باورها و نگرشها به یکباره در افراد ایجاد نمیشوند اما میتوان به گونهای پیش رفت که باورهای فقرساز از ذهن مردم جامعه دور و به جای آن، باورهای ثروتساز و رفاهطلب جایگزین شود
بورس غیرقابل تحمل!
گرچه اقتصاد ما پر از دلالانی است که حتی به نان شب مردم رحم نمی کنند اما ایران راهی ندارد جز پذیرش موقعیت بورس.
عصر ایران؛ علیرضا باغانی - «بورس کالای ما رانت توزیع میکند» ، «آتی سکه به بازار نقدی جهت میدهد» ، «فولادیها در مدیریت بورس کالا نفوذ دارند» ؛ «نظارت بورس بر بازار کالا کافی نیست» ، «مصرف کننده در بورس کالا به محصول نمیرسد».
تعجب نکنید این جملههایی است که در ایران ما و از زبان برخی مسؤولین همسو با ذینفعان یا دلالانی که در لباس اتحادیه ، سندیکا یا تولیدکننده و مصرفکننده ظاهر شدهاند، عنوان شده است.
بورس که همیشه به دلیل الزام عرضه کننده و مصرف کننده به شفافیت مورد تاخت و تاز دلالان بوده ، این روزها بیش از گذشته با حمله آن ها مواجه شده است.
این روزها رسته دلالان و برخی تولید کنندگان همسو با آنان رسما میگویند بورس کالا نباشد بهتر است بدون این که به این سوال مهم پاسخ بدهند در نبود مسیر نسبتا شفافی به نام بورس کالا برای کشف قیمت و عرضه محصول چه پیشنهادات مشخصی دارند؟!
هم سازو کار معاملاتی بورس ایراد دارد و هم ذات آن!
بورس کالا را میتوان مهمترین فاز از خودنمایی نظام عرضه و تقاضا و آزادی عمل معاملاتی در بازارهای کالایی به شمار آورد ولی همین ساز و کار مدتی است که با هجمههای بسیاری روبه رو شده است.
این هجمهها را میتوان از دو بعد مختلف مورد ارزیابی قرار داد یکی تهدید ساز و کار آزاد معاملاتی در بورس کالا و دیگری هجمه به ذات این بازار.
این شرایط نگران کننده است زیرا جایگزین ساز و کار بورس کالا در نظام اقتصاد بازار آزاد وجود نداشته و حتی شفافیت آمارهای بورس کالا نیز در بازار داخلی به هیچ عنوان وجود نداشته و قابل رهگیری نیست.
این شرایط بورس کالا و سایر بازارهای مالی مشابه را به یک رکن اساسی در نظام بازار آزاد بدل ساخته که قابل حذف نیست. البته هجمه به ساختار بورس کالا نیز در چند لایه مختلف قابل رهگیری است یعنی در یک فاز بازار آتی مورد تاخت و تاز قرار گرفته و این بازار را به عنوان متهم رشد قیمتها در بازار سکه مورد هجوم قرار میدهند.
در فاز بعدی به معاملات محصولات پتروشیمی در بورس کالا تاخته می شود و اختلاف قیمتها بین بورس و بازار را دستمایه هجمه به این بازار قرار داده و در فاز سفتهبازی در بورس را بشناسیم بعدی آزادی عمل معاملات در بورس کالا مورد تهدید قرار میگیرد.
اما این بار شاهد تجمیع هجمهها به بورس کالا هستیم گویی وجود این بازار برای برخی قابل تحمل نیست و تلاش دارند که بگویند این بازار دیگر کارایی چندانی ندارد.
یکی از لایههای جدید این هجمهها تلاش برای مدیریت بخشنامهای این بازار است یعنی تمامی آزادیعملهای بورس کالا در بخشنامههایی مورد تهدید قرار میگیرد. به عنوان نمونه مدتهاست که خریداران در بورس کالا پالایش شدهاند و حتی قیمتهای پایه نیز به صورت دستوری به بورس کالا اعلام شده و یا بورس را مکلف به تبعیت از بخشنامههایی میکنند که دیگر ذات نظام عرضه و تقاضا کارایی واقعی خود را نداشته باشد.
این شرایط نگران کننده است زیرا تهدید بازارهای رسمی گویی تهدید ذات اقتصاد مدرن است و بازارهای رسمی که نمود واقعی اقتصاد بازار آزاد به شمار میرود مورد هجمه قرار میگیرند. تجربیات جهانی از عدم به رسمیت شناختن مکانیزم بازار بسیار خطرناک است و حتی میتواند به شکست نظام بازار و شکست هر اقتصادی منتهی شود.
در سالهای گذشته در بسیاری از کشورها این مکانیزم تجربه شده و همیشه بیشتر از فرصت ، به تهدید بدل گشته است.
نمونه حال حاضر آن را میتوان اقتصاد ونزوئلا به شمار آورد که یکی از دلایل تبدیل شدن این کشور به یک اقتصاد نگرانکننده همان عدم به رسمیت شناختن نظام اقتصادی مدرن در جهان است. اگر در نظام طبیعی اقتصاد حتی با رویکرد مشفقانه ورود کنیم نتیجه عکس میدهد و تفاوتی بین ابعاد و قدرتمندی اقتصادی نیز وجود ندارد.
تجربه بحران سال 2008 در آمریکا همین نکته را به ما میآموزد یعنی اگر در اقتصاد آمریکا هم مداخله بیش از حد صورت بگیرد سقوط آزاد بدیهی خواهد بود. رخداد سال 2008 از بازار املاک آمریکا آغاز شده ولی در نهایت با سقوط بازار سهام این کشور ، تمامی دنیا را در بر گرفت.
با نظام بازار آزاد خداحافظی کنید!
در شرایط سخت اقتصادی مداخله در نظام بازار و مکانیزمهای اقتصادی بیش از شرایط طبیعی توجیهپذیر است و در همین شرایط نیز اشتباهات بزرگ به نام خیرخواهی صورت میپذیرد. در معاملات مدرن در بازارهای امروز نیز همین امر صادق است که میتوان مصداق آن را در بورس کالای ایران مشاهده کرد. هماینک دستکاری در مکانیزم بازار نه تنها جدیتر شده بلکه این سفتهبازی در بورس را بشناسیم بار ذات بورس کالا را هم هدف قرار داده است.
