هدایت خواه: برخی از عزل و نصبها با سیره حکومتی امام علی (ع) سازگار نیست
هدایتخواه در خصوص عزل و نصب های صورت گرفته در جامعه و ارتباط آنها با اخلاق سیاسی اسلام گفت: برخی از این عزل و نصب ها با سیره حکومتی امیر المومنین(ع) سازگار نیست زیرا برخی از آنها قبیله ای است که در زمان امام علی(ع) قبیله خونی بوده است اما اکنون قبیله سیاسی است و این یک منش غلط است.
ستار هدایتخواه روز گذشته در نشست یک روزه مجمع اساتید بسیجی دانشگاه های کهگیلویه و بویراحمد که در دفتر مدیر دانشگاه یاسوج برگزار شد، به پرسش های اساتید با موضوع اخلاق سیاسی از منظر امام علی (ع) پاسخ گفت.
به گزارش بویر نیوز، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوال تفکر قبیله ای و گله ای در بورس استادی که پرسید تا حد می توانیم خودمان را پای بند به اخلاق و سیاست امام علی (ع) بدانیم، گفت: حد این کار تجاوز نکردن از حدود الهی است زیرا پای گذاشتن بر حدود اخلاقی به هر اندازه که باشد در واقع نقض قوانین اخلاقی و سیاسی است.
وی افزود: انحراف انسان از مسیر هدایت مستقیم و چارچوب اخلاقی که اسلام در عرصه های مختلف مشخص کرده تدریجی است و شیطان به تدریج انسان را از مسیر منحرف می کند و توجیح پذیر نیست ما به هر بهانه ای بخواهیم عدول کنیم.
این استاد اخلاق و تربیت اسلامی در پاسخ به سال دیگری از اساتید بسیجی گفت: بعد از رنسانس تفکری در جهان به وجود آمد که اساساً دین را از صحنه زندگی بشر کنار گذاشته بودند و کسانی مانند نیچه مرگ خدایان را اعلام کرده بود که دین نقشی در زندگی بشر ندارد ولی انقلاب اسلامی نقطه پایانی بود بر این تاریکی محض و فجر با وقوع انقلاب اسلامی رخ داده است و امروز این بیداری در جهان گسترش یافته است.
هدایتخواه در خصوص عزل و نصب های صورت گرفته در جامعه و ارتباط آنها با اخلاق سیاسی اسلام گفت: برخی از این عزل و نصب ها با سیره حکومتی امیر المومنین(ع) سازگار نیست زیرا برخی از آنها قبیله ای است که در زمان امام علی(ع) قبیله خونی بوده است اما اکنون قبیله سیاسی است و این یک منش غلط است.
وی افزود: وظیفه نماینده عزل و نصب نیست و به نظر بنده بدترین شغل نمایندگی مجلس با این رویکرد است.
عضو جبهه پایداری انقلاب اسلامی در پاسخ به سوالی در خصوص فساد اداری و اقتصادی گفت: مدیر باید توان مدیریتی خودش و سایر صلاحیت ها که یکی از آن ها صلاحیت اخلاقی است را حفظ کند.
وی افزود: ما معتقدیم هیچ کدام از آموزه های دینی بدون آثار و نتایج اجتماعی نیست، در نگاه امیر المومنین(ع) مدیر مربی جامعه است و تمام رفتارهای یک مدیر برای مردم حکم تربیت تربیتی دارد.
هدایت خواه به اسلامی شدن برخی از عرصه های کشور اشاره کرد و گفت: ما بعد از انقلاب اسلامی فقط در یک عرصه از حکومت طاغوت خارج شدیم و آن هم عرصه سیاسی به معنای رأس حکومت که ولایت فقیه است و در خیلی از عرصه های دیگر ما هنوز تحت نظام طاغوت هستیم.
وی افزود: اقتصاد ما اسلامی نیست، طاغوتی است و امروز طاغوت یک فرهنگ ، تفکر ، اندیشه و یک مدل زندگی است.
سخنگوی سابق کمیسیون فرهنگی مجلس ادامه داد: ما وقتی می خواهیم مدل اقتصادی را از غرب عاریت بگیریم و در جامعه اسلامی پیاده کنیم، لازمه آن اسراف کاری، طمع ورزی، چشم و هم چشمی، دنیا طلبی، ربا خواری است.
وی با اشاره به مدل اداری جامعه اسلامی گفت: مدل اداری ما باید به گونه ای باشد که وقتی کسی وارد آن اداره می شود این عرصه را عرصه خدمت به مردم و زمینه ای برای تقرب الی الله بداند.
هدایت خواه افزود: متاسفانه سیستم اداری ما به گونه ای طراحی شده است که اگر رابطه بازی و پارتی بازی نکنندمی گویند آدم امل و عقب مانده ای است.
یک عاشقانه آرام برای نادر ابراهیمی؛ به بهانه سالروز تولدش
تهران- تفکر قبیله ای و گله ای در بورس ایرنا- نادر ابراهیمی داستاننویس معاصر ایرانی بود که علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه در زمینههای فیلمسازی، ترانهسرایی، ترجمه و روزنامهنگاری نیز فعالیت کرد. وی از معدود سخنوران ایرانی بهشمار میرود که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده است.
