illuminative management
مزاياي مديريت استراتژيك و برنامه ريزي استراتژيك
مزاياي مديريت استراتژيك:
رويكرد مديريت استراتژيك بر مبناي تعامل مديران در همه سطوح سازماني و كسب و كار تاكيد نموده و نتايج رفتاري مشخصي را به همراه دارد كه مشخصه نظام تصميم گيري مشاركتي است به همين علت بررسي تشخيص و ارزيابي دقيق تاثير فرموله كردن استراتژي بر عملكرد سازمان و يا كسب و كار اغلب مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک نيازمند مجموعه اي از معيارهاي مالي و غيره مي باشد كه اثربخشي مديران را مورد ارزيابي قرار مي دهند .
به هر حال سودآوري ناشي از طرحهاي استراتژيك و مديريت تغييرات محيطي را مي توان در توسعه فعاليتها و افزايش بهره وري و تحقق اهداف و اثربخشي فرآيند مديريت علمي جستجو نمود . علاوه بر اين موارد زير را نيز مي توان در سودآوري مديريت استراتژيك مطرح نمود .
1) فرآيند فرموله كردن استراتژي ، توانائي هاي سازمان و كسب و كار را براي حل مسائل افزايش مي دهند . مديران با تشويق و پاداش دادن به زيردستان موجب توجه آنها به ملاحظات برنامه ريزي گرديده و بدين طريق در پيش بيني و هدايت كار بوسيله كاركنان ياري و كمك مي شوند.
2) تصميمات استراتژيك مبتني بر گروه شامل تعامل ميان همه سطوح احتمالاً بهترين راه حل را در اختيار مديران قرار مي دهد و به علت تصميمات بهتري احتمالاً محصول اين فرآيند خواهد بود . نخست اينكه توليد استراتژيهاي مختلف از طريق تعامل گروهي تسهيل مي گردد و ديگر اينكه بررسي و ارزيابي انتخابها بهبود مي يابد چرا كه اعضاي گروه پيش بيني هايي را بر اساس برداشتهاي تخصصي ارائه مي نمايند .
3) انگيزش كاركنان جهت درك بهتر آنها از رابطه بهره وري كه در هر طرح استراتژيك روشن مي گردد بهبود مي يابد به عبارت ديگر زماني كه كاركنان و يا نمايندگان آنها در فرآيند فرموله كردن استراتژي مشاركت داشته باشند فهم بهتري از اولويتها و سيستم پاداش سازمان و يا كسب و كار داشته و بنابراين انگيزه بيشتري براي رفتار در جهت اهداف خواهند داشت .
4) شكاف و اصطكاك در فعاليتها و در ميان افراد و گروههاي گوناگون به دليل مشاركت آنها در فرموله كردن استراتژي بايد كاهش يابد چرا كه فرآيند مذكور به روشن كردن نقشهاي مختلف كمك مي نمايد و شكل گيري جلسات گروه كه در مراحل مختلف فرآيند فرموله كردن استراتژي بوجود مي آيد فهم مسئوليتهاي افراد گروههاي فرعي را افزايش داده و مشخص تر مي نمايد .
5) مقاومت در مقابل تغيير كاهش مي يابد و مشاركت مورد نياز به حذف عدم اطمينان كه با هر تغيير همراه بوده و ريشه اصلي مقاومتها است كمك مي نمايند اگر چه مشاركت بدون اختيار و اقتدار تصميم گيري ممكن است چندان مطلوب نباشد .
مزایای برنامه ریزی استراتژیک:
مزاياي برنامه ريزي استراتژيك بشرح زير ميباشد .
1- برنامه ريزي استراتژيك هدايت كننده ميباشد و جهت مسير فعاليتها و عمليات سازمان را مشخص ساخته و بعنوان راهنماي سازمان عمل مي نمايد
2- جهت گيري آينده ، اولويت ها را مشخص نمود و تصميمهاي امروز را در پرتو پيامدهاي آينده اتخاذ مي نمايد
3- نقش هماهنگ كننده بين برنامه هاي عملياتي سازمان را انجام مي دهد و اقدامات واحدهاي مختلف را در يك مسير قرار مي دهد
4- با اوضاع و شرايطي كه بسرعت دستخوش تغيير ميشوند به روش كارساز برخورد نموده و مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک كار تيمي و تخصصي كارشناسي ايجاد مي نمايد
5- با نگرش بلند مدت به پيش بيني آينده مي پردازد و ازاين رو اطلاعاتي را در خود دارد كه براي اقدامات دراز مدت مديران مفيد ميباشد
6- پيش بيني استراتژيك در سراسر واحدهاي سازماني از جمله كليه سيستمهاي اداري ميسر بوده و بجاي اينكه عملي مكانيكي باشد نقش محوري افراد ، گروهها و نفوذ فرهنگ سازماني را به رسميت مي شناسد .
حرکت به سوی بهبود و تعالی یک سفر بیپایان است. تعالی همیشه قلهای است که ما از جایی که ایستادهایم در افق دید خود میبینیم. هرچه افق دید ما وسیعتر و اندیشه ما متعالیتر میگردد قلههای جدیدتری نیز در منظر دیدهگان ما ظاهر میشوند.
برنامه ریزی استراتژیک ؛ مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی استراتژیک (Strategic Planning)، هنر ایجاد راهکارهای خاص تجاری، نحوه اجرای آنها و ارزیابی نتایج با توجه به اهداف و آرزوهای کلی و بلند مدت یک شرکت است. این مفهومی است که به منظور تحقق اهداف استراتژیک خود، به ادغام بخشهای مختلفی، مانند حسابداری و امور مالی، بازاریابی و نیروی انسانی، در یک شرکت متمرکز میشود. اصطلاح برنامه ریزی استراتژیک در اصل مترادف با «مدیریت استراتژیک» است. این نوع برنامه ریزی در اصل در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ رایج شد. با این حال، اشتیاق به برنامه ریزی تجاری استراتژیک، در دهه ۱۹۹۰ احیا شد و اکنون این مفهوم در تجارت مدرن به عنوام سنگ بنای موفقیت هر کسب و کاری شناخته میشود؛ با ذهن همراه باشید.
