منظور از حد ضرر یا stop loss چیست؟
بطور کلی می توان گفت حد ضرر یا استاپ لاس Stop loss یعنی بازه ای از قیمت که شما انتخاب می کنید تا معاملات ضررده بسته شوند تا از ضرر بیشتر جلوگیری کنید.البته گاهی اوقات دستور استاپ لاس می تواند در سود نیز عمل کند یا حتی در نقطه صفر به صفر.
اما بطور کلی باید اذعان کرد که حد ضرر یا استاپ لاس در معاملات بسیار ضروری بوده و جز اصلی معاملات در بازارهای مالی می باشد. بطور کلی در تمام استراتژی های معاملاتی سوده در بازار های مالی شما باید مقدار ریسک و حد ضرر را به راحتی باید بتوانید محاسبه کنید. در غیر این صورت یک گام اصلی از سیستم معاملاتی ناقص خواهد ماند. در تمام مراحل معاملات مارجینی و غیر مارجینی شما صد در صد نیازمند به دانستن حداکثر ضرر احتمالی هستید و لازم هست که به صورت دستی یا اتوماتیک آنرا اعمال کنید.
با توجه به این که نوسان های بازار می تواند بسیار زیاد باشد و بستن بصورت دستی ممکن است مقدور نباشد پیشنهاد می کنیم که حتما در معاملات خود در دستورات تنظیم شده در کارگزار فارکس یا هر کارگزاری دیگر حتما حد ضرر یا استاپ لاس را قرار دهید تا خود کار اعمال شود.
در بروکرهای فارکس معمولا دستور ضرر در اولیت قیمت قابل دسترس در بازار اجرا می شود و همینطور برای سایر دستور ها مثل حد سود. و گاها ممکن است شما ببینید که دستور بستن معاملات شما با کمی اختلاف یا بشتر انجام شده باشد و این به معنی این است که قیمت لازم برای اجرای دستورات در بازار موجود نبوده است.اما فرموش نکنید بطور کلی اجرا دستورات معاملاتی در تمامی کارگزارن بازار فارکس و سایر بازارهای مالی امری نسبی است و بسته به شرایط می تواند متغییر باشد.
مواردی که برای گذاشتن و تنظیم استاپ لاس ( حد ضرر ) اصولی باید به آنها توجه کنیم:
مقدار پول مشخص در ریسک: تا زمانی که شما درصد پول درگیر شده به معامله را ندانید نمی توانید مقدار صحیح استاپ لاس را حساب کنید. شما باید بدانید در سیستم معاملاتی و مدیریت سرمایه شما چه مقدار ضرر برای هر معامله تعریف شده است، ۰٫۱ درصد ، ۱ درصد یا ۳ درصد یا بیشتر.
پیوت های قیمت: پیوت های قیمت یا Pivot Point ها قیمت هایی هستند که بیشترین پتانسیل چرخش قیمت در آنها وجود دارد و معمولا در گذشته قیمت ها روی این قیمت ها تغییر مسیر داده اند. این قیمت ها نقاط حمایت و مقاومت بازار support و resistance را می توانند تعیین کنند و تریدر ها به انها توجه خاصی دارند تا به کمک این قیمت ها حد ضرر خود را تعیین کنند.
سقف و کف روزانه: قیمت های بالا و پایین گذشته مانند یک خط کش ابعاد احتمالی بازار را نشان می دهند و می توان نقاط عرضه و تقاضا را به کمک آنها حدس زد. بدون دانستن این قیمت ها در استاپ لاس شما موفق نخواهید بود.
سقف و کف قیمت های هفتگی: قیمت های اوج بازار در هفته های گذشته و یا کف های قیمتی در هفته های قبل نقاط خوبی برای چرخش مجدد قیمت ها هستند و در تعیین استاپ لاس ( حد ضرر ) و تیک پروفیت ( حد سود ) بسیار تاثیر گذارند.
ترند های تایم های بالاتر: ترندهای قیمتی در بازه های زمانی بالاتر هم برای ورود به معاملات راهنمای خوبی هستند و هم برای تعیین حد ضرر احتمالی و خروج از بازار.
سطوح فیبوناچی: درصد ها و سطوح فیبوناچی قیمت های احتمالی برای حمایت و مقاومت هستند و برای انجام معاملات این قیمت ها را باید حتما از قبل بر روی چارت تحلیل تکنیکال خود علامت بزنید.
میانگین های قیمت: میانگین قیمت های گذشته و اختلاف قیمت جاری بازار از آنها ابزار و معیار خوبی برای پیش بینی ترند احتمالی است اما مسلما به تنهایی کافی نیست. اما دانستن میانگین روزها و ساعت های گذشته بازار برای انجام معاملات و تعیین استاپ لاس اصولی ( حد ضرر اصولی ) بسیار مهم خواهد بود.
روش های مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال برای ترید و سرمایه گذاری
مدیریت سرمایه به طور کلی به فرآیندی گفته میشود که طی آن سرمایه و پول خود را به فعالیتها و کالاهای مختلف اختصاص میدهیم به طوری که بتوانیم تمام نیازها را پاسخ دهیم. مدیریت سرمایه برای هر کاری لازم است؛ چه در زندگی شخصی و چه برای یک کسب و کار کوچک یا بزرگ.
روش های کسب درآمد از ارز دیجیتال مختلف است و ترید و سرمایهگذاری یکی از فعالیتهایی است که به صورت مستقیم با پول و سرمایه ما در ارتباط است و به همین دلیل مدیریت سرمایه اهمیت فوقالعاده زیادی پیدا میکند. در این مقاله به شما آموزش میدهیم چگونه در معاملات و برای سرمایهگذاری در بازار کریپتوکارنسی مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال را رعایت کنید.
مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال
در بازارهای مالی به خصوص بازار ارز دیجیتال مدیریت سرمایه به این معناست که اگر شما وارد یک موقعیت معاملاتی شدید؛ چه برای سرمایهگذاری و چه معامله کوتاه مدت، در صورتی که قیمت بر خلاف جهت مورد نظرتان حرکت کرد، شما ضرر زیادی نکنید.
در واقع با استفاده از مدیریت سرمایه میتوانید جلوی ضررهای بزرگ خود را گرفته و در معاملات موفق بعدی به راحتی آن را جبران کنید.
به عنوان مثال فرض کنید که با تمام سرمایهتان بیت کوین را در قیمت 30 هزار دلاری خریداری کردید؛ حال اگر قیمت این رمزارز حد ضرر به دلار یا به درصد؟ به 15 هزار دلار برسد؛ شما نیمی از کل پول خود را از دست میدهید و باید آن پولی که در دست دارید را دو برابر کنید تا به پله اول بازگردید!
حال اگر همین کار را با مدیریت سرمایه انجام دهید چه اتفاقی میفتد؟
شما قصد خرید بیت کوین را دارید و قیمت آن روی 30 هزار دلار است. طبق تحلیلهایتان در صورتی که قیمت به 27 هزار دلار برسد؛ میتواند نزول بیشتری را تجربه کند؛ حال اگر فقط با 10 درصد سرمایه خود، بیت کوین را در 30 هزار دلار خریداری کنید و روی 27 هزار دلار با عوض شدن نظرتان آن را بفروشید چقدر ضرر کردهاید؟
با انجام این کار تنها 1 درصد از کل سرمایه خود را از دست میدهید که جبران آن بسیار آسانتر از دو برابر کردن پولتان است!
اهمیت مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال
با مثالهای بخش قبلی احتمالا متوجه اهمیت مدیریت سرمایه شدهاید. بسیاری از افراد در بازارهای مالی وجود دارند که از نظر تحلیلی و بررسی بازار قدرتمند بوده و تجربه زیادی دارند؛ اما انسان همیشه نمیتواند حرکات را درست حدس حد ضرر به دلار یا به درصد؟ حد ضرر به دلار یا به درصد؟ بزند. در صورتی که همین فرد با دانش تحلیلی زیاد؛ یک بار بدون مدیریت سرمایه اشتباه کند، خسارتهای جبران ناپذیری خواهد خورد.
اهمیت مدیریت سرمایه در اینجاست که این تنها ابزار شما در بازارهای مالی برای محافظت از پولتان است! شما هرچقدر هم در بحثهای تحلیل تکنیکال و فاندامنتال و اصول سرمایهگذاری به تبحر و دانش برسید؛ باز هم بدون مدیریت سرمایه روزی تمام پول خود را از دست خواهید داد!
بسیاری از کارشناسان و افراد با تجربه در بازارهای مالی اعتقاد دارند تحلیل بازار تنها 20 درصد از کل فرآیند سود کردن در بازارها را تشکیل میدهد و 80 درصد دیگر آن مربوط به روانشناسی و مدیریت سرمایه است.
شما حتی اگر از نظر تحلیلی در سطح پایینی باشید و فقط اندکی آن را بدانید؛ میتوانید با استفاده از این ابزار، جلوی ضرر خود را گرفته و حتی سود کنید!
حال سوال اینجاست که در بازار کریپتو چگونه مدیریت سرمایه کنیم. برای پاسخ به این سوال دو رویکرد را مد نظر قرار میدهیم:
- مدیریت سرمایه برای سرمایهگذاری و هولد کردن
- مدیریت سرمایه برای معاملهگری و ترید کردن
مدیریت سرمایه برای سرمایهگذاری
بسیاری از افراد که با ترید و مدیریت سرمایه آشنا میشوند؛ تصور میکنند این کار فقط برای معاملات کوتاه مدت است و برای سرمایهگذاری نیاز نیست کار خاصی انجام دهیم و نگهداری یک دارایی ارزشمند در نهایت سود خودش را به ما خواهد داد، اما بسیار هستند افرادی که یک دارایی را در سقف خریدند و بعد از چندین سال هنوز هم به قیمت سر به سرشان باز نگشتهاند.
حال برای هولد کردن چگونه میتوانیم از این ابزار استفاده کنیم؟
تقسیم سرمایه
اولین کاری که میتوانیم انجام دهیم، تقسیم سرمایه است. بازار رمزارزها بسیار نوپاست و ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک فراوانی دارد. در ابتدای کار اگر سرمایهای داریم بهتر است فقط درصدی از آن را وارد بازار ارز دیجیتال کنیم.
به عنوان مثال برای مدیریت سرمایه بهتر، از 100 درصد پولمان، 30 درصد آن را وارد بازار رمزارزها و 60 درصد باقی را در دیگر صنایع و بازارها تقسیم کنیم.
حال همان پولی را که وارد کردیم نباید تنها بر روی یک ارز یا پروژه سرمایهگذاری کنیم. فرض کنید یک نفر در سال جاری تمام سرمایه مخصوص رمزارز خود را بر روی ارز لونا سرمایه گذاری میکرد. این فرد در طی چند روز تمام دارایی خود را از دست میداد؛ اما اگر با مدیریت سرمایه مناسب تنها 2 درصد پولش را لونا میخرید؛ هم از سودهای احتمالی بهرهمند میشد و هم در صورت رخ دادن چنین اتفاقی؛ تنها 2 درصد ضرر متوجه سرمایه او میشد.
پس اولین قدم برای مدیریت سرمایه در زمینه هولد کردن؛ تقسیم سرمایه و اوردن بخشی از پول به بازار رمزارزها و بعد هم سرمایهگذاری روی ارزهای متنوع است.
