به عملکرد شما کمک می کند یا آسیب می زند. با استفاده از این روش، به سرعت نیازهای خاص سطح خود را درک خواهید کرد.
اکنون که پنج روشی را که اندیکاتورها عملکرد بازار را تحلیل می کنند را درک می کنید، بیایید بهترین ها را در هر دسته برای معامله گران تازه کار شناسایی کنیم.
شاخص روند ( Trend Indicators)
میانگینهای متحرک نمایی 50 روزه و میانگینهای متحرک نمایی 200 روزه
با دو نشانگر شروع می کنیم که با نوارهای قیمت روزانه، هفتگی یا بین روزی تعبیه شده اند. میانگینهای متحرک، عملکرد قیمت را در بازه زمانی خاصی بررسی میکنند و نتایج این بررسی را طبقه بندی میکنند تا میانگین فعلی ایجاد شود که با هر نوار جدید بهروزرسانی میشود.میانگینهای متحرک نمایی 50 و 200 روزه (EMA)،نسبت به میانگینهای متحرک ساده (SMA) نسخه های حساس تری هستند. میانگین متحرک نمایی 50 روزه برای اندازه گیری میانگین قیمت میانی یک اوراق بهادار استفاده می شود، در حالی که میانگین متحرک نمایی 200 روزه، میانگین قیمت را در بلندمدت اندازه گیری می کند.
میانگینهای متحرک نمایی 50 و 200 روزه صندوق نفت ایالات متحده (USO) در تابستان 2014 به طور پیوسته افزایش یافت، در حالی که این ابزار به بالاترین حد در 9 ماه گذشته رسید. میانگین متحرک نمایی 50 روزه در ماه آگوست کاهش یافت و میانگین متحرک نمایی 200 روزه نیز یک ماه بعد، از آن پیروی کرد. سپس میانگین کوتاهمدت از میانگین بلندمدت (که با دایره قرمز نشان داده میشود) عبور کرد، این موضوع نشاندهنده تغییر نزولی در روند است که قبل از یک شکست تاریخی رخ داده است.
شاخصهای بازگشت به میانگین ( Mean Reversion Indicators)
باند بولینگر
روند خرید و فروش صندوق نفت ایالات متحده به سطوح به ظاهر پنهانی کشیده می شود که امواج متقابل یا اصلاحات را مجبور می کند به حرکت درآیند. باندهای بولینگر (20، 2) سعی میکنند تا قبل از شروع حرکت ضربه برگشتی به میانگین، این نقاط عطف را با اندازهگیری فاصلهای که قیمت از یک محور گرایش مرکزی ( در این مورد میانگین متحرک ساده 20 روزه) میتواند طی کند، شناسایی کنند.
این باندها همچنین در واکنش به نوسانات منقبض و منبسط می شوند و به معامله گران آگاه نشان می دهند که این نیروی پنهان دیگر مانعی برای حرکت سریع قیمت نیست.
شاخص های قدرت نسبی ( Relative Strength)
استوکاستیک
حرکت بازار از طریق چرخه های خرید و فروش که می تواند از طریق استوکاستیک (14،7،3) و سایر شاخص های قدرت نسبی شناسایی شود، تکامل می یابد. این چرخه ها اغلب در سطوح خرید بیش از حد یا فروش بیش از حد به اوج خود می رسند و سپس با عبور دو خط اندیکاتور، در جهت مخالف تغییر می کنند. تغییرات چرخه آنطور که انتظار دارید به طور خودکار منجر به تغییر قیمت های اوراق بهادار نمی شود. در عوض، چرخشهای صعودی یا نزولی نشاندهنده دورههایی هستند که در آن خریداران یا فروشندگان کنترل نوار را در دست دارند. برای ایجاد تغییر قیمت همچنان به حجم، شتاب و سایر نیروهای بازار نیاز است.
سهام شرکت اسپایدر (SPDR) از طریق یک سری چرخه خرید و فروش در یک دوره 5 ماهه در نوسان است. به دنبال سیگنال هایی بگردید که در آن:
- یک تقاطع در نزدیکی یا روی سطح خرید یا فروش بیش از حد، اتفاق افتاده است.
- سپس خطوط اندیکاتور به سمت مرکز صفحه حرکت می کنند.
