نمودار حسابی و لگاریتمی
متاسفانه در بازار سرمایه همچنان تفاوت های دو نمودار لگاریتمی و حسابی مغفول باقی مانده است و اکثریت افراد درک درستی از این دو نوع نمودار ندارند.
قبل از تعریف و بررسی انواع این نمودار ها نکته ی اول در مورد دیتای مورد استفاده است ، دیتا همواره خام است و نمی آیا موج الیوت کارایی دارد؟ تواند لگاریتمی شود ، بنابراین کسانی که دیتا را از شرکت های تامین کننده ی دیتا خریداری می کنند و سپس آنها را در نرم افزار هایی مثل داینامیک تریدر ، آمی بروکر ، متا استاک و … اجرا می کنند همواره چارت حسابی را روی نمودار می بینند.
نکته ی دوم این است که نمودار های ما در تحلیل تکنیکال دارای دو محور قیمت و زمان است و در نمودار لگاریتمی فقط محور قیمت (محور عمودی) لگاریتمی می شود و محور زمان (محور افقی) خطی باقی می ماند بنابراین لفظ درست تر برای این نوع نمودار ، نمودار نیمه لگاریتمی (Semi-Log) است که در برخی نرم افزار ها به اشتباه به آن لگاریتمی (Log) گفته می شود.
در متن زیر از این غلط مصطلح استفاده کردیم و منظور ما از چارت لگاریتمی همان نیمه لگاریتمی است! از طرفی در این متن منظور از محاسبات درصدی نیز ، محاسبات لگاریتمی است.
بنابراین اگر نرم افزار مورد استفاده ، ابزار لگاریتمی کردن چارت را داشته باشد ، می توانید آیا موج الیوت کارایی دارد؟ چارت را از حالت حسابی به لگاریتمی تغییر دهید و دیتا همواره خام است.
به چارتی که دیتا به صورت خام و بدون اِعمالِ تغییراتِ درصدی در قیمت نمایش داده می شود ، چارت حسابی (خطی) می گوییم. در چارت حسابی تغییرات قیمت به صورت خطی در نظر گرفته می شود که با واقعیت بازار همخوانی ندارد.
به چارتی که تغییرات قیمت در آن به صورت درصدی در نظر گرفته شود ، چارت لگاریتمی می گوییم. در چارت لگاریتمی تغییرات قیمت با واقعیات بازار هم خوانی کاملی دارد.
مثال عملی:
اما برای درک بهتر موضوع چارتی را برای بررسی در نظر می گیریم. برای مثال چارت حسابی (و تعدیل شده) پالایشگاه بندر عباس (شبندر) را در نظر می گیریم :
نمودارهای حسابی و لگاریتمی
شبندر سهمی است که حرکت صعودی خوبی در آن است و قیمت از محدوده ی 70 تومان تا محدوده ی 1100 تومان رشد داشته است. برای توضیح بیشتر 2 معامله ی فرضی برای شبندر طراحی می کنیم.
در معامله ی اول شبندر را در قیمت 100 تومان می خریم و در قیمت 500 تومان می فروشیم ، در این معامله 400 تومان به ازای هر سهم سود کسب می کنیم.
در معامله ی دوم شبندر را در قیمت 700 تومان می خریم و در قیمت 1100 تومان می فروشیم ، در معامله دوم نیز 400 تومان به ازای هر سهم سود کسب می آیا موج الیوت کارایی دارد؟ کنیم.
نمودارهای حسابی و لگاریتمی
این دو معامله در دو کادر سبز رنگ روی چارت مشخص شده اند. این دو کادر سبز رنگ دقیقا ارتفاع برابری با هم دارند چرا که اختلاف قیمت در کادر اول 400 تومان (400=100-500) و اختلاف قیمت در کادر دوم نیز 400 تومان (400=700-1100) می باشد. این ارتفاعِ برابر ، خاصیت چارت حسابی (خطی) است.
اما آیا این چارت با این تناسب واقعیات بازار را نمایش می دهد ؟؟
در معامله اول اگر 100 میلیون تومان از سهم شبندر را در قیمت 100 تومان می خریدیم و پس از 400 تومان افزایش قیمت در سهم ، آن را در قیمت 500 تومان می فروختیم ، در نهایت 400 میلیون تومان سود می کردیم.
در معامله دوم اگر 100 میلیون تومان از سهم شبندر را در قیمت 700 تومان می خریدیم و پس از 400 تومان افزایش قیمت در سهم ، آن را در قیمت 1100 تومان می فروختیم ، در نهایت 57 میلیون تومان سود می کردیم.
در معامله اول به ازای 400 تومان افزایش قیمت سهم 400 درصد سود و در معامله دوم نیز به ازای 400 تومان افزایش قیمت در سهم فقط 57 درصد سود کسب کردیم!