فرآیند برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
فرایند برنامه ریزی استراتژیک، نیاز به تفکر و برنامه ریزی قابل توجهی از طرف مدیریت سطح مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک بالای شرکت دارد. مدیران قبل از برنامه ریزی و سپس تعیین نحوه اجرای استراتژیک آن، گزینههای ممکن بسیاری را در نظر میگیرند. در پایان، مدیریت یک شرکت امیدوار است، استراتژی را اتخاد کند که نتایج مثبتی را در پی داشته باشد (معمولاً به عنوان بهبود خط پایین شرکت تعریف میشود) و به شیوهای مقرون به صرفه قابل اجرا باشد. در حالی که اجتناب از ریسک مالی غیر ضروری است. توسعه و اجرای برنامه ریزی استراتژیک معمولاً شامل اجرای سه مرحله مهم است:
۱- تدوین استراتژی
در فرآیند تدوین استراتژی، یک شرکت ابتدا با انجام یک ممیزی داخلی و خارجی وضعیت فعلی خود را ارزیابی میکند. هدف از این کار کمک به شناسایی نقاط قوت و ضعف سازمان و همچنین فرصتها و تهدیدها (SWOT) است. در نتیجه این تجزیه و تحلیل، مدیران تصمیم میگیرند که بر روی چه برنامهها یا بازارهایی باید متمرکز شوند یا آنها را رها کنند، چگونه باید منابع شرکت را به بهترین نحو تخصیص دهند، یا اینکه آیا اقداماتی مانند، گسترش عملیات از طریق سرمایه گذاری مشترک یا ادغام را باید انجام دهند یا خیر. استراتژیهای تجاری، تأثیراتی طولانی مدت بر موفقیت سازمان دارند. فقط مدیران ارشد اجرایی مجاز به اختصاص منابع لازم برای اجرای آنها هستند.
۲- اجرای استراتژی
پس از تدوین استراتژی، شرکت باید اهداف یا اهداف خاصی را در رابطه با به کار بستن استراتژی ایجاد کند و منابع لازم را برای اجرای استراتژی اختصاص دهد. برنامه ریزی استراتژیک شامل، ایجاد یک ساختار یا چارچوب محکم برای اجرای استراتژی، استفاده حداکثری از منابع مرتبط و هدایت مجدد تلاشهای بازاریابی در راستای اهداف یا اهداف استراتژی است.
[su_box title=”همچنین بخوانید: ” style=”bubbles“ box_color=”#a631a8″ radius=”20″]
۳- ارزیابی استراتژی
هر فرد باهوشی در تجارت، میداند که موفقیت امروز موفقیت فردا را تضمین نمیکند. به همین ترتیب، مدیران برای ارزیابی عملکرد یک برنامه ریزی استراتژیک، باید مواردی بسیاری را در نظر بگیرند. ارزیابی استراتژی شامل سه فعالیت مهم است، بررسی عوامل داخلی و خارجی مؤثر در اجرای استراتژی، سنجش عملکرد و انجام اقدامات اصلاحی برای مؤثرتر شدن استراتژی. به عنوان مثال، پس از اجرای یک استراتژی، به منظور بهبود ارائه خدمات به مشتری، یک شرکت ممکن است متوجه شود که برای دستیابی به پیشرفتهای مطلوب در روابط مشتری، باید یک نرم افزار جدید مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)را اتخاذ کند. هر سه مرحله در برنامه ریزی استراتژیک در سه سطح سلسله مراتبی اتفاق میافتد. مدیریت عالی، مدیریت میانی و سطح عملیاتی. بنابراین، ایجاد ارتباط و تعامل بین کارمندان و مدیران در تمامی سطوح ضروری است، تا بتوانیم به شرکت کمک کنیم تا به عنوان یک تیم کارآمدتر و مؤثرتری عمل کند.
مزایای برنامه ریزی استراتژیک
نوسانات محیط کسب و کار باعث میشود که بسیاری از شرکتها به جای آن که راه حلهای پیشگیرانه ای را به کار گیرند، استراتژیهای واکنشی را اتخاذ کنند. با این حال، استراتژیهای واکنشی معمولاً فقط برای کوتاه مدت مناسب هستند، حتی اگر برای اجرا، میزان قابل توجهی از منابع و زمان لازم باشد. برنامه ریزی استراتژیک به شرکتها کمک میکند تا به شکلی فعالانه آماده شوند و مسائل را با دید بلند مدت تری مرتفع کنند. آنها شرکت را قادر میسازند به جای پاسخ دادن به موقعیتها، نفوذ را آغاز کند.
از جمله مزایای اصلی ناشی از برنامه ریزی استراتژیک، شامل موارد زیر هستند:
۱- کمک به ایجاد رویکرد منطقی و منظم در تدوین استراتژی
این اغلب مهمترین فایده است. برخی از مطالعات نشان میدهند که فرایند برنامه ریزی استراتژیک، صرف نظر از موفقیت یک استراتژی خاص، سهم بسزایی در بهبود عملکرد کلی شرکت میگذارد.
۲- تقویت ارتباط بین کارفرمایان و کارمندان
ارتباطات برای موفقیت در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک بسیار مهم است. این امر از طریق مشارکت و گفتگو بین مدیران و کارمندان آغاز میشود، که نشان از تعهد آنها در دستیابی به اهداف سازمانی دارد. برنامه ریزی استراتژیک همچنین به مدیران و کارمندان کمک میکند تا نسبت به اهداف سازمان تعهد خود را نشان دهند. دلیل این امر این است که آنها میدانند شرکت در حال انجام چه کاری است و دلایل آن چیست. برنامه ریزی استراتژیک اهداف سازمانی را واقعی میسازد و کارکنان میتوانند با درک راحت تر رابطه بین عملکرد خود، موفقیت شرکت و جبران خسارت را درک کنند. در نتیجه، هم کارمندان و هم مدیران گرایش بیشتری به نوآوری و خلاقیت پیدا میکنند و این باعث رشد بیشتر شرکت میشود.
۳- قدرت دادن به اشخاص برای داشتن عملکرد بالا
افزایش گفتگو و ارتباط در تمام مراحل فرآیند، حس اثربخشی و اهمیت کارکنان را در موفقیت کلی شرکت تقویت میکند. به همین دلیل برای شرکتها مهم است که با دخالت مدیران و کارمندان سطح پایین در سازمان، بر روند برنامه ریزی استراتژیک متمرکز شوند.
۴ مرحله برنامه ریزی استراتژیک
قرار دادن وقت و انرژی در برنامه ریزی استراتژیک حال، بعداً برای سازمان بسیار ساده تر خواهد شد و همه این کارها با پنج مرحله ساده شروع میشود. نه تنها پیروی از این مراحل فرد را قادر میسازد که با اطمینان به اهداف خود برسد، بلکه او را موجب میسازد تا با پیشرفت و رشد سازمان ، استراتژی خود را نیز به روز کند.