این تایید دو لایهای ضروری است، زیرا استوکاستیک ها می توانند برای بازه های طولانی در بازارهایی که روند قوی دارند، نزدیک به سطوح شدید نوسان کنند و در حالی که بازه های 14،7،3 شرایطی عالی برای معامله گران تازه کار است، تنظیماتی که بهترین تناسب را با ابزار تحلیلی خودتان دارد را، آزمایش کنید. به عنوان مثال، معامله گران حرفه ای، به ورودی های سریعتر 5،3،3 تغییر رویکرد می دهند.
شاخص های مومنتوم ( Momentum Indicators)
اندیکاتور مکدی ( MACD)
اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی واگرایی (MACD) که روی 12، 26، 9 تنظیم شده است، برای معامله گران تازه کار ابزار قدرتمندی برای بررسی تغییرات سریع قیمت فراهم می کند. این ابزار مومنتوم کلاسیک، سرعت حرکت یک بازار خاص را در حالی که تلاش میکند نقاط عطف طبیعی را مشخص کند، اندازهگیری میکند. سیگنالهای خرید یا فروش، زمانی که هیستوگرام (histogram) به اوج میرسد خاموش میشوند و مسیر خود را معکوس میکنند تا از طریق خط صفر نفوذ کنند. ارتفاع یا عمق هیستوگرام، و همچنین سرعت تغییر، همگی برای تولید انواع دادههای مفید بازار در تعامل هستند.
سهام شرکت اسپایدر، چهار سیگنال قابل ملاحضه مکدی را در یک دوره 5 ماهه نشان می دهد. سیگنال اول شتاب کاهشی را نشان می دهد، در حالی که سیگنال دوم یک نیروی جهت دار را ثبت می کند که بلافاصله پس از خاموش شدن سیگنال باز می شود. سیگنال سوم شبیه یک تفسیر نادرست به نظر می رسد اما به طور دقیق پایان انگیزه خرید ماه فِوریه تا مارس را پیش بینی می کند. چهارمین سیگنال، شاخص اره شلاقی را اجرا می کند که وقتی هیستوگرام نتواند به خط صفر نفوذ کند آشکار می شود.
شاخص حجم ( Volume Indicators)
حجم همه جانبه
هیستوگرام حجم را در زیر نوارهای قیمت خود نگه دارید تا سطوح فعلی مورد علاقه در یک بازار یا اوراق بهادار خاص را بررسی کنید. شیب مشارکت در طول زمان، روندهای جدیدی را نشان می دهد، (اغلب قبل از اینکه الگوهای قیمت، شکسته یا افزایش یابد، تکمیل می شود). همچنین میتوانید میانگین حجم 50 روزه را روی نشانگر قرار دهید تا ببینید دوره فعلی چگونه با سابقه عملکرد مقایسه میشود.
اکنون حجم همه جانبه، (اندیکاتور تراکم/توزیع)، را اضافه کنید تا نمای کلی جریان معاملات را کامل کنید. این اندیکاتور فعالیت خرید و فروش را محاسبه میکند و مشخص میکند که گاوها یا خرسها برنده نبرد بازار هستند. شما می توانید خطوط روند را در حجم همه جانبه ترسیم کنید و همچنین توالی صعود و نزول قیمت را دنبال کنید. این ابزار به عنوان یک ابزار همگرایی-واگرایی بسیار خوب عمل می کند. به عنوان مثال، بین ژانویه و آوریل، بنک او امریکا (BAC) زمانی که قیمت ها به بالاترین حد خود رسید و حجم همه جانبه به پایین ترین حد خود رسید، این موضوع را ثابت کرد. این موضوع نشان دهنده یک واگرایی نزولی قبل از کاهش شدید است.
ختم کلام
انتخاب شاخصهای تکنیکال مناسب دلهرهآور است، اما اگر معاملهگران مبتدی تأثیرات را در پنج دسته متمرکز کنند، قابل مدیریت است این دسته ها عبارت اند از: روند، بازگشت به میانگین، قدرت نسبی، حرکت و حجم . هنگامی که شاخص های موثر را برای هر دسته اضافه کردند، می توانند روند طولانی اما رضایت بخش تنظیم ورودی ها را برای مطابقت با سبک معاملاتی و تحمل ریسک خود آغاز کنند.