به وضوح مشخص می شود در چارت حسابی میزان واقعی سود آوری و میزان حرکت واقعی امواج مشخص نیست و ارتفاع کادر سبز اول (تفاوت قیمت خرید و فروش) با سود 400 درصدی با ارتفاع کادر سبز دوم (تفاوت قیمت خرید و فروش) با سود 57 درصدی یکسان است!
اگر بخواهیم این نمودار را با واقعیت بازار و میزان واقعی سود آوری تطابق دهیم ارتفاع کادر سبز در معامله ی اول باید خیلی بزرگتر از ارتفاع کادر سبز در معامله ی دوم باشد چرا که میزان سود آوری در معامله ی اول چندین برابر میزان سود در معامله دوم است.
برای اعمال موارد فوق و مشاهده ی چارت صحیح ، باید تغییرات قیمت به صورت درصدی محاسبه و روی چارت نمایش داده شود. برای این منظور کافی است چارت را از حالت حسابی به حالت لگاریتمی تغییر دهیم. در چارت زیر به چارت لگاریتمی شبندر و همچنین تغییرات در ارتفاع دو کادر سبز رنگ در دو معامله ی مذکور دقت فرمایید :
نمودارهای حسابی و لگاریتمی
همان طور که ملاحظه می کنید این چارت لگاریتمی با واقعیت رخ داده در بازار و میزان سود آوری تطابق خوبی دارد و ارتفاع کادر سبز اول با کادر سبز دوم هر دو 400 تومان است ولی چون آیا موج الیوت کارایی دارد؟ به لحاظ درصدی تفاوت های فاحشی دارند ، این تفاوت ها در چارت اِعمال شده است.
در مورد مبنای لگاریتم و تغییرات قیمت و نسبت تغییرات می توان بحث بیشتری کرد اما بحث ریاضی بیشتر ما رو از هدف این متن دور می کند.
بنابراین همیشه توصیه می کنم برای انواع تحلیل ها از چارت لگاریتمی استفاده کنید. در تحلیل تکنیکال کمتر به این موضوع پرداخته می شود و در دروسی مثل تحلیل تکنیکال کلاسیک یا هارمونیک یا الیوت معمولی هیچ صحبتی از نوع نمودار مورد استفاده ، نمی شود و بین تحلیل گران مختلف در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد.
اما آنچه حتمی به نظر می رسد استفاده از یک نوع چارت برای همه ی نمودار ها می باشد ، گاها دیده ام افرادی هم روی چارت حسابی تحلیل می کنند و هم روی چارت لگاریتمی! و دنبال واکنش ها برای انتخاب نوع چارت هستند ، این کار قطعا کار اشتباهی است. در برخی از انواع دروس تخصصی مثل نئوویو (الیوت به سبک نیلی) تاکید به استفاده از چارت لگاریتمی شده است و اختلاف نظری برای تحلیل گران باقی نگذاشته است.
حال به نکته ای بسیار مهم در چارت های حسابی و لگاریتمی باید توجه کرد :
ابزار فیبوناچی یکی از ابزار های پر کاربرد در تمامی انواع تحلیل تکنیکال می باشد. معمولا ابزارهای فیبو ناچی در نرم افزار ها بر پایه چارت حسابی برنامه نویسی شده اند و وقتی چارت را لگاریتمی می کنیم نمی توانند به درستی بازگشت ها را محاسبه کنند.
به چارت حسابی زیر دقت کنید :
نمودارهای حسابی و لگاریتمی
قیمت از نقطه ی (A) در قیمت 63 تومان تا نقطه ی (B) در 1104 تومان افزایش پیدا کرده است و سپس قیمت تا نقطه ی (C) در قیمت 261 تومان کاهش پیدا کرده است. اگر برای حرکت AB فیبوناچی ریتریسمنت رسم کنیم می بینیم نقطه ی (C) کمی پایین تر از تراز 78.6 درصد قرار گرفته است یعنی تقریبا بازگشتی 80 درصدی را نشان می دهد.
حال این چارت را لگاریتمی می کنیم و مجددا روی موج AB فیبوناچی را رسم می کنیم :
نمودارهای حسابی و لگاریتمی
در کمال تعجب باز می بینیم در چارت لگاریتمی نیز همان محاسبه را انجام داده و نقطه ی (C) همان 78.6 درصد (حدودا 80 درصد) باز گشت شده است.
آیا این درصد بازگشت درست محاسبه شده است ؟
بدون هیچ محاسبه و به صورت چشمی هم به چارت نگاه کنیم کاملا واضح است که موج BC حدودا 50 درصد از موج AB را بازگشت کرده است نه 80 درصد! و این محاسبه قطعا اشتباه است. این اشتباه از آنجا ناشی شده که محاسبات همچنان در حالت معمولی انجام شده است.