مرحله ۱: رسالت، چشم انداز و ارزشهای سازمان خود را تعریف کنید
اکنون زمان آن است که اهداف سازمانی خود را برنامه ریزی کنید. این شامل سه عنصر مهم زیر است:
- مأموریت: به این موضوع اشاره دارد که چرا فرد جزئی از یک سازمان شناخته میشود. در نهایت، هر جنبه از برنامه استراتژیک، باید با ماموریت اصلی تان مرتبط باشد.
- چشم انداز: این به فرد میگوید که در کدام نقطه از آینده میخواهد باشد. چشم انداز باید مبتنی بر اهداف جاه طلبانه فرد، اما قابل دستیابی و امکان پذیر باشد.
- ارزشها: آنچه را که فرد به عنوان یک سازمان در نظر دارد، تعیین میکند.
مرحله ۲: به جزئیات استراتژی خود وارد شوید
پس از تعیین مأموریت خود، جزئیات را صفر کنید و به مؤلفههای واقعی برنامه استراتژیک خود بپردازید. سپس، اقدامات (معیارها) را متناسب با اهداف ایجاد کنید تا بتوانید پیشرفت را در رسیدن به این اهداف ردیابی و ارزیابی کنید. سرانجام، ابتکارات یا پروژههایی را برای هدایت اقدامات و پشتیبانی از اهداف خود تهیه کنید. اهداف، اقدامات و ابتکارات، ستون فقرات استراتژی فرد را تشکیل میدهند. انجام این کار، در روند برنامه ریزی استراتژیک بسیار مهم است.
مرحله ۳: یک فرآیند گزارش دهی ایجاد کنید
بیشتر سازمانها گزارشهای ماهانه، سه ماهه و سالانه را برای مخاطبان مختلف (بخشها، مدیران ، هیئتها یا شوراها) جمع آوری میکنند. در این مرحله از برنامه ریزی استراتژیک، گزارشهای مورد نیاز و روند ایجاد آنها را مستند خواهید کرد. روند گزارشگری باید جزئیاتی از قبیل تقویم گزارش، فراوانی، مالکان و ذینفعان و موارد دیگر را تشریح کند. گزارشهای استراتژیک مورد نیاز، باید با استراتژی فرد مرتبط باشند.
مرحله ۴: با سازمان خود ارتباط برقرار کنید
این به معنای مرحله آخر و بهترین تمرین که کل مراحل برنامه ریزی استراتژیک را شامل میشود، نیست. به یاد داشته باشید که حتی پس از اتمام برنامه ریزی استراتژیک خود، ارتباط برقرار کنید. آخرین مورد مهم، به اشتراک گذاشتن استراتژی نهایی است. سازمانها این کار را به روشهای مختلفی انجام میدهند. به عنوان مثال، یک موسسه مالی بین المللی، برنامه جدید خود را به طور موثر به کلیه کارمندان با استفاده از فیلم، گزارش پیشرفت، بروشور، پوستر و شبکه اجتماعی داخلی شرکت خود ابلاغ میکند. یک سازمان کوچکتر برای بررسی برنامه استراتژیک جدید، جلساتی را با هر بخش ترتیب میدهد و از طریق ارسال نامه به هر بخش، اهداف و چگونگی گرایش هر یک به استراتژی را دنبال می کند. هیچ راه صحیحی برای برقراری ارتباط وجود ندارد، اما تلاشهای یکپارچه باعث میشود که برنامه استراتژیک به عنوان بخشی از فرهنگ اصلی سازمان شناخته شود.
نتیجه گیری
تعداد فزایندهای از شرکتها از برنامه ریزی استراتژیک برای تدوین و اجرای تصمیمات مؤثر استفاده میکنند. در حالی که برنامه ریزی به مقدار قابل توجهی از زمان، تلاش و پول نیاز دارد. یک برنامه استراتژیک خوب و فکر شده به طور مؤثر رشد شرکت، دستیابی به هدف و رضایت کارکنان را تقویت میکند.
مزایای برنامه ریزی استراتژیک + زمان مناسب و فرایندها
دیدگاهها و مدلهای مختلفی در حوزه برنامه ریزی استراتژیک وجود دارند و اینها به فرآیندی که استفاده میکنید بستگی خواهند داشت. به زبانی سادهتر، برنامه ریزی استراتژیک تعیین میکند که یک سازمان طی سالهای آینده به کجا میرود، چگونه به آنجا میرسد و چگونه میفهمد که آیا به آنجا رسیده است یا خیر! تمرکز یک برنامه استراتژیک معمولاً روی کل سازمان است، در حالی که تمرکز یک برنامه تجاری معمولاً روی یک محصول، خدمات یا برنامهای خاص است. دیدگاهها، مدلها و رویکردهای مختلفی در برنامه ریزی استراتژیک استفاده میشوند. نحوه تدوین یک برنامه استراتژیک به ماهیت رهبری سازمان، فرهنگ سازمان، پیچیدگی محیط سازمان، اندازه سازمان، تخصص برنامه ریزان و سایر بستگی دارد.
مزایای برنامه ریزی استراتژیک
- تمرکز روشنتری را برای سازمان فراهم میکند، در نتیجه کارایی و اثر بخشی بیشتری ایجاد میشود.
- تیمهای قوی را در هیئت مدیره و کارکنان (در مورد سازمانهای بزرگ) ایجاد میکند.
- شرایطی را فراهم میکند که اعضای هیئت مدیره را کنار هم نگه دارد (در مورد سازمانهای بزرگ).
- رضایت و معنی زیادی را در بین برنامه ریزان ایجاد میکند، به ویژه در مورد یک دیدگاه مشترک.
- بهره وری، کارایی و اثربخشی را افزایش میدهد.
- مشکلات عمده سازمان را برطرف میکند.
