بهترین تایم فریم برای نوسانگیری
یکی از مهمترین موضوعات در معاملهگری و خرید و فروش سهام ، تایم فریم میباشد. استفاده درست از تایم فریم ها و شناخت کافی از آن میتواند در نحوه معامله و کسب سود مناسب، کمک بسیار زیادی کند. از طرفی نوسان گیری یکی از روشهای معاملاتی مورد استفاده توسط معاملهگران بازار است که میتواند در ترید کوتاهمدت دقیقهای، روزانه و. کاربرد زیادی داشته باشد. پیدا کردن بهترین تایم فریم برای نوسان گیری، مطلبی است که میخواهیم در این مقاله به آن بپردازیم و مطالبی که قصد داریم در ادامه شرح بدهیم:
تایم فریم یا دوره زمانی در تحلیل تکنیکال چیست؟
یکی از پارامترهای مهم در نحوه انجام معامله، انتخاب تایم فریم یا دوره زمانی است. تایم فریم به بازههای زمانی مختلف گفته میشود که نمودار قیمتی مطابق با آن، تغییرات و نوسانات قیمتی را در آن بازه نمایش میدهد. در تحلیل تکنیکال برای بهره گرفتن از تحلیل مناسب، تحلیلگران دورههای زمانی مختلف مثل دوره زمانی 1 ساعته، 4 ساعته و یا روزانه را انتخاب میکنند. نمودار قیمتی، در هر بازه زمانی، تغییرات نوسان قیمتی را در آن تایم فریم مشخص میکند تا طبق آن بتوان تحلیل خود را انجام داد.
مهم ترین نکته در نوسان گیری با تایمفریمها
در نوسان گیری، معاملهگران برای مدت بسیار کوتاهی در معامله میمانند و پس از کسب سود (و یا حتی ضرر!) در مدت کوتاهی معامله خود را میبندند. بنابراین تایمفریمهای کوچکتر کاربرد بسیار زیادی در نوسان گیری دارند. البته بسیاری از معاملهگران از ترکیب تایمفریمهای بزرگتر و کوچکتر نیز استفاده میکنند. بدین شکل که با بررسی تایم فریم بزرگتر، روند کلی بازار را تشخیص میدهند و سپس سعی میکنند با تایم فریم کوچکتر در جهت همان روند نوسان گیری کنند. یعنی اگر با بررسی تایمفریم بزرگتر متوجه شوند که روند کلی سهم صودی است، با استفاده از تایم فریم کوچکتر، به کشف نقاط مناسب برای نوسان گیری در جهت افزایش قیمت ورود میکنند.
در این پروسه، استفاده از اندیکاتورهایی که چرخش قیمت در بازارهای معاملاتی برای نوسان گیری تنظیم شدهاند نیز کاربرد زیادی دارند.
انواع مختلف تایم فریم
هر معاملهگری که می خواهد در بازار معامله کند، میبایست در تحلیل خود تایم فریم مدنظر را انتخاب نماید. تایم فریم به طور کلی بر اساس مدت زمان، به چند دسته تقسیم میشوند.
دورههای زمانی مختلف میتواند به صورت زیر تقسیمبندی شوند:
- یکدقیقهای
- M5 پنجدقیقهای
- M15 پانزدهدقیقهای
- H1 یکساعته
- H4 چهارساعته
- D روزانه
تایم فریم کوتاهمدت
در این نوع از تایم فریم که معمولاً کاربرد بیشتری هم دارند، تایم فریم به بازههای زمانی کوتاهمدت تقسیم میشوند و برای تحلیل روزانه کارایی بالایی دارا هستند.
همانطور که از بازههای این تایم فریمها مشهود است، انتخاب این تایم فریمها برای بررسی نمودار در کوتاهمدت بسیار مؤثر و کاربردی میباشد. با انتخاب هر کدام از آنها نمودار، در آن بازه کندل قیمتی و نوسانات آن را نشان میدهد.
تایم فریم میانمدت
در این تایم فریم، عموماً بازه زمانی یکماهه، دو ماهه و سه ماهه مورد نظر قرار میگیرد و نمودار کندل قیمتی مطابق با آن دوره چرخش قیمت در بازارهای معاملاتی زمانی بررسی میشود.
تایم فریم بلندمدت
با اینکه این نوع تایم فریم، کاربرد کمتری در تحلیل تکنیکال دارد اما میتوان بهعنوان یکی از انواع تایم فریم مطرح کرد. در این نوع از تایم فریم، بازه زمانی یکساله، دو ساله انتخاب میشود و در طی آن دوره زمانی، نمودار قیمتی تحلیل میشود.
عوامل مؤثر در پیداکردن تایم فریم مناسب
دانستن این نکته که چه بازه زمانی برای تحلیل ما گزینه مناسبی است، از چالشهای مهم در انتخاب تایم فریم برای ترید میباشد. برای پیدا کردن بهترین تایم فریم عوامل مؤثری دخیل هستند که در این قسمت به برخی از آنها اشاره میکنیم.
ویژگیهای فردی و شخصیتی
برای انتخاب بهترین تایم فریم، هر فردی نسبت به اهداف و ویژگی شخصیتی خود، اقدام به انتخاب دوره زمانی خاصی میکند. این مسئله کاملاً به نحوه ترید شما و انتظاراتتان از معامله برمیگردد. مدیریت ریسک و عجول یا صبور بودن شما بهعنوان تریدر عامل مهمی به شمار میرود.
