معرفی و آشنایی با الگوی سقف و کف دو قلو
تحلیلگران بسیاری هستند که روزانه بیشتر وقت خود را صرف بررسی الگوهای نموداری و جمع آوری اطلاعات از این الگوها میکنند. امروز میخواهیم شما رو با دو نمونه ازین الگو ها یعنی الگوی های سقف دوقلو (double Top) و کف دوقلو (double bottom) که در زیر مجموعه الگوهای بازگشتی (Reversal Patterns) قرار دارند، به زبانی ساده آشنا سازیم. در ابتدا بهتر است کمی در رابطه با الگوهای بازگشتی با شما گفتگو کنیم.
یک الگوی بازگشتی زمانی اتفاق می افتد که خط روند بازار یک ارز تغییر مسیر میدهد و جهت خود را به بالا یا به پایین عوض می کند. از این رو توانایی تشخیص پتانسیل سیگنال های بازگشتی برای یک معامله گر امری ضروری محسوب میشود. شما میتوانید از سیگنالهای بازگشتی برای ثبت معاملات جدید استفاده کنید، چرا که هر یک از این سیگنال ها میتواند شروع خط روندی جدید باشد.
ایران اف اکس تریدر به نقل از کتاب مارک فیشر”سوداگر منطقی” تکنیک هایی را برای شناسایی الگوی سقف دوقلو و کف دوقلو بالقوه بازار و همچنین هشدار اولیه درباره تغییرات احتمالی در جهت روند فعلی در اختیار شما میگذارد.
الگوی سقف دوقلو چیست؟
الگوی سقف دوقلو یک الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال میباشد که از رسیدن دو بار پیاپی ارز دیجیتال به سقف کانال (قله) همراه با کاهش متوسط بین دو قله شکل میگیرد. این الگو را زمانی میتوان تائید کرد که قیمت ارز به زیر سطح حمایتی برابر یعنی پایین، بین دو قله برسد یا یه عبارتی میگویند خط گردن شکسته شود. این الگو ها شبیه حرف “M” میباشند.
نکات کلیدی مربوط به الگوی سقف دوقلو
- الگوی سقف دوقلو یک الگوی بازگشتی نزولی (خرسی) در تحلیل تکنیکال است.
- تشخیص آن آنطور که بنظر می آید آسان نیست، برای تائید حتما باید خط حمایتی شکسته شود.
الگوی سقف دوقلو چه اطلاعاتی را به شما میدهد
سیگنال های سقف دوقلو نشان دهنده تغییر روند میان مدت یا بلند مدت در یک طبقه از دارایی است. نموداری که در تصویر زیر مشاهده میکنید متعلق به کمپانی Amazon.com (AMZN) میباشد و یک الگوی سقف دوقلو را نشان می دهد که بین سپتامبر و اکتبر 2018 در حدود قیمت 2050 دلار در سهام شکل قرار دارد. سطح حمایتی حدود 1880 دلار است. علیرغم افت تقریباً 8 درصدی سهام از نقطه اوج خود (اکتبر) تا سطح 1880 دلار، نمی توان دو برابر شدن قیمت را تا زمانی که سهام به زیر سطح حمایتی یعنی 1880 دلار سقوط نکند، تأیید نمود. همانطور که مشاهده میکنید پس از شکست سطح حمایتی، سهام تقریباً 31 درصد سقوط کرد.
سهام بعدی که میخواهیم مورد بررسی قرار دهیم سهام کمپانی Netflix (NFLX) است. همان طور که در تصویری که در زیر آمده است، در مارس و آوریل 2018 الگوی سقف دوقلو را در این سهم داریم. با این حال، در این مورد، میبینیم که سطح حمایتی هرگز شکسته نمیشود یا حتی برخوردی هم ندارد. روند صعودی خود را ادامه می دهد. با این حال، در ادامه نمودار می توان مشاهده کرد که سهام دوباره در ماه ژوئن و جولای دو برابر شده است. اما این بار میتوان ثابت کرد که یک الگوی بازگشتی داشتیم که با کاهش قیمت به زیر سطح حمایت 380 دلار، منجر شد تا با کاهش 39 درصدی و رسید به محدوده قیمتی 231 دلار در ماه دسامبر روبرو باشیم. توجه کنید که چگونه سطح حمایت 380 دلار در دو نوبت در ماه نوامبر که سهام در حال افزایش بود، به عنوان سطح مقاومتی عمل کرده است.
اشتباه سنگین در الگوی سقف دوقلو
زمانی که الگوهای سقف دوقلو به درستی شناسایی شوند بسیار موثر هستند. با این حال، هنگامی که آنها به اشتباه تفسیر شوند، ممکن است ضررهای بسیار سنگینی را متحمل شوید. بنابراین، قبل از نتیجه گیری سریع، باید بسیار مراقب و صبور بود. حتما توصیه میشود سطح حمایتی را در نقطه بحرانی برای تائید هویت الگوی سقف دوقلو شناسایی کنید. در نظر گرفتن الگوی سقف دوقلو صرفاً بر روی تشکیل دو قله متوالی می تواند منجر به خواندن اشتباه شود و باعث خروج زودهنگام از یک موقعیت خوب شود.
اما الگوی سقف دوقلو چه فرقی با الگوی کف دوقلو دارد؟ با ایران اف اکس تریدر همراه باشید تا در ادامه شما را از تفاوت بین این دو الگوه آگاه سازیم.
الگوی کف دوقلو
الگوی کف دوقلو یک الگوی نموداری در تحلیل تکنیکال است که تغییر در خط روند و حرکتی بازگشتی را توصیف می کند از این رو در دسته الگوهای بازگشتی قرار میگیرد. این الگو افت و نزول سهام در یک سطح مشابه با افت اولیه (دو افت متوالی) و در نهایت بازگشت آن را نشان میدهد. اگر نگاهی به الگوی کف دوقلو داشته باشیم درمیابیم که این الگو شبیه حرف W است. این الگو حداقل دو بار با سطح حمایتی برخورد دارد. الگوهای کف دوقلو در اصل برعکس الگوهای سقف دوقلو هستند و فرصتی را برای سرمایه گذاران فراهم می کند تا از یک رالی صعودی سود کسب کنند.
نکات کلیدی الگوی کف دوقلو
- الگوی کف دوقلو شبیه حرف W است. حداقل برخود مورد نیاز با سطح حمایتی 2 بار میباشد
- پیشروی کف اول باید 10٪ تا 20٪ کاهش یابد، سپس کف دوم باید در 3٪ تا 4٪ از پایین ترین سطح قبلی تشکیل شود و سپس حجم پیشرفت معامله افزایش یابد.
- الگوی کف دوقلو همیشه از یک روند نزولی عمده یا جزئی در یک اوراق بهادار(security) خاص پیروی می کند و نشانه بازگشت و شروع یک روند صعودی بالقوه است.
سیگنال های الگوی کف دوقلو
اکثر تحلیلگران که تحلیل تکنیکال انجام میدهند معتقدند که پیشروی کف اول باید 10 تا 20 درصد کاهش یابد. به این معنا که کف دوم باید کمی پایین تر از کف قبلی تشکیل شود و حجم پیشروی بعدی سهام باید به صورت افزایشی باشد.
