انواع الگوها در بازار ازر دیجیتال


کندل شمع ژاپنی در نمودار های معاملاتی

نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال

چه در بازار سهام معامله می‌کنید، چه در بازار ارزهای بین‌المللی و چه در بازار ارزهای دیجیتال، تحلیل تکنیکال یکی از روشی‌هایی است که می‌تواند برای تشخیص زمان خرید و فروش به شما کمک کند.

برخی از افراد در شروع ترید کردن نمی‌دانند چطور موقعیت مناسب برای ترید را پیدا کنند. در این مطلب روش ساده‌سازی فرایند ترید و یافتن موقعیت معاملاتی شرح داده شده است.

تحلیل تکنیکال اصول و قواعد خاصی دارد، یکی از کاربردی‌ترین اصول تحلیل تکنیکال، الگوهای قیمتی است.

در تحلیل تکنیکال، تغییر روند از نزولی به صعودی، اغلب توسط الگوهای قیمت تشخیص داده می‌شود.

الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال دو نوع هستند:

الگوهای بازگشتی (reversal patterns)
الگوهای ادامه‌دهنده (continuation patterns)
الگوی ادامه‌دهنده زمانی شکل می‌گیرد که روند در مسیر قبلی خود حرکت می‌کند و صرفا یک وقفه کوتاه‌مدت در روند ایجاد شده است. در واقع الگوی ادامه‌دهنده، نشان‌دهنده درنگ موقت در یک روند است.

وقتی یک الگوی بازگشتی قیمت شکل می‌گیرد، نشان می‌دهد تغییر در روند در راه است، آن الگو را یک الگوی بازگشتی (به انگلیسی reversal pattern) می‌دانند.

الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال، نقش مهمی دارند، به همین دلیل تصمیم گرفتیم برای آشنایی بیشتر کاربران گرامی بورسینس، این الگوها را در یک مطلب شرح دهیم.

اما قبل از پرداختن به الگوها، مقداری پیش‌زمینه نیاز است.

خط روند در تحلیل تکنیکال

از آنجایی که الگوهای قیمت با استفاده از یک سری خط و منحنی شناسایی می‌شوند، قصد داریم به مفهوم خط روند نیز اشاره‌ای داشته باشیم.

خطوط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک می‌کنند حمایت و مقاومت قیمت را روی نمودار بدست آورند. خطوط روند، خط‌های مستقیمی هستند که روی نمودار با اتصال سقف‌ها (مقاومت‌ها) یا کف‌ها (حمایت‌ها) کشیده می‌شوند.

خط روندی که دارای شیب رو به بالاست، یک خط روند صعودی است و زمانی شکل می‌گیرد که در نمودار قیمت، سقف‌ها و کف‌های بالاتر از قبل ایجاد می‌شود. خط روند صعودی با اتصال کف‌هایی که هر کدام بالاتر از کف قبلی است کشیده می‌شود.

برعکس، خط روندی که شیب رو به پایین دارد، خط روند نزولی است و زمانی شکل می‌گیرد که قیمت، سقف‌ها و کف‌های پایین‌تر از قبل را تجربه می‌کند.

خط روندها به شیوه‌های متفاوتی کشیده می‌شوند. در نمودار شمعی و همینطور نمودارهای میله‌ای برخی معتقدند سایه‌های بالای هر میله یا شمع باید در کشیدن خط روند در نظر گرفته شود.

با این حال بهتر است صرفا بدنه شمع در نمودار شمعی برای اتصال نقاط به کار گرفته شود زیرا بخش بزرگی از تحرکات قیمت در بدنه شمع وجود داشته و نیازی به وارد کردن سایه‌های بالا و پایین شمع نیست.

در یک نمودار روزانه، تحلیلگران معمولا از قیمت‌ بسته شدن اوراق بهادار برای رسم خط روند استفاده می‌کنند، زیرا این قیمت نشان‌دهنده تمایل سرمایه‌گذاران و معامله‌گران به نگهداری یا عدم نگهداری موقعیت معاملاتی در زمان‌های خاص است.

خطوط روندی که دارای سه خط اتصال و بیشتر هستند، معمولا اعتبار و اطمینان بالاتری نسبت به زمانی دارند که خط روند صرفا با اتصال دو نقطه ترسیم می‌شود.

روندهای صعودی زمانی شکل می‌گیرند که قیمت سقف‌ها و کف‌های بالاتری ایجاد می‌کند. در روندهای صعودی حداقل دو کف به هم وصل می‌شوند و این خط سطوح حمایت را نشان‌ می‌دهد.

روندهای نزولی زمانی شکل می‌گیرند که قیمت سقف‌ها و کف‌های پایین‌تری ایجاد می‌کند. در روندهای نزولی حداقل دو سقف به هم وصل می‌شوند و این خط سطوح مقاومت را نشان‌ می‌دهد.

بازارهای بدون روند (که برخی با نام روند خنثی از آن یاد می‌کنند)، زمانی رخ می‌دهد که قیمت در یک محدوده رنج بین یک قیمت بالا و یک قیمت پایین‌تر در بین دو خط افقی موازی نوسان می‌کند.

حال که مفهوم خط روند را درک کردید، به ادامه شرح الگوهای قیمت می‌پردازیم.

الگوهای ادامه‌دهنده

الگوی قیمتی که یک وقفه موقت در یک روند ایجاد می‌کند الگوی ادامه دهنده نام دارند. به عبارت دیگر، گاهی در یک روند، در میانه راه به مدت محدود، یک الگو شکل می‌گیرد و قیمت بطور موقت در این الگو نوسان می‌کند و سپس به حرکت خود طبق روند ادامه می‌دهد.

این الگو را به عنوان محدوده‌ای که بازیگران بازار، در آن محدوده نفس خود را برای ادامه روند تازه می‌کنند می‌دانند.

نکته مهم اینجاست، وقتی الگوی ادامه دهنده در حال شکل‌گیری است و کامل نشده، نمی‌توان گفت که روند ادامه می‌یابد یا برگشت قیمت اتفاق می‌افتد.

به همین دلیل باید به خطوط روندی که برای رسم الگوهای قیمت کشیده شده توجه زیادی شود و ببینیم آیا قیمت از محدوده‌ای که به نظر می‌رسد الگوی ادامه‌دار است به پایین رشد می‌کند یا بالا.

در تحلیل تکنیکال معمولا توصیه می‌شود روند را ادامه‌دار بدانیم مگر اینکه بازگشت روند تایید شود (روند ادامه‌دار است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود).

بطور کلی، هرچقدر زمان طولانی‌تر برای تکمیل یک الگوی قیمت صرف شود و هر چقدر تحرکات قیمت در الگو بزرگتر باشد، حرکت بعدی قیمت در خارج از محدوده الگوی ادامه‌دار نیز شدیدتر خواهد بود (چه روند صعودی باشد چه نزولی).

شناخته‌شده‌ترین الگوهای ادامه‌دهنده:

الگوی پرچم سه‌گوش (Pennant)
الگوی پرچم‌ (Flag)
الگوی کنج (به انگلیسی Wedge)
الگوی مثلث
الگوی پرچم سه‌گوش
پرچم سه‌گوش با رسم دو خط روند که در نهایت به هم می‌رسند تشکیل می‌شود.

یک ویژگی اصلی پرچم سه‌گوش، این است که یکی از خطوط روند نزولی و دیگر صعودی است.

تصویر زیر نمونه یک الگوی پرچم سه‌گوش را نشان می‌دهد.

اغلب اوقات، حجم معاملات در حین شکل‌گیری این الگو کاهش می‌یابد و در زمان خروج قیمت از الگو، حجم معاملات افزایش پیدا می‌کند.

توجه داشته باشید که الگوی پرچم را با الگوی مثلث متقارن اشتباه نگیرید، هر پرچم باید دارای پایه باشد و در مورد الگوی پرچم سه گوش نیز همین موضوع صدق می‌کند. در تصویر فوق مشاهده می‌کنید که یک موج صعودی قبل از پرچم وجود داشته که معادل پایه پرچم است.