این در حالی است که تجربیات سالهای 93 و 94 و تلاش برای خروج محصولات پتروشیمی از بورس کالا نشان داد که جامعه پذیرش بازگشت به گذشته را ندارد و حاضر نیست که از حداقلهای نظام بازار آزاد در کشورمان عقبنشینی کند. هماکنون نیز شرایط به همین منوال است ولی مکانیزمهای بورس کالا با چهرهای جدید مورد هجمه قرار گرفته است گویی قرار نیست ذات اقتصاد بازار آزاد را به رسمیت بشناسیم.
به صورت نمونه میتوان گفت که صدور بخشنامههای مکرر از سمت وزارت صمت خود به معنی تضعیف ساختارهای معاملاتی در بورس کالاست. حال در شرایطی که خریدار به صورت دستوری تعیین شده ، قیمتهای پایه نیز دستوری ابلاغ شده و حتی حد مجاز رشد قیمتها نیز دستوری تعیین میشود دیگر چارچوب بورس کالا جوابگوی واقعیتهای مورد نیاز در نظام بازار آزاد نیست.
یکی از سادهترین خروجیهای این رویکرد اختلاف قیمتی جدی بین بورس و بازار است یعنی نرخهای موجود در بازار آزاد به شدت بالاتر از قیمتهای معاملاتی در بورس کالا بوده که حتی میتوان این اختلاف نرخ را با چشم غیرمسلح در تفاوت قیمتهای کشف شده در بورس کالا با نرخهای مورد معامله در بازار آزاد مشاهده کرد.
این واقعیت تنها به کام رانتخوارانی است که از پتانسیلهای خاص ولی رسمی بهره میبرند و به کمک واسطهگری به سودهایی فوق نجومی دست پیدا میکنند. حال در وضعیتی که بورس کالا را به مثابه جنگجویی بدون ساز و برگ محدود کردهاند به ذات حضور بورس کالا در معاملات هجمه میکنند تا منافع خود را حتی برای آینده نیز تثبیت کنند.
به جرأت باید گفت که در شرایط سخت فعلی نیز عدم تبعیت از مکانیزم بازار آزاد خطایی راهبردی است و تنها به افزایش هزینه زندگی فرد فرد ایرانیان منتهی شده و از گردونه رشد قیمتها نیز تولیدکننده هم منتفع نمی شود. این نگرانی جدی است و اصلاح این شرایط باز هم تنها از عهده بورس کالا بر میآید اگر به آن اعتماد کنیم.
دلالانی که لباس تولید کننده پوشیده اند!
شاید در نگاه اول مدیریت بخشنامهای قیمتها برای مصرفکنندگان جذاب باشد ولی هیچ دلیل قطعی وجود ندارد که به رغم کاهش نرخ در بورس کالا، خریدار نهایی بتواند در رقابت با بسیاری از واسطههایی که لباس تولیدکننده بر تن کردهاند موفق به تأمین مواد اولیه مورد نیاز خود شده و باز هم برای تأمین تمامی نیازهای خود به بازار آزاد و قیمتهایی نجومی مراجعه خواهد کرد.
از سوی دیگر نظام بخشنامهای تنها در بورس کالا جواب میدهد و هر معاملهای که از بورس به بازار داخلی مهاجرت کرده و یا مورد داد و ستد ثانویه قرار بگیرد ، دیگر تابع هیچ بخشنامه و مصوبهای نخواهد بود. به صورت دقیقتر تنها میتوان در بورس کالا به مدیریت بازار پرداخت و خارج از بورس هیچ ابزاری برای مدیریت واقعی قیمتها و رصد حجم تقاضای واقعی و تزریق عرضهها وجود ندارد.
این بازار چگونه مدیریت می شود؟
برای مدیریت این بازار کافیست که در گام اول ساز و کار رسمی معاملاتی در بورس کالا را به رسمیت بشناسیم و سپس از ابزارهای موجود در این بازار حداکثر بهرهوری را داشته باشیم. هر گونه انحصاری در شرایط فعلی مخل مدیریت واقعی بازار است و تنها بازار را برای برخی افراد خاص کانالیزه میکند.
در کنار آن باید قیمتهای کشف شده حتی در بازار آزاد را هم به عنوان یک سیگنال واقعی در نظر گرفت و البته این به معنی آن است که هر قیمتی که در بورس کالا کشف می شود قطعاً کمتر از بازار آزاد خواهد بود که خود یک موفقیت مقطعی به شمار میآید.
از سوی دیگر تلاش برای عدم خروج مواد اولیه از کشور با احتساب ارز سامانه بانک مرکزی موسوم به نیما که هنوز به ارز مبادلهای مشهور است تنها با اعلام عوارض صادراتی محدود خواهد شد و بخشنامهنویسی برای بورس کالا به منظور مدیریت صادرات نیز امری نشدنی است. در شرایطی که واقعیتهای معاملاتی تنها در بورس کالا شفاف است بهتر است در همین بازار به مدیریت قیمتها بپردازیم زیرا ایجاد هر بازاری موازی بورس کالا در معاملات غیررسمی و در هر کوی و برزنی خلاف هدف اصلی برای مدیریت بازار است
.
سختگیریها بر بازار آتی نتیجه مثبت نمیدهد
دیگر پتانسیل مهم بورس کالا بازار آتی است که گویی هجمهها به این بازار نیز تمامی ندارد. در ماههای اخیر بازار آتی بیش از سایر بازارها مورد نقد قرار گرفته و بعضاً حتی با فرض برخی از معاملات محدود در این بازار ، اتهام جهتدادن بازار آتی بر بازار نقدی مطرح شده است.
در ابتدا باز هم باید با صراحت عنوان کرد که بازار آتی فضایی برای داد و ستد انتظارات است و تا زمانی که انتظارات افزایشی و یا حتی کاهشی در یک بازار وجود داشته باشد نمیتوان این بازار را متوقف کرد. این شرایط معاملاتی در روزهای اخیر با سختگیریهای جدیدی همراه شده ولی نتیجه خاصی برای بازارهای نقدی حاصل نشده است.
