آلپاچینو: از شکست نترسید، از این بترسید که سال آینده همین جایی باشید که امروز هستید…
درست است که گاهی شنیدن نام شکست، توان را از زانوهای ما میگیرد اما چیزی از شکست ترسناکتر هم وجود دارد و آن درجا زدن است. اگر به خاطر ترس از شکست، تلاشی نکنیم و بعد گذر ۳۶۵ روز باز هم در جایی که اکنون هستیم باقی بمانیم چه؟ آنگاه این عمر گرانبهای ما است که به هدر رفته و هرگز هم باز نخواهد گشت. پس چه بهتر که شکست بخوریم و با کمبودهایمان رو به رو شویم. چون در این صورت میتوانیم رو به جلو حرکت کنیم.
بهترین جملات انگیزشی در مورد سرمایه گذاری از افراد ثروتمند و موفق
جملات ویژه انگیزشی در مورد سرمایه گاری، رسیدن به ثروت و مال فراوان از زبان افراد معروف را در این بخش روزانه آماده کرده ایم. این جملات حاصل یک عمر تجارب این اشخاص در امور مالی و موفقیت در رسیدن به ثروت است و امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
منتظر قسمت، سرنوشت و شانس نباش. باور داشته باش که با هدفگذاری، اقدام و پیگیری میتوانی بهترین زندگی را برای خودت بسازی…
وقتی قبول داشته باشیم که سرنوشت و تقدیرمان از قبل نوشته شده است، دیگر شور و انگیزهای برای تلاش کردن برایمان باقی نمیماند. به جای ایمان داشتن به سرنوشت، به هدفتان ایمان داشته باشید و برای تلاشهایتان ارزش قائل شوید.
آلپاچینو: از شکست نترسید، از این بترسید که سال آینده همین جایی باشید که امروز هستید…
درست است که گاهی شنیدن نام شکست، توان را از زانوهای ما میگیرد اما چیزی از شکست ترسناکتر هم وجود دارد و آن درجا زدن است. اگر به خاطر ترس از شکست، تلاشی نکنیم و بعد گذر ۳۶۵ روز باز هم در جایی که اکنون هستیم باقی بمانیم چه؟ آنگاه این عمر گرانبهای ما است که به هدر رفته و هرگز هم باز نخواهد گشت. پس چه بهتر که شکست بخوریم و با کمبودهایمان رو به رو شویم. چون در این صورت میتوانیم رو به جلو حرکت کنیم.
کسی که پشتکار دارد برای شانس ارزشی قائل نیست و با تمام توان تلاش میکند.
افراد موفق، دیدگاههای بسیار متفاوتی نسبت به شانس دارند که آن را در جملات انگیزشی زیادی میتوانید مشاهده کنید. اما نکته مشترک در بین تمام افراد موفق این است که همه آنها پشتکار را به عنوان عنصر اصلی رسیدن به هدف معرفی میکنند. در واقع بدون پشتکار، نمیتوان به جایی رسید.
مارلون براندو: هیچ گاه مقدار حقوقت را با اندازه استعدادت اشتباه نگیر…!
روانشناسها به این نتیجه رسیدند که انسان، در مورد تواناییهایش خود را بسیار دست کم میگیرد. به همین دلیل، اعتماد به نفس شروع کارهای جدید را از دست میدهد و به سراغ انجام کارهایی با حداقل مهارت ممکن میگردد. چنین جملات انگیزشی میتوانند تلنگر خوبی برای یادآوری ارزش واقعی تواناییهای ما به حساب بیایند.
برای تغییر دادن زندگیت، باید اولویتهایت رو تغییر بدی. برای به دست آوردن چیزهایی که تا حالا نتونستی به دست بیاری، باید از راهی بری که تا حالا نرفتی.
به قول انیشتین، با فکری که مشکل را ایجاد کردی، نمیتوانی راهحل هم بسازی. در نتیجه، نباید از فکرهای جدید بترسید. چون فکرهای تازه، نیروی ایجاد تغییرات کارساز را با خودشان به همراه میآورند.
استیو جابز: زمان شما محدود است، پس آن را به تقلید از زندگی دیگران هدر ندهید.
یکی دیگر از خوبیهای خواندن جملات انگیزشی این است که میتوانیم هشدارها را قبل از اقدام کردن دریافت کنیم. وقتی کاری را آغاز میکنیم، دیدن نمونههای آماده یا کارهای گذشته دیگران به ما کمک زیادی میکند. اما باید مراقب باشیم که از آنها تقلید نکنیم. میتوانیم از آن ایدهها برای ساخت ایده خودمان الهام بگیریم. یادمان باشد هیچ دو کاری در جهان دقیقا مثل هم نیستند. در نتیجه تقلید بیفایده است. به جای تقلید کردن از دیگران، بهترین نمونه از خودتان را به دنیا معرفی کنید.
آنتونی رابینز: راحتی میتواند اثرات مخربی در زندگی انسان داشته باشد. کسی که زیاد احساس راحتی کند از رشد، تلاش و خلاقیت باز میماند.
گاهی خواندن جملات انگیزشی آنتونی رابینز، آدم را متعجب میکند. مثلا همین جمله بالا. مگر راحتی چیز بدی است؟ مگر نه این که ما تمام تلاشمان را میکنیم که به راحتی و آسایش برسیم؟ در پاسخ باید بگوییم که منظور او در این جمله، اسیر شدن در منطقه امنمان است. وقتی شرایط را بدون تغییر و ثابت نگه داریم، از رشد بازمیایستیم و این هشداری است که آقای رابینز، میخواهد به ما بدهد.
گاهی اوقات برای رسیدن به موفقیت باید ریسک کرد.
مدیریت ریسک، بحث تازهای در جملات انگیزشی نیست. از زمانی که انسان مفهوم موفقیت را کشف کرد و مزه شیرین آن به زبانش خوش آمد، فهمید که موفقیت با ریسک همراه است. اما حتی در ریسک کردن هم میتوان هوشمندانه عمل کرد.
خواستن به تنهایی کاری از پیش نخواهد برد. خواستن باید با برخواستن همراه باشد.
درست است که از قدیم و ندیم میگفتند: «خواستن توانستن است.» اما نه خواستن و نه توانستن هیچ کدام به معنای عمل کردن نیستند. چه سودی دارد اگر ما توانایی انجام کارهای فوقالعاده را داشته باشیم اما برای نشان دادنشان – حداقل به خودمان – اقدامی نکنیم. پیروزی همیشه از آن کسانی است که اقدام میکنند نه کسانی که در آرزوی دست به کار شدن به سر میبرند.
دیالوگ ماندگار فیلم «در جستجوی خوشبختی»
کریس گاردنر: هیچ وقت نذار کسی بهت بگه…تو نمیتونی کاری بکنی. حتی من باشه؟کریستوفر: باشه
کریس گاردنر: اگه رویایی داری باید…ازش محافظت کنی. مردم نمیتونن خیلی کارها رو بکنن. دوست دارن تو هم نتونی.
جملات انگیزشی، همیشه در سخنرانیها و مصاحبهها پیدا نمیشوند. گاهی در میان مکالمههای شخصیتهای یک فیلم، میتوان بهترین و نابترین جملات انگیزشی را پیدا کرد.
بعضی وقتها برای پرواز باید اول سقوط کرد.
بعضی از شکستهای زندگی، در ظاهر شبیه به یک سقوط آزاد هستند. اما باید این نکته را به خاطر بسپاریم که تا زمانی که زنده هستیم، در هر سقوطی چتر نجات داریم. زندگی، چتر نجات ما است. پس، باید به جای ترسیدن از ارتفاع، با تمام قدرت حرکت کنید.
رابرت کیوساکی: قبل از آن که کیف پول شما از فقیر به ثروتمند تغییر کند. باید ذهنیت شما از فقیر به ثروتمند تغییر پیدا کند.
ثروتمند شدن و فقیر ماندن ابتدا در ذهن ما شکل میگیرند و سپس در دنیای فیزیکی ظاهر میشوند. یک ذهن فقیر با وجود ثروت زیاد باز هم به وضعیت فقر بازمیگردد. پس باید اول در ذهنتان به فردی ثروتمند تبدیل شوید.
هر چیزی که میخواهید در آن سوی ترس قرار دارد.
واژهها قدرت زیادی برای تغییر فکرها دارند. چون هر واژه با خودش معنایی را به دوش میکشد. برخی واژهها به ما نزدیکتر هستند و ما خودمان را در آنها میبینیم. واژهای مثل «ترس» یک بیدار باش جانانه را در تکتک سلولهای وجودمان به صدا درمیآورد. اما در بیشتر مواقع، ترسها فقط یک صدای پوشالی هستند. باید آنها را کنار زد و به پیش رفت.
جیم ران: باور من این است که از میان تمام چیزهایی که میتوانند بر آینده شما تاثیر داشته باشند، رشد شخصی، مهمترین آنها است. ما میتوانیم از رشد فروش، رشد سود یا رشد سرمایه صحبت کنیم اما شاید هیچ کدام از آنها بدون رشد شخصی اتفاق نیفتد.