به گزارش روز شنبه گروه فرهنگی ایرنا نادر ابراهیمی داستاننویس معاصر ایرانی بود. او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه در زمینههای فیلمسازی، ترانهسرایی، ترجمه و روزنامهنگاری نیز فعالیت کردهاست. ابراهیمی، همراهِ بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان، از معدود سخنوران ایرانی بهشمار میرود که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده بودهاند.
ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران بهدنیا آمد. پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد (قلمستان عطا) و هنوز خویشاوندان او (ابراهیمیهای کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند. مادرِ نادر ابراهیمی هم از لاریجانیهای مقیم تهران بهشمار میآمد. نادر ابراهیمی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکدهٔ حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی به درجهٔ لیسانس رسید.
نوشتن را از ۱۵ سالگی آغاز کرد؛ تا ۱۳۸۰ علاوهبر صدها مقاله تحقیقی و نقد، بیش از صد کتاب از او چاپ و منتشر شده است که دربرگیرنده داستان بلند (رمان) و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینههای گوناگون است. ضمن آنکه چند اثرش به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده است. او فعالیت حرفهای خود را در زمینه ادبیات کودکان با تاسیس موسسه همگام با کودکان و نوجوانان -با همکاری همسرشـ متمرکز کرد. هدف اصلی این بنیاد، مطالعه مسائل مربوط به کودکان و پژوهش در باره رفتار و خلق و خوی کودکان و روشهای یادگیری آنها بود. علاوه بر آن، این بنیاد فعالیتهای زیادی در حیطه نگارش، چاپ و پخش کتاب، نقاشی و عکاسی داشته است.
ارایهٔ فهرست کاملی از شغلهای ابراهیمی، کار دشواری است. او خود در دو کتاب ابن مشغله و ابوالمشاغل ضمن شرح وقایع زندگی، به فعالیتهای گوناگون خود نیز پرداختهاست. از جملهٔ شغلهای او کمک کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمنصحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحهبندی روزنامه و مجله و کارهای چاپ دیگر، میرزایی یک حجرهٔ فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایرانشناسی عملی و چاپ مقالههای ایرانشناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتابهای کودکان، مدیریت یک کتابفروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس و تدریس در دانشگاهها را میتوان نام برد.
در حوزه ادبیات بزرگسال، ابراهیمی تالیفات متعددی دارد. او با سه گانه عاشقانه خود به ویژه کتاب یک عاشقانه آرام شناخته میشود؛ در حالیکه او بیش از ۳۰ جلد کتاب در زمینه های مختلف را به نگارش درآورده است. او همکاری بسیار نزدیکی با نشر روزبهان داشته و نخستین کتاب خود را با عنوان خانهای برای شب در سال ۱۳۴۲ در این انتشارات به چاپ رسانده است. کتاب آتش بدون دود (برنده جایزه بهعنوان برگزیده ۲۰ سال پس از انقلاب) از جمله برجسته ترین تالیفات او در هفت جلد است که هر جلد آن شامل داستان جداگانهای با تضادها و ماجراهای خاص خودش است. این ماجراها در ترکمنصحرا رخ میدهد و حال و هوای انقلابی دارد. جلد اول کتاب با نام گالان و سولماز، داستان عشقی است که به خاطر قوانین دو قبیله، ممنوع و ناپسند است. سرگذشت تفکر قبیله ای و گله ای در بورس عشقی که بدون توجه به اختلافات دو قبیله بزرگ ترکمن، بین دو جوان، رخ داده است.
ابراهیمی براساس این رمان، سریالی تلویزیونی نیز با همین نام، ساخت که مخاطبان و علاقهمندان بسیاری را به خود جذب کرد.