چه زمانی باید برنامه ریزی استراتژیک انجام شود؟
زمانبندی فرآیند برنامه ریزی استراتژیک به ماهیت و نیازهای سازمان و محیط بیرونی آن بستگی دارد. به عنوان مثال، برنامه ریزی باید به طور مكرر در سازمانی انجام شود كه محصولات و خدمات آن در یک صنعت هستند و به سرعت در حال تغییر میباشند. در این شرایط، برنامه ریزی ممکن است یک بار یا حتی دو بار در سال انجام شود و به صورت کاملاً جامع و دقیق صورت گیرد (یعنی با توجه به ماموریت، چشم انداز، ارزشها، بررسی محیطی، مسائل، اهداف، استراتژیها، مسئولیتها، خطوط زمانی، بودجه و سایر). از طرف دیگر، اگر سازمان سالها است که فعالیت میکند و در یک بازار نسبتاً پایداری قرار دارد، ممکن است برنامه ریزی سالی یکبار انجام شود و فقط بخشهای خاصی از فرایند برنامه ریزی، به عنوان مثال، برنامه ریزی اقدام (اهداف، مسئولیتها، خطوط زمانی، بودجه و سایر) هر ساله به روز شوند. دستورالعملهای زیر را در نظر بگیرید: 1- برنامه ریزی استراتژیک باید زمانی انجام شود که سازمانی تازه شروع به کار کرده است. (برنامه استراتژیک معمولاً بخشی از یک برنامه کسب و کار کلی است، همراه با یک برنامه بازاریابی، برنامه مالی و برنامه عملیاتی مدیریتی). 2- برنامه ریزی استراتژیک همچنین باید در آماده سازی برای یک سرمایه گذاری بزرگ و جدید، به عنوان مثال، ایجاد یک بخش جدید، محصول جدید عمده یا خط تولید و سایر انجام شود. 3- برنامه ریزی استراتژیک باید حداقل سالی یک بار انجام شده تا آمادگی لازم برای سال مالی آینده را داشته باشید (مدیریت مالی یک سازمان معمولاً بر اساس سال به سال یا سال مالی است). در این حالت، برنامه ریزی استراتژیک باید به موقع انجام شود تا اهداف سازمانی حداقل در سال مالی آینده، منابع مورد نیاز برای دستیابی به این اهداف و منابع مالی مورد نیاز برای دستیابی به منابع مشخص شوند. این وجوه در برنامه ریزی بودجه برای سال مالی آینده گنجانده شده اند. با این حال، همه مراحل برنامه ریزی استراتژیک هر ساله به طور کامل لازم نمیباشند. روند کامل برنامه ریزی استراتژیک باید حداقل هر سه سال یک بار انجام شود. همانطور که در بالا ذکر شد، اگر سازمان تغییر بزرگی را تجربه کند، این فعالیتها باید هر ساله انجام شوند. 4- هر ساله، برنامههای عملیاتی باید به روز شوند. 5- توجه داشته باشید که در حین اجرای طرح، باید حداقل هر سه ماه یکبار توسط هیئت مدیره روند پیشرفت اش بررسی شود. باز هم، دفعات بازبینی به میزان سرعت تغییر در سازمان و اطراف آن بستگی دارد.
برنامه ریزی استراتژیک چیست و مراحل تدوین برنامه استراتژیک
برنامه ریزی استراتژیک Strategic Planning هنر خلق و تعیین استراتژی کسب و کار، پیاده سازی آن و ارزیابی نتایج برنامه های اجرا شده در راستای اهداف کلی و بلند مدت و نیاز های کسب و کار است.
ممکن است برایتان سوال ایجاد شود که چه زمانی به تدوین استراتژیک پلن نیاز است؟ در واقع هر کسب و کاری که به دنبال باقی ماندن و پیشرفت کردن در بازار است باید طبق برنامه استراتژیک پیش برود.
ماموریت اصلی برنامه ریزی راهبردی چیست؟ سندی است که جهت گیری یک سازمان را تعیین می کند و بسته به اندازه و پیچیدگی هر کسب و کار می تواند از یک صفحه تا چندین فایل قطور را پر کند.
برنامه استراتژیک کمک می کند جواب سوالات زیر را برای کسب و کارتان پیدا کرده و راهکارهایی کارآمد را برای آنها به کار ببرید،
سوالاتی مانند: ماموریت اصلی برند چیست؟ باید چه حس و تجربه ای را در مخاطبان خلق کند؟ آیا باید همین کار را ادامه دهیم یا باید خط تولید، روش فروش یا استراتژی های بازاریابی را تغییر دهیم؟ چگونه میتوان با استفاده از تجربه مشتریان برند را متمایز کرد؟ تأثیر عوامل اجتماعی، سیاسی، تکنولوژیکی و سایر عوامل محیطی بر عملکرد ما چیست؟ آیا آمادگی پذیرش تغییرات را داریم؟ و …
بیشتر مدیران می توانند از داشتن یک برنامه استراتژیک بهره مند شوند. در واقع روند تهیه یک برنامه استراتژیک برای مدیران و تیم ها فرصتی را فراهم می آورند که چند قدم به عقب برگردند، کسب و کارشان را ارزیابی کنند و ببینند در حال حاضر کجا هستند، به کجا می خواهند بروند و با پیش بینی شرایط آینده به احتمال زیاد به چه جایگاهی خواهند رسید و به این صورت کسب و کارشان را مدیریت کنند.
با دانستن اینکه کجا هستیم و به کجا می خواهیم برویم میتوانیم با توجه به نقاط قوت و ضعف سازمان، از تهدیدها و فرصت های محیط پیرامونی به نفع اهداف خود استفاده کنیم.
بدون داشتن یک برنامه ریزی استراتژیک کارها و وظایف به صورت روزانه و با رویکردی کوتاه مدت انجام می شود و در حقیقت داشتن هدف و اولویت کاری احساس نمی شود.
برنامه ریزی راهبردی فعالیتی است که در مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک سطح مدیریت ارشد سازمان ها به طور مداوم صورت می پذیرد. هر زمان که سازمانی می خواهد نرخ رشد خود را افزایش دهد، عملکرد خود را تغییر دهد، سیستم مدیریت دانش خود را بهبود بخشد، هماهنگی و یکپارچگی فعالیت های بخش های مختلف را فراهم سازد و یا نارضایتی را از سازمان خود دور کند، برنامه استراتژیک چاره کار است.
مزیت های برنامه ریزی استراتژیک
استفاده از استراتژیک پلن برای انجام فرآیندهای کسب و کار مزایای قابل توجهی را برای شما به همراه خواهد آورد، در ادامه برخی از آنها را مرور می کنیم:
مزایای مالی
شرکت هایی که برنامه ریزی راهبردی یا استراتژیک دارند، فروش خوب، هزینه های کمتر، EPS بالا (درآمد به ازای هر سهم) و سود بالایی دارند. امروزه شرکت های بزرگ بسیاری دلیل اصلی موفقیت های مالی خود را مدیون برنامه ریزی استراتژیک هستند.
راهنمایی برای فعالیت های سازمانی
برنامه استراتژیک اعضا یک سازمان را به سمت اهداف سازمانی راهنمایی می کند، این فعالیت ها و تلاش ها در جهت اهداف بلند مدت به صورت متحد پیش می روند و به کارمندان کمک می کند تا آنچه می خواهند را انجام دهند و به آنچه می خواهند دست یابند و با تمرکز روی اهداف خاص باعث می شود که تمامی اعضا مسیری را که باید به سمت آن حرکت کنند را بدانند.