رشد شخصی، یعنی رسیدن به پختگی در فکر و عمل. در طول تاریخ، انسانهای موفق، راههای زیادی را برای رشد شخصی افراد پیشنهاد کردهاند. خواندن جملات انگیزشی و فکر کردن به مفهوم پشت آن نیز، یکی از راههای ساده برای رشد شخصیت و رسیدن به اندیشهای پختهتر است.
رابرت کیوساکی: ثروتمندان هر روز به دارایی خود اضافه میکنند اما افراد متوسط دائما بدهی خود را زیاد میکنند و فکر میکنند که دارایی است.
کدام یک از اموال شما دارایی و کدام یک، بدهی هستند؟ قبل از این که برای خودتان بدهیهای زیادی بتراشید، آنها را شناسایی کنید. به داراییهایتان اضافه کرده و از بدهیهایتان کم کنید تا توازن ثروت در اموالتان، شما را به موفقیت مالی که آرزویش را داشتید برساند.
داشتن هدف و رفتن به دنبالش خوب است، ولی عاشق هدف بودن و گرفتار شدن چیز دیگری است.
وقتی عاشق هدفمان هستیم، کارها را به گونهای دیگر انجام میدهیم. به این زودیها خسته نمیشویم و شور و خلاقیت بینظیری را وارد کارمان میکنیم. اگر عاشق هدفتان باشید، فرصتها، پول و موفقیت به عنوان یک پاداش در اختیار شما قرار خواهند گرفت.
سرمایه گذاری را بیاموزید. اگر نیاموختید باید دویدن را خوب تمرین کنید. چون تا پایان عمر باید به دنبال پول بدوید.
دنبال نان و آب دویدن، قصه زندگی انسانهای زیادی است. در این میان، عدهای نیز برعکس عمل میکنند و پول در به در دنبال آنها میگردد. سرمایه گذاری درست و هوشمند امکان ایجاد ثروتی پایدار و رو به افزایش را در اختیار شما قرار میدهد.
جیم ران: زمان، مهمتر از پول است. اگر شما پولتان را از دست بدهید در آینده میتوانید پول بیشتری به دست آورید. اما اگر زمانتان را از دست بدهید دیگر هیچ وقت نمیتوانید آن را به دست آورید.
زمان، دارایی بزرگی است که بیشتر مواقع اصلا به حساب نمیآید. ما زمان ارزشمندمان را بدون هدف، صرف چیزهای بیهوده میکنیم و آنگاه داد از نهادمان بلند میشود که من چرا زمان کافی برای کار کردن یا موفق شدن ندارم. در حقیقت، ما زمان کافی داریم اما آن را درست مدیریت نمیکنیم.
رابرت پرچر: یکی از اصول موفقیت در سرمایه گذاری این است که هرگز اجازه ندهید احساسات شما بر رفتار و معاملات شما غالب شود.
گاهی دنیا بر عکس میشود. به جای این که ما روی احساس خود کنترل داشته باشیم، این احساسها هستند که ما را کنترل میکنند. باید بگویم که گیر افتادن در چنین وضعیتی بسیار گیج کننده است. چون وقتی احساس بر ما غلبه میکند، توانایی دیدن چیزهای واضح را نیز از دست میدهیم. پس سعی کنید با تمرینهای ساده و کوچک، بر احساس خود پیروز شوید و آن را در کنترل خودتان بگیرید.
افراد باهوش از اشتباههای خود درس میگیرند. افراد نابغه از اشتباههای دیگران.
طی کردن مسیری که قبلا فرد دیگری آن را تا انتها رفته کار اشتباهی است. به جای پیمودن آن مسیر و رسیدن به یک تجربه شخصی، بهتر است از تجربه افرادی که در انتهای آن مسیر هستند استفاده کنیم و خودمان پا در مسیری تازه بگذاریم.
هر ثانیه، فرصتی است برای دگرگون کردن زندگیتان.
برای دگرگون کردن زندگی کنونیمان و تبدیل آن به چیزی که واقعا میخواهیم نیازی نیست که سالها تلاش کنیم. یک ثانیه، خواندن یک جمله یا یک تلنگر میتواند به طور کلی جهت جهانمان را تغییر دهد. در نتیجه نباید منتظر آمدن فرصت مناسب در آینده باشیم یا افسوس فرصتهای از دست رفته در گذشته را بخوریم. به قول شیخ اجل سعدی: «سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست / در میان این و آن فرصت شمار امروز را».
برای رسیدن به هدفهای بزرگ، باید تعداد زیادی قدمهای کوچک را جایگزین تعداد کمی قدمهای بزرگ کنیم.
نمونه آشنای چنین جملات انگیزشی را میتوان در میان شعرهای فارسی پیدا کرد. مثلا شعر معروف سعدی شیرازی که میگوید: «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود…/ رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» منظور این نیست که داشتن سرعت عمل، چیز بدی است یا از آن طرف، باید در انجام کارها دست دست کرد و زمان را هدر داد. بلکه منظور، حرکتی پیوسته و برنامه ریزی شده است که ما را به مقصد برساند.
رابرت کیوساکی: چیزی که شما را واقعا ثروتمند میکند نه پول است، نه طلا، نه سهام و نه املاک. بلکه درکی است که شما باید از همه اینها داشته باشید.
در حقیقت، درک ما از جهان پیرامونمان و البته خودمان، بسیار محدود است. ما خیلی خودمان را دست کم میگیریم و تواناییهای خاصمان را به باد فراموشی میسپاریم. درک کردن مفهوم ثروت نیز یکی از همین تواناییها است. قبل از این که به دنبال پول باشید، تمام تلاش خود را بکنید تا به درک درستی از آن برسید. بدون شک، این دریچه جدید، فرصتهای تازهای را به روی شما میگشاید.
جان تمپلتون: هر شخصی استعدادها و تواناییهای مخصوص به خودش را دارد. وظیفه ما این است که در خودمان آنها را پیدا کنیم و به بهترین شکل به کار بگیریم.
در جملات انگیزشی زیادی از استعدادها و تواناییهای فردی صحبت شده است. بسیاری از ما در تمام طول عمرمان اصلا به دنبال استعدادهایمان نمیگردیم. استعداد هم چیزی نیست که کسی آن را به ما نشان دهد. پیدا کردن استعداد و علاقه درونی برای انجام هر کاری، آغاز سفری به درون خودمان است.
بدون رنج کاشت، لذت برداشت ممکن نیست.
شاید خیلی از ما جمله بالا را شنیده یا آن را جایی خوانده باشیم. اما واژهای در این جمله، اشتباه جایگذاری شده است. «رنج» واژهای نیست که ما را به موفقیت برساند. حتی کسانی که از نظر ما تلاشهای بسیار سختی کردهاند، هرگز گذشته خود را رنج آور توصیف نمیکنند. صاحب اصلی این جایگاه، نه رنج بلکه «عشق» است. بدون عشق کاشت، لذت برداشت ممکن نیست.
فاطمه مقیمی: من میلیاردر نیستم. مولتی میلیاردرم/ به دست هایم نگاه کن، مدام کار خانه می کنم
مریم نوابی نژاد:این که مدام به رفتن و رفتن فکر کند و نخواهد اسیر یک جا نشینی بشود طوری که موقع پیاده کردن مصاحبه اش ، از لیست کردن این همه کاری که انجام داده ، دست هایت خسته بشود اما او که تمام این سرتیترها را زندگی کرده و سال ها برایش زحمت کشیده ، خسته نباشد . ساعت ها، پرحرارت و با لذت، از این همه تلاش بگوید و به هزار راه نرفته ی دیگر هم فکر کند که هنوز و همیشه خیلی وقت دارد و بعد از یک قرار کاری آمده باشدو بعد از مصاحبه هم یک قرار کاری دیگر داشته باشد اما آن قدرپرانرژی باشد که انگار تازه اول صبح است. سیده فاطمه مقیمی را خیلی ها می شناسند . زنی که در صنعت حمل و نقل کشور ، سی سال است زحمت کشیده ، مقاومت کرده و آن قدر در این رشته سرآمد شده که همه باورش کرده اند. این که از کجا شروع کرده و چطور به این مرحله از توانستن رسیده ، حکایتی است که در یکی دو پاراگراف جمع نمی شود و نمی شود خلاصه اش کرد. خودتان گفتگوی ما را با او در کافه خبر بخوانید بهتر است:
چرا وارد حیطه ی حمل و نقل شدید؟
در خانواده ای به دنیا آمدم که پدر و مادر هر دو آموزش پرورشی بودند و هر دو شغل آزاد هم داشتند. دومین دختر از چهار دختر خانواده ای که وضع متوسطی داشت. دیپلم که گرفتم رشته ی مهندسی عمران دانشکده فنی قبول شدم. خودم جراحی دوست داشتم ولی پدرم خیلی دلش می خواست مهندسی بخوانم.دوسال در ایران درس خواندم و بعد واحد هایم را به دانشگاه انگلیس انتقال دادم و همانجا درسم را تمام کردم و بعد از انقلاب به ایران برگشتم. در آن سال ها کار کردن در رشته ی عمران آن هم برای یک زن ، وضعیت نابسامانی داشت. به خاطر همین ترجیح دادم از تخصص دیگری استفاده کنم و آن هم زبان انگلیسی بود.به عنوان مترجم وارد شرکتی شدم که علیرغم این که فکر می کردم یک شرکت بازرگانی است ولی یک شرکت حمل و نقل بود. همین سرآغازی شد برای شناخت و علاقمند شدن به این رشته و بعد سه سال و نیم کارمند آن شرکت بودم تا این که تصمیم گرفتم به طور جدی وارد صنعت حمل و نقل بشوم.