مانند بسیاری از الگوهای نموداری، الگوی کف دوقلو بهترین گزینه برای تحلیل دید میان مدت تا بلندمدت بازار به شمار می رود. به طور کلی، هر چه مدت زمان بین دو کف در الگو بیشتر باشد، احتمال موفقیت این الگوی نموداری بیشتر است. حداقل یک تایم فریم سه ماهه برای پایینترین الگوی کف دوقلو مناسب در نظر گرفته میشود تا احتمال موفقیت این الگو بیشتر شود. بنابراین، بهتر است هنگام تجزیه و تحلیل بازارها برای این الگوی خاص، از اطلاعات قیمتی در تایم فریم های روزانه یا هفتگی استفاده کنید. هرچند که لازم به ذکر است اعتبارسنجی و تائید الگوی کف دوقلو در تایم فریم روزانه بسیار دشوار است.
نحوه تشخیص الگوی کف دوقلو
همانطور که گفته شد الگوی کف دوقلو همیشه از یک روند نزولی اصلی یا جزئی در یک اوراق بهادار خاص پیروی می کند و نشانه بازگشت و خبر از شروع یک روند صعودی بالقوه را به ما می دهد. در نتیجه، این الگو باید توسط تحلیل فاندامنتال بازار برای خود اوراق بهادار و همچنین بخشی که اوراق بهادار به آن تعلق دارد به طور کلی اعتبارسنجی شود. از تحلیل فاندامنتال میتوان ویژگی های بازگشتی دارایی را در شرایط آینده بازار دریافت کرد. همچنین، حجم سهم در بازار باید در طول شکل گیری الگو به دقت کنترل شود. افزایش حجم معمولاً در طول دو حرکت صعودی قیمت در الگو رخ می دهد. این افزایشها در حجم، نشانهای قوی از فشار صعودی قیمت هستند و بهعنوان تأیید در بیشتر الگوی های کف دوقلو عمل میکنند.
هنگامی که قیمت بسته شدن در بازگشت دوم قرار گرفت و به نقطه اوج بازگشت اول الگو نزدیک شد، و همچنین افزایش محسوسی از حجم باتوجه به تحلیل فاندامنتال همراه شد، این امر میتواند نشان دهنده شرایط بازار مساعد برای برگشت به حالت صعودی باشد. بهتر است هر چه زودتر یک پوزیشن خرید(لانگ) در سطح قیمتی بالاترین نقطه بازگشت اول باز کنید و حد ضرر (Stop Loss) خود را در پایین ترین نقطه سطح دوم الگو در نظر بگیرید. تارگتی که برای سود خود مشخص میکنید (profit target) باید دو برابر مقدار حد ضرر، بالاتر از قیمت ورودی در نظر گرفته شود. برای درک بهتر این موضوع ایران اف اکس تریدر مثالی از الگوی کف دوقلو در زیر برای شما تهییه کرده است.
نمونه مثال الگوی کف دوقلو
بیایید نگاهی به یک الگوی کف دوقلو در نوامبر 2018 نگاه کنیم. سهام گروه وودافون (VOD) پس از گزارش نتایج مالی بهتر از حد انتظار، بیش از 9 درصد افزایش یافت. مهمتر از آن، مدیرعامل جدید نشان داد که سود سهام Vodafone با وجود تلاشهایی برای مهار بدهی پس از تصاحب 22 میلیارد دلاری شرکتهای Liberty Global (LBTYA) در آلمان و اروپای شرقی، امن است.
تصویر بالا تحلیل تکنیکال سهام وودافون با هدف صعودی قیمت توسط الگوی کف دوقلو در کوتاه مدت به ارزش 21.50 دلار را نشان میدهد. سایر اندیکاتورها مثل اندیکاتور (RSI) این الگو را تأیید کردند و قیمت 55 دلار را نشان میدهد اما اندیکاتور (MACD) همچنان در نقطه تقاطع (crossover) صعودی باقی مانده است.
تفاوت بین الگوی سقف دوقلو و کف دوقلو
الگوهای سقف دوقلو برعکس الگوهای کف دوقلو عمل میکنند. الگوی سقف دوقلو، دو قله به شکل U وارونه پیاپی و متوالی را تشکیل می دهد. این Uهای وارونه اغلب میتوانند شاخصی برای بازگشت نزولی باشند، زیرا اغلب پس از یک رالی صعودی طولانی رخ میدهند. این دوقله شباهت بسیاری به هم دارد. الگوهای کف دوقلو می توانند اتفاقات نادری به شمار آیند زیرا شکل گیری آنها اغلب نشان می دهد که سرمایه گذاران به دنبال کسب سود نهایی از یک روند صعودی میباشند. الگوی کف دوقلو اغلب منجر به بازگشت صعودی می شود که در آن معامله گران می توانند از خرید سهام در این روند سود کافی را ببرند.
جمع بندی
الگوهای سقف دوقلو و کف دوقلو، نمونه ای از الگوی های بازگشتی میباشند. الگو های سقف دوقلو و کف دوقلو را به ترتیب میتوان با حروف M و W نشان داد. از این الگو ها در تجزیه و تحلیل تکنیکال حرکات سهام در اوراق بهادار یا سایر سرمایه گذاری ها استفاده می شود و می تواند به عنوان بخشی از استراتژی معاملاتی برای بهره برداری از الگوهای تکرار شونده استفاده شود. امیدواریم این مطلب برای شما مفیده بوده باشد ازین که با ما همراه بودید سپاسگزاریم.
الگوی الماس در معاملات فارکس
الگوی الماس به عنوان الگوی نموداری پیشرفتهای در نظر گرفته میشود که در بازار فارکس برای شناخت روندهای معکوس از آن استفاده میشود.
این الگو، یک استراتژیهای معاملاتی در الگوهای معکوس سودآور است.
زمانی که الگوی الماس در بازارهای صعودی تشکیل میشود، به عنوان یک الگوی نزولی یا الماس نزولی در نظر گرفته میشود.
اگر این الگو در بازارهای نزولی تشکیل شود، به عنوان یک الگوی صعودی معاملاتی یا الماس نزولی در نظر گرفته میشود.
الگوی الماس به عنوان الگوی نمودار روند معکوس از دو مثلث متقارن تشکیل شده است که از یکدیگر پیروی میکنند.
دو مثلث الگوی الماس به گونهای به هم متصل میشوند که تشکیل یک لوزی را میدهند.
سیگنالهای معکوس الماس صعودی و نزولی
باید بگوییم که دو نوع الگوی الماس موجود است:
نزولی و صعودی
الگوی الماس صعودی نشان دهنده کاهش قیمت است و تا 80٪ از شرایط بازار فارکس را به معاملهگران نشان میدهد.
الگوی الماس نزولی نشان دهنده افزایش شدید قیمتها در زمان خروج از الگو است و تنها 20٪ از شرایط بازار را به شما نشان میدهد.