الگوی پرچم

این الگو از دو خط روند موازی تشکیل شده که گاهی شیب نزولی و گاهی شیب صعودی دارند و گاهی نیز افقی هستند.

نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال

بطور کلی الگوی پرچم که دارای شیب صعودی است نشان‌دهنده وقفه در یک روند نزولی است.

بالعکس، پرچمی که شیب نزولی دارد، نشان‌دهنده وقفه در یک روند صعودی است.

نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال

معمولا شکل‌گیری پرچم با کاهش حجم معاملات همراه می‌شود و با خارج شدن قیمت از الگو، حجم مجدد به حالت قبل از الگو بر می‌گردد.

الگوی کنج (شکل گوِه)

الگوی کنج شبیه الگوی پرچم سه‌گوش است و از دو خط روند همگرا تشکیل شده است. با این حال، ویژگی اصلی الگوی کنج این است که هر دو خط روند در یک مسیر هستند، یا صعودی یا نزولی.

بنابراین اگر یکی از خطوط روند صعودی باشند و یکی دیگر نزولی، نمی‌توان آن را الگوی کنج دانست.

یک الگوی کنج با شیب نزولی، نشان‌دهنده یک وقفه در روند صعودی است.

نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال

الگوی کنج با شیب صعودی، نشان‌دهنده وقفه در یک روند صعودی است.

نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال

پس از خارج شدن قیمت از این الگو، قیمت به روند انواع الگوها در بازار ازر دیجیتال گذشته خود ادامه می‌دهند. مانند الگوی پرچم و پرچم سه‌گوش، قیمت در حین شکل‌گیری این الگو کاهش می‌یابد و زمانی که قیمت از محدوده الگو خارج می‌شود حجم معاملات بالا می‌رود.

الگوی مثلت

الگوهای مثلت از متداول‌ترین الگوها در تحلیل تکنیکال هستند، زیرا به دفعات در نمودارهای مختلف شکل می‌گیرند.

سه الگوی متداول مثلت شامل مثلث متقارن، مثلث صعودی و مثلث نزولی است.

شکل‌گیری این الگوهای قیمت، می‌تواند از چند هفته تا چندماه طول بکشد.

الگوی مثلث متقارن زمانی شکل می‌گیرد که دو خط روند همگرا به سمت هم حرکت می‌کنند و نشان‌دهنده این است که یک شکست قیمت به سمت بالا یا پایین رخ خواهد داد.

نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال

تا زمانی که این طغیان به وقوع نپیوسته نمی‌توان جهت آنرا تشخیص داد. فقط زمانی که قیمت یکی از خطوط بالا یا پایین عبور کرد و شکست تایید شد باید مطابق روند ایجاد شده تصمیم معاملاتی را گرفت.

الگوی مثلث صعودی، دارای خط روند افقی در بالا و یک خط روند صعودی در پایین مثلث است. این الگو نشان از این دارد که به احتمال قوی شکست قیمت به سمت بالای مثلث واقع خواهد شد.

الگوی مثلث نزولی، از سمت دیگر دارای خط روند افقی در پایین و یک خط روند نزولی در بالای مثلث است. این الگو نشان از این دارد که به احتمال قوی شکست قیمت به سمت پایین مثلث اتفاق خواهد افتاد.

نمونه مثلث نزولی:

نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال

بزرگی تحرک قیمت پس از خارج شدن از الگوی مثلث معمولا به اندازه ضلع عمودی سمت چپ مثلث است.

الگوی فنجان و دسته

الگوی فنجان و دسته یک الگوی ادامه دهنده صعودی است. شکل‌گیری این الگو نشان می‌دهد الگوی صعودی برای مدتی با وقفه مواجه شده ولی پس از تکمیل الگو روند صعودی از سر گرفته خواهد شد.

بخش فنجان مانند الگو، شکلی مانند U دارد که مشابه انحنای کف فنجان یا کاسه است. بنابراین این شکل نباید به شکل V باشد. بخش «دسته»، در سمت راست فنجان به شکل یک پولبک کوچک شکل می‌گیرد و مشابه الگوی پرچم سه‌گوش یا پرچم چهارگوش است.

وقتی این الگو تکمیل شد، دارایی موردنظر ممکن است به سقف‌های جدید دست یابد.

نمونه‌ای از الگوی فنجان و دسته را در زیر می‌توانید ببینید:

نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال

الگوهای بازگشتی

در تحلیل تکنیکال، الگویی که تغییر در روند کنونی را نشان می‌دهد با نام الگوی بازگشتی (Reversal Pattern) شناخته می‌شود.

این الگوها نمایانگر آن است که از قدرت خریداران یا فروشندگان بازار کاسته شده است. با شکل‌گیری این الگو، روندی که قبلا تشکیل شده متوقف می‌شود و سپس به مسیر جدیدی که از سمت مخالف قدرت گرفته وارد می‌شود.

برای مثال یک روند صعودی که توسط خریداران مشتاق دنبال می‌شود با شکل‌گیری یک الگوی بازگشتی متوقف می‌شود که نشان‌دهنده توازن قدرت در بین خریداران و فروشندگان است. ولی در نهایت فروشندگان برنده می‌شوند و روند به نزولی تغییر می‌یابد.

بازگشت‌های قیمت که در سقف بازار روی می‌دهد با نام الگوهای توزیعی (distribution patterns) شناخته می‌شوند. در این شرایط، دارایی مورد معامله در بازار به شکل هیجانی فروخته می‌شود.

بالعکس، بازگشت‌های قیمت که در کف بازار رخ می‌دهد، همراه با خرید مشتاقانه و هیجانی از سمت خریداران روبرو می‌شود.

مانند الگوهای بازگشتی، هرچقدر تشکیل الگوهای ادامه‌دهنده طولانی‌تر شود، حرکت مورد انتظار بعدی قیمت پس از شکست حمایت یا مقاومت، بزرگتر خواهد بود.

برخی از الگوهای برگشتی:

الگوی سر و شانه، نشان‌دهنده دو حرکت کوچکتر قیمت است که دو طرف یک حرکت بزرگتر را در بر گرفته است.
الگوی سقف دوقلو، نشان‌دهنده یک موج افزایشی قیمت است که پس از نیز یک موج دیگر در تلاش برای شکستن مقاومت موج قبلی ناکام می‌ماند.
الگوی کف دوقلو، نشان‌دهنده یک موج کاهشی قیمت است که پس از آن یک موج کاهشی دیگر در تلاش برای شکستن حمایت موج قبلی ناکام می‌ماند.

الگوی سر و شانه

الگوی سر و شانه ممکن است در سقف بازار یا کف بازار شکل بگیرد. این الگو شامل سه موج است، یک موج اولیه که با موج دوم که از موج اول بزرگتر است ادامه انواع الگوها در بازار ازر دیجیتال پیدا می‌کند و در نهایت یک موج سوم که از موج دوم کوچکتر است تکمیل می‌شود.

با تشکیل الگوی سر و شانه در یک روند صعودی، ممکن است روند به نزولی تغییر کند. بالعکس، با تشکیل الگوی سر و شانه در روند نزولی، روند نزولی ممکن است به روند صعودی تغییر کند.

در الگوی سر و شانه، یک خط روند دارای شیب نزولی یا صعودی و یا حتی بدون شیب، را می‌توان با اتصال کف‌ها یا سقف‌ها ترسیم کرد.

با مشاهده تصویر زیر به درک بهتری از این الگو می‌رسید:

در حین تکمیل الگو، حجم معاملات معمولا کاهش می‌یابد و پس از شکسته شدن خط روند، حجم مانند سابق می‌شود.

