در این بخش ابتدا به معرفی کندل استیکها می پردازیم .
کندل شناسی ؛ آموزش کندل خوانی و الگوهای کندلی پر کاربرد
کندل ها نمایش رفتار، احساسات و نوع تصمیمات خریداران و فروشندگان است. آموزش کندل شناسی به تریدر کمک می کند تا نگاه دقیق تر و جزئی تری به چارت و حرکت جزئی قیمت یا نرخ داشته باشد. آشنایی با کندل ها و الگوهای کندلی در کنار تعیین نواحی حمایت و مقاومت بهترین نقاط ورود به خروج را برای تریدر مشخص می کند. بی تردید تسلط بر الگوهای کندلی در کنار استراتژی هایی نظیر پرایس اکشن ، امواج الیوت و … ترید و معاملات سودآوری برای تریدر به ارمغان می آورد.
فهرست عناوین این مطلب
کندل شمعی ژاپنی
در نرم افزارهای تحلیل حرکت قیمت یا نرخ به صورت های مختلفی مانند میله ای، خطی و کندل های شمعی ژاپنی نمایش داده می شود. کندل های شمعی ژاپنی در بین بسیاری از تریدرها از جایگاه خاصی برخوردار است. تریدرهای حرفه ای با بررسی اندازه سایه ها و بادی کندل اطلاعات مهمی از قدرت و ضعف خریداران و فروشندگان استخراج می کنند.
در یک کندل چهار قیمت یا نرخ پایین ترین، بالاترین، باز شدن و بسته شدن قابل مشاهده است. سایه ها در کندل بالاترین و پایین ترین قیمت را در کندل را نمایش می دهند.
کندل چکش (Hammer)
این الگو به عنوان الگویی برای انتظار تغییر رفتار معامله گران است. کندل چکش می تواند سفید یا صعودی و یا مشکی یا نزولی باشد. طول سایه زیر کندل قدرت کندل را نشان می دهد. هر چه سایه زیر کندل بلند تر باشد قدرت کندل بیشتر است. در برخی مواقع یک سایه بسیار کوچک در بالای کندل وجود دارد.
کندل چکش وقتی روی یک حمایت تشکیل می شود سیگنال خرید در نظر گرفته می شود. برخی از تریدرها منتظر می مانند تا بعد از کندل چکش یک کندل صعودی تشکیل شود تا صعود تایید شود.
اگر چند کندل چکش به صورت پی در پی و یا با فاصله کم ظاهر شوند صعود محتمل تر خواهد بود و سیگنال خرید قوی تر می شود و بر اعتبار تحلیل افزوده می گردد.
سایه زیرین بادی در کندل چکش حداقل دو برابر بدنه یا بادی است. نکته مهم تشکیل کندل چکش بر روی حمایت است. با تشکیل کندل چکش در ناحیه حمایتی بازار در حال بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی ساخت یک کف یا قعر می باشد و پس از ایجاد یک روند صعودی بسیار محتمل است. سایه زیرین بادی در کندل چکش به این مفهوم است که فروشندگان در ابتدا قیمت یا نرخ را پایین آورده اند اما با حمایت خریداران قیمت یا نرخ به سمت بالا بازگشته است.
لایت فارکس یکی از بهترین بروکرهای فعال در بازار فارکس است و در مقایسه با رقبای خود برای تریدرهای ایرانی امکانات بسیار خوبی ایجاد کرده است. شما در بروکر لایت فارکس قادر به معامله تمام جفت ارزهای فارکس، ارزهای دیجیتال، فلزات، سهام های بازار بورس نیویورک و نزدک هستید.
- جهت آموزش ثبت نام و بررسی بروکر لایت فارکس بر روی لینک روبرو کلیک فرمایید: لایت فارکس
- جهت مراجعه به وبسایت بروکر لایت فارکس بر روی لینک روبرو کلیک فرمایید: وبسایت رسمی لایت فارکس
شوتینگ استار ، چکش معکوس ، ستاره ثاقب ، شهاب سنگ (Shooting star)
اگر در ناحیه مقاومتی کندل شوتینگ استار ظاهر شد نشانه پایان روند صعودی است. هر چه سایه بالای کندل بلندتر باشد اعتبار کندل شوتینگ استار بیشتر است. این کندل در قله ها معمولا تشکیل می گردد. توجه شود که در زیر بادی کندل شوتینگ استار یا اصلا سایه ای وجود ندارد یا یک سایه بسیار کوچک وجود دارد.
بادی این کندل می تواند سفید یا مشکی باشد به عبارت دیگر کندل ستاره ثاقب می تواند صعودی یا نزولی باشد. در صورتیکه بادی کندل نزولی باشد اعتبار الگو بیشتر است.
برای تایید بیشتر می توان واگرایی اسیلاتور را نیز در قله بوجود آمده چک نمود.
روش دیگر برای گرفتن تایید نزولی بودن کندل بعد از کندل شوتینگ استار است. اما بهترین سیگنال تشکیل شوتینگ استار بر روی مقاومت است.
تشکیل چند شوتینگ استار پی در پی پایان روند صعودی را محتمل تر می کند.
کندل پوشه یا کندل انگالفینگ یا کندل پوششی (Engulfing)
کندل انگالفینگ وقتی بر روی ناحیه حمایت یا مقاومت تشکیل می شوند نشان دهنده تغییر روند هستند.
بادی کندل انگالفینگ صعودی بادی یا بدنه کندل نزولی قبلی را پوشش می دهد.
بادی کندل انگالفینگ نزولی بادی یا بدنه کندل صعودی قبلی را پوشش می دهد.
پوشش بدنه یا بادی کندل قبلی و به اصطلاح انگالف شدن کندل قبلی نشان دهنده این است که قدرت نیروی مخالف در بازار بسیار زیاد شده است. یک هیجان جدید وارد بازار شده است.
نکته مهم یافتن نواحی حمایت و مقاومت و رصد شکل کندل بر روی این نواحی است. با این نوع تحلیل می توان جهت بازار را یافت.