آرش در قلمرو تردید (یا: پاسخناپذیر)، مصابا و رؤیاهای گاجرات، بار دیگر شهری که دوست میداشتم، هزارپای سیاه و قصههای صحرا، افسانه باران، در سرزمین کوچک من (منتخب آثار)، تضادهای درونی، انسان - جنایت - احتمال، مکانهای عمومی، رونوشت بدون اصل، در حد توانستن (شعرگونه)، غزلداستانهای سال بد، ابن مشغله (زندگینامه، جلد اول)، ابوالمشاغل (زندگینامه، جلد دوم)، فردا مشکل امروز نیست، لوازم نویسندگی (از مجموعهی ساختار و مبانی ادبیات داستانی)، مقدمهای بر فارسینویسی برای کودکان، مقدمهای بر مصورسازی کتابهای کودک، مقدمهای بر مراحل خلق و تولید ادبیات کودک، مقدمهای بر آرایش و پیرایش کتابهای کودکان، دور ایران در شش ساعت، چهل نامه کوتاه به همسرم، با سرودخوان جنگ - در خطه نام و ننگ، یک صعود باورنکردنی، تکثیر تأسفانگیز پدربزرگ، مردی در تبعید ابدی (بر اساس زندگی ملاصدرا)، حکایت آن اژدها، بر جادههای آبی سرخ (داستان بلند ۱۰ جلدی، بر اساس زندگی میرمهنای دوغابی)، صوفیانهها و عارفانهها (بخشی از تاریخ تحلیلی پنجهزار سال ادبیات داستانی ایران)، سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد (داستان بلند سهجلدی، بر اساس زندگی امام خمینی (ره)، عارف، فیلسوف، سیاستمدار و رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران)، براعت استهلال (از مجموعه ساختار و مبانی ادبیات داستانی)، طراحی حیوانات (طرحهای کوثر احمدی، با گفتاری تحلیلی در باب مفاهیم و تعاریف طرح در هنرها)، الفبا (تحلیل فلسفی ۵۰ طرح از علیاکبر صادقی، نقاش)، مویه کن سرزمین محبوب (ترجمه با همکاری فریدون سالک) و پیشگفتار کوچههای کوتاه (مجموعه قصههای کوتاه گروهی از شاگردان نادر ابراهیمی ـ دانشپژوهان نخستین دوره آموزشی ساختار و مبانی ادبیات داستانی، با پیشگفتاری از نادر ابراهیمی)؛ از جمله آثار ابراهیمی در حوزه ادبیات بزرگسالان است.
اما نادر ابراهیمی را بیشتر به واسطه فعالیت هایش در عرصه ادبیات کودک و نوجوان می شناسند. او خالق بیش از ۵۰ اثر تالیفی برای کودک و نوجوانان است. او علاوه بر تالیف، دو کتاب آدم آهنی و از پنجره نگاه کن را نیز ترجمه کرده است. نادر ابراهیمی یک هنرمند واقعی در خلق انواع محتوا محسوب میشود. او در کنار کار تالیف و ترجمه به تصویرگری نیز پرداخته و تصویرگر چندین کتاب مختلف کودک و نوجوان بوده است.
او همچنین فعالیت حرفهای خود را در زمینه ادبیات کودکان با تاسیس «مؤسسه همگام با کودکان و نوجوانان» ادامه داد و فعالیتش را در حیطه نوشتن، چاپ و پخش کتاب، نقاشی، عکاسی، و پژوهش درباره خلقوخو، رفتار و زبان کودکان و نیز بررسی شیوههای یادگیری آنان دنبال کرد.
ابراهیمی توانست عنوان «ناشر برگزیده آسیا» و «ناشر برگزیده نخست جهان» را از جشنوارههای آسیایی و جهانی در تصویرگری کتاب کودک از آن خود کند.
کلاغها (جایزه اول فستیوال کتابهای کودکان توکیوی ژاپن، جایزه اول - سیب طلایی - براتیسلاوا، جایزه اول تعلیم و تربیت از یونسکو)، سنجابها، دور از خانه (کتاب برگزیده شورای کتاب کودک)، قصه گلهای قالی، پهلوان پهلوانان؛ پوریای ولی (جایزهبزرگ جشنواره کتاب کودک کنکور نوما، ژاپن)، باران - آفتاب و قصه کاشی، بزی که گم شد، من راه خانهام را گم کردهام، سفرهای دورودراز هامی و کامی در وطن، پدر چرا توی خانه مانده است (از مجموعه قصههای انقلاب برای کودکان)، جای او خالی، نیروی هوایی ، سحرگاهان همافرها اعدام میشوند ، برادرت را صدا کن، برادر من مجاهد، برادر من فدایی ، جنگ بزرگ از مدرسه امیریان، نامهی فاطمه ، پاسخ نامه فاطمه، مامان! من چرا بزرگ نمیشوم (از مجموعه قصههای ریحانه خانم)، روزی که فریادم را همسایهها شنیدند، آدم وقتی حرف میزند چه شکلی میشود ، درخت قصه، قمریهای قصه (جایزه کتاب برگزیده ازسوی هیأت داوران بزرگسال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جایزهکتاب برگزیده ازسوی هیأت داوران خردسال، ترجمهشده به زبان روسی در ترکمنستان)، عبدالرزاق پهلوان، آنکه خیال بافت و آنکه عمل کرد، حکایت کاسه آب خنک (از مجموعه نوسازی حکایتهای خوب قدیم برای کودکان) حکایت دو درخت خرما ، آن شب که تا سحر ، قلب کوچکم را به چه کسی هدیه بدهم؟ (دیپلم افتخار نخستین نمایشگاه تصویرگران کتاب کودک)، مثل پولاد باش پسرم؛ مثل پولاد (از مجموعه ایران را عزیز بداریم)، داستان سنگ و فلز و آهن، با من آشنا شد ، با من دوست شو ، هستم اگر میروم؛ گر نروم نیستم ، راستی اگر نبودم، کمیاب و قیمتی اما . ، مدرسه بزرگتری هم وجود دارد، گلآباد دیروز؛ گلآباد امروز، گلآباد امروز؛ گلآباد فردا، فرهنگ فرآوردههای فلزی ایران، هفت آموزگار مهربان، ما مسلمانان این آب و خاکیم، قصه سار و سیب، قصه موش خودنما و شتر باصفا، با من بخوان تا یاد بگیری، حالا دیگر میخواهم فکر تفکر قبیله ای و گله ای در بورس کنم، قصه قالیچههای شیری، همه گربههای من (۱ و۲)، دیدار با آرزو، دوست؛ کسی است که آدم را دوست دارد از جمله آثار ادبی ابراهیمی در حوزه ادبیات کودکان است.