ذات سختگیریها به بازار آتی را باید به عنوان یک تهدید به شمار آورد زیرا بخشی از سرمایههای در گردش را به سمت خود جذب کرده و تضعیف این بازار پتانسیل ورود این حجم از نقدینگی را به بازارهای مشابه همچون بازار نقدی در بر دارد.
البته حجم سرمایه در گردش در بازار آتی به نسبت معاملات کل کشور در بازار نقدی کمتر است ولی در صورتی که معاملهگر به جای استفاده از ابزارهای اهرمی در بازار آتی بخواهد تمامی سرمایه خود را در بازار نقدی به کار گیرد خود به معنی ورود یک جریان تقاضای جدید به بازار نقدی خواهد بود که قطعاً برای تصمیمسازان اقتصادی جذاب نیست.
از سوی دیگر در شرایطی که حباب قیمتی در بازار سکه وجود دارد و البته فراز و فرودهای خاص خود را هم تجربه میکند ، بازار آتی را میتوان به عنوان یک سوپاپ اطمینان برای رصد رخدادهای زیرپوستی در بازار سکه به شمار آورد. دادههایی که در بازار آتی به سهولت در دسترس است را نمیتوان در بازار نقدی آنهم در گستره تمام کشور مورد ارزیابی قرار داد.
جایگاه بازارهای آتی در دنیا چگونه است؟
نگاهی به جایگاه معاملات آتی در بازارهای مختلف به معنی ابزاری برای پوشش ریسک است اگرچه انتظارات را در کنار ارزش زمانی پول و همچنین ذهنیت بازار از دورنمای قیمتها را هم نشان میدهد. این شرایط باز هم ابزاری برای حمایت از بازار و مدیریت معاملات است و تضعیف آن چندان هم جذاب نیست.
از سوی دیگر باید پذیرفت که هنوز معاملات سفتهبازی به صورت جامع و کامل به بازارهای رسمی وارد نشده است یعنی میتوان بخش مهمی از داد و ستد سکه در بازار آزاد را به بازارهای رسمی در چارچوب معاملات آتی، صندوقهای سپرده کالایی و گواهی سپرده کالایی وارد کرد که کوچکترین خروجی آن عدم نیاز به تزریق گسترده سکه به صورت فیزیکی در بازار است و همچنین پتانسیل مدیریت بازار در این معاملات نیز وجود خواهد داشت. تجمیع موارد فوق به معنی آن است که حتی در شرایط دشوار کنونی نیز مسیر گذار از بحران باز هم بازارهای رسمی است اگرچه نیاز به توجه بیشتری دارد.
ذات نگهداری دارایی به صورت فیزیکی به خودی خود ریسکهای گستردهای در بر داشته و در صورتی که اهالی بازار به صورت واقعی ساز و کارهای رسمی را بپذیرند، میتوان از شرایط دشوار فعلی به سادگی عبور کرد. باید به صراحت عنوان داشت که تاکنون فرصتسوزیهای بسیاری در مسیر مدیریت بازار ایجاد شده و یکی از آنها کمتوجهی مردم به بازارهای رسمی است گویی جایگاه بازارهای رسمی هنوز برای مردم جا نیفتاده است.
دیگر از این هم سخت تر!؟
در کنار این موارد شاهد هستیم که حتی برای ورود به این بازار سختگیریها باز هم شدت گرفته و افرادی که مایل هستند در معاملات آتی مشارکت کنند باید مراحل بسیاری را پشت سر گذاشته و شاید مدتی منتظر بمانند. این مطلب هم توجیه چندانی ندارد زیرا معاملهگری که به بازار آتی قدم میگذارد خود ریسکهای آن را به وضوح شناخته و درصد سود و ضرر خود را مورد ارزیابی قرار میدهد.
این وضعیت کلی اگرچه در شرایط بحرانی تنها به عنوان سرعتگیرهای کم اثری ایفای نقش میکند ولی دائمی بودن آن تنها تهدیدی برای بازار به شمار رفته و نیاز به بازنگری آن در آینده مطرح است.
بورس میماند ؛ دلالان میروند!
نگارنده بر این باور است که جماعتی که هر به بورس کالا حمله میکنند ، لزوما به دنبال اصلاح ساز و کار معاملاتی آن نیستند سفتهبازی در بورس را بشناسیم وگرنه باید انتقاد خود را متوجه دولت و وزارتخانههای مربوطه میکردند که با توجه به شرایط تورمی کشور اجازه تغییر مکانیزم کشف قیمت را بدهند.
بورس یک بازار است، بازاری که دخالتی در قیمتگذاری ندارد و نفعی هم از افزایش یا کاهش قیمت ها نمیبرد. بورس یک مسیر نسبتا شفاف است که با ساختار فعلی اقتصاد ایران در حال حاضر جایگزینی ندارد.
طبیعی است که بورس نباید در شرایط فعلی طرفداران زیادی داشته باشد چون مسیر حرکت دلالان را ناهموار کرده است و متاسفانه اقتصاد ما پر از دلالانی است که حتی به نان شب مردم رحم نمیکنند. اما مطمئنم بورس از این شرایط سخت عبور میکند و ایران راهی ندارد جز پذیرش موقعیت بورس به عنوان تنها بازار کارا و موجود در دنیا برای قیمتگذاری و تعادلبخشی به اقتصاد و در نهایت این دلالان هستند که کنار زده میشوند!
حضور ۷۰ درصدی غیرمتخصصان در بورس فاجعه است| ضرورت ارتقای «آگاهی اقتصادی» برای فرار از فقر
یزد- برخی معتقد هستند ۷۰درصد مردم غیرمتخصص در بورس به طور مستقیم وارد بورس میشوند و این رویکرد ناشی از ناآگاهی این افراد درباره ذات بازار سرمایه است حال باید دانست که راه رهایی مردم ایران از فقر، آگاهی از بازارهای سرمایهگذاری است.