الگوی کف و سقف دوقلو

الگوی کف و سقف دوقلو، نشان‌دهنده مناطقی است که بازار دو تلاش ناموفق برای شکستن حمایت یا مقاومت داشته است. در مورد سقف دوقلو کع اغلب مواقع مشابه حرف M است، موج صعودی دوم در تلاش برای شکستن مقاومت قبلی ناکام می‌ماند و در نهایت به تغییر روند منجر می‌شود.

از سمت دیگر، کف دوقلو مشابه حرف W است و زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت تلاش می‌کند از سطح حمایت قبلی پایین‌تر روند ولی در اینکار موفق نمی‌شود. در نتیجه تکمیل این الگو، قیمت پس از شکستن مقاومت خود از روند نزولی به صعودی تبدیل می‌شود.

الگوی کف و سقف سه‌قلو

گاهی به جای دو سقف یا کف تقریبا برابر، سه سقف یا کف تشکیل می‌شود که به آن کف و سقف سه‌قلو می‌گویند. این الگو زیاد متداول نیست.

شکل‌گیری این الگو می‌تواند نشانه‌ی قدرتمندی از تغییر روند باشد.

نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال

شکاف‌ها

شکاف یا Gap در تحلیل تکنیکال زمانی است که در نمودار قیمت، در بین دو بازه زمانی معاملاتی، یک فضای خالی به دلیل تفاوت عمده در مقدار افزایش یا کاهش قیمت ایجاد می‌شود.

برای مثال، یک سهم ممکن است در یک روز معاملاتی، در قیمت ۵۰۰ تومان بسته و روز بعد با اختلاف زیاد در قیمت ۵۳۵ تومان بازگشایی شود.

سه نوع شکاف عمده وجود دارد:

شکاف گسست (Breakaway gap)
شکاف فرار (runaway gap)
شکاف خستگی (exhaustion gap)
شکاف‌های گسست در ابتدای یک روند و شکاف‌های فرار در میانه یک روند تشکیل می‌شوند و شکاف‌های خستگی نشان از پایان قریب‌الوقوع یک روند دارند.

سخن آخر

الگوها اهمیت زیادی در تحلیل تکنیکال دارند ولی برای شناسایی آنها باید تمرین کنید و تجربه داشته باشید.

خیلی راحت می‌توان به گذشته نمودار نگاه کرد و این الگوها را شناسایی کرد ولی تا وقتی که الگو تکمیل نشده، شناسایی آن چندان ساده نیست.انواع الگوها در بازار ازر دیجیتال

انواع نمودارهای معاملاتی در بازار های فارکس، سهام و ارز دیجیتال

انواع نمودارهای معاملاتی

آشنایی با انواع نمودارهای معاملاتی در بازار های مالی ( فارکس، سهام و ارز دیجیتال )

  • نمودار خطی
  • نمودار میله ای
  • نمودار شمعی

انواع نمودارهای معاملاتی

نمودار های خطی در نمودارهای معاملاتی

نمودار

بنیادی‌ترین و ساده ترین نمودار در بحث نمودارهای معاملاتی، نمودار خطی ست، زیرا تنها نشانگر قیمت‌های پایانی ( کلوز) در یک دوره زمانی معین است. خط، توسط پیوند نقطه‌های قیمت‌ پایانی در یک چارچوب زمانی ترسیم می‌گردد .مثلا” تنها یک خط از نقطه قیمت نهایی معاملات در انتهای روز به همان نقطه در روز بعد ترسیم می شود. وقتی تمام نقاط قیمت نهایی معاملات در انتهای هر روز را با خطی به هم وصل کنیم می توانیم نوسانات کلی قیمت را در طول یک بازه زمانی مشخص مشاهده کنیم.

اندیکاتور RSI – کامل ترین توضیح به همراه ویدیو

نمودار میله ای در نمودارهای معاملاتی

نمودار میله ای

یکی دیگر از انواع نمودار ها در بازار های مالی، نمودار های میله ای هستند . نمودار میله ای کمی پیچیده تر است. این نمودار قیمتهای باز و بسته شدن و همچنین سقف و کف قیمت را نشان می دهد. پایین نوار عمودی نشان دهنده کف قیمت معامله شده برای آن دوره زمانی است، در حالی که بالای نوار نشان دهنده سقف قیمت پرداخت شده است.

خود نوار عمودی نشان دهنده دامنه معامله ی جفت ارز به طور کلی است. نوار ها یکی از اجزای اصلی نمودارهای معاملاتی هستند.

خط تیره افقی در سمت چپ نوار قیمت باز شدن است، و خط تیره افقی در سمت راست قیمت بسته شدن است.

توجه کنید که در طول درسها، کلمه “میله” برای اشاره به یک قطعه واحد از داده ها روی نمودار است.

میله یک بخش از زمان است، یک روز، یک هفته، یا یک ساعت. هنگامی که می بینید کلمه “میله” جلو می رود، مطمئن شوید که به چه بازه زمانی اشاره می کند.

به نمودارهای “میله ای” نمودارهای “OHLC” نیز گفته می شود، چرا که آنها نشان دهند باز، بالا، پایین، و انواع الگوها در بازار ازر دیجیتال بسته شدن برای آن ارز خاص هستند. مثالی از میله قیمت چنین است:

باز: خط افقی کوچک در سمت چپ قیمت باز شدن است

سقف: بالای خط عمودی سقف قیمت در دوره زمانی را تعریف می کند

کف: پایین خط عمودی که کف قیمت در دوره زمانی را تعریف می کند

بسته: خط افقی کوچک در سمت راست قیمت بسته شدن است

تحلیل زمانی – پیش بینی زمان رسیدن قیمت به هدف

کندل های خطی

نمودار های شمعی

نمودار های شمعی

اطلاعاتی که در این نمودار های شمعی نشان داده می شود با اطلاعات نمودار های میله ای در نمودارهای معاملاتی یکسان است اما در قالبی زیباتر و گرافیکی تر مشخص شده اند. این نمودار ها نیز میزان بالاترین تا پایین ترین قیمت را با خطی افقی نشان می دهند. با این وجود در نمودار های شمعی قسمت تنه شمع بیان گر فاصله میان قیمت باز شدن و قیمت بسته شدن در ابتدا و انتهای بازه زمانی هستند. به صورت سنتی در صورتی که بدنه شمع سیاه یا تیره باشد می فهمیم که قیمت بسته شدن در انتهای دوره از قیمت ابتدای دوره پایین تر است. در مثال زیر بدنه شمع با رنگ مشکی مشخص شده است. در شمع های سیاه یا تیره نقطه ی بالای بدنه نشان دهنده قیمت اولیه و نقطه پایین آن هم برابر با قیمت بسته شده است. در صورتی که قیمت بسته شده از قیمت اولیه بیشتر باشد، بدنه شمع سفید یا تو خالی خواهد بود.

البته معمولا از این مدل سیاه و سفید کمتر استفاده می شود و دلیل خاصی هم جز کسل کننده بودن آنها برای این موضوع وجود ندارد. از آنجا که باید نمودار ها را دائما مورد بررسی قرار داد بهتر است از نمودار های رنگی استفاده شود که نگاه کردن به آنها جذاب تر است و چشم را اذیت نمی کنند. تلویزیون های رنگی خیلی بهتر از تلویزیون های سیاه و سفید هستند پس چرا ما از نمودار های شمعی رنگی استفاده نکنیم؟

در اکثر مواقع رنگ سبز را جایگزین رنگ سفید و قرمز را جایگزین مشکی می کنند. یعنی اگر قیمت بسته شده در انتهای بازه زمانی از قیمت اولیه بیشتر باشد شمع مربوط به آن سبز رنگ خواهد بود. اگر هم قیمت بسته شده در انتهای بازه زمانی کمتر از قیمت اولیه باشد شمع قرمز رنگ خواهد بود.