بنابراین وقتی چارت را لگاریتمی می کنیم باید همه ی محاسبات ریاضی ما از جمله بحث فیبوناچی به صورت درصدی انجام شود. یکی از معضلات بازار سرمایه ما عدم درک درست این مطلب حتی توسط اساتید به نام است ، در بسیاری از چارت ها می بینیم که چارت لگاریتمی می شود و روی آن از محاسبات معمولی (مربوط به چارت حسابی) استفاده شده است!
بنابراین به یاد داشته باشید در چارت حسابی باید از محاسبات معمولی و در چارت لگاریتمی باید از محاسبات درصدی استفاده شود.
متاسفانه در اکثر نرم افزارها با لگاریتمی کردن چارت در فیبوناچی هیچ تغییری اِعمال نمی شود یا در برخی نرم افزارها مثل داینامیک تریدر که در قسمت فیبوناچی گزینه ای به صورت CH% قرار دارد ، که محاسبات فیبوناچی را به صورت درصدی انجام می دهد ، این گزینه عملکرد صحیحی ندارد ، در فیبوناچی ریتریسمنت و اکستنشن ، اشتباهات فاحش و برای همگان قابل دیدن است اما در فیبوناچی پروجکشن و اکسپنشن ، محاسبات اشتباهات کمتری دارد.
هر چه طول موج هایی که اندازه گیری می کنید بیشتر باشد ، اشتباهات فاحش تر می شود و حتی به صورت چشمی قابل تشخیص می باشد.
برای این که بتوانیم در چارت لگاریتمی محاسبات فیبوناچی را به درستی انجام دهیم ، 3 راه مختلف وجود دارد که ساده ترین راه استفاده از نرم افزارهایی مثل متاتریدر 5 (یا نرم افزارهای دیگربا محاسبات صحیح) می باشد که این محاسبات را به درستی انجام می دهد.
در این نرم افزار با استفاده از اندیکاتور LogoScale چارت را لگاریتمی می کنیم و محاسبات فیبوناچی در این حالت به صورت درصدی در می آید.
برای مثال همان نمودار شبندر را در مفید تریدر 5 لگاریتمی کردیم و فیبوناچی را رسم کردیم ، به نمودار دقت فرمایید :
نمودارهای حسابی و لگاریتمی
همان طور که ملاحضه می کنید نقطه ی (C) که در چارت لگاریتمی با محاسبات معمولی 80 درصد بازگشت را نشان می داد در چارت لگاریتمی با محاسبات صحیح درصدی حدودا 55 درصد بازگشت را نشان می دهد همان بازگشتی که با چشم نیز حدودا همین مقدار را تخمین زدیم. پس خطای این محاسبه حدود 25 درصد می باشد (25=55-80).
با توجه به تعاریف پایه ای و مثال هایی که آورده شد ، تصور می کنم با این مفهوم به خوبی آشنا شدید.
در هر بازاری که تغییرات قیمت زیاد باشد ، تفاوت های فاحشی بین نمودار حسابی و لگاریتمی وجود دارد از این رو در بازار های نقدی مثل بورس ، این تفاوت ها آن قدر زیاد است که آیا موج الیوت کارایی دارد؟ با چشم نیز به راحتی قابل تشخیص است.
در بازار فارکس برخی به اشتباه تصور می کنند چارت لگاریتمی معنی و مفهومی ندارد اما باید بدانیم در قسمت های جاری بازار و جایی که قیمت های حداقل و حداکثر در یک موج تفاوت زیادی ندارند ، چارت حسابی و لگاریتمی تفاوت چندانی با هم ندارد اما در موج های بزرگ این تفاوت کاملا ملموس است و باید از چارت لگاریتمی به همراه محاسبات درصدی استفاده شود.
برای مثال چارت ماهانه طلا را در مفید تریدر 5 مورد بررسی قرار می دهیم :
چارت حسابی با محاسبات معمولی :
نمودار حسابی و لگاریتمی
همانطور که ملاحظه می کنید نقطه ی C کمی بیش از 50 درصد بازگشت دارد ، حدودا 53 درصد.
چارت لگاریتمی با محاسبات صحیح درصدی :
نمودارهای حسابی و لگاریتمی
نقطه ی C بین تراز 23.6 درصد و تراز 38.2 درصد قرار دارد و حدودا نزدیک به 30 درصد از موج قبلی را بازگشت کرده است. همانطور که ملاحظه کردید حدودا یک تفاوت فاحش 23 درصدی بین این دو نوع محاسبه وجود دارد که هر چه طول امواجی که اندازه گیری می کنیم کمتر باشد ، این تفاوت ها کمتر به چشم می آید ولی همواره وجود دارد.