مریم بهرامی؛ بازار: جامعه آگاه مردمانی آگاه میطلبد و جامعه توسعهیافته نیز مردمانی با نگرش توسعهمحورانه میخواهد. باورها و نگرشها به یکباره در افراد ایجاد نمیشوند اما میتوان به گونهای پیش رفت که باورهای فقرساز از ذهن مردم جامعه دور و به جای آن، باورهای ثروتساز و رفاهطلب جایگزین شود.
برخی از کارشناسان معتقد هستند یکی از عواملی که نگرش افراد به دست و پا زنی در فقر را تغییر میدهد، اطلاعرسانی و آگاهسازی درباره انواع روشهای سرمایهگذاری و بازارهای سرمایه است. متأسفانه در جامعه ایران، بعضأ سیاستهای غلط، مردم را نسبت به داشتن درآمد غیرفعال بدبین کرده است.
درآمد غیرفعال به این معنی است که فرد به گونهای با پولهایی که از راه کسب و کار خود درآورده، کار کند که حتی در هنگام خواب نیز پولهایش برای او پول درآورند و به این طریق، او را از فردی که زیر خط فقر است به فردی آگاه، هشیار و ثروتساز تبدیل کند. این موضوع درباره بازارهای سرمایه به ویژه بورس هم صادق است.
باورها و نگرشها به یکباره در افراد ایجاد نمیشوند اما میتوان به گونهای پیش رفت که باورهای فقرساز از ذهن مردم جامعه دور و به جای آن، باورهای ثروتساز و رفاهطلب جایگزین شود
درست است که بورس در برهههایی از زمان جایگاه و اعتماد خود را در بین عموم مردم از دست داد، اما کارشناسان اقتصادی معتقدند افراد باید نگاهشان را از سیاستها برداشته و با اتکا به خود، در مورد بازارهایی چون صندوقهای طلا، بورس، درآمد ثابت و. آگاه شوند.
گفتگوی خبرنگار بازار با یاسین هدایتیفر، تحلیلگر اقتصادی و کارشناس بازار سرمایه درباره راهکارهای برون رفت از فقر و ارتقای آگاهی اقتصادی مردم را در ادامه می خوانید:
* چرا بر آگاهی جامعه تا این حد تاکید می شود؟
اگر افراد به یک سرمایهگذار خوب تبدیل شوند، هر بازار بدی هم میتواند برای آنها خوب باشد و بلعکس، اگر سرمایهگذار ضعیفی باشند، هر بازار خوبی، میتواند برای آنها کشنده باشد. پس، باید جامعه را آگاه کرد. تمرکز بر سیاستهای نادرست بازار بورس در سال ۹۹ که بعضأ باعث بیاعتمادی مردم عامه به این بازار شد مردم را با مشکلاتی روبرو کرد احتمالأ سیاستمداران اکنون به درک بهتری رسیده و متوجه شدهاند که بازار بورس سیاستهای خاصی دارد و نمیتوان آن را به طور دستوری بالا برد و باید گذاشت راه خود را پیش ببرد.
برخی از کارشناسان معتقد هستند یکی از عواملی که نگرش افراد به دست و پا زنی در فقر را تغییر میدهد، اطلاعرسانی و آگاهسازی درباره انواع روشهای سرمایهگذاری و بازارهای سرمایه است
بازار بورس بازاری قدیمی و دارای ۸۰ سال قدمت است و چیزی نیست که سطح اعتماد افراد جامعه به آن با یک یا چند سیاست اشتباه خدشهدار شود. اعتماد به این بازار بستگی به سطح سواد افراد جامعه دارد و باید افراد به سطحی رسیده که به شناخت این بازار برسند و بدانند که آیا باید وارد این بازار بشوند و یا خیر؛ اگر آری، کدام بخش از این بازار برای کدام گروه از اقشار مناسب است. اگر افراد به یک سرمایهگذار خوب تبدیل شوند، هر بازار بدی هم میتواند برای آنها خوب باشد و بلعکس، اگر سرمایهگذار ضعیفی باشند، هر بازار خوبی، میتواند برای آنها کشنده باشد. پس، باید جامعه را آگاه کرد.
* این موضوع درباره بورس هم رخ داد درست است؟
اتفاقأ این موضوع که مردم به بورس بدبین شوند نشانه عاقل شدن مردم است یعنی حتی اگر نزولی در بازار اتفاق بیفتد، جزو تجربیات و درسهایی است که افراد میگیرند. اکنون جامعه ما به سمتی حرکت میکند که مردم باید به بلوغ نسبی از نظر موضوعات مالی برسند. در کشور ما از گذشته، مردم از نظر دانش مالی ضعیف بودهاند و دلیل آن نیز مربوط به نظام یارانهای، نظام سوبسیدی، ارزانی، کارمندپروری و. بوده است که در آن شرایط، نیاز چندانی به افزایش سواد مالی بین مردم وجود نداشت.
اکنون در حال ورود به عصر جدیدی هستیم که نیاز است مردم بتوانند اصول کارآفرینی را یاد بگیرند و در بازارهای مختلف صاحب تجربه شوند؛ اکنون مردم ایران به خوبی یاد گرفتهاند که سرمایههای خود را بنا به شرایط در هر کدام از بازارها اعم از کسب و کار، بورس، بانک، خرید ملک و. وارد کنند.
* منظورتان این است که جامعه به بازار بورس بیاعتماد نشده است؟
باید ببینیم که مردم به چه چیزی از بورس بیاعتماد شدند؛ آیا مردم فکر میکنند بازار بورس یک دروغ است و یا منظور این است که این بازار کلاهبرداری یا کاغذبازی و. است و یا منظور مطابق با تعریف بازار سرمایه، به این معناست که سهامدار با ورود به بازار بورس بخشی از سهام یک شرکت را میخرد و سپس از سود آن سهم میبرد. به نظر من، کمبود سواد افراد جامعه در این مورد نقش دارد.