به طور کلی ابراهیمی در داستان هایش از شیوه خطی استفاده می کند، اما با این که در روایت خطی کمتر از دیگر مولفه های الگوی کلاسیک فاصله می گیرد اما به نوعی سبک امروزی (مدرن) در روایت داستان می رسد.
برخی معتقدند که ابراهیمی در داستان های کوتاه خود از پیشگامان ادبیات پسامدرن است. وی در دوره ای که نویسندگان آثار مدرن خلق می کردند دست به هنجارگریزی هایی از چارچوب داستانی، شیوه های روایت و اختلال زبانی در داستان زده است. در واقع ابراهیمی با خلق شیوه های جدید همچون «همخوانی تصویر و کلام» و «نثر شاعرانه» توانست به سبک خاص نویسندگی دست یابد.
یکی از شیوه های روایی ابراهیمی تغییر کانون روایت است. این تکنیک از شگردهای الگوی مدرن و شکل اغراق شده ای از الگوی پسامدرن است.
نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعهی تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده، و آهنگها و ترانههایی برای آنها ساخته است. او همچنین توانسته است نخستین مؤسسه غیرانتفاعی ـ غیردولتی ایرانشناسی را تأسیس کند؛ که هزینه و زحمتهای فراوانی برای سفر، تهیهفیلم و عکس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی کردن آنها صرف کرد؛ ولی چنانکه باید، شناخته و بهکار گرفته نشد و با فرارسیدن انقلاب و جنگ، متوقف شد.
نویسندگی و کارگردانی فیلم سینمایی صدای صحرا، تهیهشده در سینماتئاتر رکس، نویسندگی و کارگردانی فیلم مستند علمکوه و تخت سلیمان، نویسندگی و کارگردانی فیلم مستند گلهای وحشی ایران؛ قسمت اول: آذربایجان ـ گلهای خردادی ـ تهیهشده در تلویزیون، نویسندگی و کارگردانی فیلم داستانی پدر در کوهستان (یا: ما از راه دیگری میرویم) ـ تهیه شده در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، نویسندگی و کارگردانی مجموعهی تلویزیونی ۳۶ساعته آتش بدون دود، تهیهشده در تلویزیون، نویسندگی و کارگردانی ۵۰ ساعت از مجموعهی تربیتی آموزشی سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن، نویسندگی و مشاوره کارگردانی و تدوین مجموعه ۱۳ قسمتی جمعه خونین مکه، نویسندگی و کارگردانی و تدوین فیلم ۶۱ دقیقهای شرکت نفت در سختترین سالها، نویسندگی و کارگردانی فیلم سینمایی روزی که هوا ایستاد، نویسندگی فیلمنامه فیلم سینمایی دست شیطان، و دو فیلمنامه چاپشده: صدای صحرا و آخرین عادل غرب از جمله فعالیت های وی در حوزه سینما است.
نادر ابراهیمی در زندگی پرفرازونشیب خود، جایگاه خاصی برای ورزش نیز نگه داشته است. او رشتههای مختلف ورزشی را تجربه کرد، یکی از قدیمیترین گروههای کوهنوردی را بهنام «ابرمرد» بنیان نهاده و در توسعه کوهنوردی و اخلاق کوهنوردی، تاثیرگذار بوده است.
نادر ابراهیمی در معرفیِ ادبیات به کودکان این سرزمین کمک بسیاری کرد. کار بزرگ و نادرِ او معرفی و شناساندن ادبیات به کودکان از طریق قصههایش بود و این شناخت برای کودکان بسیار ارزنده و درخور توجه است.
وی در ۷۲ سالگی پس از چندین سال دست وپنجه نرم کردن با بیماری بعدازظهر پنجشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۸۷ درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
ماجرای اختراع نان سنگک توسط شیخ بهایی
در تاریخ آمده که مخترع نان سنگک و شکل تنور آن شیخ بهایی از علما و دانشمندان قرن دهم هجری بوده است.
به گزارش انتخاب به نفل از رسا، در سرزمین کهن ایران، بر اثر تجربهها و اعمال سلیقهها در طول سالیان دراز تاریخ، غذاها و پختنیهای گوناگون رسم شده و بوجود آمده که در نزد بسیاری از کشورهای دیگر و حتی مردم سرزمین ما، این غذاها به عنوان غذاهای ملی و سنتی معروف شدهاند.
نان سنگک از نظر مزه، طعم، هضم و بهداشت و سلامت یکی از بهترین نان های ایرانی است که مورد توجه خانواده مخصوصا در ماه مبارک رمضان قرار دارد. ویژگی این نان پخت آن روی سنگ ریزه های داغ است که به کیفیت آن می افزاید.