نحوه و میزان سرمایهگذاری
سرمایه گذار باید نسبت به دارایی خود و طول مدت زمانی که میخواهد سهام خود را نگهداری کند، تایم فریم خود را انتخاب نماید تا اخلالی در تحلیل، به وجود نیاید.
استراتژی معاملاتی
هر معاملهگری برای ترید خود، یک استراتژی معاملاتی تعریف میکند و بر اساس آن معامله را انجام میدهد. در واقع هدف شما از معامله و نوع استراتژی شما، در انتخاب تایم فریم مناسب نقش مؤثری خواهد داشت.
بهترین تایم فریم برای ترید کدام است؟
همانطور که گفته شد، عوامل مختلفی در انتخاب بهترین تایم فریم برای ترید، تأثیرگذار هستند. تایم فریم، به طور کلی بسته به نیاز و هدف معاملهگران، تعیین میشود. اما تایم فریمهای محبوب برای تحلیل، معمولاً بین تایم فریمهای روزانه و یا 4 ساعته انتخاب میشوند که دادههای بیشتری در خود ذخیره کردهاند.
برای نوسان گیری از بازار و خریدوفروش در زمان کوتاه، تایم فریمهایی با بازه کوتاهتر مثل 5 دقیقهای، 15 دقیقهای یا 30 دقیقهای انتخاب میشوند.
بهترین تایم فریم برای نوسان گیری در بورس ایران کدام است؟
حال این سوال پیش میاید که برای تریدرهایی که قصد دارند از سهام بازار، نوسان گیری کنند و در مدتزمان کمی به سود مطلوب برسند، چه تایم فریمی مناسب خواهد بود؟
در دوره نوسانی بازار که تغییرات نوسان قیمتی عمدتاً بالاست، بسیاری از حرفهایها بهنوعی از خرید خود قصد گرفتن نوسان دارند به شکلی که در قیمت پایین، خریدار هستند و با نوسانات سهام در مدتزمان کوتاه، در قیمت بالاتر فروشنده میشوند.
طبیعتاً برای نوسان گیری بهخاطر بازه زمانی کوتاه در معامله، بهتر است از تایم فریم کوتاهمدت استفاده کرد. تجربه میگوید در دوران نوسان در بورس ایران، بهترین تایم فریم برای نوسان گیری، دوره زمانی یک ساعته و 4 ساعته میباشد.
بهترین تایم فریم برای نوسان گیری در فارکس کدام است؟
در بازار فارکس، برخلاف بازار بورس، فضای رقابتی به شکل 24 ساعت و نامحدود است. در فارکس، معاملهگر در بازه زمانی خاصی نقطه ورود را مشخص میکند و در بازه زمانی دیگر نقطه خروج؛ بنابراین بسیار ضروری است که بفهمیم در چه تایم فریمی ورود و خروج خواهیم داشت.
به دلیل نوع معاملات و اینکه تریدرها در بازههای زمانی کوتاه، اکثر معاملات خود را انجام میدهند، تایم فریمهای یکدقیقهای، 5 دقیقهای، 15 دقیقهای، برای نوسان گیری در فارکس، مرسوم است و میتواند دادههای کافی را در لحظه به معاملهگران ارائه دهد.
بهترین تایم فریم آتی (فیوچرز)
بهترین تایم فریم برای فیبوناچی
بهترین تایم فریم برای نوسان گیری ارز دیجیتال کدام است؟
گرچه پاسخ قطعی به این پرسش نمیتوان داد اما باید گفت در بازار ارز دیجیتال بهمانند دیگر بازارهای مالی، سبک و نوع معامله در تعیین بهترین تایم فریم نقش اساسی دارد.
در بازار ارز دیجیتال برای معاملات بلندمدت، دوره زمانی یکماهه میتواند انتخاب مناسبی باشد و برای دوران نوسان گیری در بازار و معامله در لحظه، بهتر است از تایم فریمهای کوتاهمدت مثل تایم فریمهای 5 دقیقهای، 15 دقیقهای و یا 30 دقیقهای استفاده کرد. این نوع تایم فریم برای تصمیمات سریع و بعضاً پرریسک در لحظه و باتوجهبه تغییرات نوسانی، مناسب به نظر میرسد.
چگونه تایم فریم مناسب خودتان را پیدا کنید؟
در کل برای انتخاب بهترین تایم فریم، تجربهکردن چرخش قیمت در بازارهای معاملاتی انواع تایم فریمها برای هر فردی امری اجتنابناپذیر است چرا که هر معاملهگر بهتر از هرکسی میداند چه روحیهای در قبال سرمایهگذاری خود دارد و چه هدفی را برای معامله دنبال میکند. به همان شکلی که مطرح شد، هدف از معامله است که تایم فریم مناسب را تعیین میکند.
1) شناخت شخصیت و مهارتها
شما بهعنوان تریدر، روحیه و نوع شخصیت خود را بهتر از هرکسی میدانید. سبک معاملاتی شما و درک شما از سهام برای اینکه چه بازه زمانی قصد دارید آن را نگهدارید و هدف شما از خرید، صرفاً نوسان گرفتن و کسب سود در کوتاهمدت است یا میخواهید تا یک سال یا بیشتر سهام خود را نگهداری کنید و به فکر سود در بلندمدت هستید.
سرعت، دقت، صبر و دیگر رفتارهای شخصیتی، همگی برای انتخاب مناسب دخیل هستند. با ارزیابیکردن فاکتورهای مختلف است که میتوانید به تایم فریم مناسب خود دست پیدا کنید.