استفاده از حد ضرر
بسیاری از افراد تصور میکنند در هولد کردن و سرمایهگذاری بلند مدت نیازی به استفاده از حد ضرر وجود ندارد و باید همیشه تا زمانی که وارد سود شویم، دارایی یا رمزارز خریداری شده را نگهداری کنیم.
این تصوری بسیار غلط است. حتی در سرمایگذاری بلندمدت نیز گاهی اوقات شرایط طوری تغییر میکنند که بهتر است زمان زیادی سرمایه خود را در ضرر نگهداری نکنیم؛ پس برای مدیریت سرمایه در هولد کردن هم حتما از حد ضرر (Stop Loss) استفاده کنید.
بررسی بخشهای مختلف بازار
این بخش تفاوت زیادی با تقسیم کردن سرمایه در ارزهای مختلف ندارد؛ اما باید دقت کنید که در بازار رمزارزها تنها راه سرمایهگذاری خرید و فروش کوین نیست. شما میتوانید سرمایه خود را در بخشهای مختلف تقسیم کنید.
به عنوان مثال بخشی از پول را به خرید و فروش NFT اختصاص دهید. بخشی از آن را نیز برای استیک کردن و کسب سود ماهانه حد ضرر به دلار یا به درصد؟ کنار بگذارید.
در بازیهای کریپتویی شرکت کنید و با هزینه کردن و بازی، سود دریافت کنید.
در ضمن علاوه بر تمام این موارد، خود بازار و رمزارزها نیز در صنایع مختلف کاربرد دارند. بعضی از آنها کاربرد مالی دارند؛ بعضیها کوین پلتفرمهای NFT هستند، برخی اوراکل، بعضی از آنها تامین کننده قرارداد هوشمند و… هستند که سرمایهگذاری بر روی هرکدام از این صنایع مختلف میتواند به کسب سود بیشتر شما کمک کند.
به عنوان مثال ممکن است گاهی دیفای مورد توجه سرمایهگذاران قرار بگیرد و با وجود نزولی بودن بقیه بازار، کوینهای بخش دیفای رشد کنند و شما با این کار مدیریت سرمایه را به بهترین شکل انجام دادهاید.
مدیریت سرمایه در معاملهگری
داستان مدیریت سرمایه در معامله گری یا ترید کردن کمی متفاوت است؛ معمولا افراد در معاملهگری به مدت زمان کمتری در یک موقعیت معاملاتی هستند و پول بیشتری نیز باید درگیر کنند تا با حرکت اندکی، سود خوبی دریافت کنند.
برای درک بهتر نحوه مدیریت سرمایه در ترید، باید با مفاهیم ریسک و ریوارد آشنا شوید.
ریسک (Risk) چیست؟
وقتی در ترید و مدیریت سرمایه از ریسک صحبت میکنیم؛ منظور میزان پولی است که در صورت استاپ خوردن، از سرمایه ما کم میشود.
ما در معاملات خود حتما باید از استاپلاس یا همان حد ضرر استفاده کنیم. بعد از تحلیل متوجه میشویم در صورتی که قیمت به یک جای خاص برسد؛ تحلیل ما درست نبوده و باید موقعیت معاملاتی خود را با ضرر ببندیم.
حال به عنوان مثال فرض کنید بیت کوین را بر روی قیمت 28 هزار دلار لانگ کرده یا در واقع خریدهایم. حال طبق تحلیلهایمان اگر بیت کوین به 27 هزار برسد میتواند قیمتهای پایینتر را هم دیده و ضرر ما بزرگ شود؛ پس حد ضرر خود را بر روی 27 هزار گذاشته و بعد از رسیدن قیمت به آن، موقعیت معاملاتی خرید بیت کوین را میبندیم.
حال ریسک ما باید یک درصد مشخصی باشد. مثلا اگر یک درصد ریسک میکنیم؛ در صورتی که این معامله بسته شود؛ تنها یک درصد سرمایه خود را از دست بدهیم. دیگر در اینجا تفاوتی نمیکند که حد ضرر ما بر روی 27 هزار است یا 20 هزار؛ در هر دو صورت تنها یک درصد سرمایه ما باید از بین برود.
با تغییر دادن حجم ورودی به پوزیشن! حجم ورودی معادل حاصل ضرب مارجین در اهرم است.
اگر طبق ریسکتان باید 200 دلار وارد معامله کنید؛ میتوانید 20 دلار با اهرم 10، 10 دلار با اهرم 20 یا 200 دلار با اهرم 1 وارد کنید.
حال میزان این حجم ورودی را از کجا متوجه شویم؟
به سایت تریدینگ ویو بروید و ارز مورد نظر خودتان را تحلیل کنید. سپس بر روی این ابزار کلیک کنید که خرید و فروش آن به ترتیب اولی و دومی است.
سپس آن را بر روی چارت انداخته و تنظیمات را باز کنید.
در این پنجره، در بخش Account Size، میزان پول داخل حساب خود را وارد کنید. Lot size را بر روی 1 گذاشته و عدد Risk را نیز طبق نظر خودتان تعیین کنید. در بخش entry price، نقطه ورود و در بخش stop level قیمت حد ضررتان را وارد کنید.
بعد از کلیک بر روی OK این ابزار مدیریت پوزیشن بر روی چارت در جای درست خود قرار میگیرد. اکنون در بخش QTY میتوانید ببینید که چه مقدار از آن ارز را باید وارد پوزیشن کنید.
در اینجا گفته شده 11.364 عدد سولانا وارد کنید. حال این عدد را در قیمت سولانا ضرب کنید و میزان دلاری و در واقع حجم ورودی شما مشخص میشود.
با تکان دادن عدد استاپ خواهید دید که این مقدار تغییر میکند؛ زیرا در هر صورت باید نیم درصد از حساب شما در معرض ریسک قرار بگیرد.