چهل مرحله سفر معامله گران
چهل مرحله سفر معامله گران از معامله گر تازه کار تا معامله گر ثروتمند
1. اطلاعات جمع می کنیم ، یاد می گیریم کتاب بخریم، سوال بپرسیم، شاید به سمینارها برویم و تحقیق می کنیم که چه چیز در معامله گری به کار می آید.
۲. با علمی که به تازگی یاد گرفته ایم شروع به معامله گری می کنیم.
۳. سودهایی بدست می آوریم ولی به سرعت از دستشان میدهیم و بعد متوجه می شویم که به علم و اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
۴. اطلاعات بیشتری جمع می کنیم.
۵. سهام مورد معامله مان را عوض می کنیم.
۶. به بازار بر می گردیم و با سیستم اصلاح شده مان معامله می کنیم ، با این اندیشه که ، “این بار جواب می گیریم” .
۷. پول بیشتری از دست می دهیم و شروع به از دست دادن اعتماد به خودمان می کنیم که” آیا من میتوانم یک معامله گر باشم؟” واقیت از دست رفتن پول در مارکت برایمان جا میافتد.
۸. شروع به گوش کردن به سایر معامله گران می کنیم و اینکه آنها چگونه کار می کنند.
۹. به بازار بر می گردیم و به از دست دادن پول ادامه می دهیم.
۱۰. به طور کلی سبک و روش خود را تغییر می دهیم.
۱۱. برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر جستجو می کنیم.
۱۲. به بازار بر می گردیم و پیشرفتی جزئی در کارمان می بینیم.
۱۳. با یک معامله موفق دچار “اعتماد به نفس بیش از حد” می شویم و یک معامله بزرگ انجام می دهیم به این باور که این روش مطمئن است و بازار به زودی پولمان را می دهد.
۱۴. شروع می کنیم به فهمیدن اینکه معامله گر موفق شدن، از آنچه که فکر می کردیم زمان و دانش بیشتری می طلبد. اغلب مردم زمانی که به پیچیدگی کار و آسان نبودن کسب درآمد با این روش پی می برند معامله گری را در این مرحله رها می کنند.
۱۵. مصمم می شویم و روی آموزش روشهای واقعی معامله گری متمرکز می شویم.
۱۶. روش معامله خودمان را با موفقیت هایی ادامه می دهیم، ولی در می یابیم که چیزی ازقلم افتاده است.
۱۷. متوجه میشویم که باید قوانینی برای اجرای روشمان داشته باشیم.
۱۸. برای توسعه و تحقیق روی قوانین روش معاملاتی مان، از معامله گری دست می کشیم تا فرصتی را برای تحقیق اختصاص دهیم.
۱۹. دوباره شروع به معامله می کنیم ولی این بار با قوانین، و موفقیت بیشتری بدست می آوریم. ولی هنوز در حین ورود در معامله تردید داریم.
۲۰. قوانین را جمع وتفریق و اصلاح می کنیم تا جایی که می بینیم باید در قوانینمان ماهر شویم.
۲۱. احساس می کنیم که به استانه موفقیت در معامله گری بسیار نزدیک هستیم.
۲۲. وقتی می بینیم که موفقیت مان به خاطر توانایی ما در عمل به روشمان است، شروع به احساس مسوولیت در برابر نتایج معاملاتمان می کنیم .
۲۳. به معامله کردن ادامه می دهیم و در قوانین و روشمان ماهرتر می شویم.
۲۴. در حین معامله کردن ، هنوز تمایل داریم از قوانین تخطی کنیم و نتایجمان هنوز نوسان دارند.
۲۵. می دانیم که نزدیک شده ایم.
۲۶. دوباره روی روشمان به تحقیق می پردازیم.
۲۷. نسبت به روشمان مطمئن می شویم و به بازار برمی گردیم و معامله می کنیم.
۲۸. نتایج معاملاتمان بهتر می شوند، ولی هنوز در اجرای قوانین مردد هستیم.
۲۹. اکنون با مشاهده نتایج مان در هنگامی که به قوانین مان عمل نکرده ایم، اهمیت دنبال کردن قوانین را به وضوح درک می کنیم.
۳۰. متوجه می شویم که دلیل عدم موفقیتمان در خود ماست، ( نداشتن انضباط در دنبال کردن قوانین و شکلی از ترس) و شروع به کار روی خودمان می کنیم.
۳۱. به معامله گری ادامه می دهیم و بازار بیشتر و بیشتر ما را به خودمان میشناساند.