پیوت چیست ؟ چگونه دقیق ترین پیوت ها را شناسایی کنیم ؟

با نگاه به سایر نمودار های ما در آینده خواهید دید که استفاده از رنگ های سبز و قرمز چگونه به شما کمک می کند تا همه چیز را سریع تر ببینید، مثلا روند های صعودی و نزولی و نقاط بازگشتی. در حال حاضر فقط به یاد داشته باشید که ما در نمودار ها از این رنگ های سبز و قرمز به جای سفید و مشکی استفاده می کنیم. حال به مثال زیر نگاه کنید:

کندل شمعی

در اینجا مثالی از نمودار شمعی قیمت یورو بر حسب دلار آمریکا را مشاهده کنید:

کندل شمع ژاپنی

کندل شمع ژاپنی در نمودار های معاملاتی

هدف نمودار شمعی درک سریع تر اطلاعات روی نمودار به خاطر ظاهری بهتر است، و این نمودار نسبت به نمودار میله ای اطلاعات بیشتری ارائه نمی دهد. فواید استفاده از نمودارهای شمعی از این قرارند:

شرح آسان شرایط شمع ها و ساده کردن درک نمودارها برای تازه کارها.

استفاده از این شمع ها بسیار ساده است! چشمان شما خیلی سریع اطلاعات را دریافت می کنند. علاوه بر این تحقیقات نشان داده که کمک های تصویری مثل این نمودار ها برای تجارت شما مفید خواهد بود.

شمع ها و الگوهای شمعی نام های جالبی مثل “ستاره دنباله دار” دارند و این موارد به شما کمک می کنند تا الگو ها را به خاطر بسپارید.

این شمع ها برای تشخیص نقاط بازگشتی در بازار بسیار مفید هستند، یعنی ایجاد روندی برعکس در خلاف جهت یک روند صعودی یا نزولی.

پس متوجه شدیم نمودارهای معاملاتی در بحث تحلیل تکنیکال بازار های مالی بسیار مهم و با اهمیت است که حتما باید به آن توجه شود.

۵ شاخص تحلیل تکنیکال که برای آنالیز ارزهای دیجیتال باید بدانید

برای این که بتوان در بازار ارزهای دیجیتال موفق بود، باید به درستی بازار و شرایط رمزارز مورد نظر خود را تحلیل کرد. بازرگانان برای این که بتوانند دید بهتری نسبت به قیمت حال و آینده ارز دیجیتالی خود به دست بیاورند، از چندین شاخص تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند. با استفاده از شاخص‌های تحلیل تکنیکال، راحت‌تر می‌توان الگوها و رفتار یک ارز دیجیتال در بازار را سنجید و سیگنال‌‌های زمان مناسب برای خرید یا فروش آن ارز را پیدا کرد.

ما انواع شاخص تحلیل تکنیکال داریم که هر یک از آن‌ها نسبت به شرایط هر بازرگان و فعال حوزه رمزارزها، استفاده‌های مختلفی دارند. خرید و فروش‌های روزانه، خرید و فروش‌های کوتاه مدت، یا حتی سرمایه‌گذارهای بلند مدت هم از شاخص تحلیل تکنیکال خاص خود استفاده می‌کنند. حتی برخی از تحلیلگران حرفه‌ای و بازرگانان پیشرفته، شاخص منحصر به فرد خود را ایجاد کرده‌اند.

در ادامه این مطلب از کوین نیک، ۵ مورد از مهم‌ترین انواع شاخص‌ تحلیل تکنیکال را معرفی می‌کنیم که جزو ابزار ضروری در تحلیل بازار ارزهای دیجیتال محسوب می‌شوند.

شاخص قدرت نسبی (شاخص تحلیل تکنیکال)

۱. شاخص قدرت نسبی

شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index) یا به اختصار RSI، یک شاخص حرکتی است که قدرت لحظه‌ای ارزهای دیجیتال را نشان می‌دهد. این قدرت، با توجه به میزان خرید افراطی یا فروش بیش از حد تعیین می‌شود. در این شاخص، میزان تغییرات فروش ( در حال استاندارد با دوره‌های ۱۴ ساعته، ۱۴ روزه، ۱۴ هفته و…) محاسبه می‌شود. داده‌های به دست آمده از میزان تغییرات خرید، در یک جدول نوسان‌گر نشان داده می‌شود که ارزش آن از ۰ تا ۱۰۰ تعیین شده است.

از آن جایی که شاخص قدرت نسبی، یک شاخص حرکتی است، نرخ تغییر قیمت‌ها را نشان می‌دهد. یعنی وقتی که قیمت یک ارز دیجیتال در حال افزایش است و شاخص قدرت نسبی رو به بالا حرکت می‌کند، به معنی این است که تقاضا و تمایل به سوی آن رمزارز در حال قدرت گرفتن است و خریداران زیادی در حال حرکت به سمت این ارز دیجیتال هستند. بر عکس، وقتی در جدول، نرخ‌ به سمت پایین حرکت می‌کند اما قیمت در حال افزایش است، می‌تواند این معنی را داشته باشد که فروشندگان به زودی نبض بازار را در دست خواهند گرفت.

یکی از تفسیرهای عام در خصوص شاخص قدرت نسبی این است که وقتی نرخ آن به بالای ۷۰ رسید، ارز دیجیتال مورد نظر خرید افراطی یا خرید بیش از حد را تجربه کرده است. وقتی شاخص زیر ۳۰ باشد، این ارز دیحیتال فروش بیش از حد را تجربه کرده است. در ارزهای دیجیتال بسیار با ارزش، این اتفاق ممکن است خبر از وقوع یک حرکت سراشیبی یا یک حرکت رو به بالای ناگهانی داشته باشد.

با این که قدرت نسبی یک شاخص تحلیل تکنیکال محسوب می‌شود، بهتر این است که این شاخص را به عنوان یک سیگنال مستقیم خرید و فروش ارز دیجیتال استفاده نکنیم. همانند بسیاری از شاخص‌های تحلیل تکنیکال، شاخص قدرت نسبی ممکن است سیگنال‌های اشتباه یا نادرستی را نشان دهد. به همین دلیل، علاوه بر شاخص قدرت نسبی، باید از شاخص‌های دیگری هم استفاده کرد.

شاخص میانگین متحرک (شاخص تحلیل تکنیکال)

شاخص میانگین متحرک

۲. شاخص میانگین متحرک

شاخص میانگین متحرک (Moving Average) یا به اختصار MA، حرکت قیمت‌ها را با فیلتر کردن نوسانات، هموار و ساده می‌کند تا خریداران و فروشندگان تصویر بهتری از حرکت ارز دیجیتال مورد نظر در بازار داشته باشند.

دو استفاده عام از میانگین متحرک در شاخص تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average یا SMA) و میانگین متحرک تشریحی (Exponential Moving Average یا EMA) هستند. در میانگین متحرک ساده، اطلاعات قیمتی با توجه به یک بازه زمانی معین دریافت می‌شود و میانگین قیمت آن را ارائه می‌دهد. برای مثال، در یک میانگین متحرک ساده ۱۰ روزه، میانگین قیمت ارز دیجیتال مورد نظر در ۱۰ روز گذشته با حذف تمامی نوسانات ارائه می‌شود. در میانگین متحرک تشریحی، اطلاعات بیشتری در قیمت‌های اخیر ارز دیجیتال داده می‌شود تا میانگین محاسبه شود.

شاخص میانگین متحرک، یک شاخص انواع الگوها در بازار ازر دیجیتال آهسته است. به این معنی که هر چقدر بازه معین برای دریافت میانگین قیمت‌ها بیشتر باشد، این شاخص تاخیر بزرگ‌تری خواهد داشت. برای مثال، یک شاخص میانگین متحرک ساده ۲۰۰ روزه، عکس‌العمل کندتری در برابر قیمت‌های اخیر به نسبت یک شاخص میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه خواهد داشت.

خریداران و فروشندگان، معمولا در این شاخص تحلیل تکنیکال از روابط قیمت‌ها برای مشخص کردن میانگین حرکت برای اندازه گیری شرایط بازار استفاده می‌کنند. برای مثال، اگر قیمت یک ارز دیجیتال برای یک مدت طولانی در شاخص میانگین متحرک ساده بالا ماند، این طور معنی می‌دهد که این ارز دیجیتال، در حال گاوی خود قرار دارد.