در تقویم سالنمای کمیته نانوایان تهران (در 19 اردیبهشت سال 1326 شمسی در تهران چاپ شده) درباره تاریخچه و چگونگی پیدایش نانوایی و نان سنگک این گونه آمده است:
"شاه عباس برای رفاه حال طبقات تهیدست و لشگریان خود که غالباً در سفر احتیاج به نان و خورش موقت و فوری داشتند و لازم بود به هر شهری میرسند نانواهایی باشند که بتوانند به قدر مصرف سربازان نان تهیه نمایند و غذایی باشد که خورش نان قرار دهند، درصدد چاره برآمد و حل این مشکل را از "شیخ بهایی" که از اجلّه علما و دانشمندان ایران بود خواست. شیخ بهایی نیزبا تفکر و تعمق تنور سنگکی را ابداع نمود."
این اختراع به قدری با دقت و هوشیاری طراحی و عملی شده که پس از گذشت چند صد سال هنوز به همان صورت اولیه پخته می شود و نانی که از تنور سنگکی بدست میآید، محبوب ترین نان ایرانی است.
برخی نقل ها نیز قدمت نان سنگک را قبل از ورود اسلام به ایران و در زمان پادشاهان ساسانی می دانند.
«شیخ بهایی» عالم و دانشمند مشهور قرن 10 و 11 هجری است که در دانشهای فلسفه، منطق، هیأت و ریاضیات تجربهی زیادی داشت. به پاس خدمات این دانشمند بزرگ به علم ستارهشناسی، یونسکو سال 2009 را به نام او سال «نجوم و شیخ بهایی» نامگذاری کرد. از تفکر قبیله ای و گله ای در بورس او چیزی حدود 95 کتاب و رساله باقی مانده است.
شخصیت علمی، ادبی و اخلاق و پارسایی او باعث شد تا از 43 سالگی تا پایان عمرش (75 سالگی) منصب شیخالاسلامی پایتخت صفوی را در دربار مقتدرترین شاه صفوی، شاه عباس اول، بر عهده داشته باشد.
شیخ بهایی در سال 1000 خورشیدی در اصفهان درگذشت و به خاطر وصیت خودش جنازهی او را به مشهد بردند و در جوار مقبرهی علیابنموسیالرضا(ع) جنب موزهی آستان قدس دفن کردند.
او شعر هم میگفت. از مثنویات معروف او میتوان، «نان و پنیر»، «نان و حلوا»، «شیر و شکر» را نام برد.
نمونه شعری از شیخ بهایی:
همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به مکه، به برهنه پای رفتن
دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن
شب جمعهها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بینیازش، طلب نیاز کردن
به خدا قسم که آن را، ثمر آنقدر نباشد
که به روی ناامیدی، درِ بسته باز کردن
اختراعات و ابتکارات شیخ بهایی:
1- تقسیم آب زایندهرود
نخستین کار جالب او تقسیم صحیح و طریقهی مهندسی آب زایندهرود به محلهها و باغات شهر اصفهان بود. او با محاسبهی دقیق و به دست آوردن آمار بارندگی مناطق مختلف اصفهان، حومه و کوهستانهای اطراف و همچنین سرچشمهی زایندهرود، طرح دقیق نهرها و شیب و عرض جویبارها و سهم استفادهی آب هر باغ و محله و منزل، به اختلاف چندین سالهی مردم این منطقه پایان داد.
این منطقه تا قبل از تقسیم آب همیشه در حال نزاع و جنگ و خونریزی قبیلهای برای تقسیم آب بود و با این کار شیخ بهایی، این گرفتاری برای همیشه حل شد. شیخ بهایی طرز تقسیمبندی جریان آب زایندهرود را با توجه به محاسبات خیلی دقیق به 33 سهم تقسیم نمود که هر سهم معادل 5 شبانهروز قسمتی از آب رودخانه است که باید آب موجود در رودخانه به هر محله سرازیر شود که امروزه با نصب دستگاههای مختلف آبسنجها، در نقاط زایندهرود به همان نتیجه رسیدهاند که او در 420 سال قبل رسیده بود.
2- ساخت مسجد چهارباغ روی لجنزار
کار مهم دیگر شیخ بهایی بنای مسجد مشهور چهارباغ است که چون در مسیر یکی از کانالهای آب زایندهرود قرار داشت و امکان نداشت که روی آن همه لجن و آب، ساختمان عظیم و سنگی ساخته شود و ساختمان، با خطر ریزش مواجه میشد، شیخ بهایی دست به ابتکار جالبی زد. شیخ برای انجام این کار پیشنهاد کرد که ابتدا، مقدار زیادی زغال چوب به ضخامت 2 متر در سرتاسر پی ساختمان پخش کنند و پس از کوبیدن زغال در کف پیها روی آن را با ساروج و شفته پر کرده و پیهای ساختمان را روی ساروج و شفته، قرار دهند.
از آنجا که هر چه ملات، بیشتر پا بخورد، چسبندگی گل بهتر شده و خوب عمل میآید از این لحاظ به دستور شیخ بهایی ابتکاری برای هر چه بیشتر پا زدن گلها به کار برده شد که ملات بنای مسجد هر روز زیر پای مردم و کودکان اهل اصفهان بلاوقفه پا بخورد و با هم مخلوط شود.