بسیاری از افراد با ورود به بورس فقط به سود در بازار فکر میکنند؛ در حالی که بورس محلی برای سرمایه گذاری و سهامداری در یک شرکت و در مرحله بعد، کسب سود از افزایش قیمت سهام یک شرکت است. برای مثال، شما مثلأ ۱۰۰ میلیون پول در شرکتی اعم از شرکت مس ایران یا شرکت فولاد که سود ساختهاند، سرمایهگذاری کردهاید. شما در سال اول یک چهارم پولی که گذاشتهاید را سود میکنید.
در ایران چیزی شبیه بانک اتفاق میافتد که میبایست فرد سهامدار این آگاهی را داشته باشد که دلیل کسب این میزان سود به چه دلیل بوده و انتظارات خود را معقول سازد. در اکثر نقاط دنیا ۹۰ درصد سهامدران بورس در صندوقها سرمایه گذاری میکنند درحالیکه در ایران تنها ۳۰ درصد به سمت صندوقها میروند که همین عامل شکست مردم غیرمتخصص در بازار بورس می شود.
* بازگشت اعتماد سهامداران غیرمتخصص در بورس به این بازار را در کوتاهمدت چطور ارزیابی میکنید؟
این اتفاق در سالهای ۹۲، ۹۷، ۹۸ هم افتاد و شاهد بودیم که نگاه مردم مجدد به سمت بازار بورس رفت. قطعأ فرد کمتجربه ریسک بالایی میکند و پس از کسب تجربه، مدیریت ریسک بیشتری خواهد داشت. بازار تجربه این تعداد سهامدار را نداشت که دلیل آن نیز بحث سهام عدالت بود؛ بنابراین در کوتاه مدت هم امکانش هست که مردم مجدد به سمت بازار بورس بروند. نمونه آن هم بازگشت ۱۰ درصدی پولهای خارج شده به بازار بورس، در اولین نشانههای بازگشت شاخص از ابتدای آذر ۹۹ بود. شاید عدهای دیگر وارد بازار بورس نشوند.
بورس محلی برای سرمایه گذاری و سهامداری در یک شرکت و در مرحله بعد، کسب سود از افزایش قیمت سهام یک شرکت است
بدبینی عمیق نگاهها به بازار سرمایه با یک بار ریزش بورس اتفاق نمیافتد و این ریزش باید چندین بار اتفاق بیفتد تا آن نگرانی عمیق مشاهده شود. چنین اتفاقاتی چند مدت یکبار میافتد و این، جزو ذات بازار است. اتفاقی که اینبار افتاد فقط مربوط به تعداد سهامداران بود سفتهبازی در بورس را بشناسیم که به طور چشمگیری افزایش یافت؛ وگرنه نگاه ها دوباره به سمت بازار بورس خواهد آمد منتها مردم دیرتر و عاقلانهتر اقدام خواهند کرد.
* شما چه مدل سرمایهگذاریهایی را خوب نمیدانید؟
برای سرمایهگذارانی که فاقد اطلاعات تخصصی و مالی هستند و ریسک پذیری پایینی دارد، بهترین گزینه پیشنهادی، بانک است. بورس هم به همین شکل است. در برههای از زمان، یک بازار بهترین جا برای سرمایهگذاری است و بلعکس، در شرایط دیگری، همان بازار بدترین جا برای سرمایه گذاری محسوب میشود.
برای سرمایهگذارانی که ریسکپذیری بالایی دارند و کار کردن با پول را بلد هستند بانک جای بدی است. پس بانک و بورس، هر کدام در یک شرایط زمانی بهترین و در زمان دیگری، بدترین بازار برای سرمایهگذاری محسوب میشوند. پس، در بلندمدت همه بازارهای مالی به جز بانک کمریسک هستند و در کوتاهمدت نیز در مورد همه انواع بازارها چه مسکن، خودرو، بورس، طلا و. ریسک بالاتر از بانک است.
این مهم در مورد دیگر بازارهای سرمایهگذاری هم صادق است. برای مثال، بازار مسکن در زمانی که فرد سرمایهگذار نیاز به نقدینگی سریع دارد، مناسب نیست و زمانی که نیاز به نقدینگی ندارد، همین مسکن میتواند بهترین سرمایه باشد. موضوع جالبی که جا دارد در اینجا بیان کنم این است که در کشورهای پیشرفته افراد در بازار بورس سرمایهگذاری میکنند تا پس از مدتی بازنشسته شوند؛ به این معنی که با گرفتن سود سهام، به زندگی خود ادامه دهند تا در مقابل تورم نیز حفظ شوند.
برای سرمایهگذارانی که ریسکپذیری بالایی دارند و کار کردن با پول را بلد هستند بانک جای بدی است
اگر بورس و ابزارهایش را متناسب با وضعیت آنها در بلندمدت، کوتاهمدت و میان مدت بشناسیم، خواهیم دانست که چه زمانی بورس جایی خوب و چه زمانی جای بدی برای سرمایهگذاری است. برای سرمایهگذارانی که فاقد اطلاعات تخصصی و مالی هستند و ریسک پذیری پایینی دارد، بهترین گزینه پیشنهادی برای سرمایهگذاری، بانک است
* راهکار و پیشنهاد شما برای شناخت جامعه از بازار سرمایه چیست؟
در تمام دنیا مردم عوام در صندوق های بورسی سرمایهگذاری میکنند. در جامعه پیشرفتهای چون آمریکا که فرهنگ سرمایهگذاری وجود دارد ۱۰ درصد مردم خود به طور مستقیم وارد بازار میشوند و ۹۰ درصد به صندوقهای سرمایهگذاری روی میآورند و در زمانهای خاصی این عدد به ۲۰ الی ۲۵ درصد میرسد.
باید درباره صندوقهای طلا، بورس، درآمد ثابت و. به مردم اطلاعرسانی شود. در کشور ما مشاهده میشود ۷۰ درصد مردم به طور مستقیم وارد بازار بورس میشوند در صورتی که اگر ابزارها به یک فرد آموزش داده شود، کمک شایانی به افراد میشود و آنها با دنیای جدیدی از سرمایهگذاری آشنا میشوند.