2) تایم فریمها و جنبه روانی آنها
هر معاملهای قطعاً با جنبه روانی همراه است. روان و احساسات شما همواره درگیر است که آیا توانستهاید معامله موفق با قیمت مناسب، انجام داده باشید یا نه. استرس، عدم تمرکز و رفتارهای هیجانی و یا عجله در ترید، از جنبههای روانی در انجام معامله است که باید نسبت به آنها کنترل و آگاهی لازم داشت.
اگر فردی صبور هستید و چندان عجلهای برای معامله ندارید یا از هیجانات لحظهای به دور هستید، بهتر است از تایم فریم طولانیمدت برای خود انتخاب کنید. برای عمیقتر شدن در این موضوع پیشنهاد میکنیم راجع به روانشناسی بازار مطالعات بیشتری داشته باشید.
3) تکنیکال و پرایس اکشن
تحلیل تکنیکال دارای ابزارهای قدرتمندی در تحلیل نمودار قیمتی سهام میباشد. با استفاده از این ابزارها و الگوهای پرایس اکشن ، میتوان در تحلیل خود، تایم فریم مناسب را پیدا کرد. رسیدن به استراتژی معاملاتی و بررسی دقیق الگوها در تحلیل تکنیکال، از عوامل مهم در تعیین تایم فریم مناسب برای شما میباشد. چرا که میتوانید با داشتن استراتژی، نقاط ورود و خروج معامله را برای خود تعیین و نسبت به آن تایم فریم مناسب را انتخاب کنید.
جمعبندی
تایم فریمها و یا همان دورههای زمانی، از مفاهیم مهم و اثرگذار در معاملهگری میباشد. انتخاب بهترین تایم فریم برای تریدرها همواره دغدغه مهمی محسوب میشود. چراکه با استفاده از تایم فریم مناسب میتوان معامله موفق و منطقی داشت. انتخاب بهترین تایم فریم به عوامل و شرایط خاصی وابسته است که در این مقاله سعی کردیم به بررسی این عوامل و ویژگیهای آن بپردازیم و رابطه انتخاب تایم فریم بر اساس بازارهای مالی و ویژگی رفتاری تریدر را مطرح کردیم.
در پایان ذکر این نکته مهم به نظر میرسد که کسب تجربه در معامله و نیز افزایش میزان آگاهی از بازار، در انتخاب تایم فریم مناسب، نقش انکارناپذیری دارد که باید موردتوجه قرار داده شود. از این رو کارگزاری اقتصاد بیدار، خدمات آموزشی و تحلیلی خود را در قالب مقالات و شیوههای آموزشی توسط مشاورین و متخصصین حوزه سرمایهگذاری، ارائه میدهد که برای ارتباطات بیشتر کافی است با کارگزاری در تماس باشید.
منظور از حد ضرر یا stop loss چیست؟
بطور کلی می توان گفت حد ضرر یا استاپ لاس Stop loss یعنی بازه ای از قیمت که شما انتخاب می کنید تا معاملات ضررده بسته شوند تا از ضرر بیشتر جلوگیری کنید.البته گاهی اوقات دستور استاپ لاس می تواند در سود نیز عمل کند یا حتی در نقطه صفر به صفر.چرخش قیمت در بازارهای معاملاتی
اما بطور کلی باید اذعان کرد که حد ضرر یا استاپ لاس در معاملات بسیار ضروری بوده و جز اصلی معاملات در بازارهای مالی می باشد. بطور کلی در تمام استراتژی های معاملاتی سوده در بازار های مالی شما باید مقدار ریسک و حد ضرر را به راحتی باید بتوانید محاسبه کنید. در غیر این صورت یک گام اصلی از سیستم معاملاتی ناقص خواهد ماند. در تمام مراحل معاملات مارجینی و غیر مارجینی شما صد در صد نیازمند به دانستن حداکثر ضرر احتمالی هستید و لازم هست که به صورت دستی یا اتوماتیک آنرا اعمال کنید.
با توجه به این که نوسان های بازار می تواند بسیار زیاد باشد و بستن بصورت دستی ممکن است مقدور نباشد پیشنهاد می کنیم که حتما در معاملات خود در دستورات تنظیم شده در کارگزار فارکس یا هر کارگزاری دیگر حتما حد ضرر یا استاپ لاس را قرار دهید تا خود کار اعمال شود.
در بروکرهای فارکس معمولا دستور ضرر در اولیت قیمت قابل دسترس در بازار اجرا می شود و همینطور برای سایر دستور ها مثل حد سود. و گاها ممکن است شما ببینید که دستور بستن معاملات شما با کمی اختلاف یا بشتر انجام شده باشد و این به معنی این است که قیمت لازم برای اجرای دستورات در بازار موجود نبوده است.اما فرموش نکنید بطور کلی اجرا دستورات معاملاتی در تمامی کارگزارن بازار فارکس و سایر بازارهای مالی امری نسبی است و بسته به شرایط می تواند متغییر باشد.
مواردی که برای گذاشتن و تنظیم استاپ لاس ( حد ضرر ) اصولی باید به آنها توجه کنیم:
مقدار پول مشخص در ریسک: تا زمانی که شما درصد پول درگیر شده به معامله را ندانید نمی توانید مقدار صحیح استاپ لاس را حساب کنید. شما باید بدانید در سیستم معاملاتی و مدیریت سرمایه شما چه مقدار ضرر برای هر معامله تعریف شده است، ۰٫۱ درصد ، ۱ درصد یا ۳ درصد یا بیشتر.