در تصویر بالا الگوی انگالفینگ نشان داده شده است. اگر توجه کنید کندل قبلی هم کندل قبل خود را انگالف کرده و معتبر نبوده است. علت آن اینست که در ناحیه مقاومتی و تشکیل یک کندل انگالف نزولی می تواند معتبر باشد. الگوی انگالفینگ در الگوهای کندل شناسی و کندل خوانی در میان تریدرها مهم در نظر گرفته می شود.
کندل شناسی ؛ کندل هنگینگ من یا مرد آویزان (Hanging man)
تشکیل این کندل در ناحیه مقاومتی می تواند پایان روند صعودی را نشان دهد. پس از آن ممکن است یک روند نزولی یا یک اصلاح ایجاد گردد. بادی کندل مرد آویزان یا دار آویز یا هنگینگ اگر نزولی باشد سیگنال قوی تر است. به عبارت دیگر رنگ کندل هنگینگ من مشکی تحلیل را معتبرمی کند.
هر چه سایه زیر بدنه کندل بلندتر باشد الگو اعتبار بیشتری دارد. در بالای بادی کندل هنگینگ من یا سایه نیست یا سایه بسیار کوچکی وجود دارد. با توجه به اینکه سایه بلند در زیر بادی قدرت خریداران را نیز نشان می دهد توصیه می شود صبر شود تا کندل نزولی بعدی برای تایید بیشتر اتمام روند صعودی تشکیل شود تا تریدر با اطمینان بیشتری در جهت نزول وارد بازار شود.
نکته مهم تشکیل این الگو در ناحیه مقاومتی می باشد.
کندل شناسی ؛ کندل چکش معکوس (Inverted hammer)
در کندل شناسی و کندل خوانی هر کندل حاوی اطلاعاتی از قدرت و ضعف خریداران و فروشندگان است. در صورتیکه کندل چکش معکوس در حمایت تشکیل شود می تواند ابتدای روند صعودی را نشان دهد. بادی می تواند سفید (صعودی) یا سیاه (نزولی) باشد. سایه کندل در بالای بادی است و هر چه بلندتر باشد اعتبار کندل بیشتر است. طول سایه حداقل دو برابر بدنه است.
اگر کندل صعودی باشد آغاز روند صعودی محتمل تر است.
نکته مهم همانند دیگر الگوهای کندلی محل تشکیل آنهاست. یعنی ابتدا باید حمایت تشخیص داده شود و بعد کندل چکش معکوس در حمایت مورد توجه قرار گیرد. لازم و ضروریست که در تحلیل این الگو کندل تایید یعنی کندل صعودی بعد از آن تشکیل شود. زیرا سایه در بالای آن قدرت فروشندگان را نشان می دهد و قدرت فروشندگان قیمت بسته شدن کندل را پایین آورده است. بنابراین کندل بعدی حتما مورد بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی بررسی قرار می گیرد. اگر کندل بعدی صعودی باشد ضعف فروشندگان و آغاز روند صعودی را نوید می دهد.
کندل دارک کلود کاور یا کندل ابر سیاه پوششی (dark cloud cover)
این کندل در ناحیه مقاومت نشانه ای از پایان روند صعودی می باشد. قیمت یا نرخ باز شدن این کندل از قیمت بسته شدن کندل قبلی بالاتر است. به عبارت دیگر یک بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی گپ وجود دارد. فشار فروش در این کندل بسیار زیاد است و با قدرت قیمت یا نرخ در این کندل بیش از 50 در صد بادی کندل قبلی پایین می آید.
این کندل دارای بادی بزرگ نسبت به سایه ها می باشد و نزولی می باشد. سایه کوچک تر و بادی بلندتر بر اعتبار این کندل می افزاید.
کندل شناسی ؛ الگوی کندلی نفوذی (Piercing)
این الگو در حمایت و انتهای روند نزولی تشکیل می گردد. این الگو از دو کندل تشکیل می شود که کندل اول نزولی و کندل دوم صعودی می باشد.
یکی از نشانه های الگوی پیرسینگ یا کندل نفوذی این است که قیمت یا نرخ باز شدن کندل صعودی پایین تر از قیمت یا نرخ بسته شدن کندل نزولی قبلی است. نشانه دیگر کندل صعودی این است که تا بیش از نصف کندل نزولی قبلی را پوشش می دهد. نشانه سوم کوچک بودن سایه بالای کندل صعودی در مقابل بدنه یا بادی کندل صعودی است.
می توان برای اطمینان بیشتر برای بازگشت قیمت منتظر تمام شدن یک کندل صعودی دیگر نیز ماند و پس از آن وارد بازار شد.
پرایس اکشن (Price Action) چیست؟
در بازار بورس استراتژیها و روشهای معاملاتی بسیاری وجود دارند اما یک معاملهگر تازهوارد برای شروع کار تنها به یادگیری یک مورد احتیاج دارد. پس از کسب مهارت در یک روش تحلیلی میتواند تعداد مهارتهایش را بالا ببرد و بهترین مورد را بر اساس بازار و شخصیت خود انتخاب کند. پرایس اکشن (Price Action) یکی از این شیوههای معاملهگری است. در واقع یکی از سادهترین و مؤثرترین اشکال معامله است که میتوان یاد گرفت. اگر به تازگی معاملهگری را آغاز کردهاید، یادگیری معامله بر اساس استراتژی پرایس اکشن میتواند نقطه شروع فوقالعادهای برای شما باشد. در این مقاله با ما همراه باشید تا به این سوال که پرایس اکشن چیست؟ پاسخ دهیم.