* چقدر میتوان به رونق تولید از طریق بازار بورس خوشبین بود؟
رونق تولید ارتباطی به رونق بورس به آن معنی که افراد فکر میکنند، ندارد. اگر رونق تولید اتفاق بیفتد، قطعأ رونق بورس هم محقق میشود. شاید شما فکر کنید این گفته با آنچه افراد در رسانهها میشنوند متفاوت است و مستقیم پولهای بورس به صنعت وارد و موجب رونق در تولید میشود؛ البته من این موضوع را کتمان نمیکنم که با تزریق پول به بورس این امکان برای شرکتهایی که نیاز به افزایش سرمایه دارند فرآهم میشود تا بتوانند پول را از بازار جمع کرده و وارد صنعت کنند.
اما باید توجه داشت تا زمانی که شرکتی افزایش سرمایه و برنامه توسعهای نداشته باشد و بازارهایش باز نشوند، طبیعتأ هیچگونه برنامه فوقالعاده و ویژهای نمیتواند برای جذب پولهایی که وارد بورس میشود، داشته باشد.
این پولها به صورت مستقیم وارد شرکتها نمیشود زیرا شرکتها باید برنامه توسعهای داشته باشند و پس از آن، سهامی اضافه انتشار دهند تا بتوانند پولهایی که در بورس است را به سمت کسب و کار خود هدایت کنند. بهتر است بگویم، رونق تولید به عواملی به جز بورس ارتباط بیشتری دارد. در عین حال، باید در نظر گرفت زمانی که رونق تولید رخ دهد، بورس هم رونق مییابد.
رونق تولید ارتباطی به رونق بورس به آن معنی که افراد فکر میکنند، ندارد. اگر رونق تولید اتفاق بیفتد، قطعأ رونق بورس هم محقق میشود
بیشتر صحبتها بر سر موضوعات بنیادی و تولید نیست بلکه بر سر قیمت اسمی سهام و استفاده افراد از نوسانها است. پس همیشه میتوان به رونق تولید از طریق بازار بورس امیدوار بود. اصولأ رونق تولید به رونق بازار بورس بستگی ندارد بلکه به بسیاری چیزهای دیگر از جمله سیاستهای اقتصادی دولت، برداشته شدن تحریمها و دیگر مشکلات کارخانهها و شرکتها مربوط میشود.
* روند نزولی بازار بورس تأثیری در تولید واحدهای صنعتی که سهامشان دچار افت شده است، دارد؟
خیر؛ چندان تأثیری ندارد. کارخانهای که برنامههای خوبی دارد، همواره سهام آن در حال رشد است و میتواند از طریق بازار بورس جذب سرمایه داشته باشد، اما از جهتی دیگر، وقتی بازار بورس رونق داشته باشد، حجم شرکتهایی که میتواند به عنوان عرضه اولیه برای اولین بار وارد بورس شوند، بیشتر میشود.
ایرادی که گرفته میشود این است زمانی که بازار نزولی و ضعیف است، عرضه اولیه رخ ندهد تا بازار به طور مقطعی دچار کاهش یکسری سهمها نشود؛ این در حالی است که همواره عرضه اولیهها در ایران مورد استقبال قرار میگیرد. باید جایگاه بورس را برای سرمایهگذاران جا بیندازیم. افرادی که هوش مالی خود را افزایش ندهند باید بدانند که حذف میشوند و آنکس که میماند، حرفهایها هستند
* این تصور که پول وارد بورس شود و به تولید کمک کند، تصوری اشتباه است؟
هر زمانی که بازار بورس صعودی شود، سیاستمدارها هم پیدا میشوند تا سواری خود را بگیرند و این رشد را به خودشان نسبت دهند؛ پس خیلی به توجیه های سیاستمدارها نباید توجه کرد. در واقع، بازارها ماهیت و ذات مشخصی دارند. نقش بورس کاهش نمییابد. همانطور که ارزهای دیجیتال را نمیتوان کوبید. بنابراین پولهای هوشمند جای خود را بلدند.
اگر این تصور وجود دارد که مردم پول خود را در بورس از دست دادهاند، پس باید به این سؤال پاسخ داد که این پولها کجا رفتهاند؟ در پاسخ باید بگویم که پولها از بین نرفتهاند بلکه پول افراد بدون سواد مالی در جیب افرادی رفته است که باهوشتر بودهاند و دوباره این پولها در بازار به گردش در میآید. فقط صاحب آن پول متفاوت شده است؛ بنابراین نقش بازار بورس هیچگاه کمرنگ نمیشود.
ایرادی که گرفته میشود این است زمانی که بازار نزولی و ضعیف است، عرضه اولیه رخ ندهد تا بازار به طور مقطعی دچار کاهش یکسری سهمها نشود؛ این در حالی است که همواره عرضه اولیهها در ایران مورد استقبال قرار میگیرد
نقش بازار سرمایهگذاری با سرمایهگذار متفاوت است. این تصور که بازار بورس کاهشی شد و به اقتصاد کشور صدمه خورد را باید کنار گذاشت و دیدگاه واقع بینانه داشت. باید جایگاه بورس را برای سرمایهگذاران جا بیندازیم. افرادی که هوش مالی خود را افزایش ندهند باید بدانند که حذف میشوند و آنکس که میماند، حرفهایها هستند و این موضوع، هیچ ارتباطی به بازار تولید ندارد.
مهم این است که افراد با توجه به شناختشان، جایگاه هر بازاری را شناخته و بر اساس آن، پیش روند. مهم است که سرمایهگذاران در اندیشه باهوششدن خود و رسانهها نیز به فکر شناساندن ذات و ماهیت این بازار به سرمایهگذاران باشند و نگرانی نداشته باشند. برای توضیح این مورد، برای مثال، بسیاری از افراد سهام عدالت داشتند. دولت به واسطه کرونا قصد حمایت داشت؛ بنابراین از افراد خواست پول خود را وارد بورس کنند تا پول آنها وارد تولید شود و ارزش این پول افزایش یابد.
علاوه بر این، دولت خود نیز سهام بسیاری در بورس داشت که میخواست سریع قیمت آنها افزایش یابد که البته آن را نفروخت بلکه داستان بر سر این بود که پول وارد تولید شود تا نقدینگی به حساب دولت رود و نه اینکه مستقیم وارد شرکت ها شود؛ چراکه شرکتها باید طرح توسعهای و افزایش سرمایه دهند در حالی که با این پولها سهام خریداری کرده و به نوعی سفتهبازی شده است.