ابتکار شیخ بهایی این بود که دستور داد هر روز صبح چند سکه طلا را در خاک ملاتها بریزند و سپس گل درست کنند و به مردم اطلاع دهند که بیایند و سکهها را برای خود بیابند. مردم، گروه گروه گل ملاتها را از صبح لگدمال کرده و تا غروب، تعدادی سکه برای خود پیدا میکردند و با این روش گل ملاتها کاملاً عمل میآمد؛ یعنی همین کاری که امروزه هم برای گل خاک رس کاشیسازی با ماشینهای مکانیکی مخلوطکن انجام میگیرد (البته امروزه، این بنا به مدرسهی چهارباغ، مشهور است).
روش ساخت گل مخصوص شیخ بهایی برای بنای ساختمانهای عظیم روی مردابها و لجنزارها، بعدها مورد توجه اروپاییان قرار گرفت و آنها هم برای ساختن ساختمانهای خود از این روش جالب استفاده کردند و ساختمانهای عظیم خود را با این روش ساختند و هنوز هم در بعضی از نقاط به همین روش عمل میکنند.
3- گرمابهی شیخ بهایی
ماجرای این حمام و گرم نگه داشتن آب آن، با یک شمع، به رازی حلنشدنی در تاریخ تبدیل شده بود که با کنکاشهای پی در پی بالأخره راز این حمام 300 ساله کشف شد.
شیخ بهایی با استفاده از طلا که رسانایی بالا و در انتقال گرما نقش مؤثری دارد، منبع این حمام را ساخت و به دلیل استفاده از طلا و جلوگیری از سرقت آن، راز ساخت آن را پنهان نگه داشت. یکی دیگر از کارهای شیخ بهایی ساختن گرمابهای است که به احتمال نزدیک به یقین از روی ایدهی شمع خودکار احمدبن موسی بن شاکر خراسانی ساخته شده است.
تأمین مایع سوخت، در زمان شیخ بهایی با یک لولهی زیرزمینی به عصار خانهی جنب حمام وصل شده بود و با تولید روغنهای کرچک، کنجد و روغنهای سوختی دیگر که در محل مذکور روغنکشی میشده، تأمین میگردید.
روی شمع مذکور ظرف لگن مسی بوده که حجم آبی را برابر با 3 و یا 4 سطل گنجایش داشته و مرتباً در شبانهروز گرم بوده و آب آن برای کسانی که از شستشو فراغت یافته و سربینهی حمام قسمت خروجی نزدیک در کار گذاشته و جاسازی کرده بودند. دستگاه مذکور را حدوداً اواخر حکومت زندیه از زیر زمین بیرون آوردند و به خارج از ایران منتقل کردند. تقریباً کار این دستگاه شبیه آبگرمکنهای گازیِ دیواری است که آب را سریع گرم میکند.
ابداع شهر نجفآباد
در دورهی صفوی شهر نجفآباد با طرح شیخ بهایی و به پیشنهاد او به عنوان یک شهر جدید احداث شده است. در مورد انگیزهی ایجاد شهر نجفآباد نظرات مختلفی وجود دارد و مشهورترین این نظرات این است که، نذورات و عایدات موقوفات منطقهی تفکر قبیله ای و گله ای در بورس اصفهان، با کاروانی از اصفهان به سوی نجف اشرف میرفت که پس از پیمودن 25 کیلومتر از حرکت باز ایستاد و دیگر پیش نرفت. شیخ بهایی چاره را در این دید که با اذن شاهعباس، محمولات شتران را هزینهی بنای شهری کنند به نام نجفآباد.
راجر سیوری در کتاب خود مینویسد: «شاهعباس و طراح اصلی او شیخ بهایی با ایجاد شبکههای کامل آبیاری و ارتباطی و بنیان نهادن شهر بازرگانی و پررونق نجفآباد در 25 کیلومتری غرب اصفهان برای تهیهی آذوقهی شهر (اصفهان) زیربنای زراعی استواری برای پایتخت جدید فراهم آورد.
سابقهی تهیهی مایحتاج خوراکی اصفهانیها مانند: گوشت، میوه و لبنیات از نجفآباد که اکنون نیز کم و بیش دیده میشود، این نظر را تأیید میکند. نجفآباد نقشهی معماری و شهرسازی پیشرفتهای دارد که گفته میشود نقشهی اصلی آن از سوی شیخ بهایی ترسیم شده است و در موزهی شهر لیسبون پایتخت پرتغال نگهداری میشود.
شیخ بهایی در رشتهی ریاضیات و هندسه هم اختراعات جالبی دارد. تاریخ نگاران نان سنگک و حلواشکری را نیز از اختراعات وی می دانند.