پرایس اکشن در بورس چیست؟
پرایس اکشن روشی برای تحلیل تغییرات شکل گرفته در قیمتها و یکی از شیوههای معاملهگری است که در آن از هیچگونه اندیکاتور استفاده نمیشود و تمامی تحلیلها بر روی نمودارهای ساده قیمت انجام میشوند. در تحلیل به شیوه پرایس اکشن، تنها دادههای قیمت مبنای تحلیل قرار میگیرند تا معاملهگران به راحتی بتوانند حرکات قیمت را زیر نظر گرفته و نقاط ورود و خروج را شناسایی کنند. در اندیکاتورهای دیگر حجم زیاد اطلاعاتی وجود دارد که برخی از آنها به درد تریدر نمیخورد و باعث سردرگمی آن میشود اما در پرایس اکشن مواردی چون تحلیل فاندامنتال و استفاده از نوسانگرها برای راحتی کار در نظر گرفته نمیشود.
در واقع پرایس اکشن یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است و عموماً بر تاریخچه قیمتی دارایی تمرکز میکند. البته بین پرایس اکشن و سایر روشهای تحلیل تکنیکال نیز تفاوتهایی وجود دارد و آن تفاوت این است که، تمرکز اصلی پرایس اکشن بر رابطه بین قیمتهای جاری و قیمتهای گذشته است. در حالی که سایر روشهای تحلیل تکنیکال صرفا بر تاریخچه و گذشته قیمتها تأکید دارند.
پرایس اکشن به معاملهگر چه میگوید؟
بنا به تعریفی که گفته شد، پرایس اکشن بر مبنای دادههای خام قیمتی عمل میکند که این دادهها در قالبهای مختلف نموداری مانند نمودار شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفته میشوند.
اندیکاتورهای دیگر مانند MACD و… برای معاملهگران نوسانی یا همان تریدرها تنها یک ابزار به حساب میآیند اما پرایس اکشن تنها ابزار نیست، بلکه منبعی از دادههاست که ابزارهای مختلف بر اساس آن دادهها ساخته شدهاند. معاملهگران به منظور تحلیل و تمرکز بر روی محدودههای حمایت و مقاومت و پیشبینی شکستها و تثبیتهای قیمت و یافتن سطوح حمایت و مقاومت به پرایس اکشن نیاز دارند اما برای آن که تحلیل درست را ارائه دهند لازم است با چند مفهوم و اصطلاح زیر آشنا باشند.
خطوط حمایت و مقاومت
خطوط حمایت و مقاومت خطوطی هستند که هنگام برخورد قیمت با آنها و زمانی که قیمت به حدود آنها میرسد واکنش نشان میدهد. زمانی که این خطوط شکسته شوند قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را پیدا میکنند. در واقع خط حمایتی که شکسته میشود در ادامه مانعی در برابر افزایش قیمت است و به یک مقاومت تبدیل میشود. برای استفاده از این خطوط باید تایم فریم مخصوص آن را تعیین کرد. به عنوان مثال خطوط مقاومتی که برای تایم فرم هفتگی رسم شده در نمودار ساعتی کارآیی ندارد.
خطوط روند
خط روند همان خطوط اتصال کفها با سقفها هستند که یک نمای کلی حرکت سهم را به معاملهگر نشان میدهند. شناسایی خطوط روند باید در الویت کار معامله قرار بگیرد تا معاملهگر با یافتن خطوط روند و شناسایی روند کلی بتواند نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص کنند و در موقعیت مناسب تصمیم به خریدن یا فروختن سهم مورد نظر بگیرد.
الگوهای کندل استیک
الگوهای کندل استیک در بین کاربران محبوبیت و معروفیت بیشتری دارد زیرا در آن نمایش گرافیکی نوسانات و حرکات قیمتی و اطلاعاتی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایینترین قیمت سهم نمایش داده میشود و کار را برای معاملهگر سادهتر میکند.
در کندل استیک الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید وجود دارند که جزو نمونههای شناخته شده و تفسیر شده در پرایس اکشن هستند و معاملهگر با مشاهده آنها میتواند تصمیمات معینی را بگیرد. الگوهای کندل استیک بسیار است؛ با مشاهده این الگوها معاملهگر میتواند انتظار خود را در رابطه با آینده سهم پیشبینی کند. به عنوان مثال با «الگوی مثلث صعودی»، میتوان یک شکست مقاومتی را برای سهم پیشبینی کرد. پرایس اکشن در این الگو میگوید که چندین بار مقاومت توسط خریداران شکسته شده است.
پس از آشنایی با مفاهیم اولیه، نوبت به رسم نمودار میرسد. برای کاربری سادهتر از پرایس اکشن بهتر است نمودار از هر نوع شکل، خط و اندیکاتور اضافهای خالی باشد. در شروع کار معاملهگر محدودههای مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) را بر روی نمودار رسم کرده و مناطقی را که قیمت به آنها واکنش نشان میدهد را تعیین میکند تا در صورت شکسته شدن این خطوط اقدام به خرید یا فروش کند.
کندل شناسی پرایس اکشن
کندل شناسی بخش اول آموزش دوره پرایس اکشن به حساب میآید. همه اطلاعاتی که میخواهیم در کندلها و شرایط قرارگیری آنها وجود دارد. در واقع کندل، بازتاب رفتار معاملهگر است و هر برخورد و دیدگاه معاملهگر در بازار باعث تغییر موقعیت کندلها میشود. کندلها به چهار دسته کندل صعودی، نزولی، قوی و ضعیف تقسیمبندی میشوند. یک کندل صعودی یا کندل گاو به رنگ سبز ظاهر میشود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت باز شدن آن باشد. کندل نزولی یا کندل خرس به رنگ قرمز ظاهر میشود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل پایینتر از قیمت باز شدن آن باشد.
کندلی با بدنه سبز بلند نشان دهنده یک روند پرقدرت صعودی با قدرت خریداران بالاست و کندلی با بدنه قرمز بلند نشان از روند پرقدرت نزولی با قدرت فروشندگان بالا دارد. همچنین کندلهایی با بدنه کوتاه و سایهای بلندتر نسبت به بدنهشان، به عنوان کندل ضعیف شناخته میشوند.