پیش بینی بورس سه شنبه 25 آذر؛ بورس چه می شود کانال 1.5 را پس می گیرد؟
پیش بینی بورس سه شنبه 25 آذر، بازار سرمایه چند روز است که در مسیر کاهش قرار دارد و احتمالا سه شنبه نیز بازار منفی شروع می شود.
روند معاملات بازار سرمایه امروز دوشنبه ۲۴ آذر ماه نوسانی بود و در ابتدا شاخص تا مرز ۳ میلیون واحد رشد کرد سپس از حجم تقاضا کاسته و عرضه پیشی گرفت و شاخص مقاومت ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار واحد خود را از دست داد. این میزان از کاهش شاخص بورس دلایل متعددی همچون سیاست اشتباه در مورد انتشار عرضه اولیه و سفته بازی و … می باشد. خبری که دیشب مبنی بر موافقت رهبری با تمدید بررسی FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر شد، در صورت تصویب می تواند در دراز مدت بر وضعیت گروه بانکی تاثیر مثبت بگذارد. در ادامه توجه شما را به نظر کارشناسان بازار سرمایه توجه می نمایم.
بورس سه شنبه 25 آذر چه خواهد شد؟
به گزارش تجارت نیوز، حسین شیبانی، کارشناس بازار سرمایه در رابطه با بورس سه شنبه گفت: احتمالا روند بازار سهام فردا متعادل است و شاید به دلیل عرضههای امروز بازار سهام فردا نزولی آغاز شود. همچنین این کارشناس در رابطه با سفتهبازی در بازار سهام گفت: زمانی که رشد بازار سهام سرعت میگیرد، سفتهبازی در بورس افزایش پیدا میکند و بسیاری از سهامداران به بازار سهام به دید کوتاهمدت نگاه میکنند و همین موضوع جلوی رشد بورس را میگیرد و اگر این رشد با هیجان همراه باشد وضعیت بورس مانند نیمه اول سال خواهد شد. برخی از کارشناسان دلیل ریزش بازار سهام امروز را کاهش قیمت دلار و عرضه زیاد حقوقیها در برخی نمادها دانستند.
سفتهبازی، دلیل افزایش نرخ دلار/کاهش بهای ارز در ماههای آتی
مدیر اداره صادرات بانک مرکزی درباره چشمانداز نرخ ارز در بازار، گفت:ثبات به بازار ارز باز میگردد و در ماههای آتی شاهد نرخهای پائینتر دلار خواهیم بود.
به گزارش خبرنگار مهر، صمد کریمی در یک برنامه تلویزیونی گفت: پیشبینی ما این است با توجه به اینکه تمام نیازهای واقعی ارز از طریق بانکها و صرافیهای مجاز تامین میشود و نیز با توجه به ورود ارز حاصل از صادرات غیرنفتی به بازار تا پایان سال، ثبات به بازار ارز باز میگردد و شاهد نرخهای کمتری در بازار خواهیم بود .
مدیر اداره صادرات بانک مرکزی افزود: عمده نوسانات نرخ ارز در حال حاضر، ناشی از سفته بازی و آربیتراژ(کسب سود از طریق ایجاد اختلاف قیمت در دو بازار متفاوت) نرخ دلار است و اینها مدیریت خواهد شد .
وی در پاسخ به این پرسش که تاکنون بر اساس برآورد بانک مرکزی، ارزش پول ملی به چه میزان کاهش یافته است، اظهار داشت: برای این کار باید نرخ پایانی دلار در سال ۹۵ با نرخ پایانی سال ۹۴ مقایسه و برآورد شود . اما بانک مرکزی اقدامات لازم را جهت ثبات نرخ ارز در بازار انجام خواهد داد و این اقدامات، محدود کردن نرخ در گام نخست است و دوم توجه به عرضه و تقاضا است که نرخ را تعیین میکند .
کریمی نرخ اعلامی در سامانه «سناریت» (سامانه نظارت ارز) را برآیند نرخی دانست که از سوی صرافیها در بازار اعلام میشود.
پرکاربردترین مشتقات مالی
مشتقات مالی: افراد پولهای خودشان را در بازارهای مالی سرمایهگذاری میکنند تا در نتیجه آن یک درآمد خوبی بدست بیاورند. ولی به دلیل تغییرپذیر بودن قیمتهای مربوط به اوراق بهادار همانند کالاها، ارز، داراییها و سایر موارد، سرمایهگذاری در این بازارها دارای ریسک است. در نتیجه این نوسانات، تمامی پیشبینیها به چالش کشیده میشوند. این شرایط منجر به افزایش احتمال کاهش ارزش سرمایهگذاریتان میشود. بنابراین اصلیترین نگرانی سرمایهگذار عبارت از ریسک مربوط به بازار مالی و میزان سودآور بودن تجارتهای صورتگرفته در این بازار است.
سرمایهگذاریهای متنوعی در دسترساند که میتوانند منجر به تأمین و امنیت یک سرمایهگذار در مقابل ریسکها و نوسانات بازارهای مالی شوند. این سرمایهگذاریها نه تنها منجر به محافظت از سرمایهگذاران میشود، بلکه همچنین درآمد آنها را هم تضمین میکند. مشتقات از جمله این نوع سرمایهگذاریها میباشد. در حقیقت شما در نتیجه مطلع شدن در مورد انواع بازارهای مشتقاتی که وجود دارند، شگفتزده خواهید شد. ما در این مقاله مفاهیم و انواع مختلف مشتقات مالی را به صورت دقیق توضیح میدهیم.
قبل از آنکه شروع به بحث در مورد انواع مشتقات مالی کنیم، اجازه دهید تا مقداری در مورد معنای مشتقات توضیح دهیم.
مشتقات چیست؟
مشتقات عبارت از یک سری قراردادهای مالی هستند که ارزش آنها بستگی به دارایی مربوطه دارد. ارزش این دارایی مربوطه در نتیجه شرایط بازار تغییر پیدا میکند. مشتقات میتوانند از طریق پیشبینی تغییرات قیمت آینده دارایی مربوطه، مورد معامله قرار بگیرند.