همچنین بازرگانان از چند شاخص میانگین متحرک برای دریافت سیگنال خرید و فروش استفاده می‌کنند. برای مثال، اگر شاخص میانگین متحرک ساده ۱۰۰ روزه از یک شاخص میانگین متحرک ساده ۲۰۰ روزه به سمت پایین عبور کرد، می‌تواند یک سیگنال زمان فروش باشد.

شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا (شاخص تحلیل تکنیکال)

شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا

۳. شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا

شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا (Moving Average Convergence Divergence) یا به اختصار MACD، با نمایش رابطه میان دو میانگین متحرک مختلف، نوع حرکت یک ارز دیجیتال را مشخص می‌کند. در این شاخص، ۲ خط داریم. یکی از این خط‌ها مربوط به میانگین متحرک همگرا واگرا است و دیگری خط سیگنال. خط میانگین متحرک همگرا واگرا با تفریق میانگین متحرک تشریحی ۲۶ روزه از میانگین متحرک تشریحی ۱۲ به دست می‌آید. شاخص به دست آمده، روی یک شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا ۹ روزه قرار می‌گیرد که این خط، همانن خط سیگنال است. بسیاری از چارت‌های این مدل شاخص، دارای ابزار بافت نگار یا هیستوگرام هستند که فاصله میان خط میانگین متحرک همگرا واگرا و خط سیگنال را نشان می‌دهد.

با نگاه به واگرایی میان حرکت قیمت ارز دیجیتال و شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا، تبادل کنندگان می‌توانند تا حدی میزان قدرت شرایط حال حاضر بازار را بسنجند. برای مثال، اگر قیمت ارز دیجیتال به بالاتر از حد رسید در حالی که میانگین متحرک همگرا واگرا به پایین‌ترین حد حرکت کند، نشان از این است که بازار در حال تغییر مسیر است. در این مثال، میانگین متحرک همگرا واگرا به ما نشان می‌دهد که قیمت در حال افزایش است، در حالی که مقدار حرکت در حال کاهش است. به همین دلیل می‌توان گفت به احتمال زیاد شاهد یک تغییر مسیر در بازار هستیم.

خریداران و فروشندگان همچنین از همگذری خط‌ سیگنال و خط میانگین متحرک همگرا واگرای این شاخص استفاده می‌کنند. برای مثال، اگر خط میانگین متحرک همگرا واگرا از روی خط سیگنال به سمت بالا حرکت کرد، نشان از زمان خرید دارد. بر عکس، زمانی که خط متحرک همگرا واگرا از خط سیگنال به سمت پایین حرکت کرد، نشان از زمان فروش ارز دیجیتال دارد.

البته شاخص میانگین متحرک همگرا واگرا معمولا با ترکیب شاخص قدرت نسبی مورد استفاده قرار می‌گیرد. چرا که هر دوی این شاخص‌ها، حرکات و تکان‌های ارز دیجیتال در بازار را نشان می‌دهند، اما هر کدام توسط فاکتورهای مختلفی این کار را انجام می‌دهند. بنابراین این تصور وجود دارد که استفاده هر دو این شاخص‌ها در کنار هم، یک نگاه تکنیکال کامل‌تر را در اختیار بازاریان قرار می‌دهد.

شاخص قدرت نسبی تصادفی (شاخص تحلیل تکنیکال)

شاخص قدرت نسبی تصادفی

۴. شاخص قدرت نسبی تصادفی

شاخص قدرت نسبی تصادفی (Stochastic RSI) یه به اختصار StochRSI) یک نوسانگر حرکتی است که برای مشخص کردن خرید بیش از حد یا فروش بیش از حد مورد استفاده قرار می‌گیرد. همانطور که از نام این شاخص مشخص است، یک مشتق برای شاخص قدرت نسبی است. چرا که چارت خود را به جای داده‌های قیمت، بر اساس داده‌های شاخص قدرت نسبی تعیین می‌کند. این شاخص از فرمولی به نام نوسانگر تصادفی استفاده می‌کند. به طور معمول، دامنه مقادیر شاخص قدرت نسبی تصادفی بین ۰ تا ۱ (یا ۰ تا ۱۰۰) هستند.

با توجه به سرعت و حساسیت بالاتر این شاخص، شاخص قدرت نسبی تصادفی می‌تواند سیگنال‌های زیادی از شرایط بازار نشان دهند. به طور کلی، بیشترین زمان کاربرد شاخص قدرت نسبی تصادفی هنگامی است که شاخص در بالاترین یا پایین‌ترین حد دامنه خود قرار داشته باشد.

زمانی که یک شاخص قدرت نسبی تصادفی بالاتر از ۰/۸ قرار بگیرد، معمولا به معنای خرید بیش از حد ارز دیجیتال مورد نظر است،‌ و زمانی که این شاخص به پایین‌تر از ۰/۲ برسد، به معنی فروش بیش از حد است. عدد ۰ در شاخص قدرت نسبی به معنی پایین‌ترین حد ارزش یک ارز دیجیتال در یک بازه زمانی مشخص است (که در حال عادی این بازه زمانی روی عدد ۱۴ قرار دارد. ۱۴ ساعت، ۱۴ روز و ادامه). متقابلا، عدد ۱ در شاخص قدرت نسبی به معنای بالاترین حد ارزش ارز دیجیتال مورد نظر در بازه زمانی معین شده است.

فروش بیش از حد یا خرید بیش از حد در شاخص قدرت نسبی تصادفی به این معنا نیست که حتما شرایط بازار تغییر خواهد کرد. در شاخص قدرت نسبی تصادفی، ما فقط مقادیر ارزش‌های موجود در شاخص قدرت نسبی تصادفی را که در نزدیکی حد افراط خرید و فروش قرار می‌گیرند تعیین می‌کنیم. همچنین مهم است که در نظر داشته باشید شاخص قدرت نسبی تصادفی بسیار حساس‌تر از شاخص قدرت نسبی است. بنابراین ممکن است سیگنال‌های اشتباه یا غلط بیشتری تولید کند.

شاخص باندهای بولینگر (شاخص تحلیل تکنیکال)

شاخص باندهای بولینگر

۵. شاخص باندهای بولینگر

شاخص باندهای بولینگر (Bollinger Bands) یا به اختصار BB، فراریت یا نوسانات بازار را نشان می‌دهد. همچنین توسط این شاخص می‌توان شرایط خرید بیش از حد و فروش بیش از حد را هم تعیین کرد. در این شاخص، ۳ خط وجود دارد. خط میانگین متحرک ساده که در وسط قرار دارد و دو خط دیگر که در پایین‌ترین و بالاترین حد خط میانی قرار می‌گیرند. هر چقدر که نوسانات در بازار افزایش و کاهش پیدا می‌کنند، فاصله میان این ۳ نوار در شاخص هم افزایش و کاهش پیدا می‌کند.

به طور کلی، هر چقدر که قیمت به نوار بالایی نزدیکر‌تر باشد، به شرایط خرید بیش از حد نزدیک‌تر هستیم. متقابلا، هر چقدر که قیمت به نوار پایینی نزدیک‌تر باشد، به شرایط فروش بیش بیش انواع الگوها در بازار ازر دیجیتال از حد نزدیک‌ هستیم. در بیشتر بخش‌ این شاخص، قیمت در بین این دو نوار قرار می‌گیرد، اما در شرایط نادر، می‌تواند حتی این نوارها شکسته شوند و از آن‌ها عبور کند.

یکی دیگر از مفاهیم مهم شاخص باندهای بولینگر، فشردن (Squeeze) است. این مفهوم به بازه‌ای که نوسان پایین است اشاره دارد، زمانی که تمامی نوارها بسیار نزدیک به هم قرار می‌گیرند. در چنین زمانی، می‌توان این انتظار را داشت که در آینده احتمال یک نوسان قابل توجه وجود دارد. همچنین در شرایط برعکس، زمانی که نوارها بسیار از هم دور باشند، می‌توان در آینده انتظار نوسانات پایین را داشت.