الگوهای پرایس اکشن
بحث مهم بعدی الگوهای پرایس اکشن است چرا که این الگوها سرنخهای قدرتمندی را در مورد قیمت بعدی سهم در اختیار معاملهگران قرار میدهند. مهمترین الگوهای پرایس اکشن عبارتند از الگوی بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی نوار داخلی، الگوی نوار پین و الگوی تقلبی.
الگوی نوار داخلی (inside bar)
الگوی نوار داخلی یک الگوی دو شمعی، شامل شمع مادر و شمع داخلی است. در این الگو شمع مادر شامل بدنه و سایهها و شمع داخلی باید کاملا در محدوده بالا تا پایین شمع مادر قرار میگیرد.
الگوی نوار پین
الگوی نوار پین، یک شمع با سایه بسیار بلند است. این بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی الگو تغییر روند قیمت در بازار را نشان میدهد و عملکرد خوبی دارد مخصوصا اگر بر یک سطح حمایت یا مقاومت ظاهر شود.
الگوی تقلبی
الگوی تقلبی همان شکستن غلط الگوی نوار داخلی است. به عنوان مثال اگر یک الگوی نوار داخلی ظاهر شود و بعد از آن یک الگوی نوار پین شکل گیرد در واقع یک الگوی تقلبی داریم. دلیل نامگذاری آن به الگوی تقلبی این است که به نظر میرسد روند بازار معکوس شده است اما در اصل روند در همان جهت ادامه مییابد.
آموزش پرایس اکشن
همانطور که گفتیم با آموزش پرایس اکشن معاملهگران بدون استفاده از ابزارهای کمکی مانند اندیکاتورها و الگوها به تحلیل تکنیکال و ترید مناطق با احتمال سوددهی بالا میپردازند. آموزش پرایس سرفصلهای مختلف و بسیاری دارد که در ادامه به بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی مهمترین سرفصلهای آن اشاره میکنیم:
- کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت نواحی (S/R)
- بررسی خطوط روند از منظر پرایس اکشن (Trend Lines)
- بررسی کانالها از منظر پرایس اکشن
- کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت روند (Trend)
- پرایس اکشن در شکاف قیمتی (Gap)
- تحلیل حجم معاملات در پرایس اکشن (Volume Analysis)
- کاربرد پرایس اکشن در تحلیل کندلها
- کاربرد پرایس اکشن در تحلیل الگوها
با ثبت نام در کلاسهای آموزش پرایس اکشن، با تمامی این مباحث آشنا خواهید شد. لازم به ذکر است که برای آموزش پرایس اکشن به اعتبار و سابقه مرکز یا سایت آموزشی توجه کنید. مراکز آموزشی منتسب به کارگزاریها میتواند گزینه مناسبی برای این دست آموزشها باشد.
مزایا و محدودیتهای پرایس اکشن
در این نوع تحلیل نسبت به شیوههای دیگر معاملهگری مزیتها و محدودیتهایی وجود دارد. از جمله محدودیتهای این روش، آن است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمیآیند و باید به برخی از آنها فرصت داد. گاهی ممکن است حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجهگیری کاملاً مختلف برسند. یکی از آنها ادامه روند نزولی را پیشبینی کند و دیگری روند صعودی را انتظار داشته باشد.
مورد دوم این که با وجودی که بیشتر استراتژیهای پرایس اکشن ساده هستند اما برای استفاده مناسب از آنها نیاز به تمرین فراوان است. مورد سوم در پرایس اکشن که جز مشکلات آن محسوب میشود این است که خودکار کردن استراتژیهای پرایس اکشن دشوار است یعنی شما خودتان باید مراقب ایجاد الگوها باشید و نمیتوان معامله را اتوماتیک کنید. البته برخی از این محدودیتها به تایم فرمی که معاملهگر استفاده میکند بستگی دارد. پرایس اکشن مزیتهایی هم دارد که به آنها اشاره میکنیم:
- پرایس اکشن در هر بازاری کاربرد دارد. کاربردی بودن از مزیتهای اصلی آن است. بازار سهام، بازار آتی، بورس کالا، فارکس، بیت کوئین و…
- پرایس اکشن رایگان است و معاملهگران نیازی به نرم افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری میتواند اطلاعات لازم را به معاملهگران ارائه دهد.
- سریع است و تأخیر قیمتی در آن وجود ندارد. در واقع شما با اطلاعات تاریخ گذشته سروکار ندارید.
- پرایس اکشن، روشی همه جانبه است که شما میتوانید با استفاده از آن همه چیز را با هم ترکیب کنید در حالی که تداخل اطلاعاتی وجود نداشته باشد.
- شما با استفاده از هر نرم افزاری میتوانید تحلیل پرایس اکشن را انجام دهید. نرم افزارهایی چون: نینجا تریدر، ترید استیشن، متا تریدر و… .
- اگر از یک استراتژی پرایس اکشن مطلع باشید دیگر نیاز به تحقیق بیشتر نخواهید داشت و شما با این استراتژیها در بیشتر مواقع ورودها و خروجهای مناسبتری در مقایسه با روشهای مبتنی بر اندیکاتور خواهید داشت.
با همه مزایایی که برای پرایس اکشن شمردیم، اما همان طور که گفتیم یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین بسیار دارد. به یاد داشته باشید که تمرین مداوم پرایس اکشن و اندیکاتورها شما را به یک معاملهگر حرفهای در هر بازاری بدل میکند.
نکات کلیدی پرایس اکشن
- الگوهای نموداری و همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک نمایی، خط روند و دامنه معاملاتی و… که از آنها برای پیشبینی آینده استفاده میشود؛ با استفاده از پرایس اکشن محاسبه میشوند.
- تحلیلگر پرایس اکشن برای پیشبینی به اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمعها توجه میکند.
- بالا رفتن قیمت سهام به معاملهگر پرایس اکشن میگوید که خریدار سهم افزایش یافته در چنین حالتی معاملهگر ارزیابی میکند که آیا این روند ادامه خواهد داشت یا نه.
- در استراتژی پرایس اکشن حتی وضعیت روانی بازار را با استفاده از الگوهای شمعی میتوان تحلیل کرد.