مزیت رقابتی
در دنیای رقابتی امروز، کسب و کارهایی که مزیت رقابتی دارند (ظرفیت مقابله با نیروهای رقابتی)، از فروش و عملکرد اقتصادی بهتری برخوردارند. این امر در صورت پیش بینی آینده امکان پذیر است.
آینده را می توان از طریق استراتژیک پلن پیش بینی کرد و این امر مدیران را قادر می سازد تا پیش از بروز مشکلات، آنها را پیش بینی کرده و راه حل ارائه دهند.
به حداقل رساندن ریسک
برنامه ریزی راهبردی اطلاعات زیادی برای ارزیابی میزان ریسک، به حداقل رساندن ریسک و در واقع سرمایه گذاری در فرصت های تجاری امن را فراهم می کند. بنابراین احتمال خطا و هدف گذاری اشتباه کاهش می یابد.
ایجاد انگیزه و نوآوری
آماده سازی برنامه استراتژیک معمولا در سطح مدیران عالی رتبه صورت می پذیرد و این مدیران چون خود طراح این برنامه ریزی هستند، نه تنها به اهداف و استراتژی ها متعهد هستند بلکه به ایده های جدید برای اجرای بهتر استراتژی ها فکر می کنند که باعث ایجاد انگیزه و نوآوری می شود.
از طرف دیگر، وقتی افراد در سطوح پایین تر سازمانی احساس می کنند که تلاش های آنها در جهت رسیدن به اهداف سازمانی است، انگیزه و اشتیاق بیشتری در انجام وظایف خود به دست می آورند.
احساس رضایت در نیروی کار می تواند برای سازمان قدرت محسوب شود چون باعث صرفه جویی در هزینه های کلان سازمانی می شود این هزینه ها مثل هزینه غیبت های کارکنان، ترک کار نیروها و استخدام افراد جدید و … . بنابراین داشتن انگیزه در کارمندان باعث مشارکت بیشتر آنان در انجام وظایف و در نتیجه موجب افزایش نظم و انضباط، تقویت نیروی انسانی و اثربخشی سازمانی می شود.
استفاده بهینه از منابع
در هر کسب و کاری منابع محدود هستند، برنامه ریزی راهبردی کمک می کند که از این منابع به صورت بهینه در محل ها و زمان هایی که واقعا به آنها نیاز است جهت رسیدن به حداکثر بازدهی استفاده شود.
چگونگی تدوین برنامه استراتژیک
برنامه ریزی استراتژیک در هر کسب و کاری با توجه به اهداف و نیازهای آن به گونه ای انجام می شود که بتواند متناسب با وضعیت برند، اهداف کلان آن را محقق کند، بنابراین ممکن است سرفصل های گوناگونی در آن گنجانده شود. در ادامه برخی از مهمترین مواردی که پیشنهاد می شود در استراتژیک پلن لحاظ شوند، را بررسی خواهیم کرد:
بیانیه ماموریت
در حالیکه چشم انداز دیدگاه شما را از آینده کسب و کارتان برای مشتریان و ذینفعان تفسیر می کند، بیانیه ماموریت آنچه در حال حاضر انجام می شود را توصیف می کند و اغلب توضیح می دهد که کسب و کار چه کاری را، برای چه کسی و چگونه انجام می دهد.
تمرکز هر روزه بر روی ماموریت مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک باید شما را قادر سازد تا به چشم انداز خود دست یابید. در واقع بیانیه ماموریت می تواند انتخاب های شما را گسترده و یا محدود سازد. بررسی بیانیه ی برند از آن جهت ضرورت دارد که لازم است استراتژی بازاریابی خود را به گونه ای انتخاب کنید که در جهت تقویت ماموریت برند و مستحکم کردن آن در بازار و ذهن مشتریان باشد.
بیانیه مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک چشم انداز
چشم انداز در واقع پیش بینی آینده کسب و کار است. به همین ترتیب این آینده رویایی برای کسب و کار باید به روشی الهام بخش به کارمندان و مشتریان و سایر عناصر کسب و کار نیز ارتباط داشته باشد.
چشم انداز سازمان نیز باید به طور مرتبط بررسی و بازبینی شود تا مطمئن شویم که با واقعیت و روش فعلی مطابقت دارد یا مزایا و مراحل برنامه ریزی استراتژیک خیر و همچنین برنامه ریزی های راهبردی در مسیر برند تدوین شوند.
اهداف بلندمدت
اهداف بلند مدت یک سطح پایین تر از چشم انداز قرار می گیرند و در واقع هدف هایی هستند که چگونگی برنامه ریزی برای دستیابی به چشم انداز را توصیف می کنند و معمولا برای سه تا پنج سال آینده مشخص می شوند و مستقیما با ماموریت و چشم انداز سازمان منطبق است.
اهداف بلندمدت نقاط عطفی هستند که یک شرکت برای هدایت فعالیت ها به سمت اهداف دوردست خود تعیین می کند. لازم است اهداف بلند مدت باید مشخص باشند تا بتوانید برنامه راهبردی خود در راستای توسعه و پیشبرد برند طراحی کنید.
اهداف سالانه
هر هدف بلند مدت باید چند هدف ساله داشته باشد که اهداف اصلی را پیش ببرند. برای آنکه اهداف به خوبی تعیین شوند باید دارای ویژگی های به اصطلاحSMART باشند:
- S، Specific : خاص و مشخص
- M، Measurable : قابل اندازه گیری
- A، Achievable : قابل دستیابی
- R، Realistic : واقع بینانه
- T، Time-Based : مبتنی بر زمان
بعد از آنکه اهداف یکساله خود را تعیین کردید، ممکن است هر کدام از این اهداف را به هدف های کوتاه مدت تقسیم کنید که اقدامات و اهداف را برای سه ماه آینده تعریف می کنند و به این ترتیب برنامه های دستیابی به اهداف کوتاه مدت، برنامه های عملیاتی شما خواهند بود. در واقع برنامه راهبردی به منظور تحقق این اهداف تعیین شده نوشته و تدوین می شود.
ارزیابی برند
پیشنهاد می شود قبل از اقدام به تعیین استراتژی ها و اقدام به برنامه ریزی های استراتژیک، ابتدا برند خود را ارزیابی کنید. ارزیابی برند می تواند در قالب انجام تحقیقات بازار، عارضه یابی برند، مصاحبه با مخاطبان و مشتریان، نظرسنجی از نیروهای انسانی، تحلیل بازار و روش های دیگر صورت گیرد.
هدف از انجام ارزیابی برند آن است که وضعیت فعلی برند مشخص شود، به این صورت نیازمندی های برند و اهدافی که باید در برنامه راهبردی لحاظ شوند، مشخص خواهند شد.