پیوت های قیمت: پیوت های قیمت یا Pivot Point ها قیمت هایی هستند که بیشترین پتانسیل چرخش قیمت در آنها وجود دارد و معمولا در گذشته قیمت ها روی این قیمت ها تغییر مسیر داده اند. این قیمت ها نقاط حمایت و مقاومت بازار support و resistance را می توانند تعیین کنند و تریدر ها به انها توجه خاصی دارند تا به کمک این قیمت ها حد ضرر خود را تعیین کنند.
سقف و کف روزانه: قیمت های بالا و پایین گذشته مانند یک خط کش ابعاد احتمالی بازار را نشان می دهند و می توان نقاط عرضه و تقاضا را به کمک آنها حدس زد. بدون دانستن این قیمت ها در استاپ لاس شما موفق نخواهید بود.
سقف و کف قیمت های هفتگی: قیمت های اوج بازار در هفته های گذشته و یا کف های قیمتی در هفته های قبل نقاط خوبی برای چرخش مجدد قیمت ها هستند و در تعیین استاپ لاس ( حد ضرر ) و تیک پروفیت ( حد سود ) بسیار تاثیر گذارند.
ترند های تایم های بالاتر: ترندهای قیمتی در بازه های زمانی بالاتر هم برای ورود به معاملات راهنمای خوبی هستند و هم برای تعیین حد ضرر احتمالی و خروج از بازار.
سطوح فیبوناچی: درصد ها و سطوح فیبوناچی قیمت های احتمالی برای حمایت و مقاومت هستند و برای انجام معاملات این قیمت ها را باید حتما از قبل بر روی چارت تحلیل تکنیکال خود علامت بزنید.
میانگین های قیمت: میانگین قیمت های گذشته و اختلاف قیمت جاری بازار از آنها ابزار و معیار خوبی برای پیش بینی ترند احتمالی است اما مسلما به تنهایی کافی نیست. اما دانستن میانگین روزها و ساعت های گذشته بازار برای انجام معاملات و تعیین استاپ لاس اصولی ( حد ضرر اصولی ) بسیار مهم خواهد بود.
نقاط پیوت Pivot در تحلیل تکنیکال چیست؟
ما سعی می کنیم در مقاله از مجموعه مباحث آموزش ارز دیجیتال به بررسی نقاط پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟ پرداخته و اطلاعاتی در مورد نقاط پیوت برای شما ارائه کنیم و به بررسی انواع نقاط چرخش قیمت بپردازیم و نحوه محاسبه نقاط Pivot در تحلیل تکنیکال رو برای شما یاد بدیم تا اطلاعاتی در این زمینه داشته باشین. ابزارهای تحلیل تکنیکال از طریق روش های مختلفی به معامله گران کمک می کنند تا روندها و الگوهای بازگشتی قیمت رو سطوح مقاومت و حمایت رو پیدا کنند و با استفاده از اون ها معامله های سودآوری انجام بدن. یکی از این ابزارهای پرکاربرد برای پیدا کردن الگوها و نقاط بازگشت قیمتی ارزهای دیجیتال یا سایر دارایی های مالی اندیکاتور نقاط پیوت یا Pivot Points هست.
شناسایی دقیق نقاط کف و سقف یا همون نواحی بازگشت قیمت، یکی از مهم ترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی هست. استفاده از برخی ابزارهای تحلیل تکنیکال در این زمینه بسیار موثر هست. یکی از پرکاربردترین این ابزارها که برای بررسی وضعیت قیمت در گذشته و حال مورد استفاده قرار می گیره، پیوت هست. به همین منظور ما سعی می کنیم در مقاله نقاط پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟ اطلاعاتی در مورد نقاط پیوت برای شما ارائه کنیم و به بررسی انواع نقاط چرخش قیمت بپردازیم و نحوه محاسبه نقاط Pivot در تحلیل تکنیکال رو برای شما یاد بدیم.
نقاط پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟
اگه در بازار ارزهای دیجیتال فعالیت داشته باشین، شاید اسم نقاط پیوت یا چرخش قیمت رو شنیدین و خواستین تا اطلاعاتی در مورد این نقاط به دست بیارین و شاید این سوال برای شما نیز پیش اومده باشه که نقاط پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟ ما می تونیم در پاسخ به این سوال بگیم که نقاط پیوت نوعی اندیکاتور و یا نوعی محاسبان هست که برای تشخیص روند کلی بازار در تایم فریم های مختلف به کار گرفته میشه. نقاط پیوت بر اساس میانگینی از بالاترین و پایین ترین قیمت تموم شده روز قبل محاسبه میشه. همچنین در این اندیکاتور علاوه بر نقاط پیوت، خطوط حمایت و مقاومت نیز در انجام محاسبات نقطه پیوت موثر هستن.
جالب اینجاست که بدونین نقاط پیوت به نقاط قیمتی بسیار مهم گفته میشه که این نقاط همون میانگین بیشترین قیمت و کمترین قیمت و آخرین قیمت در یه روز پیشین معاملاتی هست. در بازه های زمانی مختلف مقل تایم فریم روزانه با استفاده از میزان آخرین پیوت در یه روز، روند قیمتی روز بعدی اون ارزیابی و پیش بینی میشه. بنابراین، اگه معاملات بالاتر از آخرین پیوت فعلی قرار بگیرن، روند صعودی هست و اگه معاملات و خرید و فروش ها چرخش قیمت در بازارهای معاملاتی پایین تر از آخرین پیوت فعلی قرار بگیرن، روند نزولی هست.