چرا به همان کارمند بودن اکتفا نکردید؟
روحیه ی آدم ها با هم فرق می کند. باید ببینید از زندگی چه می خواهید. من شاید قابلیت تابع شدن و قراردادی شدن را نسبت به یک سری دستورالعمل نداشتم. همیشه دلم می خواست سکان هدایت کار، دست خودم باشد. کار روتین حوصله ام را سر می برد و تنوع طلبی در کار را دوست داشتم. فضای کارمندی برایم کوچک بود. زمانبندی و کارهای تکراری و نداشتن قدرت عمل حسته ام می کرد. حالا که فکر می کنم می بینم همیشه سمت و سوی ذهنی من همین بوده. وقتی برمی گردم سمت بازی های دوران کودکی می بینم خیلی اهل خاله بازی و عروسک بازی نبودم و بیشتر بازی هایم پسرانه بود مثل فوتبال. ضمن این که به محض ورودم به این شرکت ، ازدواج کردم یعنی اوایل سال 59 و علاوه بر روحیات خودم ، همسرم هم اصرار داشت که درکار، محدود و محصور نمانم. می گفت به جای کار اجرایی دنبال استراتژی کار برو.
جالب است که همسرتان این قدر موافق قدم زدن شما خلاف جهت باد بود؟
این تفکر خاص همسرم بود. ویژگی خودش بود. یعنی به خاطر دو سه سال زندگی با من ، تغییر نکرده بود. با این حال قابلیت های مرا هم دیده بود و می دانست که اگردر تصمیم گیری، آزادم بگذارد ، حتما به نتیجه می رسم. همیشه اعتقاد دارد که محدود بودن آدم ها چه زن و چه مرد در چارچوب خانواده ، غایت و مقصود نیست. همیشه هم مثالش این است که تو داری تمام وظایف خانه ات را حتی فراتر از یک زن خانه دار انجام می دهی. مسئولیت مادرانه ات را هم به بهتر نحو انجام می دهی اما جامعه هم بر گردن تو حقی دارد که باید با تمام توانایی هایت ، در جامعه خدمت کنی. به خدا این ها شعار نیست. طرز تفکرش همین است. طبیعی ست که با این طرز تفکر، مسیر آدم به سمت اوج هدفی که دارد ، هموارتر می شود. شک ندارم اگر می خواستم تنها و یک تنه، از این راه پر پیچ و خم بگذرم قطعا به این نقطه ای که الان رسیده ام ، نمی رسیدم. موتور محرک من همیشه همسرم بود و هست. شاید حرف هایم ، به نظرت خیلی شعاری بیاید ولی اگر یک روز سرزده بیایی دفترم یا خانه ام و با من چای بخوری این حرف هایی را که الان می زنم بیشتر درک می کنی.
چه اصراری دارید که کنار این همه مسئولیت ، زن خانه دار هم باقی بمانید؟
من زندگی می کنم. به دست های من نگاه کن. من مدام کار می کنم و با تمام وجودم زندگی می کنم. دیروزیک ربع به 6 از خانه بیرون آمدم چون 6:30 در اتاق بازرگانی جلسه صبحانه داشتیم و 10 شب به خانه رسیدم . بعد از این که شام خوردیم برای امروز خواستم تاس کباب درست کنم. سیب زمینی و پیازها را در سینی گذاشتم تا پوست بگیرم.وقتی نشستم احساس کردم خیلی خسته ام و بعد بلافاصله به خودم گفتم من خسته نیستم. تازه انگار از خواب بیدار شده ام و باید یک روز جدید را شروع کنم. چون زندگی در خانه ی ما، از همان موقع شروع می شود. همسرم مثل همیشه برگشت و گفت: چقدر به تو می گویم آشپزی نکن! پس این رستوران ها را برای چه گذاشته اند؟خود بچه ها هم غذای بیرون را بیشتر دوست دارند. گفتم: غیر ممکن است. غذایی که با محبت پخته می شود تاثیرش چند برابر غذای بیرون است.
این انرژی را از کجا می گیرید؟ می شود گفت ذاتی و خدادادی؟
به خدا نمی دانم. ولی از یک چیز مطمئنم. من ژن گیلانی دارم و تاریخ و شرایط جغرافیایی، به مردمان آن منطقه ، سخت کوشی را آموخته. شاید به این دلیل است. به خانم های گیلانی نگاه کن. در مزرعه هایشان زن ها بیشتر از مردها کار می کنند. به هر حال وقتی به خانه می رسم انگار تازه زندگی ام را شروع کرده ام. در عین حال که باید درس هم بخوانم. چون الان در رشته ی مدیریت تحول ، دکترا می خوانم.
چه نیازی به درس خواندن داشتید؟
بعد از این که دیدم مهندسی عمران رشته ی کاری من نیست. دوباره رفتم از نو لیسانس مدیریت بازرگانی گرفتم و کارشناسی ارشدم را مدیریت استراتژیک گرفتم . دلیلش هم این بود که از نظر کاری، در جوی زندگی می کنم که نیاز دارم برای خودم به روز باشم. در کار اگر به روز نباشی، یک جایی تفکر سنتی جای تحصیلات تو را می گیرد.چون بعد از این که وارد صنعت حمل و نقل شدم ، علاقه ام را دیدم و میزان پایبندی ام را نسبت به این رشته سنجیدم.
ریشه ی اصلی این علاقه چه بود؟ آن که بیشتر از دلایل دیگر پایبندتان کرد؟
مهم ترینش این بود که همه تصور می کردند که یک زن هیچ وقت نمی تواند در زمینه ی حمل و نقل کار مدیریتی انجام بدهد و من در هیچ کار سالمی ، مانع و محدودیتی برای زن بودن نمی بینم. معتقدم وقتی علاقه ای هست حتما توانایی انجام آن کار هم وجود دارد فقط باید زمینه ی پرورشش را فراهم کرد.این ها واقعیت هایی ست که به آن رسیدم.
و کمی از آن همه مشکلاتی که در این مسیر به خاطر زن بودن برایتان بوجود آمد ؟
من برای ثبت شرکتم باید به وزارت راه می رفتم. پروسه های خودش را دارد. سوابق کاری می خواهد و امتحان های متعدد ورودی . اواخر سال 61 که وارد این صنعت شدم هنوز هیچ زنی قدم در این عرصه نگذاشته بود.خیلی مکافات روشهای ثروتمند شدن با سرمایه اندک کشیدم تا توانستم موفق بشوم و شرکتم را ثبت کنم. اولین و مهم ترین سختی اش این بود که باور حضور یک زن در این شغل وجود نداشت. وقتی می پرسیدم منع قانونی اش کجاست ؟ چرا نمی توانم ؟ می گفتند نمی توانی. می گفتم خب بنویسید . می گفتند نوشتنی نیست.پایداری و پیگیری من باعث شد از هزار خان این مسیر پر پیچ و خم بگذرم و تاییدیه را از وزارت راه بگیرم. مثلا می گفتند باید بروی رشته ی مرتبط بخوانی. گفتم مگر تمام این هایی که در این زمینه فعالیت می کنند تحصیلات مرتبط دارند. آن ها یا راننده اند و یا گاراژ دارند. بعد می گفتند به آن ها کاری نداشته باش شما زمینه ی تحصیلاتت به این رشته نمی خورد. این بود که همان سال رفتم دانشگاه آزاد و در رشته ی مدیریت حمل و نقل ثبت نام کردم و شاگرد سوم هم شدم.
دلیل این همه اصرارتان چه بود؟ نمی شد بروید سراغ کاری که دردسرکمتری داشته باشد؟
درست است. چون علاوه بر این که اصلا چنین باوری وجود نداشت و من باید خیلی ها را متقاعد می کردم ، خیلی وقت ها توهین هم می شنیدم. ورودم به این رشته، انگار یک جوری دخالت در امور مردان بود. وارد صحنه ای شده بودم که انگار این صحنه ، صحنه ی بازی من نبود.اصلا حاضر نبودند مرا بپذیرند چه برسد به این که بخواهند به من به چشم یک رقیب نگاه کنند و دقیقا این سنگ اندازی ها مرا جسورتر و مصرتر می کرد. چون همیشه در رویاهایم ، انجام کارهای غیرممکن را دوست داشتم. کاری که هرکسی نتواند. ضمن این که این کار نسبی نبود که از طریق خانواده به من رسیده باشد.یک جور نوآوری بود. طبیعی بود که وقتی قصد انجامش را کردم می بایست ریسک های زیادی را هم می پذیرفتم. حتی بعد از ثبت شرکت ، یا مرا در بحث های تشکلی راه نمی دادند یا اگر مطلع می شدم و می رفتم، اصلا مرا ندید می گرفتند.یادم می آید در یکی از مراسم های ماه رمضان ، افطاری می دادند و من هم خبر شدم و رفتم. گوشه ی رستوران برای من چادر زدند و گفتند شما برو آن جا بنشین. من یک نفر تنها آن جا نشستم ولی رفتم و باز هم رفتم.همین امروز هم با وجود این که سطح آگاهی مردم خیلی بالا رفته ، اما یک جوان حاضر نیست با اصرار به خواسته اش برسد و این همه ملامت بشنود و سختی ببیند.وقتی از من می پرسند چرا به این جا رسیدی؟ می گویم من به خاطر نگاه و باور و تفکر خودم آمدم .خوشحالم که در هیچ مقطعی از زندگی ، از هیچ رانتی استفاده نکردم. هیچ گونه وابستگی در هیچ دوره ای از زندگی ، به قدرتی یا نهاد و وزارتخانه ای نداشتم و حتی خیلی از موانع برسر راهم بود به خاطر نوع جنسیت و نگاهم ، نوع کاری که انتخاب کردم و این که اولین بودم. اما امروز که نگاه می کنم به خاطر راهگشا بودنم، بسیار احساس غرور می کنم.نه به خاطر موقعیتی که الان دارم . به خاطر این که راه را برای دیگران باز کرده ام.