قلههای الگوی الماس براساس معیارهای زیر شناسایی میشوند:
- وجود روند صعودی پیش از آنها
- نوسانات قابل توجه بین مقاومت و یک کف تشکیل شده
- تشکیل دو مثلث متقارن
الگوی الماس نزولی مشابه با الگوی صعودی است اما در یک روند نزولی تشکیل میشود.
مانند بسیاری از الگوهای دیگر نیز، تشخیص این الگو قبل از تشکیل شدن آن دشوار است، اما با تشخیص شکل الماس در نمودارمیتوانید آن را به عنوان الگوی الماس در نظر بگیرید.
اغلب الگوهای معکوس الماس در highهای اصلی نمودار و در حجم بالای معاملات تشکیل میشود، این الگو به ندرت در lowها تشکیل میشود.
ممکن است در یک بازار صعودی با یک برک اوت صعودی، الگوی الماس نزولی را مشاهده کنید.
این در حالی است که در یک روند کلی این الگو در مرحله دوم تشکیل میشود.
الگوهای معاملاتی الماس
الگوهای گرافیکی الماسی گاهی اوقات با شکلگیری سر و شانه و خط گردن V شکل اشتباه گرفته میشود.
این الگوها معمولا در بالای نمودار تشکیل میشوند و شباهتهایی با ساختار گفته شده در بالا دارد.
میتوان الگوی الماس را به عنوان مدلی غیرمعمول که ماهیت معمولی دارد شناسایی کرد.
چنین الگوهای معکوسی معمولا اغلب در highهای تشکیل شده و حجم بالای معاملاتی به وجود میآیند و به ندرت در lowهای بازار تشکیل میشوند.
آنها اغلب در قلههای اصلی و حجم زیاد رخ میدهند.
با این حال الگوی نمودار الماس، بر خلاف الگوهای رایج قلاب، سر و شانه، پرچم و مستطیل، کمتر در نمودار قیمت ظاهر میشود.
شناسایی الگوی الماس و معامله با آن
هنگامی که قیمت از خط حمایت در سمت راست پایین (پایین الماس) عبور میکند، سیگنالی برای ورود به الگوی صعودی الماس دریافت میشود که تاییدی بر معکوس شدن قیمت است.
معاملهگران فارکس بسته به سبک معاملاتی خود، میتوانند قبل از کاهش قیمت از نوسانات آن در این الگو بهرهمند شوند.
نکته مهم این است که با تعیین استاپ لاس در سطح حمایت میتوانید ضررهای معاملاتی احتمالی را کاهش دهید.
توجه داشته باشید که الگوی صعودی الماس اغلب با الگوی سر و شانه اشتباه گرفته میشود.
به همین دلیل، باید با ارزیابی دقیق مدلها، آگاهانه تصمیمگیری کنید.
نقطه مقابل الماس صعودی، الماس نزولی است که پس از یک روند نزولی قوی در یک جفت ارز یا اوراق بهادار رخ میدهد.
اهمیت الگوی الماس
الگوی الماس حول محور روانشناسی سرمایهگذار حرکت میکند.
این مدل براساس عملکرد معاملهگران و حرکت دارایی شکل میگیرد.
در این الگو معمولا سرمایهگذاران بعد از یک حرکت بزرگ تمایل دارند از یک روند صعودی سود کسب کنند یا دارایی خود را در روند نزولی، شورت کنند.
در این شرایط، اولین روند تثبیت ایجاد میشود.
بنابراین میتوان گفت که در دورهای از معاملات، سرمایهگذاران با بیثباتی مواجه میشوند.
پول بک نیز یکی دیگر از عوامل ایجاد بیثباتی در قیمت است.
باید گفت، برکاوت نهایی زمانی رخ میدهد که سرمایهگذاران در سطح فعلی سرمایهگذاری کنند.
الگوهای الماس در بازار سهام ابزارهای مهمی در معاملات هستند که بهتر است از آن به عنوان بخشی از استراتژی آنالیز تکنیکال استفاده کنید.
این الگوها نقش مهمی در پیش بینی تغییرات قیمت و شناخت روندهای بازار دارند.
شما میتوانید از این الگو برای آنالیز تمام بازارها از جمله فارکس ، سهام و کالاها استفاده کنید.
الگوهای نمودار سهام راههایی برای تجسم مجموعهای از پرایس اکشنها هستند که در یک دوره معاملات سهام رخ میدهند.
این الگوها ممکن است در هر دورهای اتفاق بیفتند، اما مهمترین چیز این است به مرور زمان خود را تکرار کنند.
توجه داشته باشید که شروع معاملات با استفاده از الگوهای الماس کار راحتی نیست زیرا شناخت این الگو به نگاه تیزبین معاملهگران و تمرین زیادی نیاز دارد.
در صورت استفاده از این الگو افراد باید به درستی زمان ورود و خروج خود را از پوزیشن تعیین کنند.
بنابراین، برای تشخیص صحیح این الگو به یک رویکرد محکم و دقیق نیاز دارید.
چنین الگوهایی معمولا به استفاده از الگوهای معاملاتی دشوار ندرت تشکیل میشوند و اغلب بدون توجه به اندیکاتورهای صعودی یا نزولی دچار برک آپ یا برک دان میشوند.
نکات مهم در معامله با الگوهای الماس
- تا زمانی که با یک شکست قطعی در این نمودار مواجه نشدهاید، معامله نکنید.
- روند میتواند نزولی باشد اما برک اوت میتواند صعودی باشد.
- روند میتواند صعودی باشد اما برک اوت میتواند نزولی باشد.
- بهتر است به عنوان یک معاملهگر با آگاهی کامل با این الگوها معامله کنید.
ریسک معامله با الگوهای الماس
از جمله اشتباهات معاملهگران فارکس در معامله با الگوی الماس این است که زود وارد معامله میشوند.
توجه داشته باشید که حتما بعد از تشکیل شدن نیمه دوم الگوی الماس، خطوط حمایت و مقاومت را به شکل مثلث متقارن ترسیم کنید.
یکی دیگر از ریسکهای معامله با الگوی الماس، تعیین تارگت قیمتی و استاپلاس است.
به یاد داشته باشید که هیچ روش تکنیکالی برای سنجش میزان بالا یا پایین بودن برک اوت وجود ندارد.
این به این دلیل است که بسیاری از معاملهگران گاهی اوقات معیارهای بسیار محافظهکارانهای برای خود در نظر میگیرند.
اکثر معاملهگران تکنیکال اغلب تفاوت بین نقاط بالا و پایین الگوی الماس را محاسبه میکنند و سپس آن را به برک اوت اضافه می کنند.
بنابراین، بهترین گزینه این است که به کاهش اولیه قیمت در نمودار الماس توجه و پس از برک اوت، به مومنتوم بازار برای پیش بینی سطح اصلاح نگاه کنید.
الگوهای هارمونیک و نحوه معامله با آنها
الگوهای هارمونیک به عنوان ساختارهای هندسی و خاص قیمتی هستند که با محاسبات فیبوناچی اندازهگیری میشوند. کاربرد الگوهای هارمونیک که شامل ترکیبات متمایز و پیوسته از نسبتهای فیبوناچی مختلف است در پیدا کردن طول حرکات قیمت و نقاط برگشتی خلاصه میشود.