ریوارد (Reward) چیست؟
اگر معامله در جهت مورد نظر شما حرکت کند؛ شما ریوارد دریافت میکنید. ریوارد دقیقا مقداری برابر با استاپ شما دارد؛ یعنی اگر استاپ شما بر روی سولانا 3 دلار باشد، و سولانا از 32 به 35 دلار برود، در واقع یک ریوارد دریافت کردهاید. حال اگر این مقدار به حد ضرر به دلار یا به درصد؟ 6 دلار برسد؛ شما دو ریوارد در سود هستید.
در تصویر زیر ریوارد یک و دو را مشاهده کنید.
خوب حال که با مفهوم ریسک و ریوارد آشنا شدید؛ به مدیریت سرمایه بپردازیم. بهترین روش مدیریت سرمایه که زیاد در معرض خطر قرار نگیرید این است که در هر معامله نهایتا تا 2 درصد ریسک کنید و بعد از رسیدن قیمت به ریوارد 2 نیز، استاپ خود را به منطقه ورود آورده تا در صورت ادامه حرکت سود شما گسترش پیدا کرده و در صورت بازگشت قیمت، شما ضرری نکنید.
در هر صورت با استفاده از این مفاهیم میتوانید با توجه به وین ریت و سبک تحلیلی و روحیات شخصی خودتان بهترین روش مدیریت سرمایه را برای خود طراحی کنید.
جمعبندی
در این مقاله در مورد نحوه مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال صحبت کردیم و صرفا یک سری ایدهها و آموزشهای ابتدایی را با شما در میان گذاشتیم؛ اما قطعا این خود شما هستید که میتوانید بهترین سیستم را طراحی کنید؛ اما حتما این کار را انجام دهید؛ زیرا سود کردن و دوام آوردن در بازارهای مالی بدون مدیریت سرمایه امکانپذیر نیست.
ریسک به ریوارد و استاپ لاس
منظور از نسبت ریسک به ریوارد یا همان نسبت سود به زیان چیست ؟
اغلب شنیده اید که می گویند فلان کار به ریسکش نمیارزد .
نسبت سود به زیان ، ترازیست که شما میتوانید با کمک آن میزان خطر معامله خود را بسنجید .
این مفهوم پیچیده ای نیست و به زبان ساده تر می توان گفت که شما حاضرید برای بدست اوردن چه میزان از سود ، چه میزان داریی خود را درگیر کنید .
اغلب معامله گران ، معاملاتی که ریسک بالایی دارند را وارد نمی شوند زیرا برای یک معامله گر حفظ سرمایه مهم ترین اصل است.
شما میتوانید در هنگام ورود به معامله نسبت ریسک به ریوارد خود را ویا حد ضرر خود معلوم کنید .
چگونه نسبت سود به زیان یا همان ریسک به ریوارد برای خود مشخص کنیم؟
قطعا شما میدانید که تمامی پیش بینی ها در بازار های مالی با احتمالت همراه است و هرآن امکان دارد پیش بینی شما از کار درست در نیاید . نسبت سود به زیان یا همان ریسک به ریوارد به شما کمک میکند تا جلوی هرگونه لطمه به سرمایه شما گرفته شود .
معاملگران موفق قبل از ورود به معامله نقطه ضرر و نقطه برداشت سود برای خود مشخص میکنند تا برای هر اتفاق احتمالی امادگی لازم را داشته باشند.
نسبت سود به زیان همان مشخص کردن نقطه ورود ، نقطه خروج و حدضرر است .
معامله گران حرفه ای ، قبل از ورود به معامله با پیدا کردن نقطه ورود ، نقطه خروج و حدضرر میزان ریسک معامله را می سنجند و سپس وارد معامله میشوند.
ریسک یعنی تفاوت میان قیمت سهام و حد ضرر آن
ریوارد به معنای تفاوت موجود میان قیمت سهم و حد سود آن می باشد
اگر میزان ریسک را بر روی ریوارد تقسیم نماییم و ضرب در درصد کنیم نسبت ریسک به ریوارد به دست میآید که در صورتی که از ۵۰ درصد کمتر بود آن ارز برای خرید بسیار مناسب می باشد و شما می توانید آن را خریداری نمایید.
مشخص کردن حد ضرر یا همان استاپ لاس
با مشخص کردن استاپ لاس "حد ضرر" از خود در برابر ضررهای موجود در بازار محافظت کنید.
سفارش توقف ضرر به محض رسیدن به قیمت ضرر معامله شما را متوقف می کند.
از آنجا که ضرر توقف به یک سفارش بازار تبدیل می شود ، اجرای سفارش تضمین می شود ، اما قیمت آن تضمین نمی شود.
این امکان طراحی شده است تا از ضررهای شما هنگام سرمایه گذاری در بازار سهام جلوگیری کند.
همچنین باید شرایطی را که ضرر متوقف می شود علیه شما کار می کند را ، بدانید.
فرض این است که اگر قیمت در حال سقوط تا سطحی خاص رسید ، احتمالاً ادامه خواهد داشت.
یک دستور توقف ضرر مبلغی را که می توانید از دست بدهید بسیار محدود می کند یا متوقف می کند.
به عنوان مثال ، فرض کنید شما صاحب سهامی با ارزش 30 دلار برای هر سهم هستید و در صورت افت 10 درصدی یا بیشتر قیمت ، می خواهید آن را بفروشید.
شما با ضرر 30 دلار منهای 10 درصد یا 27 دلار دستور توقف ضرر را صادر می کنید.
اگر قیمت سهام به 27 دلار برسد ، دستور توقف ضرر به یک سفارش بازار تبدیل می شود و سهام با قیمت موجود بعدی به فروش می رسد.
قیمت توقف ضرر را محاسبه کنید
برای دیدن دامنه های روزانه یک سهام خاص طی یک دوره شش ماهه به یک نمودار نگاه کنید تا با نقاط پایین و بالای سهام آشنا شوید.