۳۲. در روش و قوانین معامله گری مان استاد می شویم.
۳۳. بطور مستمر پول بدست می آوریم.
۳۴. کمی اعتماد به نفس بیش از حد پیدا می کنیم و باز بازار ما را متواضع می کند .
۳۵. به یادگیری درسهایمان در بازار ادامه می دهیم.
۳۶. ما معاملات کوچکتری انجام می دهیم که حجم هیجان کمتری برایمان دارد و این کار به طرز اعجاب آوری انضباط ما را بهبود می بخشد.
۳۷. یاد می گیریم که مدیریت ریسک یکی از بزرگترین کلیدهای موفقیت در معامله گری است. شروع به درک این موضوع می کنیم که : ضررهای بزرگ باعث می شود که ما سود دهی مان را از دست بدهیم و بنابراین با حجم کمترو ثابتی معامله می کنیم.
۳۸. بدون تفکر درحین معامله، اجازه می دهیم قوانین برای ما معامله کنند (معامله گری خسته کننده می شود، ولی موفقیت آمیز است). حساب معاملاتی و حجم معامله ما متناسب باهم رو به افزایش هستند.
۳۹. بیش از آنچه قبلا تصورش را در رویا میدیدیم، پول در می آوریم.
۴۰. به زندگی خود می پردازیم و به همه اهداف رویایی خود می رسیم. پول ابزار جدیدمان برای انجام کارهایی است که همیشه آرزویشان را داشتیم.
7 ویژگی یک معامله گر موفق
وقتی صحبت از ویژگی های افراد موفق می شود، مطالب زیادی می توانید در مورد رازهای موفقیت در کار و زندگی بیابید.در این نوشته با خصوصیات یک معامله گر موفق در بازار سرمایه آشنا میشویم.
خصوصیات معامله گران موفق در بورس
7 خصلت فردی موفق در معاملات بورس را بشناسید.
ویژگی اول : داشتن نظم و انضباط کامل
منضبط بودن در معاملهگری به معنای این نیست که روزانه 100 درصد زمان را پای کامپیوتر صرف کنید، بلکه معادل رعایت کلیه اصول و قواعد ترید است.
ویژگی دوم : عطش و تمایل همیشگی به یادگیری
بازارها همواره در حال تغییر هستند.
همیشه روندهای جدید، استراتژیهای متفاوت و ایدههای تازه در این صنعت شکل میگیرد. باید اطمینان حاصل کنید که نسبت به این تغییرات انعطافپذیری و آمادگی مناسب را دارا هستید.
اینترنت، دسترسی به این روندها و تغییرات را بسیار آسان کرده است.
ویژگی سوم : پذیرش زیانها و یادگیری از آنها
همه معاملهگران ضرر میکنند و شما نیز باید ضرر کردن را به عنوان یک واقعیت بپذیرید. برخی از افراد با توجه به ذهنیتی که از قبل داشتهاند به هیچ عنوان قادر به هضم زیان مالی نیستند.وقتی میگوییم “همه ضرر میکنند” منظورمان تریدهای موفق نیز هست.
اما تفاوت تریدرهایی که موفق میشوند با افرادی که از بازار خارج میشوند،
این است که موفقها در یادگیری از ضررها استاد شدهاند و ضرر را به عنوان یک جزء از فعالیتشان قبول کردهاند.
ویژگی چهارم : عدم دنبالهروی
نباید کاری که شخص دیگری کرده را دنبال کنید. باید وقتی بگذارید تا بازار را درک کنید، به اهداف شخصی خود در ترید بنگرید و با تمایلی که برای ریسک کردن دارید از ناحیه امن خود خارج شوید.
از دیگران یاد بگیرید ولی کپیکننده محض نباشید.
اگر سبک شخصی خود را در ترید دنبال نکنید، احتمال کمی وجود دارد که در بلندمدت موفق و خوشحال باشید.
باید بتوانید فکر کردن برای خودتان را یاد بگیرید.
ویژگی پنجم : تردید پیشگیرانه و مدیریت احساسات
به عنوان یک تریدر باید درک کنید که احساسات شما بزرگترین دشمن شما هستند. واکنش بیش از اندازه و احساسی به رویدادها میتواند بسیار مخرب باشد.