ارزش های اصلی و مزیت رقابتی
ارزش های اصلی در واقع اعتقادات، رفتارها و معیارهایی است که برند شما را توصیف می کنند، آنچه برای برندتان ارزشمند است و شما را در تحقق چشم اندازتان همراهی می کند. مزیت رقابتی نیز ویژگی های خاصی است که شما را از رقبا متمایز می کند. لازم است این دو مورد را تعیین کنید تا رویکرد برند در تعیین برنامه های راهبردی و بازاریابی مشخص باشد.
تجزیه و تحلیل SWOT
تجزیه و تحلیل SWOT یک ابزار و مدل بسیار پر کاربرد است و مخفف کلمات نقاط قوت (Strength)، نقاط ضعف (Weakness)، فرصت ها (Opportunities) و تهدیدها (Treads) است. تجزیه و تحلیل SWOT یک تحلیل موقعیتی است و در واقع موقعیت هر کسب و کار در بازار را مشخص می کند.
با استفاده از این مدل می توانید محیط داخلی و محیط خارجی کسب و کارتان را بررسی کنید. بررسی محیط داخلی نقاط قوت و ضعف را مشخص می کند و محیط خارجی نشان دهنده فرصت ها و تهدیدهایی است که بر کسب و کار اثر می گذارند. با شناخت این موارد و عواملی که روی کسب و کارتان اثر می گذارد می توانید استراتژی های عملیاتی را تعیین کرده و در برنامه ریزی های راهبردی خود آنها را لحاظ کنید.
برنامه های عملیاتی
برای تحقق اهداف نیاز به برنامه ای دارید که شامل جزئیاتی برای رسیدن به هدف باشد. میزان جزئیات به میزان انعطاف پذیری که می خواهید مدیران و تیم داشته باشند، بستگی دارد.
هرچه جزئیات بیشتری را برای برنامه های عملیاتی در نظر بگیرید در واقع انعطاف پذیری و قدرت انتخاب و خلاقیت کمتری را برای کسانی که مسئول اجرای این برنامه و طرح هستند قائل می شوید. و هرچه جزئیات کمتری را در برنامه های عملیاتی مشخص کنید آزادی عمل بیشتری به تیم داده اید، اما در نظر داشته باشید که مشخص نکردن جزئیات برنامه های عملیاتی ممکن منجر به عدم تحقق درست اهداف شود. بنابراین توصیه می شود استانداردهایی را برای برنامه های اجرایی و عملیاتی در نظر بگیرد.
تعیین شاخص ها
یکی از اقدامات مهم به منظور اجرای کارآمد برنامه های عملیاتی تعیین شاخص های کلیدی عملکرد Key Performance Indicates است.
به منظور اجرای اثربخش برنامه استراتژیک لازم است حتما KPI های اصلی را شناسایی و تعیین کنید، سپس نحوه ارزیابی آنها را مشخص کنید تا در طول اجرای فعالیت ها بتوانید پیشرفت خود را اندازه گیری کنید و متناسب با آن در صورت نیاز اقدامات صلاحی را بر روی برنامه راهبردی اعمال کنید.
به یاد داشته باشید، بهترین برنامه اجرایی استراتژیک بدون تعیین شاخصهای کلیدی ممکن است از مسیر خارج شده و نتوانند برند را به سر مقصد مطلوب برسانند، به علاوه تعیین KPI ها به شما کمک می کند ایرادات موجود در اجرای برنامه و یا استراتژی های انتخاب شده را شناسایی و در جهت بهبود وضعیت برند اقدامات لازم را لحاظ کنید.
در این زمینه گفته ای معروف وجود دارد که می گوید: چشم انداز بدون برنامه فقط یک رویا است و برنامه بدون چشم انداز تلاش بی ثمر است.
اما چشم انداز با برنامه می تواند جهان را تغییر دهد. در واقع شما زمانی می توانید برنامه استراتژیک خود را به درستی تدوین کنید که ابتدا از وضعیت فعلی برندتان اطلع کامل داشته باشید و در مرحله بعد بدانید هدفتان چیست و چه کار میخواهید بکنید، سپس با در نظر گیری استراتژی ها و شاخص های مناسب می توانید برنامه ریزی استراتژیک کسب و کارتان را در جهت رشد و توسعه آن به کار بگیرید.
بسیاری از کسب و کارهای موفق کار خود را از یک گاراژ شروع کردند و از طریق برنامه ریزی به غول های صنعت تبدیل شدند، مسیر موفقیت برای تمام کسب و کارها وجود دارد کافی است از مسیر درست حرکت کنید و بیراهه نروید.
برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
برنامه ریزی استراتژیک چیست؟ برنامه ریزی استراتژیک یک مدل از برنامه ریزی سازمانی است که در آن وسیلهها و گامهای لازم برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت سازمان را انتخاب میکنیم. برنامه ریزی راهبردی (بهعنوان یکی از سرفصل های آموزشی در دوره های مدیریتی ازجمله دوره Mba آنلاین مدیربان) ابزاری حیاتی برای کسب و کار شماست؛ زیرا اهداف قابل اندازگیری را در اختیار شرکتها قرار میدهد؛ اهدافی که به تصمیمگیری روزانه سازمان کمک میکنند و جهت میدهند.
در این مقاله میخواهیم درباره تدوین برنامه استراتژیک و مراحل و گام های آن صحبت کنیم و تفاوت برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک را شرح دهیم. همچنین به این بپردازیم که یک برنامه راهبردی چه اجزایی دارد. بهتر است هر سازمانی قبل از انتخاب این مدل از برنامه ریزی با ویژگیها و ابزارها ی برنامه ریزی استراتژیک آشنا شود؛ به همین دلیل در این مقاله درباره این موضوعات هم صحبت خواهیم کرد؛ پس با ما همراه باشید.
همانطورکه میبینید در دل ترکیب «برنامه ریزی استراتژیک» کلمه برنامه ریزی نهفته است. پس در ابتدا لازم است بدانیم تعریف برنامه ریزی چیست؟ برنامهریزی فرآیند تصویرسازی و مجسمکردن آیندۀ مطلوب در کنار انتخاب وسیلهها یا گامهای لازم برای تحقق آن است. برنامه ریزی راهبردی نقشه راهی است که با استفاده از آن در مسیر موفقیت، اهداف سازمانیمان را محقق میکنیم.
در ویدیوی زیر برشی از دوره برنامه ریزی استراتژیک مدیربان را ببینید. در این ویدیو که کاملا کارگاهی و همراه با حل تمرین است، دکتر فرهادینیا درباره روشهای سودآوری شرکتها صحبت میکنند.