انواع نقاط چرخش قیمت کدامند؟
همونطور که گفتیم، نقاط پیوت به نقاط مهم قیمتی در نمودار ارز دیجیتال گفته میشه. به طور کلی میشه پیوت ها رو به عنوان نقاط تغییر قیمت معرفی کرد. این نقاط با غلبه نیروی عرضه بر تقاضا و یا برعکس به وجود میان. تریدرها با توجه به نقاط پیوت می تونن تحرکات بازار رو ارزیابی کنند. به همین منظور ما سعی می کنیم در این قسمت از مقاله نقاط پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟ به بررسی انواع نقاط چرخش قیمت بپردازیم.
• پیوت ماژور
یکی از انواع نقاط چرخش قیمت ارزهای دیجیتال که پیوت نامیده میشه، پیوت ماژور هست. این اصطلاح به کف و سقف های قیمتی که در ایجاد قدرتمند و در جهت مخالف نقش داشتن، گفته میشه. به عبارت دیگه در این نقاط ایجاد برگشت های بزرگ در قیمت، روند صعودی به نزولی و برعکس تبدیل میشه. پیوت های ماژور اکثرا در نزدیکی سطح حمایت یا مقاومت رخ میدن.
• پیوت مینور
یکی دیگه از انواع نقاط چرخش قیمت ارزهای دیجیتال یا پیوت در تحلیل تکنیکال، پیوت مینور هست که در ایجاد حرکات یا تغییرات کوچیک یا نوسانات کوتاه مدت نقش داره. از اونجایی که این نقطه چرخش قیمت از اعتبار کمتری برای تحلیلگران برخوردار هست، برای تعیین الگوهای نموداری کاربرد زیادی ندارن. ایجاد این پیوت ها از قانون خاصی تبعیت و پیروی نمی کنه.
• پیوت قیمتی
یکی دیگه از انواع نقاط چرخش قیمت ارزهای دیجیتال، پیوت قیمتی هست که با ایجاد روند قوی در خلاف جهت مسیر یا روند حرکت بازار در ارتباط هستن. از ویژگی های شاخص این پیوت، نقش موثر تحرکات قیمتی بازار معاملات و جزئیات اون در رخداد اون هست. یه پیوت قیمتی معتبر با مشخصه پرایس اکشنی به میزان سه کندل بازگشتی و پیشروی مجدد اون با همون شرایط ولی در جهت معکوس شناخته میشه.
• پیوت محاسباتی
یکی دیگه از انواع نقاط چرخش قیمت ارزهای دیجیتال، پیوت محاسباتی هست که در اون محاسبات بازه زمانی به عنوان یه فاکتور مهم مورد توجه قرار می گیره. در اصل با توجه به تایم فریم ها و داده های قیمتی مورد استفاده، اعتبار محاسبات انجام شده تا زمان مشخصی خواهد بود.
نحوه محاسبه نقاط Pivot در تحلیل تکنیکال چگونه است؟
نوبت این رسیده تا در این قسمت از مقاله نقاط پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟ نحوه محاسبه نقاط Pivot در تحلیل تکنیکال رو برای شما یاد بدیم. بهتره بدونین اندیکاتور پیوت رو میشه به نمودار اضافی کرد. این اندیکاتور این سطوح رو به طور خودکار محاسبه و نشون میده. ولی در اینجا ما به شما نحوه محاسبه دستی این نقاط رو آموزش می دیم تا بتونین این نقاط رو محاسبه کرده و در تحلیل های خودتون از اون ها استفاده کنین.
• برای محاسبه نقاط Pivot در تحلیل تکنیکال باید بعد از بسته شدن بازار و یا قبل از باز شدن روز بعد، بالا، پایین و بسته شدن رو پیدا کنین.
• بعد از پیدا کردن نقاط پیوت اون ها رو با هم جمع کنین و سپس تقسیم بر 3 کنین تا میانگین به دست بیاد.
• این عدد رو بر روی چارت با P علامت بذارین.
• بعد از علامت گذاری این قیمت، نقاط S2، R2، S1 رو محاسبه کنین. High و Low این محاسبات باید طبق روز قبل باشه.
جمع بندی و نتیجه:
ما سعی کردیم در مقاله نقاط پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟ اطلاعاتی در مورد نقاط پیوت برای شما ارائه کنیم و به بررسی انواع نقاط چرخش قیمت بپردازیم و نحوه محاسبه نقاط Pivot در تحلیل تکنیکال رو برای شما یاد بدیم تا اطلاعاتی در این زمینه داشته باشین. همونطور که گفتیم، که نقاط پیوت نوعی اندیکاتور و یا نوعی محاسبان هست که برای تشخیص روند کلی بازار در تایم فریم های مختلف به کار گرفته میشه. نقاط پیوت بر اساس میانگینی از بالاترین و پایین ترین قیمت تموم شده روز قبل محاسبه میشه.