چگونه ارادت ابن ملجم به امام علی(ع) او را به قاتل امام تبدیل کرد؟/ اندیشههای خارجی گری، زمینه شهادت امام علی(ع)
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا ، یکی از بزرگان و چهرههای شناختهشده یمن بود؛ مردی که به شاعری و سخنوری مشهور بود و قصیدهای طولانی در وصف حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام سرود. عبدالرحمن ابن ملجم مرادی، وقتی در رأس هیأت یمنی در کوفه به خدمت امام علی علیه السلام رسید و در ثنای آن حضرت و وصف دانش، تقوا و حکمت ایشان شعر میسرود، به فضل ایشان اقرار کرده و سه بار با آن حضرت بیعت کرد، فکرش را هم نمیکرد که زمانی از دین خارج شود و روزی نه در مقابل، بلکه ناجوانمردانه و از پشت سر بر روی مولای متقیان و امیر مؤمنان شمشیر زهرآلودی بکشد و از پشت، در حال سجده نماز صبح، در سحر نوزدهم ماه مبارک رمضان بر فرق مبارک ایشان ضربهای بزند؛ ضربهای با شمشیری زهرآلود که آن را با هزار درهم خریده بود و هزار درهم برای زهرآلود کردنش پرداخته بود. ضربهای با شمشیری زهرآلود که به تصریح خودش، به شهادت حاضران و به گواه تاریخ که اگر بر بدن هزاران نفر از مردم عالم زده میشد، همه را از پا درمیآورد.
خبرگزاری تسنیم در ایام شهادت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام، گفتوگویی با دکتر محمدحسین رجبی دوانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ اسلام انجام داده تا ابعاد و شرایطی که این شهادت جانسوز را رقم زد، مورد بررسی قرار بگیرد. آن طور که این کارشناس تاریخ اسلام توضیح میدهد، زمانی که ابن ملجم در شب نوزدهم ماه رمضان، فرق مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را با شمشیر زهرآلود شکافت، او را به خدمت امام آوردند و آن حضرت به او فرمودند که من همه آن خوبیها را به تو میکردم با وجودی آنکه خبر داشتم تو در آینده قاتل من خواهی بود. اما آن خوبیها در حق تو برای این بود که از خدای متعال در اتمام حجت با تو کمک بگیرم.
میدانیم که مرکز دولت اسلام در زمان پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله، مدینه بوده و بعد از آن حضرت هم سه خلیفه در مدینه حکومت کردند. چه شد که حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام مرکز خلافت را به کوفه منتقل کردند؟
درست است که مدینه در زمان نبی مکرم اسلام مرکز حکومت اسلامی بوده و هر سه خلیفه در همین شهر به خلافت رسیدند، اما بعد از قتل عثمان هم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در مدینه به خلافت رسیدند. پس از مدتی فتنه و دسیسه پیمانشکنان اتفاق افتاد و امام علی علیه السلام برای مقابله با آنها از مدینه خارج شده و به سمت بصره رفتند. البته ایشان توطئه گران را سرکوب کردند اما پس از آن به مدینه برنگشتند، بلکه به سمت کوفه رفتند و این شهر را مرکز خلافت خود قرار دادند.
در آن زمان جنگآوران و مردان مبارز زیادی در کوفه زندگی میکردند و شاید بتوان آن شهر را شهری نظامی دانست. البته شرایط ویژه دیگری هم بر کوفه حاکم بود که منجر به این تصمیم امام علی علیه السلام شد.
بیعت ابن ملجم با امام علی علیه السلام
چه شد که یمنیها با امام علی علیه السلام بیعت کردند؟ حضور ابن ملجم مرادی در این بیعت چه معنایی داشت؟
یکی از رویدادهای مهم در ابتدای خلافت امام علی علیه السلام، همین ماجرای بیعت یمنیها با آن حضرت بود که ابن ملجم در رأس آن گروه به خدمت امام رسید و با ایشان بیعت کرد. زمانی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به خلافت رسیده و مرکز حکومت را به کوفه منتقل کردند، مردم گروه گروه برای بیعت با ایشان میآمدند. از مردم کوفه گرفته که در زمان حضور امام در مدینه امکان بیعت حضوری نداشتند تا مردم یمن. در آن دوران چندین قبیله یمنی در کوفه زندگی میکردند و وقتی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به این شهر آمدند، آنها برای بیعت به حضور امام آمدند.
ابن ملجم مرادی یکی از چهرههای شناخته شده و مؤثر در آن زمان بود که در میان قبیلههای یمنی زندگی میکرد. او به عنوان یکی از بزرگان یمنیها بود که با امام علی علیه السلام بیعت کرد. البته او در زمان بیعت با امام، اظهار علاقه و ارادت به ایشان میکرد.
تو در آینده قاتل من خواهی شد
برخورد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با ابن ملجم چگونه بود؟ آیا این ماجرا صحت دارد که آن حضرت، به ابن ملجم خبر داد که «تو در آینده قاتل من خواهی بود»؟
آن طور که در تاریخ نوشته شده، زمانی که یمنیها برای بیعت با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به خدمت ایشان رفتند، هر کسی یک بار با آن حضرت بیعت میکرد. اما وقتی نوبت به ابن ملجم رسید، آن حضرت سه بار از ابن ملجم بیعت گرفتند. به این معنا که یک بار ابن ملجم با آن حضرت بیعت کرد، وقتی داشت از آن حضرت دور میشد امام علی علیه السلام به او فرمودند که بیا و بار دیگر بیعت کن. دوباره ابن ملجم با امام بیعت کرد و باز هم امام برای بار سوم از او بیعت گرفتند.