برنامه ریزی راهبردی چیست؟
شاید سؤال خیلی از شما این باشد که تفاوت برنامه ریزی راهبردی و استراتژیک در چیست؟ بهتر است بدانید برنامه ریزی استراتژیک همان برنامه ریزی راهبردی است.
برنامه ریزی راهبردی مانند مسیریابی است که دائماً مسیر رسیدن به چشم انداز سازمان را رصد و کمک میکند سازمان از مسیر، منحرف نشده یا اگر منحرف شد، سریع به مسیر درست بازگردد. در مقاله رهبری سازمانی به این نکته اشاره کردهایم که ارائه چشمانداز سازمان به عهده رهبر سازمان است.
برنامه ریزی مزایای زیادی دارد؛ ازجمله اینکه از انجام بیهدف کارها یا کارهای بدون اولویت در سازمان جلوگیری میکند. کارفرمایان بدون داشتن چشمانداز روشنی برای آینده، ممکن است تصمیمات اشتباهی برای کسب و کارشان بگیرند و کارمندان درباره موقعیتشان در سازمان دچار سردرگمی میشوند.
چشم انداز سازمان درواقع آیندۀ آرمانی سازمان است که بهواسطۀ آن اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت سازمان تعریف می شود؛ از طرفی اهداف سازمان در جهت چشمانداز انتخابی سازمان هستند. بنابراین اهداف در برنامه ریزی استراتژیک می توانند کوتاه، میان و بلند مدت باشند.
در دوره کارگاهی برنامه ریزی استراتژیک مدیربان به شما کمک میکنیم تا استراتژی کسب و کارتان را برای ۳ تا ۵ ساله آینده بچینید. این دوره بهصورت کاملا کارگاهی برگزار شده است و تمرینات کاربردی در طول آموزش به شما داده میشود.
تفاوت مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک
مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک دو مفهوم کاملاٌ مجزا ولی مرتبط به هم هستد؛ بهگونهای که با مطالعه در مکاتب مختلف مدیریت میبینیم مدیریت استراتژیک یک سر طیف و برنامه ریزی استراتژیک سر دیگر طیف است. با ما همراه باشید تا در ادامه تفاوت میان این دو را شرح دهیم.
اگر بخواهیم به این بپردازیم که مدیریت استراتژیک با برنامه ریزی استراتژیک چه تفاوتهایی دارند، باید بگوییم مدیریت استراتژیک بر مبنای ترکیب استوار است و با بهرهگیری از شهود و خلاقیت، تصویر و تجسمی کلنگرانه از سازمان ایجاد میکند. موانع نوآوری در سازمان زیاد هستند؛ اما ما در مقاله موانع خلاقیت در سازمان به ۲ عامل کلیدی اشاره کردهایم. مطالعه این مقاله را به شما بسیار توصیه میکنیم.
رویکرد مدیریت استراتژیک مدیریت سازمان توسط تغییر است. مدیریت سازمان در صورتی شما را به اهداف سازمانیتان میرساند که بر مبنای اصول مدیریت باشد.
برنامه ریزیِ استراتژیک (strategic planning) بر مبنای تجزیهوتحلیل استوار بوده و با بهرهگیری از تفصیل و بسط جزئیات، استراتژیهای فعلی سازمان را بهشکلی منطقی و نظاممند صورتبندی میکند. رویکرد برنامه ریزیِ استراتژیک تنظیم استراتژیهایی برای روبهرویی با تغییرات است؛ به این معنی که خودش در ابتدا به ساکن تولیدکنندۀ تغییر نیست؛ بلکه بر مبنای تغییرات بیرونی و درونی استراتژی تعیین میکند.
در پادکست زیر به سوال «برنامه ریزی استراتژیک چیست» جواب دادیم و دلایل ضروریت تدوین و اهمیت آن را بیان کردیم.
ضرورت تدوین و اجرای برنامه ریزی استراتژیک در شرکت
اگر مدیریت را بهشکل یک خانه درآوریم، فوندانسیون و پایه آن برنامه ریزی است. همۀ ما میدانیم در قرنی زندگی میکنیم که سرعت تغییرات بسیار بیشتر از گذشته است و سازمانی که هم آهنگ با تغییرات نباشد، با محیطی پرتنش مواجه خواهد شد. یکی از راههای مدیریت مواجهه با تغییرات و مدیریت بحران داشتنِ برنامه ریزی است.
تحقیقات مختلف نشان دادهاند اکثر شرکتهای کوچک و متوسط در برنامه ریزی استراتژیک شرکت نکردند. بیشتر ادبیات استراتژی گویای این نکته است که شرکتها برای زنده ماندن باید بهطور فعال برای آینده برنامه ریزی کنند. افزایش نرخ شکست سازمانها بسیار هشداردهنده است و برنامه ریزی راهبردی میتواند مانع این شکست شود.
در کسب و کارهای کوچک و متوسط (Small-Medium Enterprise) عملکرد و کارایی بهعنوان ابزاری برای رشد و توسعه به شمار میرود؛ نادیده گرفتن برنامه ریزی استراتژیک ممکن است باعث شود سازمانها عملکرد و پتانسیل رشد را از دست بدهند و بقای آنها در معرض خطر قرار گیرد.
مقاله پیشنهادی ما برای مطالعه: کوچینگ سازمانی چیست؟
اهمیت و ضرورت برنامه ریزی استراتژیک سازمان به این دلیل است که کمک میکند تکلیف بسیاری از امور مشخص شده و بهتدریج شاهد اصلاح فرهنگ سازمانی و مستقرشدن فرهنگی درست در کل سازمان باشیم. داشتن برنامه راهبردی جزو ضروریات یک سازمان محسوب شده و میتواند از یکسری مسائل جلوگیری کند؛ ازجمله:
- موازیکاری؛
- دوبارهکاری؛
- اتلاف وقت؛
- تداخل امور؛
- اسقاط تکلیف؛ به معنی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن و وظیفه خود را به دیگران محول کردن.
اهداف برنامه ریزی استراتژیک
در ادامه این مقاله میخواهیم هدف برنامه ریزی راهبردی و تاثیر آن را بر عملکرد سازمان بررسی کنیم. بهطورکلی هدف برنامه ریزی استراتژیک یکپارچهسازی تلاشهای سازمان با هدف دستیابی هرچه سریعتر، دقیقتر و کمهزینهتر به اهداف سازمانی است.