فیلم آموزشی امواج الیوت پیشرفته با رضا خوش اندام
فرض کنید در یک روز شما تصمیم می گیرید که در بازار سهام سرمایه گذاری کنید ، بعد از این تصمیم با دوستان و نزدیکان خود مشورت می کنید. یک جمله ای که زیاد می شنوید این است که در بازار بورس فقط سود وجود ندارد و همان قدر که شانس سود کردن وجود دارد ، شانس ضرر کردن نیز وجود دارد. در این لحظه شک در دل شما جای می گیرد و با خود می گویید نکند که سرمایه ام را در این بازار از دست بدهم. شما شروع به تحقیق در مورد بازار می کنید و یک جمله را زیاد می شنوید : در کف ها خرید کن و در سقف ها بفروش . این راز موفقیت در بازار بورس است.
این جمله در گفتار بسیار ساده ولی در اجرا کار بسیار سختی هست . چرا که تمام افراد موجود در بازار هدفی جز این ندارند و در بازار فقط تعداد اندکی موفق خواهند شد که در کف و سقف ها معاملات درستی انجام دهند.
یکی از استراتژی هایی که به شما کمک می کند که در نقاط درست معاملات درست انجام دهید ، استراتژی امواج الیوت می باشد که یکی از استراتژی های تکنیکالی بازار می باشد.
امواج الیوت چیست؟
درست بعد از ارائه مفاهیم تکنیکالی توسط آقای داو بود که رالف نلسون الیوت به عنوان یک علاقه مند در بازار بورس شروع به تحقیق و پژوهش برروی مفاهیم تکنیکالی و رفتار قیمت کرد . الیوت نگاهی دقیق و خردمندانه به بازار داشت و نحوه رفتار امواج قیمت را بررسی و طبقه بندی نمود . مهم ترین مطلبی که الیوت به آن رسید این بود که توانست با پژوهش های خود جهت روند بازار را شناسایی کند. حتما تا بحال شنیده اید که برای موفقیت در بازار با روند دوست باشید؟ اکنون رالف نلسون الیوت درقالب پژوهش های خود استراتژی به ما ارائه کرده است که می توانیم جهت روند بازار را تشخیص دهیم.
آیا الیوت به همین اکتفا کرد؟ نه ، الیوت علاوه بر جهت روند به رفتار امواج قیمت در طول روند توجه داشت به طوری که او تلاش کرد مکان های پراحتمال پایان و آغاز امواج را شناسایی و طبقه بندی کند.
پژوهش های الیوت انقلابی در حوزه تحلیل تکنیکال آغاز نمود و در ادامه راه ، بزرگانی همچون رابرت پریچر ، ایان کوپسی ، گلن نیلی ، رابرت ماینر و… به بررسی و بهبود امواج الیوت پرداختند.
چیزی که اکنون در سراسر جهان روشن است ، با وجود آن که این سبک تحلیلی منتقدان و مخالفان زیادی دارد و عده ای بر این نظر اند که امواج الیوت یک استراتژی قدیمی می باشد و اکنون کاربردی ندارد اما تحلیل ها و پیش بینی های این سبک هنوز حائز اهمیت و پرکاربرد در بازار های مختلف می باشد به طوری که رابرت ماینر که سرپرستی تیم داینامیک تریدر را برعهده دارد توانسته با استفاده از امواج الیوت در مسابقات جهانی معامله گری هرساله رتبه های برتر را در حساب های معاملاتی واقعی کسب کند. سوال این است ملاک کار ما کارایی یک سبک معاملاتی باشد یا جدید بودن آن؟
هدف ما در این مجموعه آموزشی
هدف ما در این دوره ارائه مطالب کاربردی و منطبق با بازار می باشد. در تئوری امواج الیوت مطالب و نظریات مختلفی وجود دارد که یادگیری تمام این سبک ها و مطالب منجر به سردرگمی معامله گر می شود. لذا ما در این دوره سعی کردیم که مطالب و نظریات کاربردی را در ساده ترین بیان خدمت شما عزیزان ارائه کنیم.
هدف ما این است که دانشجو این دوره بعد از پایان این مجموعه آموزشی و انجام تمرینات خواسته شده بتواند به صورت حرفه ای موج شماری انجام دهد و ابتدا و انتهای امواج در درجات مختلف و سقف و کف هارا شناسایی و معامله کند.
۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال
شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس میشوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معاملهگرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام میپردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگیهای ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آنهاست، به گونهای که به راحتی میتوان در هر نمودار و هر تایم فریم، آنها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی میتوانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیشبینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، ۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.این الگوها به ترتیب عبارتاند از:
سر و شانه، مستطیل، کف و سقف دوقلو، کف و سقف سهقلو و پرچم.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک میکند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامهدهنده و بازگشتی تقسیم میشوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سهقلو جزء بازگشتیها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامهدهنده قرار میگیرند. طبق بررسیهای انجامشده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این میشود که در معاملهگری به دید وسیعتری دستیابید، که همین توانایی آیا موج الیوت کارایی دارد؟ میتواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.