ویژگی ششم : گسترش یادگیری
فقط یک جنبه از را فرا نگیرید، میتوانید به دنبال یادگیری امواج الیوت، الگوهای هارمونیک و بسیاری دیگر از روشهایی باشید که در آنها مهارت ندارید.
ویژگی هفتم : صبر داشتن و فروتنی
یک معاملهگر حرفهای خیلی سریع ضررهای خود را محدود میکند ولی برای سیو سود عجلهای ندارد. ثروت در چند هفته یا چندماه بدست نمیآید، باید بطور آهسته با پیادهسازی استراتژی صحیح معاملاتی جمع شود.
بنابراین معاملهگر حرفهای صبر دارد و علاوه بر مداومت در کار، دست به خرید و فروش عجولانه نمیزند.
معامله گران حرفه ای چگونه سود می کنند؟
من مطمئنم شما تعجب خواهید کرد که معامله گران چیره دست موفقیت های بیشتری در دوره بلندمدت دارند. موفقیت در چند معامله راحت است ولی چطور به صورت مداوم و ثابت موفقیت کسب کنیم و کامیابی در معامله گری بلند مدت به چه نحوی می تواند به منبع درآمد تمام وقت برای شما تبدیل […]
من مطمئنم شما تعجب خواهید کرد که معامله گران چیره دست موفقیت های بیشتری در دوره بلندمدت دارند. موفقیت در چند معامله راحت است ولی چطور به صورت مداوم و ثابت موفقیت کسب کنیم و کامیابی در معامله گری بلند مدت به چه نحوی می تواند به منبع درآمد تمام وقت برای شما تبدیل شود؟ معامله گران حرفه ای چه کارهای متفاوتی نسبت به شما سپریدن می دهند؟ یک روز معمولی در حیات معامله گر چیره دست احتمالا زیاد متفاوت از زندگی شما باشد. آن ها در باره کاری که میخواهند سپریدن دهند اندیشه می کنند که در بسیاری از موارد می توانید عادات روزانه یک معامله گر حرفه ای را یاد بگیرید. معامله گر نوآموز نگاه به نمودار را همانند پیکار درنظر میگیرد که برای یافتن یک معامله باید بسیار مشکل کوشش کند در حالی که معامله گر حرفه ای با آرامش کامل طبق روال جاری و معمول خویش عمل می کنند زیرا می دانند هیچ عجله ای در امر معامله گری هستی ندارد. معامله گر تازه کار به طور مداوم در حال اندیشه کردن روی معاملاتی زنده ای است که در حال انجام دادن است در حالی که معامله گر حرفه ای به فرآیند شخصی اعتماد دارد و طرح معامله گری خویش را به روش ای تدوین کرده است که بدون دربایستن به چک کردن لحظه ای داد و ستدها جای نگرانی برای او باقی نگذارد. ذهن معامله گر حرفه ای به چه صورتی است و چگونه اندیشه میکنند؟ معامله گران حرفه ای ذهن خویش را درک می کنند و در می یابند به چه صورتی ویژگی ها شخصیتی (فراچرات:خودشناسی، هر ویژگی اخلاقی شما تاثیر سر راست روی داد و ستدها شما دارد) خویش را با کامیابی در معامله گری دخالت دهند. آن ها را معرفی می کنند و در حل این مسایل روانی به تعقیب راهکار خواهند بود لغایت اینکه به معامله گر و فرد برتری به عنوان نتیجه این مهم دست یابند. بعضی از این مسایل دربرگیرنده معامله بیش از حد قمار در بازار ترس از ورود به یک معامله حریص بودن معامله تلافی جویانه و غیره می باشد. جهت شکل گیری طریق گسترش و اشاعه یک روش معامله گری سود آور احتیاج دارید تا به یک معامله گر چیره دست تبدیل شوید. این چیزی است که شما باید بر روی آن پیشه کنید و به انفرادی رویداد نخواهد افتاد. با تعلیم آغاز کنید. با یادگیری در باره مشکلات متدوال معامله