پیوت چیست و چه اهمیتی در تحلیل تکنیکال دارد؟
همانطور که قبلاً در مقالات آموزش تحلیل تکنیکال صحبت کردیم. از مهمترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، تشخیص محدودهها یا نقاط بازگشت قیمتها میباشد. در واقع تمام بحث تکنیکال پیداکردن مسیر حرکت احتمالی قیمت و بعد محدودههای احتمالی چرخش قیمت است. با این حال تا به امروز هیچ روشی پیدا نشده که بتواند با دقت 100 درصد این نقاط چرخش رو بهطور کامل پیدا کند. در این مقاله از سایت پارسیان بورس میخواهیم به بررسی و معرفی پیوتهای قیمت بپردازیم. پیوت از جمله ابزارهای بسیار کاربردی تحلیل تکنیکال برای بررسی وضعیت گذشته و حال قیمت است. پیوتها به تعبیری همان نقاط چرخش قیمت در نمودارهای تحلیل تکنیکال هستند و تشخیص درست آنها از الزامات شروع تحلیل تکنیکال است.
در ادامه بررسی میکنیم که پیوت چیست و بهطورکلی مبحث پیوت را مورد بررسی قرار میدهیم. اما پیش از شروع، درصورتی که علاقه دارید علم خود را در حوزه تحلیل تکنیکال گسترش دهید، دوره آموزش صفر تا صد پرایس اکشن را به شما پیشنهاد میدهیم، در این دوره شما پرایس اکشن را به شیوه سم سایدن بهطورکامل آموزش خواهید دید.
از مزایای تشخیص درست پیوتها، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تشخیص و ترسیم درست خط روند
2. تعیین حد ضررهای درست و ایمن
3. تشخیص احساسات بازار و درگیر نشدن در آن
4. فرار از سردرگمی
پیوت چیست؟
تعریف پیوتها
پپوتها سطوح محوری و برگشت بازار هستند که بازار اگر صعودی بوده شروع به ریزش میکند یا اگر نزولی بوده شروع به رشد میکند. درواقع پیوتها همان محدوده چرخش قیمت یا نقطه شروع نوسانات قیمت است و به طور سنتی به پیوتهای مینور (پیوتهای فرعی یا کوچک) و پیوتهای اصلی (پیوتهای ماژور یا بزرگ) تقسیم میشوند.
پیوتهای مینور (پیوتهای فرعی)
پیوتهای مینور سطوحی هستند که برگشتهای قیمتی از این سطح، جزیی و محدود است. بهعبارت دیگر برگشتهای محسوسی در قیمت شاهد نیستیم. این سطوح در حقیقت مناطقی هستند که غالباً بازار در فكر نقد کردن معاملات خود میباشد و کمتر معاملهگران معكوس، وارد بازار میشوند. همانطور که مشخص است و در نمودار زیر میبینیم پیوتهای مینور نوسانات جزئی بازار چرخش قیمت در بازارهای معاملاتی است. برآیند پیوتهای فرعی بازار یک حرکت بزرگ را تشکیل میدهند.
پیوت مینور
یکی از دلایلی که معاملهگران معاملات خود را با سود کم میبندند، اسیر شدن در پپوتهای مینور یا فرعی میباشد، این پیوتها در کنار جوّ روانی منجر به این قضیه میشود که معاملهگران آماتور تصوّر کنند بازار در حال برگشت بزرگی است و معاملات خوب خود را اغلب با یکپنجم سود واقعی ببندند.
پیوتهای مینور در حقیقت سطوحی هستند که معاملهگران کوتاه مدتی شناسایی سود میکنند و به دلیل نقدکردن معاملات، قيمتها اندکی برمیگردند، امّا قیمت مجدد در جهت روند اصلی خود حرکت مینماید. بنابراین افرادی که معاملهگر میانمدتی هستند، نباید تحتتأثیر پیوتهای مینور قرار گرفته و پوزیشنهای خود را با سود اندک ببندند چرا که میتوانند سود بسیار بیشتری کسب نمایند.
مشکل بزرگی که بسیاری از معامله گران بازار، به خصوص تازهکارها، با آن روبرو هستند محدود کردن سود و باز کردن حد ضرر میباشد، بدینصورت که حدضرر خود را بر اساس ماژورها تعیین میکند و حد سودشان در مرحله اول ماژور است. امّا شرایط روحی و روانی و شرایط حاکم بر بازار منجر به این میشود که معامله گران در مینورها معاملات خود را ببندند و نسبت ریسک به بازده نامعقول باشد و در بلندمدت برآیند ضرر شود.
پیوتهای ماژور (پیوتهای اصلی)
پیوتهای ماژور یا پیوتهای اصلی، به زبان ساده، نقاطی را نشان میدهند که جهت روند در آنجا دچار چرخش جدی شده باشد. چرخش جدّی یعنی قیمت حداقل به اندازه یکسوم از مسیر رفت خود را مجدداً بازگشت نماید. سایر نقاطی که چنین تأثیر مهمی بر بازار نداشتهاند همگی پیوت مینور و کماهمیت بوده و نقش ریزموجهای فرعی را دارند. یک تحلیلگر مجرب به مرور زمان فرا میگیرد که حتّی بدون استفاده از روش و ابزار خاصی و صرفاً با اتکا به تجربه چشمی، نقاط اصلی بر روی یک چارت را به خوبی تشخیص داده و آنها را از پیوتهای فرعی و کماهمیت تفکیک نماید. امّا فعلاً نیاز به تعریف دقیقتر و مدرنتری برای پیوتهای ماژور داریم. بنابراین بهنظر میرسد که شناسایی درست پیوت ماژور یک اصل اساسی در بازار میباشد که فقدانش منجر به بروز اشتباهات پیدرپی در بازار میشود.