شناسایی الگوهای نموداری توانایی اصلی و اولیهای است که هر تحلیلگر تکنیکال باید در خود پرورش دهد. این مساله ممکن است یک نیاز اولیه باشد، اما پیدا کردن مهارت و پیشرفت در این زمینه نیازمند تمرینات و مشاهدات مکرر این الگوها در نمودارهاست. شناخت هرچه تخصصیتر الگوهای نموداری به معاملهگران کمک میکند تا به محیط همیشه در حال تغییر بازار واکنش مناسبی نشان دهند.
این الگوها در مرحلهی اول به الگوهای «ادامه دهنده» و «بازگشتی» تقسیم میشوند و سپس در گام بعد تحت عنوان الگوهای «ساده» و «پیچیده» قرار میگیرند. ساختار الگوهای پیچیده ممکن است از مجموعهای از الگوهای ساده با ترکیبی از نوسانات قبلی قیمت تشکیل شده باشد. هرچه میزان دانش معاملهگر در تشخیص، طبقهبندی و خصوصیات الگوها بیشتر باشد، پتانسیل بیشتری برای انطباق با طیف وسیع معاملات در بازارهای مالی خواهد داشت.
چرا الگوها شکل میگیرند؟
در بازارهای مالی مختلف قیمتها بر اساس روند حرکت میکنند و به ندرت روند خود را به استفاده از الگوهای معاملاتی دشوار صورت ناگهانی در حرکت از دست میدهند. در تحلیل تکنیکال تبدیل روند صعودی قیمت به نزولی و برعکس توسط الگوهای قیمتی شناسایی میشود. در مراحل تبدیل روندها به یکدیگر، قیمت حرکاتی با نوسانات کمتر و حرکات عرضی و محدود را تجربه میکند که باعث تعریف الگوهای قیمتی میشوند. این مراحل گاهی روند غالب قبل از خود را ادامه میدهند که در این صورت به آنها الگوهای ادامه دهنده گفته میشود.
الگوهای مثلث متقارن، پرچم و الگوی فنجان و دسته نمونههایی از این دست است. گاهی اوقات نیز بعضی الگوها روند ماقبل خود را تغییر داده و باعث شکلگیری روندی برخلاف روند ماقبل خود میشوند که در این صورت الگوهای بازگشتی نامیده میشوند؛ مانند الگوهای سر و شانه و الگوی سقف یا کف دو قلو.
الگوهای هارمونیک
ایده الگوهای هارمونیک اولین بار توسط «گارتلی» (H.M. Gartley) در سال ۱۹۳۲، در کتاب سودها در بازار سهام (Profits in the Stock Market) معرفی شد. لری پساونتو با تلفیق این الگوی اولیه که به نام الگوی گارتلی معروف شده بود با نسبتهای فیبوناچی، قوانینی برای معامله با این الگو ایجاد کرد. نویسندگان دیگری نیز بر روی نظریهی گارتلی کار کردهاند اما بهترین نمونه شاید کتاب «معاملهی هارمونیک» (Harmonic Trading) از اسکات کارنی باشد. او الگوهای هارمونیک دیگری مانند خرچنگ، خفاش و کوسه و چند الگوی دیگر که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت، را ابداع کرد و مطالب دیگری در ارتباط با قوانین معامله و مدیریت سرمایه و ریسک، به این نظریه افزود.
تئوری اصلی الگوهای هارمونیک مبتنی بر حرکت قیمت نسبت به زمان است که بر روابط نسبتهای فیبوناچی و تناسب آنها در بازارها استوار است. تجزیه و تحلیل نسبتهای فیبوناچی در هر بازار و تایم فریمی به خوبی عمل میکند. ایدهی اصلی استفاده از این نسبتها شناسایی نقاط برگشت کلیدی، اصلاحات یا پرتابهای قیمتی همراه با نقاط چرخش بالا و پایین در قیمت است. سطوح اصلاحی و پرتابی به دست آمده از این نقاط چرخشی (سقفها و کفها)، اهداف قیمتی و حد ضرر را مشخص میکند.
الگوهای هارمونیک با استفاده از توالی نسبتهای فیبوناچی ساختارها و اشکالی هندسی در نمودار ایجاد میکنند. این ساختارها که تحت عنوان الگوهای هارمونیک شناخته میشوند، فرصتهای مختلفی برای معاملهگران مانند حرکات بالقوه قیمت و نقاط چرخشی کلیدی فراهم میکنند. این عوامل به دلیل آماده کردن اطلاعاتی موثق در مورد قیمت، اهداف و حدود سود و ضرر برای معاملهگران کاربردی هستند و این میتواند تمایزی کلیدی با اندیکاتورها و نحوهی عملکرد آنها باشد.
لیست انواع الگوهای هارمونیک
در ادامه لیستی از انواع الگوهای هارمونیک آورده شده است که هر کدام در دو حالت نزولی و صعودی میتوانند تشکیل شوند.
- ABC صعودی/ نزولی
- AB = CD
- سه حرکته (Three Drive)
- گارتلی (Gartley)
- پروانه
- خفاش
- خرچنگ
- کوسه
- سایفر (Cypher)
نسبتهای فیبوناچی
در هرگونه صحبتی در مورد الگوهای هارمونیک از اعداد فیبوناچی نیز حرفی به میان آورده میشود، زیرا این الگو از نسبت های فیبوناچی استفاده میکند. سری اعداد فیبوناچی اولین بار توسط لئوناردو فیبوناچی، ریاضیدان بزرگ ایتالیا و اروپا در قرن سیزدهم میلادی معرفی شده است. وی در بازگشت از سفر خود از مصر در کتاب خود به نام کتاب حساب این سری اعداد را معرفی کرد. نسبتهای فیبوناچی به خصوص «نسبت طلایی» (Golden Ratio) را در طبیعت مانند آرایش دانههای برف یا تعداد و نحوهی قرار گرفتن تخمهای گل آفتابگردان میتوان یافت، همچنین در اعضای بدن انسان مانند مارپیچهای دی ان ای نیز این نسبتها رعایت شدهاند.
سری اعداد فیبوناچی به این صورت تعریف میشوند که غیر از دو عدد اول اعداد بعدی از جمع دو عدد قبلی خود به دست میآیند. اعداد در این سری عبارتاند از:
دلیل اصلی شهرت این دنباله از اعداد به این علت است که حاصل تقسیم هر عدد دنباله به عدد ماقبل خود، به عدد طلایی ۱.۶۱۸ میرسد که به «نسبت طلایی» یا «عدد فی» نیز مشهور است. این ترتیب اعدادی که فیبوناچی سالها قبل بر آنها تأکید کرد و نسبت بین این اعداد (نسبت طلایی) در بازارهای مالی و بورس نیز برای تحلیلگران کاربرد بسیاری دارد.
جملهای معروف در تحلیل تکنیکال وجود دارد که بیان میکند همه چیز در قیمت خلاصه شده است، این مطلب شامل رفتارهای انسانی نیز میشود. همانطور که گفته شد نسبتهای فیبوناچی در همهی انسانها وجود دارد و انسان در ناخودآگاه خود بدون اینکه بداند تمایل به این نسبتها و اعداد دارد و آنها را زیبا میبیند همانطور که در تابلوهای نقاشی و معماریهایی که از این نسبتها استفاده میشود آنها را بسیار چشم نواز میکند.