نکات عمومی مربوط به الگوهای قیمتی
- حین تشکیل یک الگوی نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید صحت و قدرت الگو است.
- هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیتشان، یک هدف نموداری از پیشتعیین شده دارند. میزانتحقق این انتظارات، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
- هر چه شکلگیری یک الگو مدتزمان بیشتری طول بکشد، انتظار میرود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.
- بسیاری از الگوهای نموداری ازلحاظ جزئیات شباهت زیادی به یکدیگر دارند. از اینرو به منظور تمیز دادن آنها از یکدیگر، باید به عواملی نظیر شکستهای قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.
- یکی از بهترین روشهای تشخیص شکست، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است. هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.
- برخی صاحبنظران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند، باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهشیافته و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.
۱- الگوی سر و شانه
تقریباً میتوان گفت محبوبترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثباتشده است. تشکیل این الگو میتواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاهمدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانهای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکلگیری سه قله به صورت متوالی تشکیل میشود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانهها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانههای انسان در نمودار به وجود میآید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله درهها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یکروند قوی رخ میدهد و برحسب شرایط بازار، میتواند نشانهای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریبالوقوع باشد.
تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکلگیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشاندهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش دادهاند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمتها شده و اولین قله در نمودار تشکیل میشود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقبنشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویتشده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت میکند. سپس با توجه به صعود قیمتها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهشیافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایتشده) پیش روی خود میرسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکلگیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط میکند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمتها میشوند، با این تفاوت که اینروند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروشهای خود موجب شکلگیری یکروند نزولی قوی میشوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده میشود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز میشود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان میشود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینهای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکلگیری درهها قابلتشخیص میباشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعیکننده یک سیگنال صعودی است.
۲- الگوی سقف و کف دوقلو
یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی نموداری است. به همین جهت باید در مواقع خاص یا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود، تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. بهترین عملکرد این الگو، پس از حرکات شدید و طولانیمدت قیمت است. سقف دوقلو یک سیگنال نزولی و الگوی کف دوقلو نشانهای از احتمال صعود بازار است. ازلحاظ نموداری این الگو نشاندهنده دو بار تلاش نافرجام قیمت برای ادامه حرکت اصلی است، که درنهایت با تشکیل آن انتظار میرود روند غالب تغییریافته و بازار در جهت دیگری به مسیر خود ادامه دهد. الگوی کف دوقلو ازلحاظ تئوریک نشاندهنده این است که، پس از یکروند قوی نزولی سرانجام خریداران با غلبه بر فروشندگان توانستهاند، روند بازار را به صعودی تغییر دهند. اولین فاز افزایشی پس از یکروند نزولی قوی رخ میدهد، که درنهایت با تسلط دوباره فروشندگان، بازار افت میکند. نتیجه این فعل و انفعالات تشکیل اولین دره و قله است. با نزدیک شدن به سطح حمایتی ناشی از تشکیل دره اول، دوباره خریداران دست به کار شده و قیمت تا محدوده سقف قبلی افزایش مییابد. در این مرحله با توجه به تشکیل دودره پیاپی و درنتیجه آن، وجود یک سطح حمایتی قوی، حجم معاملات به طرز قابلتوجهی افزایشیافته و با شکست ناحیه مقاومتی قله اول، تغییر روند و سیگنال صعودی تایید میشود. در سقف دوقلو، دقیقاً شرایط تشکیل الگو بالعکس حالت مذکور بوده و خاصیت آن کاهش قیمتهاست. حداقل هدف تکنیکالی این الگوی نموداری در هر دو نوع سقف و کف، به اندازه فاصله بین قله و درهها از نقطه شکست است.
۳- الگوی سقف و کف سهقلو
درصورتی که الگوی دوقلو در شکست سطوح قیمتی ناتوان باشد و فعل و انفعلات میان خریداران و فروشندگان دوباره به همان صورت تکرار شوند، الگوی نموداری مشاهدهشده را کف و سقف سهقلو مینامند. معمولاً تشکیل این الگو در نمودار، نشانه بالقوهای از احتمال تغییر روند بازار است. ازآنجا که این الگو در ابتدا کف و سقف دوقلو بوده است، پس ازلحاظ روانشناسی و خواص تکنیکالی شباهت بسیاری به آن داشته و الگوی بازگشتی محسوب میشود. فلسفه روانی این الگو، گویای سه بار تلاش ناموفق گروهی از معامله گران در راستای ادامه روند غالب بازار است. ازآنجا که تشکیل الگوی سهقلو زمان بیشتری طول میکشد، به همین دلیل میتوان استنباط نمود که، سیگنال قدرتمندتری صادر کرده و درنتیجه قیمت در جهت شکست الگو، حرکت بیشتری داشته باشد. بهطور مثال در الگوی کف سهقلو، پس از اینکه فروشندگان ناتوانی قیمت در شکست قله اول را مشاهده کنند، به این نتیجه میرسند که توان صعودی بازار کاملاً تخلیهشده و باید منتظر ادامه روند نزولی باشند. اما در ادامه و با رسیدن به سطح حمایتی، دوباره خریداران با ورود پول هوشمند به بازار موجب افزایش قیمتها میشوند و اما این بار در آستانه مقاومت سخت ناشی از قلهها، با ورود خریداران جدید و افزایش قابلملاحظه حجم معاملات در نقطه شکست، الگو تایید و روند جدیدی در نمودار شکل میگیرد. بارزترین نکته هنگام شکست نواحی نموداری این است که، بسیاری از فروشندگان با مشاهده حجم معاملات هنگام عبور از سطوح و زمان طولانی شکلگیری الگو، در صف خریداران قرار میگیرند. همانند الگوی قبل، پس از شکست انتظار میرود که، حداقل به اندازه فاصله کف و سقف الگو در نمودار، نوسان قیمتی داشته باشیم.