قلّهها و درهها در تشخیص پیوت
پیوت ماژور میتواند هر دو مفهوم قلّه و درّه را شامل بشود و بطور کلی نقطه بازگشت روند است. در یک پیوت ماژور شاهد تغییر جهت روند و بازگشت بخش بزرگی از مسیر قبلی هستیم که دلیل آن میتواند انتشار یک خبر، وقوع یک رخداد سیاسی یا اقتصادی، یا برخورد قیمت با یک سطح حمایت و مقاومت باشد.
به تمام قلّهها و درههای اصلی برروی نمودار، که بازار در آنجا دچار تغییر جهت جدی شده باشد، اصطلاحاً پیوت ماژور میگوییم. در پیوت ماژور، قیمت باید بخش بزرگی از مسیر قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.
قله ها و دره ها در تشخیص پیوت
به عنوان نمونهای دیگر در تصویر فوق که مربوط به قیمت جهانی طلا یا همان انس طلای جهانی میباشد، ماژورهای اصلی در شکل با مربعهای آبی نشان دادهشدهاست. امّا در این شکل، یکسری از سطوح به عنوان سطوحی که مشکوک هستیم، مورد توجه است. مثلاً در همین شکل برخی سطوح با دایرههای قرمز نشان داده شده که واقعاً نمیدانیم این سطوح ماژور هستند یا باید مینور در نظر بگیریم؟ چگونه باید در مواجهه با این سطوح رفتار کنیم؟ زمانیکه با استفاده از ماژورها روند را تعریف میکنیم، چگونه در تعیین ماژورها خطا ایجاد نشود و در تغییر روندها به مشکل برنخوریم؟
برای شناسایی ماژورها بهترین ابزار چشم انسان است، بدینصورت که چشم به راحتی قادر است بیش از 70% ماژورها را تشخیص دهد؛ امّا در 30% باقیمانده یک سری تکنیکهایی وجود دارد که با استفاده از آن میتوان به راحتی ماژورهای مشکوک را شناسایی نمود.
روشهای تشخیص پیوتهای اصلی
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح قیمتی
دو روش تشخیص برای شناسایی ماژورهای مشکوک وجود دارد که هر یک را با مثال توضیح میدهیم.
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح قیمتی
همانطور که در مبحث ماژورها دیدیم، بعد از هر ماژور کف، یک ماژور سقف باید شکل بگیرد و بعد از هر ماژور سقف، یک ماژور کف شکل میگیرد. بنابراین اگر دو ماژور در اختیار داشته باشیم، برای تعیین ماژور سوم از دو ابزار استفاده میکنیم، بدینصورت که همزمان در مکدی استاندارد تغییر فاز داشته باشیم و قیمت بیش از 38/2% اصلاح کرده باشد.
تغییر فاز مکدی چیست؟
زمانیکه اندازه مکدی از سطح مثبت به منفی برود یا بالعکس، میگوییم مکدی تغییر فاز داده است. از نقطه نظر علمی، وقتی مکدی از صفر گذر میکند و از فاز منفی به فاز مثبت میآید، عمدتاً بیانگر این قضیه است که خریداران تازهنفس وارد بازار شده اند و حجم مالی بسیار خوبی در جهت خرید وارد بازار شده است. همچنین زمانیکه مکدی از مثبت به منفی میآید، بیانگر فروشندگان تازهنفس در بازار میباشد.
بهعنوان مثال در شکل زیر وقتی قیمت از B تا C ریزش میکند، معادل 38/2% اصلاح انجام گرفته و مکدی نیز از فاز مثبت به فاز منفی رفته است. پس B چون هر دو پارامتر تغییر فاز مکدی و اصلاح بیش از 38/2% را دارا میباشد، پیوت ماژور سقف تلقی میشود و از C نیز قیمت برگشت خوبی میکند و این سطح نیز پیوت ماژور کف تلقی میشود.
اگر قیمت تا 38/2% اصلاح نمیکرد و یا مکدی تغییر فاز نمیداد، هیچ یک از نقاط مشخص شده ماژور نبودند. بنابراین ترکیب هر دو ابزار مورد بحث، یعنی اصلاحی بیش از 38/2% و تغییر فاز در مکدی نشانگر ماژور بودن سطوح، در مناطقی هستند که مشکوک به ماژور بودن است.
از نظر فلسفی، منطق ترکیب این دو ابزار این است که در یک سقف، فشار فروش مناسبی وارد بازار شود. تغییر فاز در مکدی بیانگر ورود معاملهگران معکوس یا همان فروشندهها به بازار میباشد. چون پیش از آن، بیشتر خریدارها در بازار بودند.
تغییر فاز مکدی
بهعنوان مثال در شکل زیر روی سطوحی که با کادر آبی نشان دادیم، از نظر چشمی برگشت قیمت داریم؛ امّا با نگاه به اندیکاتور مکدی میبینیم که تغییر فاز نداشتیم. همچنین چون قیمت به تراز 38.2 فیبوناچی نیز نرسیدهاست، پس پیوتها مینور هستند.
اندیکاتور مکدی
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح زمانی
اگر از نظر زمانی تعداد کندلهای برگشتی بیش از 38.2% تعداد کندلهای حرکت قبلی باشد و در این اصلاح زمانی مکدی تغییر فاز دهد، میگوییم پیوت ماژور تشکیل شده است.