حد ضرر را در منفی 3٪ تا 7٪ از نقطه ورود تنظیم کنید زیرا به طور معمول زمانی که سهمی بیشتر از این حد سقوط کند احتمال ریزش بیشتری را به همراه دارد.
نحوه تجزیه و تحلیل ضرر در کتاب "تحلیل تکنیکی روندهای سهام" نوشته ادواردز و مگی می توان اطلاعات بیشتری در مورد نحوه تنظیم ضرر کسب کرد .
آروم باشید و سعی در تغییر حد ضرر خود نداشته باشید زیرا استاپ لاس میتواند کمک بسیار زیادی در سود دهی شما کند.
اگر سهام شما بالا رود یا اصلاً نتواند حرکت زیادی کند ، سفارش توقف هیچ تأثیری نخواهد داشت.
مزایای استاپ لاس و یا توقف ضرر را در نظر بگیرید
از آنجا که سفارش به طور خودکار با حرکت قیمت سهام تحریک می شود ، شما مجبور نیستید روزانه قیمت هر سهم را کنترل کنید.
همچنین ثبت سفارش ضرر و زیان هزینه ای ندارد.
کمیسیون صرافی فقط در صورت رسیدن به قیمت سفارش ضرر ، سفارش به یک سفارش بازار تبدیل می شود و فروش به پایان می رسد پرداخت می شود.
معایب سفارشات توقف ضرر را در نظر بگیرید
در یک بازار که به سرعت در حال سقوط است ، هیچ تضمینی وجود ندارد که قیمت فروش همان قیمت توقف باشد.
ممکن است متفاوت باشد و ضرر آن بیش از حد انتظار باشد.
همچنین ، یک کارگزار یا صرافی ممکن است اجازه ندهد در برخی از اوراق بهادار یا ارزها از جمله فرابورس (OTC) و / یا سهام پنی دستور توقف داده شود.
شما اجازه ندارید دائما استاپ لاس خود را تغییر دهید با این حال ، اگر قیمت سهام شروع به صعود کرد ، توقف خود را به سمت بالا تنظیم کنید.
نحوه شمارش پیپ در انس طلا یا XAUUSD
انس جهانی طلا، یکی از سودآورترین دارایی ها در بازار فارکس میباشد. در بازار فارکس شما بدون داشتن طلای فیزیکی، میتوانید آن را خرید و فروش کنید. اینکار با استفاده از قرارداد مابه التفاوت(CFD) انجام میشود. برای معامله این دارایی میباست از نحوه شمارش پیپ در انس طلا اطلاع داشته باشید.
برای اینکه بتوانید یک دارایی را معامله کنید در ابتدا باید بدانید که ارزش دلاری ریسک-بازدهی شما چه میزان است. در غیر اینصورت نمیتوانید مدیریت سرمایه صحیحی داشته باشید و حتی با وجود وین ریت بالا، در بلندمدت ضرر خواهید کرد.
نوسانات روزانه انس طلا به چه صورت است؟
طی دهه گذشته، بطور متوسط انس طلا روزانه در حدود ۲۰۰۰ الی ۳۰۰۰ پیپ نوسان میکند. انس طلا براحتی میتواند از ۵۰ تا ۴۰۰ پیپ در چند دقیقه نوسان کند چون برگشت های قوی در انس طلا رایج است.
به همین دلیل انس طلا بسیار پرنوسان است حد ضرر به دلار یا به درصد؟ و تریدرها باید در محاسبه ریسک و اندازه پوزیشن معاملاتی دقت کنند. بنابراین برای اینکه بتواند مدیریت سرمایه را رعایت کنید، باید حجم معاملاتی را درست انتخاب کنید. برای انتخاب حجم معاملاتی باید بتواند پیپ را بشمارید و بتوانید ارزش دلاری آن را بر اساس لات بدست بیاورید.
در این مقاله نحوه شمارش پیپ در انس طلا و ارزش دلاری آن را بررسی خواهیم کرد.
همانطور که اطلاع دارید، پیپ همان تغییرات قیمت یک دارایی در قالب اعشار میباشد. پیپ یعنی کوچکترین تغییرات قیمت در یک دارایی. ارزش پیپ از یک دارایی با دارایی دیگر تفاوت دارد. اگر در معامله با جفت ارزهای فارکس تجربه داشته باشید، ممکن است در معامله با انس طلا دچار مشکل شوید.
این امر بدین دلیل است که قیمت انس طلا بصورت دو عدد اعشار است و ارزش پیپ در انس طلا با ارزش آن در جفت ارزهای فارکس تفاوت دارد. اینحالت بدین دلیل است که در انس طلا، یک پیپ برابر است با ۰.۰۱(یک سنت)؛ اما یک پیپ در جفت ارزهای فارکس برابر است با ۰.۰۰۰۱(یک صدم سنت) میباشد.
اگر در متاتریدر و با استفاده از لات معامله کنید، براحتی میتوان تعداد پیپ در انس طلا را شمرد. برای مثال اگر انس طلا از قیمت ۱۸۰۰.۰۰ به قیمت ۱۸۰۱.۰۰ برسد، آنگاه ۱۰۰ پیپ افزایش قیمت داشتیم. اگر این تفاوت قیمت با ۱ لات معاملاتی معامله شود، آنگاه ۱۰۰ دلار سود میکنیم. پس ۱ پیپ در انس طلا با ۱ لات معاملاتی برابر است با ۱ دلار.
بنابراین وقتی میگوییم انس طلا ۱ پیپ افزایش قیمت پیدا کرد، این یعنی انس طلا ۱ سنت افزایش پیدا کرد مثلا از ۱۸۰۰.۰۰ رسیده است به ۱۸۰۰.۰۱.