قراردادهای مشتقات در سطح گستردهای و به منظور سفتهبازی و بدست آوردن درآمد مناسب مورد استفاده قرار میگیرند. این قراردادها برای اهداف مختلفی همانند هجینگ، دستیابی به داراییهای اضافی و سایر موارد مورد استفاده قرار میگیرند.
انواع مشتقات
چهار نوع مشتقات وجود دارند که در بازارهای سرمایه اغلب کشورها مورد استفاده قرار میگیرند. هر یک از این مشتقات نسبت به یکدیگر متفاوت هستند و در مورد شرایط بازار، عوامل ریسک و سایر موارد یک سری تفاوتهایی نسبت به یکدیگر دارند. انواع مختلف مشتقات عبارتند از:
- قراردادهای فوروارد
- قراردادهای فیوچرز
- قراردادهای اختیارات
- قراردادهای سواپ
در ادامه هر یک از این مشتقات مالی به صورت دقیق توضیح داده خواهند شد.
قراردادهای فوروارد
زمانی که دو طرف به منظور خرید یا فروش یک دارایی در یک تاریخ مشخص و در یک قیمت مشخصی در آینده با یکدیگر به توافق میرسند، شرایط این توافق به صورت یک قرارداد فوروارد خواهد بود. قراردادهای فوروارد عبارت از توافقی مابین یک سری طرفین به منظور فروش چیزی در آینده است. قراردادهای فوروارد قابل شخصیسازی هستند و ریسک بالایی را در مورد طرف مقابل دارند.
به دلیل اینکه این قرارداد قابلیت شخصیسازی دارد، اندازه قرارداد به شرایط موجود در آن بستگی دارد. قراردادهای فوروارد قابلیت خودتنظیمی دارند و هیچ نیازی به یکسان بودن تضمینها ندارد. تسویه قرارداد فوروارد در تاریخ سررسید صورت میگیرد و به همین دلیل در دوره انقضاء باید معکوس شوند.
قراردادهای فیوچرز
یک قرارداد فیوچرز همانند قرارداد فوروارد، توافقی برای خرید یا فروش یک ابزار مربوطه در آینده است. به منظور اینکه یک قرارداد فیوچرز منعقد شود، هیچ نیازی به ملاقات خریدار و فروشنده نیست. در واقع توافق مابین این دو طرف از طریق بورس صورت میگیرد. علاوه بر این، اتاقهای تهاتر به عنوان طرف مقابل طرفین خریدار و فروشنده عمل میکند و در نتیجه ریسک اعتباری این نوع قرارداد کاهش مییابد.
قرارداد فیوچرز یک قرارداد استانداردشده است، اندازه آن ثابت و قوانین آن از طریق بورس سهام مشخص میشود. به دلیل اینکه قراردادهای فیوچرز در بورس سهام لیست شده است و دارای ماهیت استاندارد هستند، این قراردادها به هیچ وجه قابل اصلاح نیستند. به بیان ساده میتوان گفت که قراردادهای فیوچرز دارای یک فرمت از قبل تعیین شده، دوره انقضای از قبل مشخص شده و اندازه از قبل معین شده هستند. به دلیل اینکه تضمین و تسویه قراردادهای فیوچرز به صورت روزمره صورت میگیرد، این قراردادها به یک مارجین اولیه نیاز دارند.
قراردادهای اختیارات
قراردادهای اختیارات یا آپشن ها سومین نوع از قراردادهای مشتقاتاند. قراردادهای اختیارات تفاوت زیادی نسبت به قراردادهای فوروارد و فیوچرز دارند؛ دلیل این موضوع عبارت از نبودن اجبار برای انفصال قرارداد در یک تاریخ مشخص است. دو نوع قرارداد اختیارات وجود دارد: کال (Call) و پوت (Put).
در اختیارات کال، خریدار بعد از وارد شدن به یک قرارداد، این حق را دارد که یک دارایی را در قیمت از پیش تعیین شده بخرد. این در حالی است که در اختیارات پوت، خریدار حق دارد، ولی بعد از وارد شدن به یک قرارداد هیچ الزامی نسبت به فروختن دارایی در قیمت از پیش تعیین شده ندارد.
در هر دو مورد از این قراردادها خریدار میتواند در دوره انقضا یا قبل از آن قرارداد را تسویه کند. بنابراین هر فردی که از قرارداد اختیارات استفاده میکند، میتواند چهار پوزیشن مختلف را بگیرد؛ این پوزیشنها عبارت از پوزیشن لانگ (long) یا شورت (short) در اختیارات کال یا پوت میباشند. اختیارات در بازار فرابورس و بورس مورد داد و ستد قرار میگیرند.
قراردادهای سواپ
قراردادهای سواپ به دلیل اینکه دارای قراردادهای مشتقات متنوعی هستند، پیچیدهترین قراردادهای موجودند. قراردادهای سواپ عبارت از یک سری توافقات شخصی مابین طرفین است. طرفین قرارداد توافق میکنند تا جریان نقدی خودشان در آینده را از طریق یک فرمول از پیش تعیینشده با هم مبادله کنند.
اوراق بهادار مربوط به قراردادهای سواپ عبارت از نرخ بهره یا ارز است. به دلیل اینکه هر دو مورد نرخ بهره و ارز دارای ماهیت نوسانی هستند، قراردادهای سواپ دارای ریسکاند. قراردادهای سواپ منجر به تأمین شدن طرفین در مقابل ریسکهای مختلف میشوند.
این قراردادها در بورسهای مورد معامله قرار نمیگیرند و بانکداران سرمایهگذار عبارت از واسطههای این قراردادها میباشند. میتوان نتیجهگیری کرد که قرادادهای مشتقاتی همانند فورواردها، فیوچرزها و اختیارات بهترین ابزار هجینگ میباشند. معاملهکنندگان میتوانند نوسانات مربوط به قیمتهای آینده را پیشبینی کنند و از طریق آن سود مناسبی را کسب کنند.
دیدگاه شما