نتیجه گیری

حتی با این که شاخص‌ها اطلاعات و دادهای مختلفی را در اختیار ما قرار می‌دهند، بسیار مهم است که در نظر داشته باشید تفسیر هر یک از این شاخص‌ها فلسفه خاص خود را دراد. همیشه قبل از هر گونه اقدام، ابتدا به یک قدم عقب‌تر برگردید و ببینید که آیا تصمیماتی که با توجه به این شاخص‌‌ها گرفته‌اید، تعصب شخصی در آن دخیل بوده است یا نه. چیزی که ممکن است یک سیگنال مشخص خرید یا فروش ارز دیجیتال برای یک فرد باشد، همان سیگنال ممکن است برای فرد دیگر، به معنی تغییرات غیر منتظره محسوب شود.

در تحلیل‌های تکنیکال، بهترین راه این است که از تمامی شاخص تحلیل تکنیکال موجود به صورت ترکیبی استفاده کنید تا نتیجه کامل‌تری به دست بیاورید. فراموش نکنید که تحلیل تکنیکال نیاز به تمرین و یادگیری دارد.

روش تشخیص پایان روند صعودی و نزولی در ارزهای دیجیتال

روش تشخیص پایان روند صعودی و نزولی در ارزهای دیجیتال

روش های تشخیص پایان روند صعودی و نزولی حائز اهمیت است زیرا با شناخت این دو است که می توانیم به سود برسیم. به طور کلی، دو واژه صعودی و نزولی، معمولاً برای توصیف عملکرد بازار های سهام در حال افزایش و کاهش، استفاده می شوند. در این زمینه، یک بازار در حال افزایش، بازار صعودی نامیده می شود، در حالی که بازار رو به کاهش، بازار نزولی نامیده می شود. با توجه به اینکه بازار کریپتو به طور کلی بی ثبات است و به صورت روزانه در نوسان است، این اصطلاحات برای اشاره به روند های طولانی تر حرکت عمدتاً صعودی یا نزولی، استفاده می شود. در این مقاله، ما بر چگونگی اعمال روند ها در ارز های دیجیتال و روش های تشخیص پایان روند صعودی و نزولی، تمرکز خواهیم کرد. در ابتدا لازم است تا با مفهوم بازار های نزولی و صعودی آشنا شویم.

بازار صعودی

روش تشخیص پایان روند صعودی و نزولی

بازار صعودی، به شرایط کلی اقتصادی مطلوب اشاره دارد. بدان معنا که یک بازار در حال افزایش است و همچنین معمولا با احساسات مثبت سرمایه گذاران در مورد روند صعودی فعلی همراه است. در بازار صعودی، افزایش مداوم قیمت دارایی ها، همراه با اقتصاد قوی و سطوح بالای اشتغال، وجود دارد. به طور خلاصه، سرمایه گذار، بازار های صعودی را از طریق خرید اوراق بهادار شروع می کند. چرا که بازار های صعودی معمولا قیمت اوراق بهادار را افزایش می دهند. تا زمانی که عرضه بیش از تقاضا باشد، بازار صعودی ادامه دارد.
روند صعودی به یک دوره طولانی اشاره دارد که در طی آن سرمایه گذاران زیادی در حال خرید ارز های دیجیتال هستند. اعتماد سرمایه گذار معمولا یک حلقه بازخورد مثبت ایجاد می کند و روند صعودی را بیشتر می کند. درواقع می توان گفت سرمایه گذاری بیشتر، برابر است با افزایش مداوم قیمت ها. برای ارز های دیجیتال، قیمت، تا حد زیادی تحت تأثیر اعتماد عمومی به یک دارایی قرار دارد.
نگرش ها و اقداماتی که یک بازار صعودی را مشخص می کنند عبارتند از:
● افزایش قیمت در یک دوره زمانی پایدار
● تقاضای قوی علی رغم عرضه ضعیف
● افزایش اعتماد سرمایه گذاران به بازار
● قیمت گذاری بیش از حد پروژه های خاص
● درج صحبت هایی در مورد ارز دیجیتال در رسانه های اصلی و همچنین رسانه های اجتماعی
● علاقه عمومی به ارز های دیجیتال در میان افراد مشهور، اینفلوئنسرها و.
● افزایش شدید قیمت ها در صورت انتشار اخبار خوب و کاهش جزئی قیمت در صورت انتشار اخبار بد.

بازار نزولی

روش های تشخیص روند صعودی و نزولی

بازار نزولی بازاری است که در آن ارزش رمز ارز های پایه، حداقل 20 درصد کاهش یافته و همچنان در حال سقوط است. مشخصه یک بازار نزولی، افت 20 درصدی یا بیشتر، ناشی از اوج های قبلی است. به این ترتیب، قیمت ها پایین بوده و به طور مداوم کاهش می یابند. روند نزولی نیز بر چشم انداز سرمایه گذاران تأثیر می گذارد و الگوی نزولی بیشتری را تداوم می بخشد. در طول یک بازار نزولی، اقتصاد، با نرخ های بالای بیکاری همراه است. این شرایط می تواند ناشی از سیاست های اقتصادی ضعیف، بحران های ژئوپلیتیکی، ضعف در بازار و. باشد. بازار های نزولی، همچنین فاقد اعتماد عمومی که اکثر سرمایه گذاران در طول دوره های صعودی دارند، هستند. به طور معمول، معامله گران کریپتو قصد دارند دارایی ها را در طول یک بازار نزولی خریداری کنند، اما دانستن اینکه دقیقاً چه زمانی یک بازار نزولی به پایان رسیده است دشوار است و این امر باعث میشود سرمایه گذاران دچار مشکل شوند. به همین دلیل است که فراگیری آموزش خرید ارز دیجیتال در کف قیمت، از واجبات معامله در بازار ارز دیجیتال به شمار می رود‌. بازار های نزولی در نهایت تمایل به آرام شدن دارند و سرمایه گذاران می توانند دوباره یک چرخه صعودی جدید را آغاز کنند. در ارز های دیجیتال، پیش بینی زمان شروع یک بازار نزولی بر اساس روند های قبلی بسیار دشوار است. یک شاخص رایج که نشان دهنده دلیل شروع یک بازار نزولی می باشد، عبارت است از حجم معاملات کمتر.
نگرش ها و اقدامات معمولی که یک بازار نزولی را مشخص می کند نیز، عبارتند از:
● کاهش قیمت ها در یک دوره زمانی پایدار
● عرضه بیشتر از تقاضا
● عدم اعتماد سرمایه گذاران به بازار
● صحبت منفی در مورد ارز دیجیتال در رسانه های اصلی و همچنین رسانه های اجتماعی و بی اعتمادی عمومی به ارز های دیجیتال در میان اقتصاددانان
● تحلیلگران و امور مالی سنتی