۴- الگوی پرچم
اولین نوع از الگوهای ادامهدهنده که به معرفی آنها میپردازیم، الگوی پرچم است. این الگو اغلب در مواقع اصلاحی پس از شکلگیری یکروند قوی در بازار به وقوع میپیوندد. تشکیل الگوی پرچم پس از یکروند پرقدرت، اصطلاحاً موجب استراحت و تجدیدقوای بازار به منظور ادامه روند اصلی میشود. با توجه به ماهیت نموداری الگوی پرچم باید توجه داشت، فقط در مواقعی که روند مشخص و قابلاطمینانی داشته باشیم، میتوان به آن استناد کرد و استفاده از این الگو در بازارهای خنثی و بدون روند به هیچوجه توصیه نمیشود. بر اساس شکل نموداری، الگوی پرچم آیا موج الیوت کارایی دارد؟ یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که توسط یک سری حرکات اصلاحی کوچک بهصورت کانالهای افقی، مورب و یا کنج، متوقفشده و پس از مدت کوتاهی، بازار دوباره به روند اصلی خود ادامه میدهد. هر چه فاز اصلاحی مدتزمان بیشتری طول کشیده و به سمت کنج سوق پیدا کند، انتظار میرود پس از شکست، حرکات قیمتی بزرگتری داشته باشیم. برعکس الگوهای بازگشتی، تشکیل پرچم صعودی، یک نشانه از افزایش دوباره قیمت و تشکیل پرچم نزولی از ادامه روند نزولی خبر میدهد. پس از شکست و تایید آن به وسیله حجم سنگین معاملات، انتظار داریم بازار حداقل به اندازه پایه پرچم، یعنی ابتدای شروع حرکت تا اولین قله یا دره تشکیلشده، تحرک قیمتی داشته باشد.
۵- الگوی مستطیل
الگوی مستطیل را میتوان نوعی پرچم دانست. اما باید میان آنها تمایز قائل شویم، زیرا ازلحاظ کارایی تفاوت بسیاری دارند. بهطور کلی این الگو نیز از نوع ادامهدهنده روند بوده و حرکتی خنثی مابین تحرکات اصلی یکروند پرقدرت محسوب میشود. زمانی که روند مشخصی قابلملاحظه باشد، در صورت مشاهده الگوی مستطیل در نمودار، میتوان بر مبنای آن تصمیمگیری نمود. ولی همانند الگوی پرچم در سایر مواقع که جهت بازار واضح نیست، کاربردی ندارد. از طرفی مستطیل به الگوهای سقف و کف چند قلو شباهت بسیاری دارد. زیرا در تمامی این اشکال نموداری، قیمت پس از حرکت در جهتی مشخص، برای مدتی در محدوده کوچکی بین حمایت و مقاومتهای افقی نوسان میکند. تشخیص دقیق این الگوها به وسیله جهت و شرایط شکست قیمت امکانپذیر است. محدوده نوسانی، محل تقابل خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن، مسیر آتی بازار را مشخص میکند. همانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیل پس از یکروند صعودی یک سیگنال افزایشی بوده و شکست کف الگو نشانه ادامه روند نزولی است.حداقل هدف قیمتی این الگو، ارتفاع مستطیل یعنی فاصله بین سقف و کفهای محدوده نوسانات است.
آیا موج الیوت کارایی دارد؟
دیدگاه خود را بنویسید
ممنونم خیلی عالی
ممنون از توجه شما
یو اس جی
روبوفارکس
ارانته
آمارکتس
آلپاری
اچ وای سی ام
کوکوین
کوینکس
نوبیتکس
بینگ ایکس
اکسیر
والکس
«ایران بروکر» به معاملهگران محترم کمک میکند بتوانند تواناییهای معاملاتی خود را ارتقا دهند و پس از بررسی و مقایسه انتخاب صحیحی در رابطه با سرمایهگذاری داشته باشند و بتوانند بستر مناسبی را برای معاملات خود انتخاب نمایند.