نحوه شمارش پیپ در انس طلا بدین صورت است که یک پیپ با لات میکرو، برابر است با ۰.۰۱$ یا ۱ سنت؛ و یک پیپ با ۱ لات برابر است با ۱ دلار.
در انس طلا یک پیپ برابر است با ۱ سنت(۰.۰۱$). این یعنی هر وقت انس طلا یک پیپ نوسان میکند، شما ۱ سنت سود یا ضرر خواهید کرد. برای اینکه ۱ دلار سود کنید، انس طلا باید چند پیپ تغییر کند؟ ۱۰۰ پیپ؛ یعنی:
پس در انس طلا، ۱۰۰ پیپ برابر است با ۱ دلار.
نحوه محاسبه ارزش دلاری پیپ در هر لات در انس طلا:
برای محاسبه ارزش دلاری پیپ در انس طلا میتوانیم از فرمول زیر استفاده کنیم:
ارزش دلاری پیپ= اندازه قرارداد * اندازه لات * تعداد پیپ
اندازه قرارداد در طلا =۱۰۰ انس
اندازه لات استاندارد=۱
اندازه لات مینی=۰.۱
اندازه لات میکرو=۰.۰۱
پس با استفاده از اطلاعات بالا ارزش دلاری پیپ در هر لات انس طلا بصورت زیر میباشد:
ارزش هر پیپ در لات استاندارد برابر است با ۱ دلار(۱۰۰*۱*۰.۰۱=$۱)
ارزش هر پیپ در لات مینی برابر است با ۱۰ سنت(۱۰۰*۰.۱*۰.۰۱=@۰.۱)
ارزش هر پیپ در لات میکرو برابر است با ۱ سنت(۱۰۰*۰.۰۱*۰.۰۱=$۰.۰۱)
مثال:
اگر قیمت انس طلا از ۱۵۳۵.۰۰ به ۱۵۳۵.۰۵ برسد یعنی ۵ پیپ افزایش قیمت داشتیم. اگر این ۵ پیپ را با لات استاندارد(۱) معامله کنیم، آنگاه ۵ دلار سود میکنیم. اگر این ۵ پیپ را با لات مینی(۰.۱۰) معامله کنیم، آنگاه ۵۰ سنت سود میکنیم و اگر این ۵ پیپ را با لات میکرو(۰.۰۱) معامله کنیم، آنگاه ۵ سنت سود میکنیم.
بنابراین تا اینجا متوجه شدیم که ارزش دلاری هر پیپ به چه صورت است. حال براحتی میتوانیم مدیریت سرمایه را اجرا کنیم.
مهمترین سوال در مدیریت سرمایه این است که اگر بخواهیم در یک معامله فقط ۲ درصد از کل حساب را وارد ریسک کنیم، آنگاه چه حجمی باید بزنیم. برای مثال اگر ۱۰۰۰ دلار داشته باشیم و بخواهیم ۲ درصد یا ۲۰ دلار از آن را در یکی از معاملات انس طلا وارد ریسک کنیم، آنگاه باید چه حجمی بزنیم؟
برای جواب دادن به این سوال باید ابتدا مشخص کنیم که حد ضرر در کجا قرار دارد.
فرض کنیم انس طلا را در قیمت ۱۸۵۰ خریداری کرده ایم. حد ضرر در قیمت ۱۸۴۰ قرار دارد. یعنی حد ضرر ما چند پیپ هست؟ حد ضرر ما ۱۰۰۰ پیپ میباشد. حال باید چه حجمی بزنیم که ارزش دلاری کل این هزار پیپ برابر شود با ۲۰ دلار؟
برای جواب دادن به این سوال، ابتدا ۲۰ را تقسیم بر ۱۰۰۰ میکنیم(۲۰/۱۰۰۰=۰.۰۲). با اینکار متوجه میشویم که در این ۱۰۰۰ پیپ، هر پیپ باید ۲ سنت ارزش داشته باشد تا ارزش دلاری کل این ۱۰۰۰ پیپ برابر شود با ۲۰ دلار.
حال برای اینکه هر پیپ ۲ سنت ارزش داشته باشد، باید چه حجمی بزنیم؟ باید ۲ لات میکرو(۰.۰۲) بزنیم. بنابراین در این معامله ما ۱۰۰۰ پیپ ریسک میکنیم و میخواهیم در این ۱۰۰۰ پیپ فقط ۲۰ دلار از دست بدهیم. برای اینکار باید این معامله را با حجم ۰.۰۲ یا ۲ لات میکرو باز کنیم.
اگر حجم بالاتر بزنیم، ریسک ما افزایش پیدا میکند و بیشتر از ۲ درصد سرمایه میشود.
در این مقاله ابتدا پیپ را تعریف کردیم و گفتیم که پیپ و ارزش دلاری حد ضرر به دلار یا به درصد؟ آن در انس طلا با سایر دارایی های فارکس تفاوت دارد. سپس بررسی کردیم که برای اجرای مدیریت ریسک باید ارزش دلاری پیپ را بدانیم و یک مثال از مدیریت سرمایه در انس طلا را بررسی کردیم.
مفهوم نسبت ریسک به ریوارد و فرمول محاسبه آن
آیا اهل ریسک هستید؟ یکی از معدود ابزار معامله گران و نکات معاملاتی، محاسبه نسبت ریسک/ریوارد است.
هر فرد برای تحمل خطر، آستانه خاص خود را دارد. مثلاً ممکن است شما بانجی جامپینگ را دوست داشته باشید، اما شخص دیگری تنها با فکر کردن به آن دچار حمله پانیک شود. پس هر فرد باید با توجه به شخصیت خود میزان پذیرش ریسک را بسنجد.