گری و درک اینکه چرا شما باید با آن ها شغل کنید و آخر الامر یک طرح و برنامه عملی را گسترش دهید که با آن ها بجنگید و امیدوار باشید سرانجام برای همیشه آن ها را شکست دهید. معامله گران چیره دست می دانند دائم ممکن نیست در یک معامله باشند. بخش عمده ای از معامله گران حرفه ای معامله گران میانی معاش نیستند( چونکه به چهره کاملا صادقانه بگویم که کامیابی در معاملات وسط روزی به شدت دشوار و دشوار می باشد. اکثر معامله گران حرفه ای شکیبا هستند و به دنبال نوسانات حقیر و کسب هوده ناچیز با سعی بسیار فراون وارد بازار نشده اند لذا معامله گران حرفه ای تفکر و تمایل شخصی خود در مورد بازار را دخالت نمی دهند. آن ها اغلب به چهره عینی و راستین به معامله گران تازه کار و حرفه ای بازار نگاه می کنند. آیا این معامله کنونی به عنوان بی گمان و قوانین معامله گری ام است؟ اگر چنین باشد سپس طرح معامله ام را اجرا می کنم و اگر نباشد معامله اتمام نخواهم عدل و غیر این روش هیچ برگزیدن دیگه ای هستی ندارد. اختلاف اصلی در طرز فکر بین یک معامله گر تازه کار و چیره دست این است که معامله گر حرفه ای هیچ ضرورتی در تغییر رویکرد طرح معامله گری اش ندارد. او به سادگی بازی را پیش می برد زیرا برنده شدن در این بازی مهم ترین هدف اوست و صرفا برای پول این تقسیم از معامله گران تلاش نخواهند کرد بلکه پول یک محصول جانبی از سپریدن تمام مواردی است که در معامله گری رویداد خواهد افتاد. معامله گر حرفه ای وقتی که اکثر کسان در ترس و واهمه هستند. شاید اغلب از هر چیز دیگری از ویژگی یک معامله گر چیره دست این است که آن ها وقتی که سایرین کاری اتمام نمی دهند و خنثی عمل می کنند وارد معامله می شوند. احتمالاً به چهره ویژه تر یک معامله گر حرفه ای معمولا در طرف مقابل معامله گر مبتدی پیمان میگیرد. معامله گر به عنوان مثال یک روند ممکن است امثال سایر روزها خیلی ضعیف به عقیده برسد اما معامله گر حرفه ای می داند که بازارها می توانند بسیار اغلب از فکری که عموم ملت میکنند جنبش کنند حتی زمانی که بیش از حتماً کم یا بسیار به نظر برسد بازارها می توانند همچنان به اشاعه خود پیوسته دهند. بنابراین معامله گران حرفه ای هیچ مشکلی برای خرید در قله بالاتر در روند صعود یا فروش در کف زیر تر در روند نزولی ندارند در حالیکه معامله گران مبتدی کوشش خواهند کرد که در کف یا سقفی وارد معامله شوند که این فرمایش به بازبینی سررسید به چهره پیوستگی و پیاپی دچار ضررهایی خواهند شد که بالاجبار در در ادامه روند وجود دارد. استراتژی یک معامله گر حرفه ای برای پیشبرد یک استراتژی معامله گری یک معامله گر باید صبر چیره دست داشته باشد که این امر ممکن است به صورت همیشه به عنوان الگویی از قیمت به صورت چارت های ابلق نمایش داده شود. برخی از کارآزمودگان فقط زمانیکه شرایط بازار مناسب است برای ورود اقدام میکنند این یعنی همان صبر هوشمندانه. این نزاکت ورود ممکن است ترکیبی از فرهنگ تکنیکال و فاندامنتال یا یکتا از آن دو باشد. نکته اینجاست که یک چیره دست می داند دائم همان چیزی که به تعقیب آن هستیم نخواهد شد بنابراین به دنبال عازم هستند که انرژی و پول خود را هدر ندهند.