بهعنوان مثال در تصویر زیر میبینیم اگرچه اندیکاتور مکدی تغییر فاز داده ولی اصلاح قیمت از نقطه B تا C به لول 38.2% فیبوناچی نرسیده، امّا از نظر زمانی حدود 62% حرکت AB در BC اصلاح انجام شده است. چون در صعود، 52 کندل داشتیم و در حرکت BC تعداد کندلهای اصلاحی 35 کندل و معادل حدود 68% حرکت قبل بوده و مکدی نیز تغییر فاز داده، بنابراین هر دو سطح B و C پیوت ماژور تلقی میشوند. امّا چنانچه C کمتر اصلاح زمانی داشت و یا مکدی تغییر فاز نمیداد، هیچکدام از دو سطح B و C ماژور حساب نمیشدند.
ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح زمانی
نتیجه گیری از پیوتها
برای تشخص پیوتهای اصلی از فرعی 3 شرط داریم که اگر 2 شرط را همزمان دارا بود، آن نقطه پیوت اصلی خواهد بود؛ این 3 شرط عبارتند از:
- در یک پیوت ماژور، قیمت باید حداقل %38 از مسير قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.
- به لحاظ زمانی نیز مسیر بازگشت باید حداقل به اندازه %38 از مدت زمان موج رفت، طول بکشد.
- بین هر دو پیوت ماژور متوالی، علامت جبری مکدی باید حداقل یکبار تغییر فاز بدهد.
شناسایی درست مفهوم مینور و ماژور چند حسن اساسی دارد که عبارتند از:
دوره 0 تا 40 تحلیل تکنیکال
به طور کلی می توان گفت تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار و اطلاعات مرتبط مانند قیمت و حجم، و همچنین تکنیکها و ابزارهای مختلف به ارزیابی وضعیت کلی بازار و سهام مختلف میپردازد.
تحلیل تکنیکال در واقع یک استراتژی معاملاتی برای ارزیابی سرمایهگذاریها و تعیین فرصتهای معامله با تجزیه و تحلیل روندهای آماری است که از فعالیتهای معاملاتی مانند تحرکات قیمتی و حجم معاملات استفاده میکند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال میتواند بر روی هر نوع سهام ، ارز ، کالا و …که دارای سوابق تاریخی معاملاتی است در تمام بازار های مالی مورد استفاده قرار گیرد. این موارد میتوانند شامل اوراق سهم، آتی، کالا، ، و سایر اوراق بهادار باشند. اما این ابزار بیشتر برای تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس استفاده میشود..
تجزیه و تحلیل تکنیکال یک استراتژی معاملاتی است که سرمایهگذاریها را ارزیابی و فرصتهای معاملاتی را با روندهای قیمتی و الگوهای دیده شده بر روی نمودارها مشخص میکند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال بیان میکند که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمتی یک دارایی میتواند نشانههای ارزشمندی از تحرکات آتی قیمت سهم باشد.
طی سالیان متمادی از زمان پیدایش تحلیل تکنیکال تا امروزه هزاران الگو و تکنیک مورد استفاده در تحلیل تکنیکال گسترش یافته است. تحلیلگران تکنیکال بسیاری از این الگوها و تکنیکها را باهم ترکیب میکنند تا به استراتژی بهینه معاملاتی خود دست یابند و با استفاده از استرانژی خود به خرید و فروش سهام بپردازند.
توضیحات و سرفصل های دوره مقدماتی تحلیل تکنکیال در ایران تکنیکال:
- ارایه کاربردی ترین متد های تحلیل تکنیکال مقدماتی
- پشتیبانی دلسوزانه ، مستمر و بدون انقضا دانشجویان
- تدریس استاندارد با زبان ساده و شفاف
- ارایه آموزش ها در نمودار های زنده دارایی های مرجع
- آموزش مبانی و مفاهیم بازار فارکس بصورت هدیه در این دوره
- آموزش ساخت حساب دمو در بازار جهانی فارکس
- آموزش نرم افزار متاتریدر
- آموزش کامل الگو های کندل استیک یا شمعی ژاپنی
- روند شناسی در قیمت
- پیوت شناسی در قیمت
- استراتژی معامله با خط روند
- حمایت و مقاومت
- واگرایی ها
- فیبوناچی با درصد های ویلیام دلبرت گن
- کارکرد های فیبو ناچی
- الگو های ادامه دهنده کلاسیک
- الگو های هارمونیک1
- الگو های هارمونیک2
خروجی این دوره در انتها برای دانشجویان چه خواهد بود ؟
1-با فرا گیری دانش فنی تحلیل تکنکیال مقدماتی ،دانشجویان در انتهای دوره به درک مشخصی از تحلیل تکنکیال و رفتار شناسی حرکت های قیمت و نمودار خواهند رسید که با این مبانی آموزشی میتوان سطوح مهم رشد ، ریزش، ادامه روند ، اتمام روند و محل های چرخش قیمت را شناسایی کنند و با بکارگیری استراتژی های ترکیبی به خروجی تحلیل بازار مبنی بر پیش بینی آینده قیمت و انجام معاملات در کلیه بازار های مالی دست یابند.
2-با فرا گیری دانش فنی تحلیل تکنکیال پیشرفته ،دانشجویان در انتهای دوره قادر خواهند بود براحتی کلیه الگو های هندسی را در قیمت شناسایی کنند و با استراتژی مشخص به تحلیل ها و پیش بینی هایی مبنی ادامه دهنده بودن یا برگشتی بودن قیمت در قالب های الگویی دست یابند . این روش های تحلیل به معامله گر نقاط ورود ، حد سود و حد ضرر معامله و تحلیل را خروجی میدهد که قابلیت و کاربری استفاده در معاملات کلیه بازار های مالی را داراست .
دیدگاه شما