شما واقعا بانوی میلیاردر ایران هستید؟
اولا امروز هر کسی که در تهران یک خانه ی معمولی داشته باشد میلیاردر است. ولی نگاه بدی که به اصطلاح میلیاردر، در جامعه وجود دارد ، درست نیست. چون در اسلام هم سرمایه داشتن قابل قبول است فقط باید ببینی سرمایه از کجا به دست آمده. آنچنان که همه تصور می کنند سرمایه مالی ندارم ولی مولتی میلیاردم به خاطر انرژی ها و روابط انسانی که دارم. من آن قدر دوست و رفیق دارم ، آن قدر همراه دارم ، آن قدر آدم ها را می شناسم و آدم ها مرا می شناسند که خودش مهم ترین سرمایه من است. چون در نهایت چیزی با خودم نمی برم ولی اثراتی که از خودم باقی می گذارم ثروت من محسوب خواهد شد.
الان که در صنعت حمل و نقل نگاه می کنم ، تعداد قابل توجهی از مدیران این صنعت ، پرسنل من بودند و این افتخار من است. سرمایه داشتن یعنی همین. بیا دو روز با من زندگی کن تا بفهمی وقتی می گویم سرمایه ام روابط انسانی ست یعنی چه.
بعد از ثبت شرکت ، با چقدر سرمایه شروع به کار کردید؟
با سرمایه ای خیلی محدود. از یک اتاق در شرکت همسرم شروع کردم. همه کاره اش هم خودم بودم. صبح می آمدم اتاق را گردگیری می کردم و چایی می گذاشتم. تلفن که زنگ می زد، موهبت صدای زنانه این بود که می توانستتم صدایم را نازک کنم و ادای منشی شرکت را در بیاورم. فرزند کوچکم را هم می بردم. بعد تلفن را روی اسباب بازی کودکم می گذاشتم تا آهنگ بزند و بعد گوشی را برمی داشتم که یعنی الان وصل شدید به خانم مقیمی. وقتی قرار بود نامه بفرستم جایی ، کارمند که نداشتم . خودم می بردم و می گفتم روشهای ثروتمند شدن با سرمایه اندک می خواهم شما را بیشتر بشناسم و بیشتر ارتباط برقرار کنم. تا وقتی به در آمدزایی برسم و منشی و آبدارچی بگیرم و پرسنل زیاد کنم ، کارم همین بود.
چرا با داشتن شرکت حمل و نقل راضی نشدید؟
بعد از این که شرکت پا گرفت باز احساس کردم کافی نیست و باید کار بزرگتری انجام بدهم. از روز ثبت شرکت ، عضو صنف حمل و نقل شده بودم .این بود که بعد از مدتی، کاندیدای هیات رییسه ای شدم و به عنوان آخرین و نهمین نفر، رای آوردم. قبلش رفتم گواهینامه ی پایه یکم را گرفتم تا وقتی راننده می گوید ماشینم آب و روغن قاطی کرد یا قیچی کرد مرا سر کار نگذارد و به او بگویم می فهمم چه می گویی. زمانی می توانستم این حرف را بزنم که امتحانش را داده باشم. آن موقع خیلی جوان بودم باید سواد و مهارتم را بالا می بردم تا باورم کنند. دفعه ی اول تپه و شهر را در یک روز قبول شدم اما فنی را دفعه ی دوم قبول شدم. چون افسر از همه نیم دور می گرفت . خدا شاهد است که من یک بالشت برده بودم چون پایم نمی رسید. از من دو دور و نیم تپه را گرفت. پنج جلسه هم بیشتر تمرین نرفته بودم اما کاری که بخواهم انجام بدهم با تمام انرژی دنبالش می روم و مطمئنم موفق می شوم.
قصه ی اتاق بازرگانی چه بود؟
کاندیدا شدم و با رای خیلی خوب انتخاب شدم. 13 سال رییس بخش حل اختلاف بودم و بعد رفتم کارشناسی دادگستری را در صنعت حمل ونقل گرفتم تا بتوانم به عنوان کارشناس حرفی برای گفتن به مراج قضایی داشته باشم و بعد در دور سوم رای اول را آوردم. بعد هم انجمن ملی زنان کارآفرین را در وزارت کشور ثبت کردم. بعد دیدم اتاق بازرگانی می تواند جای خوبی باشد تا برای قشر بانوان کار خاصی انجام بدهم. سال 85 در هیات نمایندگان اتاق بازرگانی خودم را کاندیدا کردم و به عنوان تنها زن انتخاب شدم. در آن جا رییس کمیسیون حمل و نقل شدم در اتاق تهران و بعد در اتاق ایران هم کاندیدا شدم و آن جا هم در همین سمت انتخاب شدم. همان جا مشاور رییس اتاق بازرگانی ایران درامور زنان کارآفرین انتخاب شدم که تا الان هم سمت مشاور را دارم.
چطور شد به تعاملات بین المللی فکر کردید؟
خواستم در اتاق تهران ،دفتری را به نام شورای بانوان بازرگان راه اندازی کنم که تایید شد و بعد منشورش را نوشتم و روشهای ثروتمند شدن با سرمایه اندک ثبت شد و6 سال شورا وجود داشت . بعد وزارت بازرگانی به من پیشنهاد داد که عملکرد شورا را بسیار خوب دیدند. از آنجا تعاملات بین المللی را شروع کردم. بورسیه های دوره های کوتاه مدت را از کشورهای مسلمان خارجی گرفتم که 6 سال است برای آنجا با هزینه دانشگاه هایشان دانشجو می فرستم که به نظرم بسیار کارهای تاثیرگذاری بوده و خواهد بود.وقتی می گویم سرمایه دارم به خاطر همین کارهاست که راضی ام می کند. چون کار اجتماعی را خیلی دوست داشتم و دارم. بعد هم مجموعه ای را به نام کانون بانوان بازرگان راه انداختم. هیات موسس و رییس هیات مدیره اش بودم و از هر ارگانی در این کانون حضور داشتند. بعد هم به فکر تشکیل یک ان جی او افتادم که در اتاق بازرگانی ایران ثبت شد . این کانون یک سال است که وجود دارد ولی مطابق انتظارم پیش نرفتم که بعد از این که رای آورم استعفا دادم. یک سال پیش هم دفتری را در دانشگاه صنعتی شریف به نام دفتر توسعه ی کارآفرینی زنان احداث کردم .
و کارآفرین برتر جهان اسلام؟
سال 2012 به عنوان کارآفرین برتر جهان اسلام انتخاب شدم از سوی آی دی بی یا بانک توسعه اسلامی که مرکزش در عربستان است ،آن هم به دلیل کارهای کارآفرینی که در ایران و منطقه انجام دادم یعنی به خاطر کلاس ها و کارگاه های آموزشی که در کشورهای در حال توسعه گذاشتم مالزی، سریلانکا، اندونزی، کامبوج ، ویتنام. در تمام این کشورها کار کرده ام و کار می کنم ولی بالاخص به خاطر پیشرو بودن یک زن در صنعت حمل و نقل به من تکیه کردند. دانشگاه صنعتی شریف کتابی را درباره ی کارآفرینی من منتشر کرد که با کمک دخترم ترجمه اش کردیم تا من این کتاب را در مراسمی که در شیبان بود، ببرم که بردیم و در اجلاسی که از 56 کشور نمایندگانش حضور داشتند بیشتر از 300 نسخه آن را توزیع کردم تا فقط به قصد حضور نرفته باشم دست کم اثری گذاشته باشم و زنان در هرکجای دنیا با خواندن این کتاب باور کنند که می توانند.
به بازنشستگی هم فکر می کنید ؟
فکر می کنم آن قدر در دنیا کار برای انجام دادن هست که نباید درنگ کرد. اگر قرار بود در تمام کارهایی که راه انداختم بمانم نه من رشد می کردم نه جامعه رشد می کند. به جانشین پروری بی نهایت اعتقاد دارم و این سلسله مراتبی بودن خیلی لازم است. خیلی ها فکر می کنند نردبان یک پله دارد و بالا رفتن شان مستلزم این است که تو را پایین بکشند متاسفانه در جامعه ما، این نگاه های حذفی زیاد است.با این حال مهم نیست. مهم این است که علیرغم تمام این همه ساز مخالف ، تصمیم گرفتم و توانستم و شد. در عین حال که هنوز خیلی کارها مانده که باید انجام بدهم .