سرمایهگذاری در بازار سرمایه دارای ریسک بالایی است و اگر قصد قبول این ریسک را دارید باید با تعیین حد ضرر برای خود، پاداش خوبی را نیز برای آن در نظر بگیرید.
مفهوم نسبت ریسک به ریوارد ( پاداش) Risk/Reward از اصول مهم در معاملات است، اما تعداد معدودی از معاملهگران نحوه استفاده صحیح از آن را میدانند.
اصولا نسبت ریسک به ریوارد به معاملهگر این اجازه را میدهد که معاملات خود را طوری تنظیم و فیلتر کند که بتواند به او امید دهد و سود به همراه داشته باشد.
در ابتدا این موضوع را از نظر بازار سهام بررسی میکنیم.
فرض کنید تحقیقات در رابطه با انتخاب سهام را انجام دادهاید و سهامی را که از نظر شما مناسب است پیدا کردهاید.
متوجه شدهاید که سهم XYZ از بیشترین قیمت معامله اخیر که برای مثال 390 تومان بوده کمتر معامله میشود و در حال حاضر قیمت معامله 250 تومان است.
شما معتقدید که اگر در حال حاضر خرید کنید، در آیندهای نهچندان دور، سهم XYZ تا 390 تومان (حداکثر قیمت معامله شده در قبل) مجدد بازمیگردد و میتوانید سود از آن دریافت کنید.
به فرض شما 500 تومان برای سرمایهگذاری دارید، بنابراین پس از انجام تمام تحقیقات خود، 20 سهم میخرید. اما آیا نسبت ریسک/ریوارد خود را هم میدانید؟
هدف از این مقاله آموزش ریسک به ریوارد در بورس است که با ارائه یک نمای کلی از این نسبت، بتوانید از ابتدا شروع کنید و مرحلهبهمرحله نسبت ریسک به ریوارد را بررسی نمایید.
نسبت ریسک/ریوارد چیست؟
متأسفانه، برخی از سرمایهگذاران خرد وقتی میخواهند پول خود را سرمایهگذاری کنند، ضرر زیادی را تجربه میکنند. دلایل زیادی برای این امر وجود دارد، اما یکی از دلایل آن ناشی از ناتوانی سرمایهگذاران در کسب سود، عدم تعیین حد ضرر برای خود و پایبندی به آن و همچنین ناآگاهی از مدیریت ریسک است.
نسبت ریسک به ریوارد یک اصطلاح رایج مالی است، اما مفهوم ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد شاخصی است که توسط سرمایهگذاران حرفهای برای مقایسه ریسکهای یک دارایی با سود مورد انتظار، استفاده میشود.
به زبان ساده مفهوم نسبت ریسک/ریوارد نشاندهنده احتمالی است که یک سرمایهگذار میتواند بهازای هر ریال ریسکی که در سرمایهگذاری میکند، سود به دست آورد.
بسیاری از سرمایهگذاران از نسبت ریسک/ریوارد برای مقایسه بازده مورد انتظار یک سرمایهگذاری در مقایسه با میزان ریسکی که باید برای به دست آوردن این بازدهها انجام دهند، استفاده میکنند. مثال زیر را در نظر بگیرید:
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) 1: 7 نشان میدهد که مایل به ریسک 1 ریال برای چشمانداز کسب سود 7 ریال است. از طرف دیگر، نسبت ریسک/ریوارد 1: 3 نشان میدهد که یک سرمایهگذار باید انتظار داشته باشد که 1 ریال سرمایهگذاری کند، به این دلیل که 3 ریال از سرمایهگذاری خود سود کسب کند.
معامله گران عمدتاً برای ایجاد یک استراتژی خاص از چنین شاخصی استفاده میکنند و اغلب از رویکرد نسبت سود به پاداش برای برنامهریزی معاملات خود بهره میبرند.
بهخاطر داشته باشید که حتی بهترین معاملهگران فقط در 70 درصد مواقع درست عمل میکنند.
درواقع سود به این معنا است که ضررهای خود را کاهش و با گذشت زمان سودهای خود را بیشتر کنید. به همین دلیل است که هر زمان که وارد معامله میشوید باید نکات مثبت و منفی آن را بشناسید. هدف از این کار به دست آوردن نسبت بالقوه 3 به 1 که بهترین نسبت ریسک به ریوارد است یا بهتر از آن، نسبت استثنایی 2 به 1 برای معاملات روزانه میباشد.
محاسبه نسبت ریسک به ریوارد
کارشناسان مالی تاکید میکنند که ریسکها و ریواردها (پاداشها) به هم وابسته هستند و یک سرمایهگذار برای تصمیمگیری نهایی باید این نسبت را محاسبه کند.
محاسبه واقعی برای تعیین ریسک در برابر ریوارد بسیار آسان است. فرمول ریسک به ریوارد به این صورت است که شما بهسادگی سود خالص (پاداش) خود را بر قیمت حداکثر ریسک خود تقسیم میکنید.
با تقسیم سود خالص (پاداش) بر قیمت حداکثر، ریسک معامله محاسبه میشود.
برای گنجاندن محاسبات ریسک به ریوارد در پروسه معاملات خود، ابتدا سهمی را انتخاب کنید، اهداف صعودی و نزولی آن را بر اساس قیمت فعلی تعیین کنید و نسبت ریسک به ریوارد را محاسبه کنید.
اگر ریسک به ریوارد زیر آستانه تحمل ضرر شما است، حد ضرر خود را بالا ببرید تا به نسبت قابل قبولی برسید. اگر نمیتوانید به نسبت قابل قبولی دست پیدا کنید، سهم سرمایهگذاری خود را تغییر دهید.
در طول نگهداری سهام، با ادامه تجزیهوتحلیل اطلاعات جدید، اگر نسبت ریسک به ریوارد نامطلوب شد، از خروج از معامله نترسید. هرگز در موقعیتی قرار نگیرید که نسبت ریسک/ریوارد به نفع شما نباشد.