برنامه ریزی استراتژیک اهداف زیر را در سازمان دنبال میکند و تأثیرات زیر را در عملکرد سازمان میگذارد:
تغییر محیط درونی سازمان؛
تعیین مسیر حرکت برای سازمان؛
کاهش تاثیر منفی تغییرات ناخواسته روی شرکت؛
افزایش کارایی و اثربخشی در سیستم؛
کاهش ضایعات و کارهای غیرضروری در سازمان؛
تدوین استانداردهایی برای تسهیل کنترل فرایند سیستم؛
اگر مدیر هستید، پیشنهاد می کنیم حتما مقاله رشته Mba چیست را بخوانید.
برنامه استراتژیک چیست؟
خروجی برنامه ریزی استراتژیک، برنامه استراتژیک یا سند استراژیک است. این برنامه سندی مدون و قابل اجراست که توسط برنامهریزان به سازمان تحویل داده میشود. حجم این سند به بزرگی و پیچیدگی کسب و کار بستگی دارد و میتواند در حد چند برگ تا کتابی قطور باشد. برنامه راهبردی باید مکتوب باشد تا دلایل از یاد نرود؛ بهعبارتی نباید ذهنی باشد ( حتی در حد یک صفحه ) ؛
در ادامه این بخش با فرایند تدوین سند استراتژیک بیشتر آشنا میشویم.
فرایند تدوین برنامه استراتژیک چیست؟
اولین قدم در برنامه ریزی استراتژیک جمعآوری دادههایی از سازمان است. این دادهها که درواقع ورودی هستند، عبارتاند از:
چشم انداز سازمان؛
نقاط قوت داخل سازمان؛
نقاط ضعف درونی سازمان؛
تهدیدهای موجود در محیط بیرونی کسب و کار؛
فرصتهای موجود در محیط خارجی کسب و کار.
به طور کلی فعالیتهای انجامشده در برنامهریزی استراتژیک را میتوانیم بهصورت موارد کلی زیر فهرست کنیم:
گرداوری اطلاعات مختلف مربوط به سازمان (همان ورودیهای برنامه ریزی استراتژیک) با هدف ارزیابی و رصد ابعاد مختلف سازمان؛
پردازش اطلاعات ورودی مرحله قبل به کمک ابزارهای ترسیم موقعیت و تصویر شفاف سازمان؛
گرفتن تصمیمات درست و انتخاب استراتژیهای مناسب به کمک تصویر بهدستآمده از سازمان (خروجی برنامه ریزی راهبردی).
اجزای برنامه ریزی استراتژیک
مؤلفه های برنامه ریزی استراتژیک یا همان اجزای تشکیل دهنده برنامه ریزی استراتژیک عبارتاند از:
بیانیه چشم انداز، ماموریت و رسالت؛ بیانیه چشم انداز در برنامه ریزی استراتژیک سندی است که آیندۀ سازمان را باز کرده، ویژگیها و ابعاد آن را به تصویر میکشد و تمرکز آن بر آرزوها و مقاصد سازمان است. ماموریت در برنامه ریزی استراتژیک تفاوت و تمایز سازمان نسبت به رقبا را بیان میکند. رسالت سازمان ماهیت وجودی آن و دلیلی است که سازمان بهخاطر آن به وجود آمده است.
ارزشهای اصلی سازمان (اعتقادات و رفتار سازمانی )؛
نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدیدهای سازمان؛
اهداف، استراتژیها، رویکرد و تاکتیکهای عملیاتی سازمان؛
جریانات اندازه گیری و بودجۀ سازمان.
مراحل فرایند برنامه ریزی استراتژیک سازمان
برنامه ریزی استراتژیک شرکت فرآیندی گام به گام است و با طیکردن گامهای زیر سعی در تحقق اهداف سازمان دارد؛ بهعبارتی میتوان گفت گام های برنامه ریزی راهبردی عبارتاند از:
۱٫ برنامه ریزی برای برنامه ریزی راهبردی؛
گام اول در مراحل برنامه ریزی استراتژیک، داشتن برنامه ریزی است. در این مرحله برای جلساتِ برنامه ریزی ازجمله ساعات جلسات، افرادی که باید در جلسه حضور داشته باشند، مسئولیت افراد حاضر در جلسات و… برنامه ریزی میشود.
۲٫ تحلیل وضع موجود سازمان (در چه نقطهای قرار داریم؟)؛
در این مرحله برای سنجیدن اینکه در چه نقطه ای قرار داریم، از چند ابزار استفاده میشود؛ ازجمله swot- pestel-vrio. منظور از وضع موجود بررسی قوتها و ضعفهای درونی سازمان و تهدیدها و فرصتهای بیرونی سازمان است.
۳٫ تبیین رسالت، دورنما و ارزش های سازمان؛
دایرهای را در ذهنتان تجسم کنید. در این مرحله مشخص میکنیم در کجای این دایره میخواهیم قرار داشته باشیم. این نقطه درواقع همان رسالت و دورنمای سازمان است. در این مرحله سازمان به گذشته خود در صنعت مربوطه برمیگردد تا خصوصیات خودش را پیدا و بازبینی کند.
همچنین مر حله تبیین رسالت، نگاهی به آینده دارد و اینکه میخواهد در کجای صنعت خودش قرار گیرد و… . درواقع در این مرحله سازمان ماهیت وجودیاش را پیدا میکند. هدف از این مرحله این است که سازمان رویههای درستی را در آینده طی کند تا به چشم انداز مدنظرش برسد. رسالت چیزی مانند شاقول است که باید سازمان مواظب باشد از آن تخطی و عبور نکند.
۴٫ شناسایی مشکلات استراتژیک شرکت؛
مشکلات استراتژیک سازمان از ترکیب مراحل بالا به دست میآید. مشکلاتی که در این مرحله به دست میآیند، از نتایج حاصل از سوات (Swot) جدیتر است؛ زیرا در Swot اندکی پیش بینی وجود دارد که در این مرحله وجود ندارد؛ مثلا در سوات اگر ضعف را مشکل نقدینگی و تهدید را ورود رقبا بدانیم، احتمال میدهیم احتمال حذف ما در دایره رقابت وجود داشته باشد.
۵٫ تعیین اهداف و مقاصد سازمان؛
در این مرحله اهداف سازمان ریزتر، شفافتر و قابل اندازه گیریتر میشود؛ به عبارتی اهداف باید ویژگی های هدف گذاری Smart را داشته باشند.
۶٫ تدوین استراتژیهای سازمان؛
بااینکه استراتژی از جنس هدف گذاری و برنامه ریزی است؛ اما هدف اصلی نیست. از استراتژی بهعنوان ابزاری برای رسیدن به هدف استفاده میکنیم. به همین دلیل این مرحله بعد از مرحله تعیین اهداف قرار میگیرد.
دیدگاه شما