4545
اسلام برای ثروتمند شدن چه راهکارهایی را توصیه میکند/ بخشش و انفاق بهجای احتکار و پولشویی
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا ، درست است که درآمد هر کسی وقتی از راه تلاش او به دست بیاید، به خودش اختصاص دارد اما باید توجه روشهای ثروتمند شدن با سرمایه اندک داشته باشیم که در اسلام در مورد کسب روزی و داشتن درآمد نکتههای بسیاری مطرح شده است که باید به آنها توجه داشته باشیم. این موضوع به همه مردم مربوط میشود، چه کسانی که درآمد کمی دارند و چه افراد ثروتمند، چه کسانی که به عنوان کارمند در خدمت دولت و نظام هستند و خدماتی را به جامعه ارائه میدهند و چه افرادی که تجارت میکنند یا در بخش خصوصی پولی به دست میآورند.
پس هر کسی باید درآمد خودش را با معیارهای اسلامی بسنجند و مقایسه کند تا نتیجه بگیرد که آیا درآمدی که به دست میآورد و پولی که جمع میکند، حلال است یا خیر.
خبرگزاری تسنیم در گفتگویی با دکتر طاهره محسنی، کارشناس دینی و استاد حوزه و دانشگاه، نکاتی را در این باره یادآوری میکند.
اندازه نگهدار که اندازه نکوست
* مادیات یکی از نیازهای اصلی ما انسانهاست و به هیچ شکل نمیتوان آن را نادیده گرفت. میخواهیم بدانیم در میان دستورات اسلامی قاعده و قانونی برای کسب و کار حلال یا راهکار پول درآوردن به شیوه صحیح وجود دارد؟
یادآوری این نکته ضروری است که بدانیم زندگی آدمهای مؤمن و خداشناس با بقیه مردم فرق دارد. آنها برای همه کارهایشان برنامهریزی دقیقی دارند که بر اساس جلب رضایت خدا تعیین شده است. حتی راههای پول درآوردن و هزینه کردن آن هم در زندگی این افراد قاعده و قانون اسلامی دارد.
رعایت تعادل در پول درآوردن و جمع کردن ثروت یکی از اصلهای اساسی در زندگی دینی است. در این مورد خوب است به حدیثی که در کتاب میزان الحکمه نوشته شده اشاره کنیم. امام صادق علیهالسلام درباره تلاش و کوشش برای درآمد حلال فرموده است: «طلب تو در کسب معیشت بالاتر از کسی باشد که کسب معیشت را فروگذاشته و پایینتر از طلب شخص حریصی باشد که خشنود و دلبسته به دنیا است. میانهرو و عفیف باش و از سستی و تنبلی دوری کن و برای کسب آنچه یک مؤمن به آن نیازمند است تلاش کن.» بر اساس این حدیث شریف میتوان نتیجه گرفت که افراد مؤمن برای کسب رزق و روزی حریص یا تنبل نیستند.
البته دولت اسلامی هم در این باره مسئول است. در جامعه دینی درآمدی که به مردم تعلق میگیرد باید بهاندازه و مصداق تلاش آنها باشد تا نه حقی از کسی ضایع شود و نه بیشتر از تلاش خود مزدی بگیرد. چون میدانیم که درآمد بسیاری از کارکنان دولت اسلامی از بیتالمال هزینه میشود و در این مورد مسئولان باید دقت زیادی داشته باشند.
حقکشی برای پول بیشتر
* متأسفانه گاهی دیده میشود که عدهای برای اینکه درآمد و پول بیشتری به دست بیاورند، حق دیگران را ضایع میکنند. نظر مشخص اسلام درباره این نوع پایمال کردن حق برای رسیدن به موقعیت یا پول بیشتر چیست؟
مردم به طور ذاتی تمایل به رفاه و آسایش دارند و بسیاری از مردم برای رسیدن به این رفاه، درآمد بیشتر و کسب پول را روشی برای آسایش خود و خانواده میدانند. این طرز تفکر موجب شده تا گروهی از مردم برای داشتن پول بیشتر در محیط کار و زندگی خود از دیگران سبقت بگیرند و البته گاهی اتفاق میافتد که این سبقت گرفتن به ضایع کردن حق دیگری میانجامد.
گاهی اتفاق میافتد که در میان جمعی، افرادی هستند که استعداد خوبی برای موفقیت در حرفه یا شغل خاصی دارند و میتوانند در این زمینه رشد کرده و منافعی را نصیب خود و دیگران کنند؛ اما جایگاه این افراد توسط افراد دیگری با استعداد و مهارت کمتر و پایینتر گرفته میشود. به این دلیل که گروه دوم تمایل زیادی برای جمع کردن پول دارد و برای رسیدن به این هدف از ضایع کردن حق دیگری هم هیچ ابایی ندارد.
این اتفاق در مورد بسیاری از مشاغل ممکن است روی بدهد. درمجموع اگر این اتفاق ناخواسته و غیرعمدی باشد میتوان گفت درآمد آنها اگر بهاندازه تلاش و متناسب با سعی آنها باشد، حلال است؛ اما اگر بهصورت عمدی عدهای از افراد کم مهارت و بیاستعداد به جایگاه بالایی در شغل خاصی برسند و هدف تنها کسب درآمد برای شخص یا گروه خاصی باشد، مشخص است که درآمد آنها که از بیتالمال هزینه شود حلال نخواهد بود.
* بنابراین میتوان نتیجه گرفت که داشتن مهارت و استعداد کافی در فعالیتهای گروهی و ارتقای شغلی یکی از شرطهای اصلی برای حلال بودن رزق و روزی مردم است.
درست است. در این باره باید به روایتی در کتاب بحارالانوار نوشته شده اشاره کرد، با این مضمون که امام صادق علیهالسلام فرموده است: «در هر صاحب حرفه و صنعتی باید دارای سه خصلت بود تا بتوان به وسیله آن تحصیل درآمد کرد: مهارت، درستکاری و امانتداری، رفتار محبتآمیز با همکاران.»
پس کسی که از طریق نسبتهای فامیلی و دوستی و آشنایی به منبع پول نزدیک میشود و حق دیگران را ضایع میکند تا بدون داشتن استعداد کافی در کاری به درآمد خوبی برسد، باید در پول و درآمد خودش تجدیدنظر کند.
از وجدان کاری تا امانتداری
* همانطور که اشاره کردید، یکی از مواردی که در مورد کسب پول بیشتر مطرح است، درستکاری و امانتداری است. نقش این خصلتها در کسب درآمد حلال و روزی خداپسندانه چیست؟
درستکاری یکی از شرطهای لازم برای پول درآوردن در هر شغلی و حرفهای است. همه افراد شاغل چه بخواهند و چه نخواهند، به هر ترتیب با بقیه مردم و مال و اموال آنها سروکار دارند. چون هر کاری نوعی معامله است که یا پول با کالا مبادله میشود و یا به ازای خدمتی پولی دریافت میشود. پس همه مردم که برای داشتن پول بیشتر تلاش میکنند، مسئول هستند تا نهایت تلاش خود را به کار بگیرند تا به ازای پولی که از سایر مردم و یا بیتالمال جامعه دریافت میکنند بهترین کالا یا خدمت را ارائه بدهند.
در این مورد باید درستکار باشند و با صداقت و بدون غل و غش معامله کنند و اگر کارمند دولت هستند و از اموال دولتی برای کار خود بهره میبرند از آنها به بهترین شکل استفاده کنند و امانتدار باشند تا پولی که دریافت میکنند حلال باشد. درواقع در مقابل تکتک این لوازمی که در اختیارشان گذاشته میشود مسئول هستند. البته در این مورد باید توجه داشت که امانتداری و درستکاری در مسیر کسب رزق و روزی بیشتر از آنکه برای بقیه فایده داشته باشد، مفید حال خود فرد است و هم برای او برکت دنیایی دارد و هم بار آخرتش را سبکتر میکند.
سهلانگاری در کار، درآمدتان را حرام میکند
* نقش وجدان کاری در کسب رزق و روزی و پولدار شدن در زندگی دینی چیست؟
این نکته اهمیت زیادی دارد که افراد وجدان کاری داشته باشند و کار خود را با خیرخواهی و دلسوزی انجام بدهند. چون فقط زمانی که کسی دل به کارش بدهد و تلاش کند که آن را بهخوبی و بهترین نحو انجام دهد، کارش را کامل میکند و پولی که به دست میآورد حلال است. در غیر این صورت سهلانگاری در میدان رقابت فقط برای داشتن پول بیشتر و سرسری و بازی پنداشتن آن به کار هیچ کسی نمیآید.