- یک معاملهگر پرایس اکشن میتواند تنها با تحلیل روانی و رفتاری به معامله بپردازد و این به معنای نادیده گرفتن تمام روشهای تحلیل تکنیکال نیست. بلکه ممکن است تریدر استراتژی خود را صرفاً بر روی درک رفتاری در پرایس اکشن متمرکز کرده باشد.
- در پرایس اکشن معاملهگر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب خاصی شکل میگیرند و چون الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل میگیرد؛ به این ترتیب ستاپ به وجود میآید که به سیگنال خرید و فروش منتهی میشود.
- برای ورود به معامله تنها یک ستاپ ساده کافی نیست؛ بلکه معاملهگر پرایس اکشن باید از ترکیب شمعها، الگوها و ستاپها استفاده کند.
- هنگامی که معاملهگر متوجه شد که سیگنال پرایس اکشن به اندازه کافی قوی است، آنگاه منتظر نقطه مناسب ورود یا خروج است که به آن تریگر میگویند. واژه تریگر به معنای «ماشه» است و به موقعیتی اطلاق میشود که معاملهگر تمامی گامهای تحلیل را برداشته و تنها منتظر فرصتی مناسب است تا به سهم موردنظر خود وارد شود.
- به طور کلی، بعد از ورود به معامله باید حد ضرر مشخص شود. (در مقاله حد ضرر چیست بطور مفصل در این باره صحبت شدهاست.)
- نقطه ورود مناسب به کنترل ریسک در معامله کمک میکند و معمولاً سود بالقوهای نیز به همراه دارد.
سخن آخر
معاملات مبتنی بر پرایس اکشن به این معناست که معاملهگر بر مبنای حرکت قیمت تصمیمگیری میکند. معاملهگر پرایس اکشن تنها منبع واقعی اطلاعات را قیمت میداند. در واقع برای یادگیری استراتژی پرایس اکشن خواندن و تفسیر حرکات نمودار قیمت اصل است و در ادامه پیادهسازی سایر ابزارهای تحلیلی مانند اندیکاتورها نیز میتواند مفید باشد. توجه داشته باشید که معاملهگری بر اساس پرایس اکشن، تضمینکننده سود نیست بلکه این کار فقط سبک بهتر و حرفهایتری از معامله را پیش پای شما قرار میدهد.
کندل چیست ؟
بیش از دو قرن پیش در ژاپن براي تحلیل قیمت برنج نمودارهاي کندل استیک اختراع شد. عمده این معروفیت و استفاده را ژاپنی ها مدیون ”مانهیسا هما ”در قرن هفدهم میلادي می باشند حال آنکه بیش از دو دهه نیست که نمودارهاي شمعی در غرب رواج یافته است و دلیل عمده ترویج این نمونه نمایش نمودار در غرب نیز مربوط به سیستم هاي رایانه اي می باشد. از لحاظ ماهیت، کندل استیک ها یا براي ترسیم نمودارها و نمایش قیمت براي تحلیل تکنیکال به کار می روند و یا به صورت منفرد ترکیب و شیوه نمایش آنها، ابزاري براي تحلیل و پیش بینی جهت آینده بازار می باشد. عمده دلیل محبوبیت روزافزون استفاده از این نمودارها بین تحلیلگران، راحتی استفاده و مشخص بودن وضعیت صعودي یا نزولی هر کندل استیک بصورت منفرد می باشد.
در این بخش ابتدا به معرفی کندل استیکها می پردازیم .
کندل چیست؟
یکی از انواع نمایش نمودار تغییرات قیمت در واحد زمان نمایش بصورت کندل است. هر کندل حاوی اطلاعات مهمی است که یک نگاه سریع میتوان به آنها پی برد. یک کندل استیک از چهار داده ورودي اصلی تشکیل شده است که عبارت است از قیمت آغازین(Open) قیمت پایانی(Close) بالاترین قیمت آن بازه زمانی(High) و پایین ترین قیمت آن بازه زمانی(Low). بسته به صعودي (بالاتر بودن قیمت پایان از قیمت آغاز (یا نزولی (پایین تربودن قیمت پایان از قیمت آغاز) یک کندل استیک بالا رونده یا پایین رونده دسته بندي می شود. شکل زیرکندل هایی با بدنه صعودي یا نزولی را نمایش می دهد کندل هاي صعودي بدنه شفاف (توخالی) و و کندل هاي نزولی بدنه مشکی (تو پر) دارند. سایه ها نیز حداکثر و حداقل قیمت را در آن بازه زمانی نمایش می دهند.
برخی افراد بجای کندلهای تو پر و تو خالی از رنگبندیهای سبز و قرمز یا آبی و قرمز استفاده میکنند. سبز بجای تو خالی و قرمز بجای تو پر. در اکثر نرم افزارها قابلیت تغییر رنگ به دلخواه کاربر وجود دارد.
الگوهای شمعی برای سیگنال های خرید کدامند؟
استفاده از الگوهای شمعی صعودی (گاوی) برای خرید سهام
نمودارهای شمعی ، گونه ای از نمودارهای مالی هستند که برای تشخیص و پیگیری مسیر حرکت قیمت اوراق بهادار مورد استفاده قرار می گیرند. پیشینه استفاده از آنها به قرون گذشته و رسوم تجارت برنج در ژاپن در برمی گردد اما با این حال در عصر جدید نیز می توان از آنها برای بیان رفتار قیمت ها بهره جست. از نظر برخی از معامله گران، این نمودارها جذابیت بصری بیشتری نسبت به نمودارهای میله ای ساده داشته و تفسیر حرکت قیمت ها در آن ها نیز آسان تر انجام می گیرد.
علت نامگذاری این نمودارها، شکل مستطیلی و وجود دو خط در طرفین آن (که مشابه ساختار یک شمع فتیله دار است) می باشد. در این نمودارها، هر شمع معمولا بیانگر بازه ای یک روزه از قیمتهای یک سهام خواهد بود. در طول زمان این شمع ها با الگوهای مشخصی کنار هم قرار گرفته و معامله گران می توانند از این الگوها برای گرفتن تصمیمات خرید و فروش استفاده کنند.