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
معامله در بازارهای مالی دارای ریسک بسیار بالایی است. اکثر افراد در بازارهای مالی سرمایهی خود را از دست میدهند. مسئولیت سود و ضرر هرکس با خود اوست. ما هیچ صرافی یا بروکری را تأیید کامل نمیکنیم. تمامی کارگزاریها اشکالات و نواقصی دارند. مراقب سرمایهی خود باشید.
این وبسایت در راستای قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند.
سلب مسئولیت: کلیه مطالب، مقالات، آموزشها، تحلیلهای ارائه شده در وبسایت “ایران بروکر” متضمن هیچ آیا موج الیوت کارایی دارد؟ پیشنهاد معاملاتیای نیست و صرفا جنبهی مطالعاتی و اطلاعرسانی دارد. این وبسایت نسبت به ضرر و زیان احتمالی افراد هیچگونه مسئولیتی را نمیپذیرد. افراد باید نسبت به ریسکهای ذاتی بازارهای مالی آگاهی داشته باشند و قبل از اقدام به هرگونه سرمایهگذاری مطمئن شوند که تجربه و دانش کافی را دارند. بیشتر بخوانید
© انتشار و کپیبرداری از مطالب سایت بدون ذکر منبع و لینکدهی ممنوع است. کلیه مطالب منتشر شده در وبسایت متعلق به “ایران بروکر” است.
کف و سقف شاخص بورس از منظر تکنیکال
گروه بورس- علیرضا باغانی: در حالی که هفته گذشته چند تکنیکالیست فعال در بازار سرمایه اظهارنظرهای متفاوتی درخصوص شاخص بورس عنوان کردند، آینده دماسنج بازار این روزها به عنوان یکی از مهمترین مباحث داغ فعالان بازار سهام ایران تبدیل شده است.
گروه بورس- علیرضا باغانی: در حالی که هفته گذشته چند تکنیکالیست فعال در بازار سرمایه اظهارنظرهای متفاوتی درخصوص شاخص بورس عنوان کردند، آینده دماسنج بازار این روزها به عنوان یکی از مهمترین مباحث داغ فعالان بازار سهام ایران تبدیل شده است.
اما در اظهارنظری جدید، حسن برادران هاشمی، تحلیلگر بازار سرمایه محدوده ۲۴ هزار واحد و ۲۶ هزار واحد را به عنوان مهمترین و حساسترین سطوح حمایتی و مقاومتی شاخص کل بورس تهران در نظر گرفته است.
در گفتوگوی پیشرو علاوه بر تاکید بر شاخص بورس به عنوان ملاک مهمی برای تشخیص وضعیت بازار به پیشبینی وضعیت آینده شاخص کل پرداخته شده است.
این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
شاخص کل از ابتدای سال تاکنون از منظر تکنیکال چه روندی را طی کرده است؟
شاخص از ابتدای سال ۹۰ روند صعودی هیجانی داشته به گونه ای که تا اواخر فروردینماه به ۲۶۷۰۰ واحد رسیده است و سپس با تشکیل قله و شکلگیری دوقلوی سقف، در کانال آیا موج الیوت کارایی دارد؟ نزولی که در تصویر با دو خط موازی سبز رنگ مشاهده میشود قرار گرفته که این کانال تا اول شهریور معتبر بوده است.
از طرفی دیگر، از ابتدای شهریور شاخص توانسته سقف کانال را به بالا بشکند و از این مقاومت مهم عبور کند و به اندازه عرض کانال تا 27100 واحد رشد ادامه داشته و مجددا روند نزولی در پیش گرفته که با چند اصلاح در میانه راه، در حال حاضر به محدوده 25360 واحد رسیده است.
با توجه به تغییر فرمول محاسبه شاخص از آذر ۸۷، آیا اساسا تحلیل تکنیکال بلند مدت شاخص امکانپذیر است؟
فرمول شاخص از ابتدای آذر 87 به شاخص بازده نقدی تغییر یافته است و در واقع جنس این نمودار با قبل از آن متفاوت است، بنابراین چنانچه خواسته باشیم، تحلیل بلندمدت چند ساله از نمودار داشته باشیم، ناگزیر باید دو بازه زمانی را یکسان کنیم. به عبارت دیگر مقایسه مقدار شاخص با دوره قبلی که مبنای محاسبه دیگری داشته اشتباه است و باعث گمراهی میشود.