درواقع وجدان کاری در برابر سهلانگاری قرار میگیرد تا پولی را حلال یا حرام کند. گاهی ممکن است کسی فقط برای داشتن پول بیشتر وارد گروه کاری شود و آنقدر سهلانگار باشد که ضررهایی به وجود آورد که به سادگی قابل جبران نباشد. از طرف دیگر اگر یکی از این گروه افراد وجدان کاری نداشته باشد و شخص همراه و همگروه او نیز مثل خود او رفتار کند این بدیها به همه گروه سرایت میکند و باید در جامعه، فاتحه دلسوزی و دغدغههای دینی را خواند.
وقتی قرآن هشدار میدهد
* دستور صریح قرآن درباره کسب روزی حلال و پول بی غل و غش چیست؟
یکی از مهمترین دستورالعملها و تذکرات در آیات قرآن درباره پول درآوردن و کسب رزق و روزی در آیه نهم از سوره مبارکه منافقون ذکر شده است که خداوند متعال میفرماید: « یا ایها الذین امنوا لاتلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکرالله و من یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! مبادا اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل سازد و هر کس چنین کند پس آنها همان زیانکاراناند.»
بر اساس این آیه شریفه، همه مردم جامعه باید توجه داشته باشند که داراییها و اموالی که در اختیار دارند آنها را از یاد خدا غافل نکند و البته بدانند که این داراییها وسیله آزمایش آنهاست. همان طور که در آیه 28 سوره مبارکه انفال هم بر این مهم اشاره فرموده است که: « واعملوا انما اموالکم و اولادکم فتنة و ان الله عنده اجر عظیم ؛ و بدانید که اموال و اولادتان وسیله آزمایش است و پاداش بزرگ نزد خداوند است.»
نکته مهم دیگر این است که افراد در زمان کسب روزی نباید تنها به فکر منافع خودشان بوده و از دیگران غافل باشند. در آیههای قرآن کریم در این باره تأکید بسیاری وجود دارد. به عنوان مثال در آیه 103 سوره مبارکه توبه در این باره میفرماید: « خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها وصل علیهم ان صلاتک سکن لهم والله سمیع علیم ؛ از اموال آنها صدقه بگیر تا به وسیله آن پاکشان کنی و رشدشان دهی و دعایشان کن که دعای تو آرامشی برای آنهاست و خدا شنوای بیناست.»
نکته قابل توجه در این باره آن است که یکی از آثار زکات، این است که روح انسان از وابستگیهای مادی و هدف قرار دادن دنیا پاک میشود. یعنی انسان آنقدر دغدغه جمع کردن پول و ثروت را ندارد که از یاد خدا و آخرت غافل شود.
توصیههایی برای کسب و کار موفق
* در احادیث و روایتها تأکید شده که روزی هر کسی مشخص است. با این تعبیر، درواقع هر یک از ما تلاش میکنیم تا همان روزی مقرر و تعیین شده را به دست بیاوریم. در اینجا این سؤال به ذهن خطور میکند که بهترین راهی که میتوانیم طی کنیم تا به آن روزی مقرر برسیم، چیست؟
هر انسانی شیوهای برای پول درآوردن و کسب رزق و روزی خودش دارد. یکی کارگری میکند، دیگری از علم و دانستههایش خرج میکند و شخص دیگری هم سعی میکند با داد و ستد تجاری پولی به دست بیاورد. در هر صورت همه این افراد دنبال رزق و روزی هستند که خدا برایشان تهیه کرده است. اما اگر میخواهید بدانید اسلام چه راهکاری برای رسیدن شما به تمام روزی مقررتان توصیه کرده باید به این نکات توجه کنید.
اول اینکه میانهرو باشید و از حالت اعتدال خارج نشوید. همانطورکه امام جعفر صادق علیهالسلام فرموده است: «کوشش تو برای به دست آوردن هزینههای زندگیات باید نه مانند افراد سست و تنبل، کم باشد و نه مانند افراد حریص دلبسته به دنیا زیاد، بلکه میانهرو و عفیف باش و از سستی و تنبلی دوری کن، و برای تأمین روزی خود و هزینههای زندگیات که ضروری است، بکوش.» پس از آن جایی که تعادل در هر کاری مهم و اساسی است، در کسب روزی هم اهمیت دارد. اگرچه که خیلی خوب است تلاش کنیم تا نیازهای خود و خانوادهمان رفع شود و راحت زندگی کنیم ولی این تلاش و فعالیت هم حد و اندازه خودش را دارد.
نکته دوم در تلاش برای کسب روزی، برنامهریزی صحیح است. در اینکه کسب رزق و روزی حلال خیلی خوب و پسندیده است، شکی نیست. اما اگر بخواهید بدون فکر و تدبیر پول دربیاورید و فراست لازم را نداشته باشید، بهتر است اصلاً دنبال پول نباشید. چون اینطوری نهتنها سرمایه جدیدی به دست نمیآورید بلکه همانی را هم که داشتید از دست میرود. درواقع برای هر فعالیتی که منجر به کسب روزی میشود بهخصوص در شیوههای اقتصادی که سود و ضرر در آن نقش اساسی دارد، تدبیر و برنامهریزی درست حرف اول را میزند.
مورد سوم هم باید در نظر داشت، سحرخیزی است. چون از امام معصوم علیهالسلام نقل شده که فرموده است: «صبح زود به سمت کارت که مایه عزتنفس توست، برو.» به نظر میرسد که قانون دنیا این است که روزی مردم صبحها تقسیم میشود. هر کس آن موقع هوشیار باشد نصیبش را میبرد. زود مشغول شدن به کسب روزی باعث میشود که وقت آدم آنقدر طولانی و بابرکت شود که به همه کارهایش برسد.
فرمولهای ثروتمند شدن در اسلام
* وقتی اوضاع اقتصادی در جامعه قدری نابسامان میشود، بعضی افراد راهکارهایی مثل پولشویی، احتکار، گرانفروشی و امثال آن را برای پولدار شدن انتخاب میکنند. اما میدانیم که این کارها مطلقاً حرام و غیرشرعی است. اما یک پرسش مهم درباره کسب روزی حلال مطرح است؛ اینکه اگر کسی نخواهد مرتکب گناه شود، اما مایل است ثروت حلالی به دست بیاورد، چه باید کند؟ اصولاً راههای ثروتمند شدن در اسلام چیست؟
در اسلام چند راهکار اساسی برای افزایش رزق پیشنهاد شده که به اختصار به آنها اشاره میکنم. اول اینکه توصیه شده گمان نیکو و مثبت اندیشی داشته باشیم. در کتاب میزان الحکمه نوشته شده که پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله فرمودند: «پیشبینی خوب داشته باشید تا اثر آن را در زندگی خود ببینید.» پس وقتی برای به دست آوردن رزق بیشتر تلاش میکنیم، خوب است به نتیجه کارمان امیدوار باشیم تا تأثیر این نگرش مثبت را در افزایش رزق ببینیم.
راه دوم دعا کردن است. دعا بسیاری از مقدرات زندگی ما را تغییر میدهد، چون خدا در آیه 60 سوره مبارکه غافر فرموده: «و قال ربکم أدعونی أستجب لکم؛ و پروردگارتان فرموده من را بخوانید تا اجابت کنم شما را» و در کتاب بحار هم نوشته شده که پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله فرمودند: «قضا را رد نمیکند، مگر دعا.» حالا اگر رزق کم برای کسی مقر شده باشد، تنها راهحل افزایش رزق او دعا کردن است.
شکرگزاری روش دیگری برای جذب روزی است. امام سجاد علیهالسلام در دعای ابوحمزه فرمودهاند که: «شاید دیدی که من از نعمتهایت شکرگزاری نمیکنم، من را محروم کردی.» پس درست است که گفتهاند شکر نعمت، نعمتت افزون کند.
* در این میان توصیهای هم در روایتها وجود دارد که هر وقت احساس نیاز مالی پیدا کردید، بیشتر به نیازمندان ببخشید. آیا این روایت را هم میتوان راهی برای رهایی از فقر عنوان کرد؟
بله. شاید بعضی از ما گمان کنیم که اگر پول خود را به دیگری قرض بدهیم یا انفاق کنیم، از دارایی ما کم میشود. اما خوب است بدانید این قضیه کاملاً برعکس است. یعنی طبق دستورات اسلامی هرقدر بیشتر انفاق کنید یا قرض بدون بهره بدهید، دارایی شما بیشتر میشود. همانطور که خدا در آیه 261 سوره بقره میفرماید: « مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ روشهای ثروتمند شدن با سرمایه اندک فی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ ؛ مثل کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق میکنند مثل دانهای است که هفت خوشه برویاند، در هر خوشهای یکصد دانه باشد (پس انفاق هر چیزی هفتصد برابر پاداش دارد) و خداوند برای هر که بخواهد (و حکمتش اقتضا کند) چند برابر میکند، و خداوند (از نظر وجود و توان و رحمت) دارای وسعت است و داناست.»
البته خوشاخلاقی و صلهرحم هم راهکار خوبی برای جلب روزی است. پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله فرمودهاند: «گنجهای رزق در خوشاخلاقی نهفته است» و در حدیث دیگری فرمودهاند که: «هر کسی که اخلاق خوب و نیکی به والدین و صلهرحم را برای من تضمین کند، من هم فراوانی ثروت و طول عمر و محبت نزدیکانش را تضمین میکنم.»