تعریف روند در بازار های مالی

روند احتمالاً مهمترین امر در معاملات روزانه و سرمایه گذاری بلند مدت است. در بیشتر موارد، معامله گران معمولا علاقه مند به شناسایی زودهنگام یک روند و خروج از آن در هنگام معکوس هستند. موفق ترین معامله گران می توانند یک روند صعودی جدید را شناسایی کرده و دارابی مورد نظر خود را خریداری کنند. سپس، پس از پایان این روند وارد معامله کوتاه شوند. به یاد داشته باشید که هیچ فردی دقیقا نمی داند، چه زمانی یک روند به پایان می رسد. اما استفاده انواع روش های حرفه ای ترید، شانس شما برای خروج از یک معامله با سود بالا، را افزایش می دهد. برای تشخیص پایان یک روند، ابتدا باید بدانیم که در یک روند هستیم. برای این امر، از روند اقدام قیمت استفاده می شود. در این روش، به عملکرد قیمت توجه می شود. به این شکل که در یک روند صعودی، به دنبال بالا ترین سطح و در یک روند نزولی، به دنبال پایین ترین سطح باشید. زاویه حرکت بر روی نمودار نیز، تندتر از حد معمول خواهد بود. برای مثال، نمودار های روزانه نشان می دهند که قیمت بیت کوین از مارس،2020 تا آوریل ،2021 در یک روند صعودی عمده بوده است. در آن زمان، هر فردی که ارز دیجیتال را خریداری می کرد، درآمد کسب می کرد. با این حال، می بینیم که این روند زمانی به پایان رسید که سکه به بالاترین حد خود یعنی حدود 65000 دلار رسیده بود. نگاهی دقیق تر به نمودار ها می تواند به ما کمک کند تا بدانیم چگونه پایان یک روند در معاملات را شناسایی کنیم. فراز و نشیب هایی که بیت کوین در ماه های اخیر داشته است، آن را به یک مطالعه موردی کامل تبدیل کرده تا بهترین استراتژی ها را برای پیش بینی پایان یک روند و بهره مندی از آن، تجزیه و تحلیل کنیم. برخی از این استراتژی های کاربردی انواع الگوها در بازار ازر دیجیتال را در ادامه مقاله شرح داده ایم.

استفاده از الگوی دو یا سه دارایی بالاتر

اولین استراتژی مفید برای شناسایی پایان یک روند، این است که از الگوی دو یا سه مورد دارایی بالا استفاده کنید. این الگو زمانی اتفاق می افتد که قیمت دارایی تا یک میزان خاص افزایش یابد و سپس عقب نشینی کند. سپس قیمت دوباره افزایش می یابد و در اولین سطح اوج ، مقاومت پیدا می کند. اگر نتواند بالاتر از مقاومت اول حرکت کند، می تواند سیگنالی باشد که در شرف پایان است. در برخی موارد، قیمت تمایل به عقب نشینی و سپس افزایش و آزمایش مجدد سطح اولیه مقاومت خواهد داشت. این به عنوان الگوی سه گانه بالا شناخته می شود. بنابراین، اگر از یک دارایی طولانی مدت در سبد پرتفوی خود بهره مند هستید، که الگوی دو یا سه تایی را تشکیل می دهد، میبایست از معامله خارج شوید. چرا که این سیگنالی است که روند رو به پایان خواهد رفت.

استفاده از میانگین متحرک

یک استراتژی ساده دیگر برای شناسایی پایان یک روند صعودی یا نزولی، استفاده از میانگین متحرک (Moving Average)، است. همانطور که می دانید، MA یکی از موثرترین شاخص های دنبال کننده روند در جهان، و یکی از متداول ترین اندیکاتور های تحلیل است که اساس ابزار های معاملاتی زیادی را تشکیل می دهد. انواع مختلفی از میانگین های متحرک مانند ساده، نمایی، وزنی و هموار وجود دارند. میانگین متحرک به شما نشان می دهد که زمانی که دارای یک دارایی طولانی یا کوتاه مدت هستید، در یک روند صعودی، تا زمانی که دارایی بالاتر از MA باشد، قیمت در روند صعودی باقی خواهد ماند. در این حالت، تا زمانی که قیمت بالاتر از این MA باشد، روند صعودی تمایل دارد دست نخورده باقی بماند. اندیکاتور میانگین متحرک، قیمت ها را به عنوان داده ها، مورد استفاده قرار می دهد و میانگینی از قیمت های گذشته را محاسبه می کند. این اندیکاتور، یک شاخص دنباله روی روند می باشد که حرکتی مشابه به حرکت نمودار قیمت را نشان می دهد. روش دیگر استفاده از میانگین متحرک برای شناسایی زمانی که یک روند در شرف پایان است، استفاده از دو مورد از آن ها، یعنی ترکیب میانگین متحرک 50 روزه و 25 روزه است. از MA، بیت و پنج روزه به عنوان سیگنال سریع و پنجاه روزه به عنوان تایید کننده این معکوس استفاده می شود. در این حالت، اگر دارایی از میانگین متحرک 25 روزه عبور کند، فرض می شود که پایان روند نزدیک است. پایان روند زمانی تایید می شود که قیمت بتواند به زیر میانگین متحرک نمایی 50 روزه حرکت کند و یا زمانی که این دو میانگین، یک متقاطع نزولی ایجاد کنند. به جای میانگین متحرک 50 روزه و 25 روزه، بسیاری از معامله گران بلندمدت از میانگین متحرک 50 روزه و 200 روزه در فرآیندی که به عنوان تقاطع مرگ شناخته می شود، استفاده می کنند. سایر شاخص های فنی که می توانند به شما در شناسایی پایان یک روند کمک کنند، باند های بولینگر، کانال های Donchian و Ichimoku هستند.

الگوهای معکوس

روند در بازار نزولی

همچنین می توان انتهای یک روند را با استفاده از چندین الگوی معکوس نیز شناسایی کرد.
از محبوب ترین این الگو ها عبارت است از:
1.الگوی کف گرد
2. الگوی سر و شانه ها
3. الگوی شمعدانی

الگوی کف گرد یا Rounding Bottom، زمانی اتفاق می افتد که قیمت دارایی به یک سطح معین افزایش می یابد و سپس به تدریج شروع به کاهش می کند. در پایان، چیزی شبیه به یک نعلبکی وارونه را تشکیل می دهد.
الگوی سر و شانه یا Reverse Head and Shoulders، زمانی اتفاق می افتد که دارایی که قیمت آن در حال افزایش است، یک اوج اولیه را تشکیل داده و سپس کاهش می یابد. پس از این اتفاق، قیمت از پیک اولیه بالاتر می رود و تا اولین حمایت کاهش می یابد. سپس مجدد بالا می رود و شانه های راست را تشکیل می دهد. هنگامی که این اتفاق می افتد، قیمت معمولا پایین تر خواهد بود. الگوی سر و شانه، یک اندیکاتور بازگشتی صعودی است که در هشتاد درصد مواقع در روند صعودی و در بیست درصد مواقع، در یک روند نزولی شکل می گیرد. میزان خطای این الگو بسیار کم بوده و به همین دلیل، الگوی معتبری معرفی می شود.
الگوهای شمعدانی، برای معامله گران کوتاه مدت، می توان از برخی از الگو های شمعدانی استفاده کرد. برخی از این الگو ها که می توانند پایان یک روند را نشان دهند عبارتند از:
● دوجی
● صعودی
● سه سرباز سفید
● الگوی چکش
این الگو های شمعدانی، زمانی که به خوبی مورد استفاده قرار گیرند، می توانند سیگنال هایی را از زمان پایان روند ارائه دهند. شناسایی پایان یک روند کار آسانی نیست. با این حال، استفاده از برخی از این استراتژی ها می تواند به شما در تشخیص زمان وقوع این اتفاق کمک کند. در تشخیص پایان یک روند، مشاهده شمعدان های بزرگ روی نمودار زمانی است که بازار روند رو به رشدی دارد. اگر قیمت برای مدتی در یک روند صعودی بوده است، سپس یک کندل قرمز بزرگ ظاهر می شود، این کندل خاص به اندازه کافی قوی است که برخلاف روند حرکت کند. حرکت صعودی ثابتی را که قیمت روی آخرین کندل انجام می دهد، لغو می کند. اگر این اتفاق مشاهده شد، به احتمال زیاد روند در حال پایان است و روند جدیدی در جهت مخالف جایگزین می شود. حال، اگر شمعدان های سبز رنگ بزرگ را در یک روند صعودی مشاهده کنیم، این لزوماً نشان دهنده قوی تر شدن روند نیست. اگر شمعدان های سبز رنگ بزرگ با شمعدان های قرمز رنگ بزرگ دنبال شوند تا یک الگوی سهمی ایجاد کنند، احتمالاً روند رو به پایان است.