این نسبت های فیبوناچی بر رفتار افراد در بازارهای سهام و معاملات آنها نیز تاثیر میگذارد. در نتیجه از این نسبتها در پیشبینی قیمت، نقاط ورود و خروج از بازار، شناسایی سطوح حمایت و مقاومت و حتی پیشبینیهای زمانی نیز میتوان استفاده کرد. نسبتهای فیبوناچی در واقع سطوح حمایت و مقاومت نامریی هستند که قبل از رسیدن بازار به آنها و حتی نداشتن تاریخچهی قیمت، برای معاملهگر مشخص میشوند.
رایجترین نسبتهای فیبوناچی اعداد ۰/۳۸۲ ، ۰/۵۰ ، ۰/۶۱۸ ، ۰/۷۸۶ و ۱/۰۰ ، ۱/۲۷۲ ، / ۱/۶۱۸ هستند. نسبتهای دیگری مانند ۰/۲۳۶ و ۲/۶۱۸ و ۴/۲۳۶ نیز وجود دارند که به اندازه نسبتهای گفته شده کاربرد ندارند، با این حال مهم ترین نسبتهای فیبوناچی را میتوان ۰/۳۸۲، ۰/۶۱۸ و ۱/۶۱۸ دانست.
ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement)
برای استفاده از این نسبتها در تحلیل تکنیکال ابزارهای مختلفی مانند فیبوناچی اصلاحی، فیبوناچی گسترشی، فیبوناچی بازتابی و ابزارهای دیگری مانند کانال، دایره ، بادبزن و غیره برای استفاده در تحلیلها وجود دارد.
اکثر برنامهها و نرم افزارهای معاملاتی، ابزارهای فیبوناچی ذکر شده در بالا را برای استفادهی معاملهگران دارند، اما ابزاری که در تحلیل با استفاده از الگوهای هارمونیک کاربردی اصلی برای معاملهگر دارد، ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) است. به این صورت که معاملهگر از هر پلتفرمی که برای تحلیل خود استفاده میکند، برای سنجش هر موج قیمتی باید چندین ابزار فیبوناچی بر روی نمودار رسم کند.
الگوهای هارمونیک همانطور که گفته شد الگوهای بسیار دقیق قیمتی هستند که میزان ادامهی روند فعلی و همچنین نقاط برگشتی را مشخص میسازند. این الگوها دائما در حال تکرار شدن در بازار هستند و معاملهگر با مشاهدهی این الگوها چه در حین شکلگیری چه در هنگام تکمیل میتواند با استفاده از نسبتهای فیبوناچی که به این الگوها نسبت داده شده است، در معاملات خود از آنها استفاده کند. الگوهای هارمونیک در واقع الگوهای خاص قیمتی تکنیکالی هستند که تمرکز اصلیاش بر روی شکل خاص حرکات قیمتی است و هر کدام از سطوح مختلفی از فیبوناچی استفاده میکنند.
در شکل زیر میتوانید نحوهی استفاده از ابزار «فیبوناچی اصلاحی» (Fibonacci Retracement) که عنصر اصلی شناخت الگوهای هارمونیک است را با
استفاده از پلتفرمی که در سایت تریدیگ ویو (Tradingview) تعبیه شده است مشاهده کنید.
برای مثال در الگوی پروانه صعودی نقطهی B سطح اصلاحی ۷۸.۶ درصد موج XA است. به همین ترتیب موج BC نیز در سطوح اصلاحی بین ۳۸.۲ الی ۸۸.۶ درصد موج AB قرار میگیرد. در ادامه موج نزولی CD به اندازهی ۱۶۱.۸ الی ۲۲۴ درصد موج BC گسترش مییابد که در نهایت منجر به رسیدن به نقطهی D و تکمیل الگو میشود. نقطهی D سطح گسترش یافته ۱۲۷ درصد موج XA نیز هست. نحوهی استفاده از ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) به منظور پیدا کردن این سطوح در توضیحات الگوی گارتلی آورده شده است.
۴. الگوی خرچنگ (Crab)
الگوی خرچنگ توسط اسکات کارنی به عنوان یکی از دقیق ترین الگوهای هارمونیک شناخته میشود که نقاط بازگشتی را با دقت بالا و بسیار نزدیک به نسبتهای فیبوناچی شناسایی میکند.
استفاده از الگوهای معاملاتی دشوار
الگوهای هارمونیک در هر بازار مالی و هر تایم فریم تشکیل میشوند، یعنی به دفعات میتوان این الگوها را در تایم های بسیار کوچک حتی یک دقیقه مشاهده کرد اما کاربرد اصلی این الگوها در تایم فریمهای بزرگ نمود پیدا میکنند.
کاربرد هوش مصنوعی در بورس
هوش مصنوعی در هر حوزه ای کاربرد دارد. یکی از اساسی ترین کاربرد های آن در بازار بورس می باشد. هوش مصنوعی در واقع شبیه سازی کردن رفتار های مشابه انسان است به طوری که بسیار دقیق تر از انسان کار خود را انجام می دهد. در واقع می توانیم بگوییم هوش مصنوعی به عنوان شاخه ای از مهندسی کامپیوتر می باشد.
از طریق هوش مصنوعی ماشین هایی طراحی و ساخته می شوند که شبیه به انسان عمل می کنند. یعنی بعد از شناخت و بررسی عوامل محیطی واکنش مناسبی را انجام می دهد. هوش مصنوعی در جاهای زیادی کاربرد دارد به طور مثال جستجوگر گوگل بر اساس جستجو های شما در مورد خرید لباس با سلیقه شما آشنا شده و در دفعات بعدی زمان جستجو بر اساس علایق شما موارد خاصی را به نمایش می گذارد. اکنون تاثیر هوش مصنوعی در بورس را بهتر متوجه خواهید شد.
هر معامله گری استراتژی و متد معامله گری خاص خود را داراست. عوامل زیادی در طراحی یک استراتژی دخیل است از جمله تحلیل تکنیکال ، روانشناسی بازار، کنترل ریسک و مدیریت سرمایه ، بک تست. هوش مصنوعی با یادگیری تمامی این موارد پوزیشن های معاملاتی را با سرعت عمل زیاد انجام می دهد.
امروزه کاربرد هوش مصنوعی در بورس گسترده تر شده است. در آینده نیز پیشرفت های زیادی را در این زمینه شاهد خواهیم بود. هوش مصنوعی می تواند هزاران داده لازم در یک جا بررسی کند و از طریق یادگیری ماشین واکنش های مناسبی را انجام دهد. کاری که انجام آن به طور دستی توسط انسان سخت و دور از توان است
هوش مصنوعی در بورس
هوش مصنوعی در اصل آموزش دادن به سیستمی است که بتواند همچون هوش یک انسان فعالیت کند و در زمان های مواجه با مشکل، راه حل تولید نماید. می توان با کمک هوش مصنوعی به تجزیه و تحلیل سهام ها پرداخت و برای خرید یا فروش سهام از اطمینان بالاتری برخوردار شد. پس تاثیر هوش مصنوعی در بازار بورس می تواند قابل توجه باشد.