در این میان گناه کردن درهای رزق و روزی را میبندد. این را هم خداوند متعال در آیه 96 سوره مبارکه اعراف فرموده است که: « وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ ؛ و اگر اهل شهرها و روستاها ایمان میآوردند و پروا پیشه میکردند مسلماً (درهای) برکتهایی از آسمان و زمین را بر روی آنها میگشودیم.»
در حین همه این راهها باید به خدا توکل کنیم و افزایش رزق خود را به او بسپاریم. خیالمان هم راحت باشد که امام صادق علیهالسلام فرمودهاند که: «ثروتمندی و عزت، سیر و گردش میکنند. پس هر وقت به موضع توکل رسیدند در همانجا اقامت میکنند.»
راه میانبر برای پولدار شدن
عادت هایی در افراد میلیونر وجود دارند که راز ثروتمند شدند آن ها است. آگاهی از راز پولدارشدن افراد میلیونر میتواند راه میانبری برای پولدار شدن شما باشد.
عادت هایی در افراد میلیونر وجود دارند که راز ثروتمند شدند آن ها است. آگاهی از راز پولدارشدن افراد میلیونر میتواند راه میانبری برای پولدار شدن شما باشد.
راز پولدار شدن و عادت هایی که برای ثروتمند شدن باید داشته باشید
هوش، استعداد و جذابیت عالی هستند، اما معمولا این ها چیزی نیستند که ثروتمند ها را از فقیرتر ها جدا می کند. برخی از تفاوت های بین ثروتمند و فقیر آشکار است، اما برخی دیگر کمی شگفت انگیزتر هستند.
در حد توان تان زندگی کنید
افراد ثروتمند با سرمایه گذاری روی آینده شان، از ولخرجی پرهیز می کنند. آن ها 20 درصد از درآمد خالص شان را پس انداز می کنند و با 80 درصد باقی مانده زندگی می کنند.
معمولا کسانی که از نظر مالی در مضیقه هستند بیشتر از درآمدشان خرج می کنند و بدهی شان بیشتر از دخل شان است. اگر می خواهید به چالش های مالی پایان دهید، باید پسانداز و بودجه بندی کنید.
چند راه معقول برای بودجه بندی هزینه خالص ماهانه عبارتند از:
- مهم نیست که مالک یا مستاجر هستید، بیشتر از 25 درصد برای مسکن خرج نکنید.
- بیش از 15 درصد برای غذا خرج نکنید.
- سرگرمیهایی مثل رستوران رفتن، سینما و هر چیز دیگری را به بیش از 10 درصد از هزینههای تان محدود کنید. تعطیلات نباید بیش از 5 درصد از دستمزد خالص سالانه تان را شامل شود.
- بیش از روشهای ثروتمند شدن با سرمایه اندک 5 درصد برای وام خودرو خرج نکنید و هیچ وقت چیزی اجاره نکنید. 94 درصد از ثروتمندان به جای لیزینگ؛ ماشین می خرند. این افراد خودروهایشان را تا زمانی که خیلی به خرج نیفتاده، نگه می دارند و در طول این مدت خیلی مراقب هستند تا در دراز مدت در هزینه شان صرفه جویی کنند.
- از کارت اعتباری تان زیادی خرج نکنید. اگر این کار را انجام می دهید، نشانه این است که باید از هزینه هایتان را کم کنید.
- پس انداز و سرمایهگذاری را دو چیز کاملا متفاوت در نظر بگیرید. شما هیچ وقت نباید از پس اندازتان پولی خرج کنید. سعی کنید شش ماه از هزینه های زندگی تان را در یک صندوق اضطراری ذخیره کنید تا در صورت از دست دادن شغل یا کسب و کارتان بتوانید روی آن حساب کنید.
هر روز مطالعه کنید
خواندن اطلاعاتی که دانش تان را در مورد کسب و کار یا حرفه تان افزایش می دهد، شما را برای همکاران یا مشتریان ارزشمندتر می کند. در بین افراد ثروتمند، اکثرا هر روز 30 دقیقه یا بیشتر مطالعه می کنند و مهم تر از آن اینکه از زمان مطالعه شان به خوبی استفاده می کنند:
- در طول رفت و آمدشان به کتاب های صوتی گوش می دهند.
- مطالب آموزشی مرتبط با شغل شان را مطالعه می کنند.
- برای پیشرفت فردی شان مطالعه می کنند.
- زندگی نامه افراد موفق را می خوانند.
- رویداد های جاری را مطالعه می کنند.
- در مورد تاریخ مطالعه می کنند.
- تعداد بسیاری کمی صرفا به منظور سرگرم شدن، مطالعه می کنند.
دلیل این که افرادِ موفق مطالعه دارند این است که سطح شان را بالاتر ببرند. این افراد با افزایش دانش شان، می توانند فرصت های بیشتری که به پول بیشتر تبدیل می شود را کشف کنند. در مقابل تنها یک نفر از هر 50 نفری که از نظر مالی با مشکل مواجه هستند، به مطالعه روزانه برای پیشرفت شخصی می پردازد و در نتیجه فقرا از نظر حرفه ای رشد نمی کنند و جزو اولین کسانی هستند که اخراج یا تعدیل نیرو می شوند.
وب گردی را کم کنید
تلویزیون را فراموش کنید و زمان کم تری را برای گشت و گذار در اینترنت صرف کنید. آیا می دانید چه مقدار از زمان ارزشمندتان را در مقابل صفحه نمایش تلویزیون از دست می دهید؟ اکثر افراد ثروتمند کم تر از یک ساعت در روز تلویزیون تماشا می کنند و تقریبا همین تعداد کم تر از یک ساعت در روز را صرف اینترنت می کنند مگر این که مربوط به شغل شان باشد.
در مقابل، این افراد موفق از اوقات فراغت شان برای توسعه فردی، شبکه سازی، انجام کار های داوطلبانه، کار کردن در مشاغل یا کسب و کار های جانبی یا دنبال کردن هدفی استفاده می کنند که منجر به سود می شود؛ اما اکثر افرادی که از نظر مالی دچار مشکل هستند، یک ساعت یا بیشتر در روز را صرف تماشای تلویزیون و استفاده تفریحی از اینترنت می کنند.
احساسات تان را کنترل کنید
لازم نیست هر فکری را به زبان بیاورید. وقتی هر چیزی که در ذهن تان می گذرد را می گویید، احتمال صدمه روحی زدن به دیگران وجود دارد. افراد ثروتمند اجازه بروز احساسات شان را نمی دهند. آن ها می دانند که اگر به احساسات اجازه بدهند کنترل شان کند ممکن است روابط شان در محل کار و خانه از بین برود.
ترس شاید مهم ترین احساس منفی باشد که باید کنترل شود. هر تغییری، حتی تغییرات مثبتی مثل ازدواج یا ترفیع، می تواند باعث ایجاد احساس ترس شود. افراد ثروتمند ذهن شان را برای غلبه بر این افکار شرطی کرده اند، در حالی که افرادی که از نظر مالی با مشکل مواجه می شوند، تسلیم روشهای ثروتمند شدن با سرمایه اندک ترس می شوند و اجازه می دهند که آن ها را از انجام کار ها باز دارد.
شبکه سازی کنید و به طور منظم داوطلب شوید
اگر زمان تان را صرف حضور پیدا کردن در جامعه تان کنید، روابط ارزشمندی ایجاد خواهید کرد که می تواند منجر به جذب مشتری بیشتر شود یا به شما کمک کند تا شغل بهتری پیدا کنید. تقریبا اکثر افراد ثروتمند حداقل پنج ساعت در ماه به صورت شبکه ای و داوطلبانه فعالیت می کنند. در میان کسانی که از نظر مالی با مشکل مواجه هستند، از هر 10 نفر فقط یک نفر این کار را انجام می دهد.
یکی از مزیت های فعالیت های داوطلبانه روابطی است که به وجود می آید. توسعه روابط شخصی با این افراد منجر به روابط تجاری خوبی در آینده می شود.
از حیطه کار و تجارت فراتر بروید
افراد ناموفق به سندرم "در حیطه وظایف من نیست" مبتلا هستند و در نتیجه، هیچ وقت مسئولیت بیشتری به آن ها داده نمی شود و دستمزد شان هر سال به صورت جزئی افزایش می یابد تازه اگر اصلا بتوانند شغل شان را نگه دارند. از سوی دیگر افراد ثروتمند، با نوشتن مقالات مرتبط با صنعت شان، سخنرانی در رویداد های صنعتی و شبکه سازی، به چشم کارفرمایان یا مشتریان معتبرتر به نظر می رسند.
هدف تعیین کنید، نه آرزو
شما نمی توانید برای رسیدن به یک آرزو کاری بکنید، اما می توانید در مسیر رسیدن به یک هدف تلاش کنید. اکثر ثروتمندان حداقل یک هدف اصلی را در زندگی شان دنبال می کنند.
از اهمال کاری بپرهیزید
افراد موفق می دانند که به تعویق انداختن کار روی کیفیت تاثیر بدی می گذارد و باعث نارضایتی کارفرمایان و یا مشتریان می شود. پنج استراتژی وجود دارد که به شما کمک می کند تا از اهمال کاری پیشگیری کنید، عبارتند از:
- لیستی از کار ها و اهداف روزانه تان تهیه کنید. شما باید هر روز بیشتر وظایف تان را تکمیل کنید.