یک نمودار شمعی چگونه تفسیر می شود
هر کدام از شمع ها، بازه یک روزه از قیمت های یک سهام را توسط چهار جزء مختلف در خود مشخص می کند: قیمت آغازین (opening price)، قیمت پایانی (closing price)، بالاترین قیمت (high price) و پایینترین قیمت (low price).
رنگ مستطیل میانی (که بدنه حقیقی یا real body نیز نامیده می شود)، بالاتر بودن قیمت آغازین نسبت به قیمت پایانی و یا بالعکس را به معامله گر نشان می دهد. یک شمع سیاه و یا توپر، نشاندهنده ی کمتر بودن قیمت پایانی سهام نسبت به قیمت آغازین در بازه مورد نظر است؛ بنابراین این شمع روندی نزولی (خرسی) دارد و بیانگر فشار فروش بیشتر خواهد بود. در حالت عکس، اگر این شمع سفید و یا توخالی باشد به معنی آن است که قیمت پایانی بیشتر از قیمت آغازین بوده است. چنین شمعی نشاندهنده یک روند صعودی (گاوی) و فشار خرید بیشتر خواهد بود. خطوط دو طرف این شمع با نام سایه (Shadow) شناخته می شوند و طیف کامل حرکت قیمت برای آن روز (از کمینه تا بیشینه) را نشان خواهند داد. سایه بالایی نشاندهنده بیشینه قیمت سهام و سایه پایینی نشاندهنده کمینه قیمت سهام در آن روز خواهد بود.
الگوهای شمعی صعودی
با گذشت زمان الگوهای مختلفی از کنار هم قرار گرفتن نمودار های شمعی شکل گرفته که با نام های توصیفی از قبیل سه سرباز سفید (Three white soldiers)، پوشش ابر تاریک (Dark cloud cover)، چکش (hammer)، ستاره صبحگاهی (morning star) و کودک رها شده (abandoned baby) شناخته می شوند. این الگو ها معمولا در طی مدت یک الی چهار هفته پدیدار شده و اطلاعات مفیدی در خصوص روند آتی قیمت سهام را دربر خواهند داشت. پیش از آنکه این الگوهای شمعی را بررسی کنیم، باید دو اصل زیر را به خاطر داشته باشید:
1. الگوهای واژگونی صعودی (1. Bullish reversal patterns) همواره باید در طی یک روند نزولی (downtrend) شکل بگیرند. در غیر این صورت این الگو یک الگوی تداوم (continuation pattern) بوده و الگوی صعودی محسوب نمی شود.
2. اکثر الگوهای واژگونی صعودی نیازمند تایید صعود هستند؛ یعنی به دنبال تشکیل این الگوها، قیمت باید روندی صعودی در پیش بگیرد که توسط یک شمع بلند توخالی و یا یک شکاف در بالا و همراه با حجم زیاد معاملات مشخص شود و این مساله باید در عرض سه روز از تشکیل این الگو رخ دهد.
الگوهای واژگونی صعودی می تواند توسط روش های سنتی تحلیل فنی نیز با اطمینان بیشتری تایید شود. از این روش ها می توان به خطوط روند (trend lines)، مقدار حرکت (momentum)، اسیلاتورها (oscillators) و اندیکاتورهای حجمی اشاره کرد.
الگوهای شمعی متعددی برای تشخیص فرصتهای خرید وجود دارند. در این مقاله به تشریح پنج الگوی شمعی صعودی که قدرتمندترین سیگنال های واژگونی را تولید می کنند، می پردازیم.
1. چکش یا چکش معکوس (The Hammer or the InvertedHammer)
الگوی چکش یک الگوی واژگونی صعودی و نشانگر نزدیک شدن یک سهام به کف قیمت در حین رخداد یک بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی روند نزولی می باشد. بدنه شمع در این نمودار کوتاه و سایه (فتیله) پایینی آن بلندتر خواهد بود و این بدان معناست که فروشندگان در معاملات در حال هدایت قیمت ها به سمت پایین هستند. قبل از ابراز عکس العمل متناسب با واژگونی صعودی، باید روند افزایشی قیمت را با در نظر گرفتن آن در چند روز آتی تایید کنیم. تایید این واژگونی مستلزم افزایش حجم معاملات نیز می باشد.
الگوی چکش معکوس نیز در طی یک روند نزولی تشکیل شده و یک واژگونی احتمالی در روند یا یک حمایت (support) را بیان خواهد کرد. شکل این الگو همانند الگوی چکش است با این تفاوت که سایه (فتیله) بالایی به نشانه فشار خرید پس از اعلام قیمت آغازین و فشار فروش قابل توجه در پی آن (که به اندازه ای نیست که قیمت را به زیر قیمت آغازین بکشاند)، بلندتر خواهد بود. این الگو نیز نیازمند تایید صعود است که می تواند به شکل یک شمع توخالی بلند و یا یک شکاف در بالا و همراه با حجم زیاد معاملات مشخص شود.
2. پوشاننده ی صعودی (The Bullish Engulfing)
الگوی پوشاننده ی صعودی یک الگوی واژگونی صعودی دو شمعی است که در آن شمع دوم به طور کامل بدنه شمع اول (بدون در نظر گرفتن طول فتیله های آن) را “می پوشاند”. این الگو نیز در حین رخداد یک روند نزولی نمایان شده و با ترکیب یک شمع سیاه و یک شمع بزرگتر توخالی به دنبال آن مشخص می شود. در روز دوم رخداد این الگو، قیمت آغازین کمتر از کمینه ی قیمت روز قبل بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی خواهد بود اما فشار خرید، قیمت را به مقداری بیشتر از بیشینه قبلی قیمت خواهد رساند. این به معنای یک سود مسلم برای خریداران است. بهتر است زمانی که قیمت به مقداری بیشتر از بیشینه مقدار دومین شمع دربرگیرنده رسید (زمانی که واژگونی روند نزولی تایید شد)، معامله گر یک رویکرد معامله ی Long را دنبال کند.