استراتژی معاملاتی آن ها راهبرد خود را از راه سال ها یادگیری و آزمون و خطا گسترش داده اند و همین طور از راه احضار دیاگرام و تجزیه و تحلیل بازار به دانسته های خود افزوده اند.آن ها در راهبرد معامله گری خویش خودباوری فوقانی دارند و شک نمی کنند آیا روشی که در قبل گرفته اند پیشه می کند که متعلق به طریق بهرهگیری کنند. اگر شما به راهبرد خود با اعتماد به نفس 100% مطمئن نیستید پس بهتر است بر روی راهبرد خود مجدد فکر کنید و یک راه جدید یاد بگیرید. تمساح و تیرانداز به روشنی نمی توانید برای هر معامله گر چیره دست مواضع و راهبرد های مشترک تعریف کنید اما یک جستار مشترک وجود دارد که در همه استراتژی ها قابل مشاهده و متداول است. کل ما از یک رویکرد تک تیرانداز برای معامله گری استفاده می کنیم که اساسا فقط بدان معناست که بازرگانی ما در لبه پرتگاه قرار دارد و ما نمی توانیم گلوله ای را از دست بدهیم. یکی سایر از موارد مشترک در راهبرد بازار این است که یک معامله گر حرفه ای چگونه به مشابه یک تمساح رفتار می کند. یک کروکودیل به یک ماشین قتل عام تشبیه می شود. این استراتژی شکار خود را از راه میلیون ها سنه سعی و معامله گران تازه کار و حرفه ای تکامل توسعه داده است و به نقطه ای که آن را خو می نامیم تبدیل شده است حال با داشتن یک صبر هوشمندانه می توانید این راهبرد را احساس کنید. مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک منظور از حرفه ای بودن یک طرح و برنامه ریزی پسندیده برای مدیریت ریسک و سرمایه است که شما به گمان کردن بسیار می توانید سپریدن دهید. آیا شما درک می کنید که چرا مدیریت ریسک بسیار مهم است و همین طور حفظ سرمایه شما. آیا اهمیت داشتن یک راهبرد خروج پسندیده برای معامله گری خود را می دانید؟ اجرای چیره دست این راهبرد ها احتیاج به داشتن برنامه ای برای فهم آن ها دارد. یک معامله گر حرفه ای مستحضر است که در بازارهای سهام به واقعیت نمی طاقت ریسک خطر را تفریق داد. با درنظر دریافت ریسک در معامله می توان یک معامله راحت تری اتمام داد. آگاه بودن از نوسانات بازار فعلی معامله گران چیره دست آگاهی زیادی از نوسانات بازار دارند. آن ها دگرگونی ها نوسانات را بیشتر فهم کرده اند و می دانند که نیاز به تنظیم یک رویکرد و راهبرد جدید دارند. برای مثال شما هم می توانید همین فاصله کران زیان و یا رسیدن به اهداف هوده در بازار را هنگامی که بازار در نوسان است قرار میگیرد فهم کرده و بهترین استراتژی را انتخاب کنید. طرح معامله گری یک معامله گر حرفه ای طرح تجاری خود را در یک پایه و اصول استوار و برقرار متشکل از سه نقطه اصلی دربرگیرنده طرز فکر شیوه و پول مورد بحث قرار می دهد. این مبحث به عنوان 3M از بازرگانی باره مطالعه قرار می گیرد. (فراچارت: Mind, Method, Money توضیحات تکمیلی در این مقاله) بدون فهم این بدون درک این 3M شما کامیاب نخواهید شد. شما باید پایه و دریافتن تجارت خ ود را بر اساس همین طرح 3M طراحی کنید. اگر مدیریت پول خود را در عقیده نگیرید حتی اگر استراتژی خود را در وضعیت روانی مناسب قرار دهید باز با شکست روبرو خواهید شد. همین طور در مورد بخش های دیگر اگر گرد از این 3 باره نباشد با شکست مقابل خواهید شد. ادامه مطالعه و یادگیری به چهره حرفه ای حرفه ای ها اغلب از سایرین یاد می گیرند و اغلب از دیگران تجربه کسب می کنند. در تطبیق دادن خود و ندانستن خود نترسید بلکه کل معامله گران تازه کار و حرفه ای آن را به چهره روشن یاد بگیرید. ویژگی یک فرد هوشمند و موفق این است که به اشتباها ً های خویش اعتراف می کند و به طور مداوم کوشش به یادگیری اغلب دارد. یک درگذشت تهیدست فکر می کند که همه چیز را می داند پس دیگر قدمی در جهت ترقی و رشد نزاکت خود برنمی دارد. مرد ثروتمند متواضع و شکیبا است و می داند که برای توسط آوردن ثروت خود باید به مطالعه پیوسته دهد. تشنگی و عطش برای رشد دانش شخصی او سیری ناپذیر است بنابراین اگر شما به راستی می خواهید به معامله گری به عنوان منبع درآمد تفکر کنید باید یاد بگیرید اینکه چطور معامله ای سپریدن دهم و هرگز این شغل را تا سررسید رسیدن به کامیابی کامل رها و متوقف نکنید.
دیدگاه شما