- روزانه پنج فعالیت برای انجام دادن داشته باشید. این فعالیت ها باید چیز های حیاتی باشند که به شما در رسیدن به هدف کمک می کنند.
- ضربالاجل های غیرواقعی برای خودتان تعیین کنید. هیچ اشکالی ندارد کارتان زودتر تمام شود!
- شرکای مسئول داشته باشید. حداقل هر هفته با آن ها ارتباط برقرار کنید و مطمئن شوید که شما را به جلو هل می دهند.
- یک جمله تاکیدی مثل "حالا انجامش بده" را با خودتان بار ها و بار ها تکرار کنید تا زمانی که یک کار یا پروژه را شروع کنید.
کم تر صحبت کنید و بیشتر گوش بدهید
نسبت 5 به 1 تقریبا درست است؛ شما باید به ازای هر دقیقه ای که صحبت می کنید پنج دقیقه به صحبت های دیگران گوش دهید. افراد ثروتمند ارتباطات خوبی دارند زیرا شنوندگان خوبی هستند. آن ها می دانند که شما فقط با گوش دادن به حرف های دیگران می توانید چیز یاد بگیرید.
از افراد سمی دوری کنید
ما فقط به اندازه افرادی موفق هستیم که بیشترین زمان را با آن ها می گذرانیم. اکثر افراد موفق و ثروتمند با افراد موفق دیگر معاشرت می کنند؛ اما اکثر کسانی که از نظر مالی دچار مشکل هستند، با امثال خودشان وقت می گذرانند.
اگر می خواهید مشکلات مالی تان کم تر شود، باید هر کدام از روابطتان را ارزیابی کنید و مشخص کنید که آیا یک رابطه غنی (با کسی که می تواند به شما کمک کند) یا یک رابطه فقر (با کسی که شما را عقب می اندازد) است. رابطه غنی می تواند به شما کمک کند شغل بهتری پیدا کنید و فرصت های جدیدی را برایتان ایجاد می کند.
تسلیم نشوید
کسانی که در زندگی موفق هستند سه چیز مشترک دارند:تمرکز، پشتکار و صبر. آن ها به این راحتی ها از دنبال کردن اهداف شان دست بر نمی دارند. اما کسانی که از نظر مالی مشکل دارند، سریع تسلیم می شوند.
باور هایی که باعث محدودیت تان می شوند را کنار بگذارید
اگر از نظر مالی با شکست رو به رو می شوید، احتمالا قبلا برخی از این جملات نادرست را به خودتان گفته اید، به طور مثال "افراد فقیر نمی توانند ثروتمند شوند. افراد ثروتمند خوش شانس و افراد فقیر بدشانس هستند. من باهوش نیستم. من نمی توانم هیچ کاری را درست انجام دهم. من در هر تلاشی شکست می خورم."
هر یک از این باور های خود محدود کننده، رفتار شما را به شیوه ای منفی تغییر می دهد. تقریبا اکثر ثروتمندان موفقیت شان را در زندگی به باورهای شان نسبت می دهند.
یک مربی یا مشاور بگیرید
در میان ثروتمندان، اکثر آن هایی که مربی داشتند، موفقیت شان را به آن شخص نسبت دادند. مربیان به طور منظم و فعالانه در رشد شما تاثیر دارند و به شما آموزش می دهند که چه کاری را انجام دهید و چه کاری را نباید انجام دهید. یافتن چنین معلمی یکی از بهترین و کم دردسر ترین راه ها برای ثروتمند شدن است. اگر اهداف تان را می دانید، کسی را پیدا کنید که قبلا به آن ها رسیده است.
کلمه "بدشانسی" را از دایره لغات تان حذف کنید
کسانی که از نظر مالی در زندگی شان مشکل دارند، همه چیز را از بدشانسی می بینند. این نتیجه عادات آن ها است. عادت های فقرا بار ها و بار ها تکرار می شوند تا به یک مشکل بزرگ مثل بیماری، از دست دادن شغل یا ورشکستگی منجر شوند.
برعکس، افراد موفق عادات مثبت شان را به فرصت هایی مثل ترفیع، پاداش، راه اندازی کسب و کار جدید و سلامتی تبدیل می کنند.
هدف اصلی تان را بشناسید
آن دسته از افرادی که به دنبال یک رویا یا هدف اصلی در زندگی هستند، با اختلاف ثروتمند ترین و شاد ترین انسان ها می باشند. از آن جایی که آن ها عاشق کاری هستند که برای امرار معاش انجام می دهند، خوشحال می شوند که هر روز ساعت های بیشتری را صرف تلاش برای رسیدن به هدف شان می کنند.
پس شما هم اگر بتوانید با انجام کاری که از آن لذت می برید درآمد کافی کسب کنید، هدف اصلی تان را پیدا کرده اید.
راز پولدار شدن ثروتمندان و بی پولی کم درآمدها!
اگر در جملاتی که بر زبان ثروتمندان و افراد طبقه متوسط اقتصادی رانده میشود دقت کنید، تفاوتهایی را تشخیص میدهید .
به گزارش گروه روی خط رسانههای خبرگزاری برنا؛ در جملاتی که ثروتمندان و افراد طبقه متوسط اقتصادی به کار می برند تفاوت های فاحشی وجود دارد.تفاوتهایی که بسیاری از افراد طبقه متوسط اقتصادی جهان را دچار نگرش منفی به پول و ثروت زیاد کرده یا آنها را از تصاحب آن ناامید کرده است.
در مقابل، ثروتمندان کارآفرین معتقدند که هیچ اتفاقی نیست که رخداد آن غیرممکن باشد و هر اتفاقی هم که میافتد فرصتی برای کسب پول بیشتر است.
این تفاوتها را که ریشه در باورهای فردی آنها دارد، از بیان و به زبان نیاوردن چهار تکیه کلام میتوان تشخیص داد:
۱- مشکل من نداشتن سرمایه است
از اکثر افرادی که در طبقه متوسط اقتصادی قرار دارند مدام میشنویم که ایدههای درخشانی داشته و دارند که تنها به دلیل کمبود سرمایه و پولِ لازم برای اجرایی کردن آنها، ثروتمند نشده و عطای کارآفرینی را به لقای یک درآمد ثابت بخشیدهاند.
اما در مقابل، یک کارآفرین اگر به ایده خود ایمان داشته باشد، ریسک استقراض، دریافت وام و جذب سرمایهگذار را به جان میخرد تا ایده خود را عملی کند و به سوددهی برسانند. ولی بسیاری از افراد دارای درآمد متوسط همواره تکرار میکنند که تحمل زیر بار قرض و وام رفتن و شریک شدن با شخص دیگری را ندارند.
۲- به نان و ماستی که میخورم قانع هستم
فراتر از طبقه متوسط، این یک اعتقاد فراگیر در بین تودههاست که باید نسبت به وضع موجود رضایت داشت؛ زیرا فرد قانعی بودن یک ارزش مثبت است. گویا یک باور عمومی هست که کارآفرینی یک خصلت ژنتیک است و هر کسی قادر به ثروتمند شدن نیست.
با این حال، بررسی احوال کارآفرینان موفق جهان نشان میدهد که چه بسیارند افرادی که فقیر و بیبضاعت بودهاند، ولی با هدف حل مشکل دیگران و رفع نقص موجود در جامعه، خالق کسب و کارهای بزرگی شدهاند که آنها روشهای ثروتمند شدن با سرمایه اندک را بدل به ثروتمندان مورد احترام مردم کرده است. به باور آنها هر کسی لیاقت و توانایی تحقق رویاهایش را دارد و میتواند ثروتمند شود.
۳- ورشکست نشوم!
اکثر مردم نگران از دست دادن پول و ثروت خود هستند و در مواجهه با هر پیشنهاد سرمایهگذاری ناگهان این جملۀ معترضه را تکرار میکنند که مبادا ورشکست شوم!همین ترس عمومی مانع بسیاری از سرمایهگذاریها میشود.
اما کارآفرینان دارای یک پیش فرض ذهنی هستند که همانقدر که احتمال کسب درآمدهای محاسبه نشده وجود دارد، ریسک از دست دادن پول هم وجود دارد، ولی مهم این است که همیشه فرصتهای جبران ضررها هست.
۴- از شغلم متنفرم
اکثر افراد حاضر در طبقه متوسط، شغلی را برای خود انتخاب کردهاند که بتواند درآمد مناسبی را تا رسیدن آنها به سن بازنشستگی تامین کند. شغلی که در بسیاری از موارد علاقهای به آن ندارند و حتی در برخی موارد از آن متنفرند.
اما کارآفرینان موفق معتقدند که اشتیاق به کار راز اصلی ثروتمند شدن است و بدون عشق و علاقه به کاری که میکنند، خلق ثروت ممکن نیست.
البته فکر کردن همانند یک کارآفرین ثروتمند به خودی خود کسی را پولدار نمیکند؛ ولی حداقل این حسن را دارد که به شما اطمینان میدهد در مسیر درستی گام برمیدارید.
دیدگاه شما