با توجه به قرار گرفتن سود نقدی آیا موج الیوت کارایی دارد؟ در فرمول محاسبه شاخص آیا باز هم میتوان از تحلیل تکنیکال (که روند قیمت را بررسی میکند) برای بررسی شاخص استفاده کرد؟
لحاظ شدن سود پرداختی مجامع در نمودار شاخص باعث میشود که همواره در فصل مجامع شاهد افزایش شاخص باشیم. به عنوان مثال، امسال سهام سایپا بعد از مجمع و اعلام پرداخت سود با قیمت کمتر از قبل بازگشایی شد که در نمودار سهم و نمودار صنعت نیز افت لحاظ شد، ولی در نمودار شاخص کل با جمع کردن سود مصوب به قیمت پس از بازگشایی نه تنها موجب افت شاخص نشد که حتی چند واحد باعث رشد هم شد. اما اگر خواسته باشیم، تحلیل تکنیکال کاملا معتبر از شاخص داشته باشیم باید ترتیبی اتخاذ کنیم، تا سود مجامع از نمودار حذف شود و چنانچه چنین نموداری تهیه شود، کاملا تحلیل معتبر خواهد بود. در حال حاضر اعتبار تحلیل تکنیکال شاخص در زمانهای مختلف سال متغیر است در فصل مجامع به خصوص مرداد و حتی شهریور همزمان با بازگشایی سهام اعتبار تحلیل شاخص کم میشود ولی در بقیه آیا موج الیوت کارایی دارد؟ مواقع سال میتوان تا حدودی از تکنیکال استفاده کرد چون سود تقسیمی در ماههای محدودی توزیع میشود که این سود هم در شاخص لحاظ میشود، ولی در سایر ماهها چون سود تقسیمی وجود ندارد، میتوان از تحلیل تکنیکال شاخص استفاده کرد.
به لحاظ تکنیکال اکنون وضعیت شاخص چگونه است؟ مقاومتها و حمایتهای پیشرو چگونه است و افق کوتاهمدت را چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر شاخص به حمایت خط روند نزولی برخورد کرده است که این حمایت از نیمه شهریور شکسته نشده ولی همواره رو به کاهش است. به نظر میرسد، حمایت کوتاهمدت شاخص در 25200 باشد که علاوه بر حمایت خط روند نزولی در برخورد با حمایت 8/61 درصد تصحیح فیبوناچی هم قرار دارد و حمایت تاریخی نیز در این محدوده وجود دارد، بنابراین در کوتاهمدت این حمایت میتواند مانع از افت شاخص شود که به نظر میرسد پایان این دوره افت، آخر آبانماه باشد.
شما از چه متغیرهای مهمی برای تحلیل تکنیکال شاخص استفاده میکنید و در حال حاضر وضعیت هر یک از متغیرها چگونه است؟ آیا موج الیوت کارایی دارد؟
بهترین متغیری که به نظر من در مطالعه شاخص میتوان استفاده کرد با توجه به ماهیت شاخص که سود تقسیمی هم در آن لحاظ میشود، استفاده از خط روندها و به دست آوردن حمایتها و مقاومتها و اشکالی نظیر کانال یا مثلث در آن است. در حال حاضر تا زمانی که حمایت خط روند نزولی شکسته نشده روند خنثی فعلی میتواند معتبر باشد.
لطفا توضیحاتی در خصوص روش موج شماری در تحلیل تکنیکال دهید.
موج شماری در نمودار که بر اساس نظریه الیوت به موج شماری الیوت مشهور شده است، روشی است که امواج صعودی و نزولی را بر اساس قواعد آن میتوان پیشبینی کرد و هر موج صعودی بلندمدت 3 ریز موج صعودی و 2 ریز موج نزولی دارد و هر موج نزولی نیز شامل 3 موج میشود.
در مجموع نظریه امواج الیوت در بازارهای بینالمللی کارآیی بیشتری دارد، چون این نظریه باید در نمودار سهامی استفاده شود که حجم معاملات سنگین داشته باشند و در بازار ایران به دلیل کمعمق بودن معاملات زیاد کاربرد ندارد. ضمن اینکه این نظریه بر خلاف سایر قواعد تکنیکال که مشخص است، کاملا به دید تحلیل گر بستگی دارد، بنابراین همواره در موج شماری اختلاف نظر ایجاد میشود و ابزار مناسبی خصوصا برای تحلیل شاخص نیست.
چشمانداز بلندمدت شاخص از منظر تکنیکال چیست؟
شاخص اکنون در کوتاهمدت با حمایت خط روند نزولی درگیر است و چنانچه این حمایت شکسته شود محدوده ۲۴۵۰۰ محدوده حمایت مهم بعدی خواهد بود. به نظر من نهایت افت شاخص میتواند تا ۲۴۰۰۰ واحد در بلند مدت باشد، چون در این عدد حمایت شاخص بسیار قوی خواهد بود.
از طرفی دیگر اولین مقاومت مهم در 26000 واحد قرار گرفته که چنانچه این مقاومت شکسته شود، روند صعودی شاخص سرعت خواهد گرفت.
دیدگاه شما