مسلما استفاده از هوش مصنوعی در زمینه های وسیعی کاربرد دارد. افرادی که اقدام به استفاده از هوش مصنوعی در بورس می نمایند، در اصل می توانند با دقت بیشتری کارهای خود را انجام دهند
از مهمترین کاربرد های هوش مصنوعی در بورس باید به موارد زیر اشاره نماییم:
- به وسیله معاملات الگوریتمی می توانید به استراتژی معاملاتی خود سرعت دهید.
- به شما کمک می کند تا بازار را نظارت و تحلیل کنید و با سرعت زیادی واکنش نشان دهید.
- این امکان را فراهم می کند تا با جمع آوری داده های تاریخی پیشرفت روند را شناسایی کنیم.
- الگوریتم های هوش مصنوعی به معامله گران کمک می کنند تا هر چه سریعتر متناسب با روند معاملات خود را توسعه دهند.
- الگو تریدینگ فرصت های معاملاتی را افزایش می دهد تا خرید و فروش های کارآمدی داشته باشند.
- هوش مصنوعی باعث می شود تا فرآیند معاملات نسبت به زمانی که دستی صورت می گیرد، به طور اتوماتیک انجام شود.
- از طریق هوش مصنوعی در بورس و الگو تریدینگ می توانیم به مزیت های رقابتی دست یابیم.
- این عمل باعث می شود تا از تغییرات زمان واقعی بهره مند شویم
با این تفسیر هوش مصنوعی برای معامله گران منافع و کاربردهای زیادی دارد. افرادی که به دنبال کسب سود بالا در سرمایه گذاری بازار بورس هستند، بهتر است توجه ویژه ای به هوش مصنوعی داشته باشند. زیرا استفاده از آن می تواند معاملات بهتر و پر سود تری را برای معامله گر به ارمغان آورد
دقت و مدیریت زمان با استفاده از هوش مصنوعی در بورس
انسان با همه تواناییهایی که دارد، همچنان با محدودیتهایی نیز دستوپنجه نرم میکند؛ محدودیتهایی که موجب میشود نتوان برخی امور را آنچنان که باید و شاید انجام داد. در بازارهای مالی نیاز به تحلیل دادهها و اطلاعات مالی امری حیاتی است. تصور کنید میخواهید در زمانی کوتاه انبوهی از دادههای مرتبط با سهام مختلف را بررسی و تجزیه و تحلیل کنید.
آیا به نظرتان این کار شدنی است؟ حتی اگر پاسختان مثبت باشد نمیتوانید منکر این موضوع شوید که این کار نیازمند زمانی طولانی است. اینجاست که سروکله هوش مصنوعی در بورس پیدا میشود. آیا بهتر نیست به جای آنکه ساعتها وقت بگذارید و این عمل را انجام دهید، فرامین لازم را به کامپیوتر دهید تا هر زمان که نیاز به تحلیل اطلاعات داشتید از آن کمک بگیرید؟
زمان، یک عنصر حیاتی در معاملات بورس است. اگر بتوانید این فاکتور را کنترل کنید، میتوانید با هوشمندی و بهرهگیری از قدرت هوش مصنوعی در بورس، در راستای پیشبرد اهداف خود گامهای موثری بردارید. اکنون هوش مصنوعی به کمک الگوریتمهای یادگیری ماشین، سفارشگذاری بیدرنگ، شناسایی الگو و معاملات الگوریتمی میتواند به میزان زیادی به معاملهگران کمک کند.
البته همیشه هنگامی که بحث یک تکنولوژی جدید در بازار بورس جدی میشود، برخی افراد مقاومت میکنند. آنها معتقدند که نمیتوان به هوش مصنوعی در بورس اعتماد کرد و همان شیوه سنتی را باید ادامه داد. اما برنده چنین مجادلاتی چه کسانی خواهند بود؟ آنها که طرفدار پیشرفت و تکنولوژی هستند؟ یا افرادی که همچنان به شیوههای سنتی متوسل میشوند؟ پاسخ این سوال را به خودتان واگذار میکنیم
مطلب مرتبط:
- آموزش بورس از مقدماتی تا فوق حرفه ای با هوش مصنوعی و الگو تریدینگ
تاثیر هوش مصنوعی بر احساسات معامله گران
یکی از کاربرد های هوش مصنوعی در بورس کنترل احساسات معامله گران است. بازار بورس ناشی از رفتار های معامله گران می باشد. در زمان انتشار اخبار افراد و شرکت ها تاثیر متفاوتی از آن می گیرند که به روانشناختی بازار معروف است. ربات معاملاتی با جمع آوری داده ها و اطلاعاتی در مورد خرید یا فروش معامله گران احساسات آنها را در مورد سهام مختلف پیشبینی می کند.
کاربرد دیگر هوش مصنوعی نظارت سهام و استخراج کردن الگو های چارتی است. در غیر این صورت باید افراد با مشاهده سهم ها الگو های معاملاتی را شناسایی کنند. هوش مصنوعی این کار را در زمان کم انجام می دهد بنابراین فرصت های زیادی برای ترید کردن خواهیم داشت
سوالات متداول برای استفاده از هوش مصنوعی در بورس
آیا هرکسی میتواند از هوش مصنوعی در بورس استفاده کند؟
پاسخ این سوال هم بله است و هم خیر! بله از آن جهت که هیچ محدودیتی در این خصوص وجود ندارد و خیر از آن رو که تمام این مسئله به شما بستگی دارد. اگر دانش کامپیوتری ندارید و یا اطلاعات چندانی در زمینه هوش مصنوعی در دست ندارید، با آموزشهای لازم میتوانید مهارت موردنیاز را کسب کنید و به این ترتیب امور خود را از طریق به کارگیری هوش مصنوعی در بورس پیش ببرید. هرچند خواهناخواه تا چند وقت دیگر تمام معاملهگران باید به این ابزارهای پیشرفته متوسل شوند تا از سایرین عقب نمانند.
آیا با استفاده از هوش مصنوعی در بورس دیگر نیازمند بررسی بازار نیستیم؟
چنین تصوری از پایه و اساس اشتباه است. متاسفانه این باور غلط در میان برخی از مردم رواج یافته است که با استفاده از هوش مصنوعی در بورس دیگر نیازی نیست مدام بازار را رصد کنیم. این حرف زمانی میتواند درست باشد که هوش مصنوعی به نقطهای برسد که با هوش انسانی هیچ تفاوتی نداشته باشد. درست است که پیشرفتهایی در این خصوص صورت گرفته است اما هوش مصنوعی همچنان تحت سلطه هوش انسانی و از آن پایینتر است. هنوز هم در بیشتر موارد، این هوش انسانی است که فراتر از هوش مصنوعی عمل میکند.