3. خط رسوخگر (The piercing line)
الگوی خط رسوخگر نیز همانند الگوی پوشاننده، یک الگوی واژگونی صعودی دو شمعی است که در روند های نزولی پدیدار می شود. یک شمع سیاه بلند و به دنبال آن یک شمع سفید کوتاه که قیمت آغازین آن کمتر از قیمت پایانی روز قبل است نشاندهنده این الگو خواهند بود. پس از مدت کوتاهی فشار خرید قیمت را به سمت بالا و به حدود نیمه ی بدنه شمع سیاه و یا بیشتر (ترجیحا دو سوم بدنه آن) خواهد رساند.
4. ستاره صبحگاهی (The Morning Star)
الگوی ستاره صبحگاهی، همانطور که از نام آن پیداست نشانه یک امیدواری و شروعی دوباره در پی رخداد یک روند نزولی خواهد بود. این الگو از سه شمع تشکیل شده است: یک شمع با بدنه کوتاه (دوجی یا چرخ ریسک) که در بین یک شمع بلند سیاه در قبل و یک شمع بلند سفید در پی آن قرار گرفته است. رنگ بدنه ی حقیقی شمع کوتاه مرکزی می تواند سیاه یا سفید باشد و هیچ گونه همپوشانی بین بدنه آن و بدنه شمع سیاه قبل از آن وجود نخواهد داشت. این نشان می دهد که فشار فروش موجود در روز قبل در حال کاهش است. شمع سفید سوم با بدنه شمع سیاه دارای همپوشانی بوده و نشاندهنده یک فشار خرید جدید و شروع یک واژگونی صعودی است، خصوصا اگر این مساله با افزایش حجم معاملات همراه باشد.
5. سه سرباز سفید (Three white soldiers)
این الگو معمولا پس از یک بازه از رخداد یک روند نزولی و یا در مواقع تثبیت قیمت ها مشاهده خواهد شد. این الگو از سه شمع بلند سفید که قیمت پایانی در آنها در طی روزهای معامله به طور مرتب بالا رفته است تشکیل می شود. قیمت آغازین هر شمع از قیمت آغازین قبلی بیشتر بوده و قیمت پایانی در آن نیز در نزدیکی بیشینه قیمت روز قرار خواهد گرفت. این مساله بیانگر افزایش مستمر فشار خرید می باشد. معامله گران باید در هنگام طولانی بودن بیش از حد شمع های سفید (به دلیل افزایش فروشندگان استقراضی و پایین آوردن قیمت سهام توسط آنها) احتیاط لازم را بعمل آورند.
نمودار زیر مربوط به شرکت انبریج (ENB) است که سه الگوی چکش معکوس، خط رسوخگر و چکش از الگوهای واژگونی صعودی که در بالا ذکر شدند در آن مشاهده می شود.
نمودار زیر از شرکت Pacific DataVision(PDVW)، الگوی سه سرباز سفید را نشان می دهد. دقت کنید که چگونه واژگونی روند نزولی توسط افزایش قابل توجه حجم معاملات تایید شده است.
گفتار پایانی
معامله گران می توانند همانند سایر ابزارهای تحلیل فنی از نمودارهای شمعی برای مطالعه و روانشناسی شرکت کنندگان بازار معامله سهام استفاده کنند. استفاده از این نمودارها بعنوان یک مرحله تحلیلی اضافی نسبت به تحلیل های بنیادی (که پایه تصمیم گیری های معامله را تشکیل می دهند) سودمند خواهد بود. در این مقاله پنج نوع از فراگیرترین الگوهای نمودار شمعی که می توانند بیانگر سیگنال های خرید باشند را بررسی کردیم. استفاده از این الگو ها می تواند به تشخیص تغییرات تمایل معامله گر (که در آن فشار خریدار بر فشار فروشنده چیرگی پیدا می کند) کمک کند و این واژگونی روند نزولی می تواند برای معامله گر سودهای طولانی مدتی را به ارمغان بیاورد.
با این حال این الگوها تضمینی برای واژگونی روند ها نبوده و نیاز است معامله گران قبل از انجام یک معامله همواره واژگونی را توسط بررسی رفتار متعاقب قیمت ها تایید کنند. توجه داشته باشید که با وجود در دسترس بودن راه هایی برای پیش بینی بازار، تحلیل فنی نمی تواند همواره نشانگری بی نقص از کارایی معاملات باشد.
آموزش تحلیل تکنیکال – انواع نمودارها
شاید شما افرادی را دیده باشید که همیشه مشغول بررسی و ارزیابی یکسری از نمودارها و اعداد و ارقام هستند و خط و خطوطی بر روی آن ها رسم می کنند. به این افراد تریدر یا معامله گر می گویند که با استفاده از روشی به نام تحلیل تکنیکال، نمودارهای قیمتی سهام، کالا یا یک ارز دیجیتال را تحلیل می کنند و بر مبنای آن تحلیل تصمیم می گیرند که در چه زمانی نسبت به خرید یا فروش سهام یا ارز دیجیتال مورد نظر خود اقدام نمایند. از همین رو در سری مقالات آمورشی مرکز تحقیقات بلاک چین، به معرفی و آموزش مباحث کلیدی و اساسی که هر تریدر (معامله گر) باید با آن ها آشنایی داشته باشد می پردازیم.
در این مقاله شما را با دو نمودار بسیار پر کاربرد در تحلیل تکنیکال یعنی نمودار کندل استیک (شمعی ژاپنی) و نمودار میله ای آشنا خواهیم کرد. البته گستردگی نمودار ها به این دو نوع محدود نمی شود و انواع مختلفی نمودار وجود دارد مانند نمودار خطی، بارچارت و نقطه رقم. اما بدلیل کاربرد کم آن ها نیازی به یادگیریشان نیست. نمودارهای تکنیکال دو بعدی هستند و معمولا محور افقی را زمان و محور عمودی را قیمت تشکیل میدهد. نمودار های قیمت-زمان اصلی ترین ابزار برای تحلیل تکنیکال محسوب می شوند. یک تحلیل گر تکنیکال تمامی پیش بینی های خود از آینده قیمتی یک دارایی را با استفاده از همین نمودار ها انجام می دهد.