بولینگر باند ( Bollinger Bands )

Bollinger Bands نوعی شاخص نمودار برای تحلیل تکنیکال است که به طور گسترده توسط معامله گران در بسیاری از بازار ها، از جمله سهام آتی و ارز استفاده می شود. این اندیکاتور که توسط جان بولینگر در دهه 1980 ایجاد شد، بینش منحصر به فردی را در مورد قیمت و نوسانات ارائه می دهد. Bollinger Bands، یک ابزار معاملاتی است که برای تعیین ورود و خروج از روند، در یک معامله استفاده می شود. Bollinger Bands، از سه خط تشکیل شده است که از میانگین متحرک ساده 20 روزه (SMA) برای باند میانی استفاده می کند. باند بالایی با گرفتن باند میانی و افزودن دو برابر انحراف استاندارد روزانه به آن مقدار، محاسبه می شود. باند پایین نیز با در نظر گرفتن باند میانی، منهای دو برابر انحراف استاندارد روزانه محاسبه می شود. اندیکاتور باند های بولینگر، می تواند به شما کمک کند تشخیص دهید که چه زمانی بازار صعودی یا نزولی است. در یک روند صعودی، می توان مدت زیادی به باند بولینگر پایین نزدیک شده و در یک روند نزولی، می توان در نزدیکی باند بولینگر بالا، قرار گرفت.

شکسته شدن خط روند

این نیز یک راه ساده دیگر برای شناسایی پایان یک روند است، مشروط بر اینکه بدانید چگونه یک خط روند معتبر ترسیم کنید. خط روند، یک خط مستقیم است که حداقل دو نوسان اوج را در طول یک روند نزولی یا حداقل دو نوسان پایین را در طول یک روند صعودی به هم متصل می کند. وقتی قیمت خط روند را می شکند، دو احتمال وجود دارد که می تواند اتفاق بیفتد. احتمال اول، روند ادامه دار به پایان می رسد و قیمت در جهت مخالف حرکت می کند. احتمال دوم، قیمت برگشت می کند و روند ادامه دار ادامه می یابد. اگر مورد دوم اتفاق بیفتد، ما باید خط روند خود را دوباره ترسیم کنیم تا آن را ناگسستنی نکنیم. چرا که خط روند خوب، خط روندی است که با قیمت شکسته نشود. اگر شکستی اتفاق بیفتد، باید فقط برای پایان یک روند باشد.

معرفی ابزار های تحلیلی

مشکل خط روند این است که گاهی اوقات می تواند ذهنی باشد. معامله گران یک خط روند را متناسب با برنامه های تجاری خود ترسیم می کنند، عملی که فقط آن ها را در معرض ضرر قرار می دهد. بنابراین، برای شناسایی پایان یک روند، می توانید از شاخص دیگری نیز استفاده کنید. MACD شاخصی است که تغییرات روند را شناسایی کرده و حرکت بازار را اندازه گیری می کند. MACD معمولاً نشان دهنده یک تغییر حرکت قوی، به محض اینکه قیمت خط روند را بشکند، است. با این سیگنال مکمل، ما با اطمینان بیشتری می گوییم که یک روند در نهایت به پایان می رسد. اگر به نمودار دقت کنیم، می توانیم شاهد نمایان شدن یک کندل قرمز رنگ بزرگ در انتهای روند صعودی باشیم. در واقع، این کندل خاص است که خط روند را می شکند. بنابراین در این مثال، ما عملا از ترکیب خط روند، MACD و کندل برای شناسایی روند استفاده می کنیم.

سخن پایانی
فرض کنید شما در حال حاضر بر روی یک روند حرکت می کنید، اما یک سیگنال قوی وجود دارد که روند به زودی پایان خواهد یافت. احتمالا عمل عاقلانه این است که از معاملات خود خارج شوید. اما اگر پوزیشن های باز ندارید، این فرصت خوبی برای شماست تا در روند جدید وارد معامله شوید. در مجموع، اندیکاتور های مختلفی وجود دارد که می تواند به ما کمک کند تا مشخص کنیم که چه زمانی یک روند در حال پایان است، که شامل کندل استیک ها، خطوط روند، نوسانگر ها، SAR سهمی، MACD، باند های بولینگر و. می شود. تجزیه و تحلیل و پیش بینی پایان یک روند به ما کمک می کند تا در صورت داشتن معاملات باز، میزان ضرر خود را به حداقل برسانیم و یا اگر معاملات باز نداریم، می توانیم روند را زودتر دریافت کرده تا بتوانیم تا حد امکان از روند جدید سود ببریم.

آشنایی با انواع تحلیل در بازار ارز دیجیتال

9F751325 90D4 4796 869E 69C9D20B6777 - آشنایی با انواع تحلیل در بازار ارز دیجیتال

کسی که می خواهد در بازارهای مالی یک سرمایه‌گذار موفق باشد می بایست هم‌ اطلاعاتی درباره‌‌ی طریقه‌ی خرید و نگهداری ارزهای دیجیتال داشته باشد ، هم انواع شیوه‌های تحلیل و طریقه‌ی استفاده از آن ها را بداند . اگر یک سرمایه‌گذاری فقط متکی به چیزهایی که می شنوید رخ دهد ، نتیجه‌ی خوبی نخواهد داشت .

بازار ارزهای دیجیتال نیز همچون سایر بازارهای مالی دارای یکسری ویژگی‌ها است که هر سرمایه‌گذار و تریدر می بایست با آن آشنایی داشته باشد . بدین منظور باید گفت رایج ترین نوع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال ، تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال ( بنیادین ) می باشد .

تحلیل فاندامنتال

این روش از تحلیل اقدام به ارزیابی انواع پارامترهای مالی و اقتصادی که به یک دارایی مرتبط است ، با هدف مشخص کردن ارزش حقیقی آن می کند . در خصوص ارزهای دیجیتال ، در حقیقت تحلیل بنیادین همان مورد بررسی قرار دادن پروژه مورد نظر از لحاظ اهداف ، تیم ، نقشه راه و رویدادهای که جلوی رو است ، می باشد . علاوه بر این ، سایر عوامل همچون اکسچنج‌هایی که می توان یک ارز دیجیتال را در آن معامله کرد ، مشارکت‌ها و رقبای یک پروژه نیز این امکان را دارند که بر روی ارزش آن موثر باشند .

تحلیل فاندامنتال دارای تفاوت هایی در ارزهای دیجیتال و بورس است . به طور مثال ، در بورس ، صورت‌های مالی به منظور ارزیابی بنیادین یک شرکت مورد استفاده قرار می گیرند ولی ارائه این گزارش در ارزهای دیجیتال ممکن است به شکل وایت‌پیپر ( اوراق سفید ) یا عملکرد تیم برنامه‌نویسی و سایر پارامترها صورت گیرد .

علاوه بر این ، تحلیل فاندامنتال برای یک پروژه‌ای که برای کوتاه‌مدت است ، نمی توان آنقدرها هم به تحلیل تکنیکال تکیه کرد .

تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال تاریخچه قیمتی و حجم معاملاتی که پیش از این انجام شده است را در نظر می گیرد و با استفاده از آن رفتار آینده بازار را پیش بینی می کند . ایجاد شدن الگوهای یکسان قیمتی که در طی تاریخ بازارهای مالی که به علت شباهت رفتار تریدرها ‌شکل گرفته است ، اصولی را ایجاد کرده که ساخت تحلیل تکنیکال بر اساس آن صورت گرفته است .

بعد از اینکه بازارها بیشتر پیشرفت کردند و شیوه‌های پیچیده‌تری را به کار گرفتند ، دانش تحلیل تکنیکال هم بهتر و‌ بیشتر شده ولی همچنان نیز باید گفت نیروهای عرضه و تقاضا و همینطور احساسات تریدرها قیمت را مشخص می کند . گفتنی است که نباید بگوییم که تحلیل تکنیکال به صورت دقیق و قطعی پیش‌بینی می کند و می توان گفت به پیش بینی هواشناسی شباهت دارد که وضعیت احتمالی هوا را بیان می کند .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.