آیا میتوان به هوش مصنوعی در بورس اعتماد کرد؟
از آنجا که هوش مصنوعی زیرمجموعه و ساخته هوش انسانی است میتواند در زمینههای بسیاری مورد استفاده قرار گیرد. همانطور که پیشتر اشاره کردیم استفاده از معاملات الگوریتمی یکی از مصادیق استفاده از هوش مصنوعی در بازار بورس است. اگر الگوریتم به درستی نوشته شده باشد، قطعا میتوان به میزان زیادی به آن اعتماد کرد و سودهای فراوانی را به این شیوه کسب کرد.
بار دیگر باید تاکید کرد که هوش مصنوعی به دلیل عدم برخورداری از احساسات تماما با منطق عمل میکند و همین امر خود یک نکته درخشان و مثبت به شمار میرود.
آیا استفاده از هوش مصنوعی در بورس منجر به جلوگیری از دستکاری و کاهش تخلفات میشود؟
قوه تحلیل انسان بسیار قوی است؛ اما بهکارگیری همزمان آن در ابعاد مختلف امری بسیار دشوار است. الگوهای معاملاتی از پیچیدگی خاصی برخوردار هستند که درک تمام آنها بعضا از توان انسان خارج است. در چنین شرایطی انسان دست به دامان هوش مصنوعی میشود. هوش مصنوعی با بهکارگیری ابزار و شیوههای پیشرفته میتواند دستکاریهای موجود در بازار را تشخیص دهد. این کار به کمک الگوریتمهایی که در تشخیص تخلف طراحی شدهاند و مدام بهروز میشوند امکانپذیر است.
معایب هوش مصنوعی در بورس کداماند؟
هر تکنولوژی در کنار مزایایی که دارد معایبی نیز دارد. به این امر فکر کنید که در بحرانی مانند کرونا، انسانها نیز غافلگیر شدند؛ پس چه توقعی میتوان از هوش مصنوعی داشت. تفاوت هوش مصنوعی با هوش انسانی همین درک درست از شرایط و توانایی تصمیمگیری در شرایط ریسکی است. بازار بورس نیز بازاری سراسر ریسک و نوسان است. پس هنوز تا رسیدن به مرحلهای که هوش مصنوعی بتواند بازارهای مالی را فتح کند فاصله داریم.
مقایسه سبک های پرایس اکشن | انواع پرایس اکشن چیست؟
اگر به تازگی با تحلیل قیمت در بازار کریپتوکارنسی سروکار پیدا کردهاید احتمالا واژه پرایس اکشن هم ذهن شما را به خود مشغول کرده است. ما در همیار کریپتو قرار است تا هر آنچه درباره پرایس اکشن و سبک های پرایس اکشن بدانید در این مقاله در اختیارتان بگذاریم.
درحالحاضر فعالیتهای اقتصادی چشمگیر افراد متخصص در زمینه بازارهای مالی مانند فارکس و ارز دیجیتال و فیدبک رضایتمندی آنها از ثروتآفرینی در این حوزه توانسته است افراد زیادی را با خود همراه کند. تحلیلگران یا تریدرها در بازار کریپتوکارنسی از روشهای متفاوتی برای تحلیل روند تغییرات قیمت در دورههای مختلف زمانی استفاده کردهاند. پرایس اکشن یکی از نوینترین روشهای تحلیل تکنیکال در بازار کریپتوکارنسی به شمار میآید که در چند سال اخیر بسیار مورد توجه فعالان این حوزه قرار گرفته است.
پرایس اکشن را میتوان یکی از سادهترین و پرکاربردترین سبکهای معاملهگری برشمرد. فعالان بازارهای مالی با این واژه غریبه نیستند و پرایس اکشن را به عنوان یکی از پرطرفدارترین روشهای معامله پذیرفتهاند. در این مطلب بر آن شدیم تا در ابتدا در مورد پرایس اکشن و در ادامه راجع به انواع و تفاوت سبک های پرایس استفاده از الگوهای معاملاتی دشوار اکشن اطلاعات مفیدی در اختیار شما قرار دهیم. تا پایان با ما همراه باشید.
معرفی پرایس اکشن
نظم حاکم بر بازارهای مالی تصادفی نیست و به بسیاری از مسائل مرتبط میشود. پرایس اکشن با ایجاد امکان تحلیل الگوهای قیمت توانسته است شیوهای جدید برای انجام معاملات در قالب نظمی قابل پیشبینی به معاملهگران عرضه کند. با پرایس اکشن تریدرها به پاسخ بسیاری از سؤالات خود در زمینه چرایی اتفاقات بازار پی میبرند و قادر خواهند بود تصمیمات بهتری اتخاذ کنند. از مهمترین ابزارهای تحلیل در پرایس اکشن میتوان به سویینگها، نمودارهای شمعی ژاپنی و نمودارهای میلهای اشاره کرد.
استفاده از متد پرایس اکشن مزایای بسیاری برای تریدرها به همراه دارد که در ادامه به چندی از آنها اشاره میکنیم:
- تریدرها با استفاده از پرایس اکشن دیگر نیازی به نرمافزارهای اضافه نخواهند داشت و به صورت رایگان میتوانند اطلاعات لازم را از کندل، بار یا هر نرم افزار دیگری کسب کنند.
- پرایس اکشن را در هر بازار و موقعیتی میتوانید به کار ببرید و با استفاده از هر نرم افزاری قادر به پیادهسازی آن خواهید بود.
- روند کار در این روش بسیار سریع است و به هیچ عنوان تداخل اطلاعاتی در آن پیش نخواهد آمد. این مزایا سبب شده است تا بسیاری از معاملهگران بازارهای مالی به این روش متمایل شوند.
- گفتنی است تنها با صرف زمان کافی و تمرین مداوم این روش معاملاتی را به خوبی خواهید آموخت.
اما نکته حائز اهمیت در فراگیری متد پرایس اکشن اینجاست که با سبکهای متفاوتی قابل اجراست و درواقع همین تفاوت سبک های پرایس اکشن باعث شده است تا افراد با انتخابهای متفاوت بتوانند به راحتی بازارهای مالی را تحلیل و رصد کنند. اگر بخواهیم به صورت تیتروار به مهمترین نکات درباب بهکارگیری پرایس اکشن بپردازیم میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- توجه به الگوها و ستاپهای پرایس اکشن در این روش بسیار حائز اهمیت است.
- مشاهده اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمعها و استفاده از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال در پرایس اکشن ضروری است.
- الگوهای پرایس با هر شمعی قابل شکلگیری هستند و ترتیب خاص شکلگیری الگوها به تشکیل ستاپ منجر میشود و معاملهگر قادر خواهد بود از این ستاپ ها برای تعیین نقطه ورود و خروج استفاده کند.
- معیار بسیاری از معاملهگران برای ورود و خروج بر اساس تجربه آنها در این بازار شکل میگیرد.
بررسی سبک های پرایس اکشن
الگوهای معاملاتی که به آنها سیگنال نیز گفته میشود، از مهمترین قسمتهای معاملاتی پرایس اکشن به شمار میآیند. کاربران با استفاده از این الگوهای معاملاتی قادر به پیشبینی قیمت بعدی بازار خواهند بود. تعداد الگوهای معاملاتی موجود در بازار زیاد هستند و معاملهگران میتوانند با توجه به معیارهای خود الگوی مناسب را انتخاب کنند. در این بخش سبکهای پرایس اکشن را معرفی کرده و در ادامه نیز تفاوت سبک های پرایس اکشن را مورد بررسی قرار میدهیم.