فرمول ریسک به ریوارد
روش اول
یک فرمول ریسک به ریوارد به این صورت است که:
حد ضرر - قیمت سهم = ریسک
قیمت سهم - حد سود = ریوارد
سپس مقدار ریسک را بر ریوارد تقسیم کنید و هرچه نسبت محاسبه شده کم تر از 50 درصد باشد، برای خرید مناسبتر است.
مثال1:
قیمت سهم افق 61,270 ریال میباشد.
حد ضرر: 58,600 و مقاومت 63,100 ریال. هدف اول را 70,000 ریال محاسبه میکنید. تعیین ریسک به ریوارد به این صورت است:
2670 = 58600 – 61270= ریسک
1830= 61270 -63100= ریوارد
ریسک / ریوارد= 1.45 که بالا میباشد. این عدد از 100 بیشتر است و به همین خاطر، ریسک خریدش بالا است.
مثال 2:
اگر سهمی را در 10,000 ریال خریداری کرده باشید و برای آن حد ضرر 7,500 ریال و حد سود 20,000 ریال قرار دهید، ریسک این معامله بهازای هر سهم 2,500 ریال و پتانسیل سود آن 10,000 ریال است.
سپس به مقایسه ریسک با سود میپردازید تا نسبت ریسک به ریوارد به دست آید:
0.25 = 10000 / 2500 = پاداش/ریسک
بنابراین ریسک به ریوارد این معامله یک به چهار میباشد.
البته بهترین ریسک به ریوارد یک به سه تعیین شده است به این معنا که یعنی تحمل یک واحد ریسک در مقابل سه واحد سود وجود دارد.
روش دوم
در ابتدا باید مقدار سرمایه خود را تعیین کنید ( متغیر S )، سپس درصد ضرر خود را مشخص کنید (متغیر N ) .
نقطه ورود معاملات خود را باید مشخص کنید که معمولاً معاملهگران برای تعیین نقطه ورود از تکنیک Triger (تریگر) استفاده میکنند.
استفاده از تریگر زمانی کاربرد دارد که شما محدوده مناسب برای ورود را تشخیص دادهاید اما قیمت دقیق برای ورود را نمیدانید، در این زمان استفاده از تریگر مناسب است.
استفاده از اندیکاتورهایی مانند میانگین متحرک، RSI ، MACD و . برای تشخیص نقطه ورود مناسب است. مثلاً زمانی که خط روند با یک کندل صعودی یا نزولی قدرتمند قطع شود میتواند سیگنالی برای خرید باشد.
بعد از خریداری سهم برای خود حد سود ( profit target ) برای خروج و حد ضرر فروش تعیین کنید. فاصله بین قیمت خرید و هدف قیمتی فروش را a در نظر بگیرید. مشخص کردن حد ضرر به کمک متغیر N انجام میشود.
معمولاً تعیین حد ضرر به این صورت است که کندل، حد موردنظر شما را رد کند و در نقطه پایینتر بسته شود و کندل بعدی نیز پایین کندل ایجاد شده قرار گیرد.
محاسبه ریسک نیز به کمک حد ضرر ( stop loss ) انجام میشود.
فاصله بین نقطه ورود و حد ضرر تعیین شده b نامیده میشود.
حال با تقسیم مقدار b بر a ، نسبت ریسک به ریوارد محاسبه میشود.
X*b = (N/ 100 )*S
متغیر X ، مقداری است که باید خرید انجام شود. در صورتی که حاصل به دست مده از 0.5 بیشتر باشد، معامله توجیهپذیر خواهد بود.
اندیکاتور محاسبه ریسک به ریوارد
در موقعیتهای تحلیل جهت تعیین نسبت ریسک به ریوارد و برای تعیین نقاط ورود و خروج، تعیین حد سود و ضرر و مشخص کردن محدوده زمانی و قیمتی بین دو نقطه مختلف، میتوان طبق تصویر زیر از اندیکاتور مناسب استفاده کرد:
- ابزار Forecast یا پیشبینی به تحلیلگران این امکان را میدهد که نقاط ورود و خروج را در معاملات خود تعیین کنند و برای افزایش زیبایی بصری و جذابیت آن میتوانید از آیکونها استفاده کنید.
- اندیکاتور Position Size Calculator نیز ابزاری کاربری است که در هر معامله باتوجهبه حجم معامله بر اساس نقطه ورود، حد ضرر و درصد ریسکپذیری شما را تعیین میکند و در هر دو پلتفرم 4 MT و 5 MT قابلاستفاده است.
جمعبندی
نسبت ریسک به ریوارد (پاداش)، یا همان نسبت سود به زیان به این معنا است که در برابر چند درصد سود، حاضر حد ضرر به دلار یا به درصد؟ به از دستدادن چند درصد از سرمایه خود هستید و میتوانید سرمایه خود را به خطر بیندازید؟
مفهوم نسبت ریسک به ریوارد یا سود به زیان در بورس داخل و خارج (فارکس) کاربرد دارد.
اگر سهمی را پیدا کردید که هم از لحاظ تکنیکال و هم بنیاد وضعیت مناسبی دارد، برای تصمیمگیری بهتر، نسبت ریسک به ریوارد ( R/R ) را محاسبه کنید. نسبت مناسبی که در نظر گرفته میشود، کمتر از 50 درصد و بهترین ریسک به ریوارد در معاملات نسبت یک به سه تعیین شده است.
زمانی معاملهگر وارد معامله میشود که سود احتمالی که به دست میآورد از ضرر احتمالیاش بیشتر باشد. در صورتی که ضرر احتمالی از سود احتمالی بیشتر شد، فرصت دیگری را برای سرمایهگذاری بررسی نمایید.
دیدگاه شما