ویژگی نمودارها:
- میتوانند در بازههای زمانی مختلفی ترسیم شوند که این بازه از یک دقیقه شروع شده و تا ماهیانه ادامه دارد.
- میتوانند ساده یا لگاریتمی باشند.(تفاوت نمودارهای ساده و لگاریتمی این است که نمودارهای لگاریتمی درصد تغییرات را به دقت نشان میدهند، اما در نمودارهای حسابی یا ساده این مورد وجود ندارد.)
نمودار میله ای
نمودار میله ای از یک خط مشابه میله، برای به تصویر کشیدن قیمت سهم در تایم فریم مربوطه تشکیل شده است. دلیل انتخاب نام میله ای برای این نمودار، شباهت زیاد آن به شکل یک میله می باشد. بر همین اساس هر میله در تایم فریم روزانه بیانگر قیمت سهم یا ارز دیجیتال در آن روز خواهد بود. حال اگر تایم فریم را به حالت هفتگی تغییر دهیم، هر میله بیانگر قیمت سهم در طول آن هفته است. در بورس ایران چون فقط 5 روز در هفته بازار فعال است (شنبه تا چهارشنبه) قیمت آغازین شنبه خواهد بود و چهارشنبه می شود قیمت پایانی سهم در طول آن هفته.
در بازار ارزهای دیجیتال چون تعطیلی وجود ندارد و بازار در هر روز هفته و 24 ساعت شبانه روز باز است، نمودار میله ای هفتگی قیمت یک دارایی دیجیتال را از شنبه تا جمعه شب نشان می دهد. نمودار میله ای از چهار بخش کلی تشکیل شده است.
- قیمت باز شدن
- بالاترین قیمت
- پایین ترین قیمت
- قیمت پایانی
خط کوچک سمت راست میله نشان دهنده قیمت پایانی و خط کوچک سمت چپ نشان دهنده قیمت آغازین سهم یا ارز دیجیتال می باشد. در تصویر ذیل دو نوع صعودی و نزولی از نمودار میله ای را مشاهده می کنید.
هنگامی که تعداد زیادی از این میله ها را کنارهم قرار بگیرند، یک نمودار میله ای برای انجام تحلیل تکنیکال برای ما ترسیم می شود. در تصویر زیر نمونه ای از این نمودار میله ای ارز دیجیتال اتریوم را مشاهده می کنید.
نمودار شمعی ژاپنی
نمودارهای شمعی ژاپنی یا اصطلاحا کندل استیک (Candlestick) برای اولین بار در قرن هفدهم میلادی توسط تاجران ژاپنی ابداع شد. آن ها از نمودار شمعی برای انجام معاملات برنج استفاده می کردند. اما به مرور زمان توسط تریدرها و معامله گران بازار های مالی در دهه 90 میلادی مورد استفاده قرار گرفت.
نمودار های شمعی ژاپنی همانند نمودار های میله ای از چهار قسمت اصلی تشکیل شده است:
- قیمت پایانی
- قیمت باز شدن
- بالاترین قیمت
- پایین ترین قیمت
نمودار Candle Stick در سال های اخیر محبوبیت زیادی در میان تریدر ها پیدا کرده است، چراکه با استفاده از کندل های قیمتی، به راحتی می توان فشارهای خرید و فروش بازار را تشخیص داد و اطلاعات بسیار مفیدی از قدرت خریداران و فروشندگان به دست آورد.
تفاوت اساسی نمودار شمعی و میله ای در نحوه نمایش آنهاست. در نمودار شمعی ژاپنی خط های باریک که سایه (Shadow) نامیده می شوند، نشان دهنده نوسان قیمت بین کمترین و بیشترین بالاترین قیمت در کندلهای شمعی ژاپنی مقدار در طول روز می باشد. در عوض قسمت پهن کندل که به آن بدنه (Body) می گویند، فاصله بین قیمت باز شدن و قیمت پایانی را نمایش می دهد.
اگر قیمت باز شدن کندل در زیر قیمت بسته شدن قرار داشته باشد، کندل قیمتی صعودی (سبز رنگ) است و اگر قیمت باز شدن در بالای قیمت بسته شدن قرار داشته باشد، کندل قیمتی نزولی (قرمز رنگ) خواهد بود. اگر قیمت باز شدن و بسته شدن یکسان باشد، کندل قیمتی خنثی است، که بیانگر برابری قدرت خریداران و فروشندگان است. علاوه بر این، قیمت های باز و بسته شدن کندل ها در نمودار های بلند مدت (مثل روزانه یا هفتگی) معمولا به عنوان حمایت و مقاومت برای معاملات روزانه (Day trading) استفاده خواهد شد.
نکته حائز اهمیت این است که طول کندل های ژاپنی نشان گر رفتار معامله گران در بازار است. بطوری که کندل های صعودی بلند، حکایت از اشتیاق بالای خریداران دارد و کندل های نزولی بلند، نشان می دهد که فروشندگان دلیلی پیدا کرده اند تا دارایی خود را به فروش برسانند. کندل های کوتاه هم نشانگر شک و تردید در بازار هستند. یعنی سرمایه گذاران و تریدرها در رابطه با روند بازار شک و تردید دارند و این امر می تواند اولین نشانه از تغییر روند و بازگشت بازار باشد.
اگر تعداد زیادی از این کندل ها را در کنار هم قرار دهیم به یک نمودار شمعی ژاپنی برای تحلیل دست می یابیم. در تصویر زیر نمونه ای از این نمودار ها را که مربوط به ارز دیجیتال ریپل است مشاهده می کنید.
دیدگاه شما