برای آموزش ارز دیجیتال در مشهد از صفر تا پیشرفته فرم پیش ثبت نام را پر کنید تا با شما تماس بگیریم.
سبک پرایس اکشن ICT
مایکل هادلستون به عنوان بنیانگذار سبک پرایس اکشن ICT شناخته استفاده از الگوهای معاملاتی دشوار میشود. او در زمان همکاری با بانکهای بزرگ و انجام ترید برای آنها، به نوع عملکرد الگوریتمی معاملات بانکها پی میبرد و به واسطه مهندسی معکوس موفق به اختراع سبک پرایس اکشن ICT شد.
توجه و تمرکز این سبک بیشتر بر روی تحلیل رفتاری بازارگردانان است. این روش تحلیلی بیشتر با استفاده از ابزارهایی مانند اوردربلاکها، عملکرد مارکت در زمانهای متفاوت، بررسی سطوح نقدینگی بازار، بررسی سطوح مختلف استاپلاس و … صورت میگیرد.
این سبک دارای مزایایی مانند کاوش دقیق در نوسانات قیمتی و طرحریزی مرحله به مرحله از بازار داراییهای مورد نظر و همچنین امکان کاوش در رفتار سشنهای معاملاتی است. علاوه بر این موارد، نیاز نداشتن به ابزار پیچیده تکنیکال و اجرای ساده و کاربرد بالای این روش از دیگر مزایای این سبک شناخته میشوند.
از آنجایی که هر سبک استراتژی ترید، در بازارهای مالی در کنار مزایای خود از معایبی نیز برخوردار است. تفاوت سبک های پرایس اکشن با توجه به در نظر گرفتن معایب و مزایای این سبکها مشخص میشود. وجود نقص در بررسی روابط مولتی تایم ساختارها، عدم درک صحیح از شرایط و سایکلهای کلی در مارکت و عدم امکان بررسی جزئی ساختارها و قیمت از معایبی هستند که میتوان برای این سبک از پرایس اکشن برشمرد. علاوه بر این موارد امکان فریب ما توسط بازارگردانها در این روش بسیار زیاد است.
برای ترید به سبک پرایس اکشن ICT توجه به یک سری نکات بسیار حائز اهمیت هستند. از جمله این که همیشه بعد از BMS یک تثبیت قیمت خواهیم داشت پس سعی کنید همیشه ترید خود را در راستای BMS انجام دهید. هرگز نیاز نیست که تمام مارکت را معامله کنید، به روح و روان خود مسلط باشید و همیشه حواستان به نقدینگیها باشد و سعی کنید هم جهت با بازار معاملههای خود را انجام دهید.
سبک پرایس اکشن RTM
پرایس اکشن RTM در واقع یک استراتژی مالی بر اساس منطق، عرضه و تقاضا است. در این روش به کمک ابزارهای تحلیل تکنیکال و تاریخچه قیمتها، دیدگاهی روشن پیش روی سرمایهگذاران و فعالان این بازار قرار میگیرد. این سبک توسط ایف میانته و برخی از همکارانش به بازارهای مالی عرضه شد. حساسیت بالا به دیدگاه خریداران و سرمایهگذاران و نوع رفتار و عملکرد آنها مهمترین معیار تحلیل بازار در این سبک از معاملات است. مقایسه و بررسی تفاوت سبک های پرایس اکشن نشان میدهد، در این روش نیازی به اطلاعات تخصصی و شاخصهای فنی نیست و تنها ذهنخوانی بازار ملاک قرار میگیرد.
از مهمترین نکات مثبت و مزایای این روش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تحلیل بازار در این روش از دید معاملهگران بزرگ صورت میگیرد. افرادی که با نظرات بزرگان این بازار همسو هستند همیشه بیشترین سود را خواهند کرد.
- وجود ساختاری از پیش تعیین شده برای مشخص کردن بازه زمانی نوشان قیمت در سطوح مختلف ویژگی بارز و مهم این سبک معاملاتی است که سبب تحلیل درست بازار میشود و تا حد زیادی احتمال ضرر را کاهش میدهد. انعطافپذیری و آزادی عمل معاملهگران در این روش از دیگر مزایای آن به شمار میآیند.
- وجود ستاپهای تحلیلی متفاوت از دیگر ویژگیهای مثبت این روش است.
- پتانسیل و قابلیت ترکیب با انواع سبکها و روشهای گوناگون معاملاتی بسیار نکته مهم و کاربردی در بحث بازارهای مالی است.
- این استراتژی با به کار بردن منطق و ساختاری کارآمد سبب شده است تا ریسک معاملات به طور محسوسی کاهش پیدا کنند و اطمینان خاطر سرمایهگذاران در این روش معاملاتی دو چندان شود.
- یادگیری سریع در مدت زمان کم، امتیازی دیگر برای پرایس اکشن با سبک RTM خواهد بود.
در کنار تمامی مزایای گفته شده برای پرایس اکشن با سبک RTM و بررسی تفاوت سبک های پرایس اکشن دیگر با آن میتوان معایبی را نیز برای این روش معاملاتی مطرح کرد:
- احتمال تحلیل اشتباه به واسطه وجود اختلال کوچک در چارت میتواند یک عیب به شمار بیاید.
- وجود تعدد استراتژی و تئوری نیز سبب میشود این روش چندان قابل اعتماد و اطمینان نباشد و با بسیاری از قوانین در تناقض باشد. این موضوع نیز یکی از عیوب مطرح شده برای این روش معاملاتی عنوان شده است.
- امکان تصمیمگیری با احتمال وجود نتایج مختلف در نتیجه نهایی نیز یکی دیگر از معایب این روش معاملاتی است. زیرا به سبب وجود تفاوتهای ذهنی، رفتاری و روانشناختی افراد مختلف، هیچ دو معاملهگری وجود نخواهند داشت که یک پرایس اکشن را مشابه یکدیگر تفسیر کنند. همین موضوع از طرف برخی کارشناسان یک مزیت شناخته میشود و به نظر برخی دیگر نیز یکی از معایب پرایس اکشن RTM به شمار میآید.
معاملاتی که بر اساس این روش معاملاتی صورت میگیرند توسط ابزارهای تحلیل تکنیکال کاملاً زیر نظر قرار میگیرند و همین موضوع به معاملهگر در تصمیمگیری کمک زیادی میکند. تصمیم نهایی در این روش تحلیلی به عهده خود شخص معاملهگر خواهد بود. انعطافپذیری بینظیر پرایس اکشن RTM قبل از آن که به عنوان یکی از معایب در نظر گرفته شود باید در دسته مزایا قرار داده شود.
تفاوت سبک های پرایس اکشن با یکدیگر در برخی موارد بسیار فاحش است. به طوری که مقایسه معایب و مزایای این سبکها به خوبی میتواند روشی مناسب برای معامله را به شما نشان دهد.
برای آموزش فارکس در مشهد از صفر تا پیشرفته فرم پیش ثبت نام را پر کنید تا با شما تماس بگیریم.
دیدگاه شما