ابن ملجم از این نوع رفتار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تعجب کرد و پرسید که چرا از دیگران یک بار و از من سه بار بیعت گرفتید؟ امام در جواب او شعری خواندند با این مضمون که «من زندگی او را میخواهم اما او اراده کشتن من را دارد. عذر پذیرش خود را نسبت به دوست مرادی خود بیاور. ای ابن ملجم برو که به خداوند سوگند گمان ندارم به آنچه گفتی وفا کنی.» درواقع امام با این جمله به او این پیام را رساندند که بر بیعت خود استوار باقی نخواهد ماند و بیعت شکنی خواهد کرد.
آیا امام علی علیه السلام به تفکر قبیله ای و گله ای در بورس طور مستقیم، رویداد شهادت خود به دست ابن ملجم را به او خبر دادند؟
ماجرای دیگری هم در تاریخ ثبت شده با این مضمون که ابن ملجم از امام علی علیه السلام، اسبی خواست و امام از او سؤال کردند که آیا تو ابن ملجم مرادی هستی؟ او جواب مثبت داد. امام به یکی از یاران خود دستور دادند که یک اسب سرخ رنگ به ابن ملجم بدهد. او هم اسب را گرفت، بر روی آن سوار شد و وقتی میخواست از امام دور شود، امام یک بار دیگر همان شعر را تکرار کردند و فرمودند: «من زندگی او را میخواهم اما او قصد کشتن من را دارد.»
زمانی هم که ابن ملجم در شب نوزدهم ماه رمضان، فرق مبارک آن حضرت را شمشیر زهرآلود شکافت، او را به خدمت امام علی علیه السلام آوردند و آن حضرت به او فرمودند که من همه آن خوبیها را به تو میکردم با وجودی آنکه خبر داشتم تو در آینده قاتل من خواهی بود. اما آن خوبیها در حق تو برای این بود که از خدای متعال در اتمام حجت با تو کمک بگیرم.
اندیشههای خارجی گری در وجود ابن ملجم
با وجود خوبیهایی که امام علی علیه السلام در حق ابن ملجم کردند، چه شد که او بیعتش را شکست و تبدیل به قاتل امام شد؟ انگیزه او از کشتن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چه بود؟
ریشههای انگیزه ابن ملجم در کشتن امام علی علیه السلام به دوران خوارج و جنگ نهروان برمیگردد. در جنگ نهروان، خوارج شکست سختی از سپاه امام خوردند، به این معنا که همه خوارج در این جنگ کشته شدند جز نه نفر از آنها. این نه نفر به مرور یاران و همفکرانی برای خود جمع کردند. مرکز تجمعشان هم در مکه و در اطراف کعبه بود. به این صورت که دور خانه کعبه جمع میشدند و درباره کشتهشدههای نهروان حرف میزدند و از رویکرد حقیر و جاهلانه خودشان، از این بحث میکردند که اسلام دچار انحطاط شده و باید آن را نجات داد!
بعد از مدتی، خوارج به این نتیجه رسیدند که گله و اظهار ناراحتی از شرایط موجود ثمرهای ندارد و باید عملی انجام دهند. به این صورت تصمیم گرفتند که عاملان اصلی این قضیه را از بین بردارند.
خوارج از منظر پست خودشان، چه کسانی را عامل اوضاعی میدانستند که آن را تباهی اسلام نام گذاشته بودند؟
آنها سه نفر را تفکر قبیله ای و گله ای در بورس عامل اوضاع موجود میدانستند: امام علی علیه السلام، معاویه و عمروعاص. درواقع آنها به قدری حقیر بوده و قدرت تشخیص پستی داشتند که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را با معاویه و عمروعاص لعنهالله علیهما همتراز تصور میکردند.
به این ترتیب سه نفر از میان خوارج داوطلب شدند تا این سه شخص را که در عالم اسلام دارای قدرت و نفوذی بودند، از سر راه بردارند. امام علی علیه السلام در آن زمان خلیفه بودند و در کوفه حضور داشتند. معاویه لعنهالله علیه هم حاکم سیاس و شوم در شام بود که عامل دودستگیهای زیادی در جهان اسلام شد. عمروعاص هم در حقیقت معاون و کمککننده به اقدامات معاویه بود.
قرار هر سه نفر خوارج این بود که این سه چهره را در سحر نوزدهم ماه رمضان و در موقع نماز صبح از پا درآوردند.
چرا سحر ماه رمضان و هنگام نماز صبح را برای کشتن این سه نفر انتخاب کردند؟
خوارج از منظر گمراه خود خیال میکردند که کار ارزشمندی برای اسلام انجام میدهند. شاید به همین دلیل زمان مبارکی را برای اقدام خود انتخاب کردند.
دو هزار درهم، هزینه شمشیر زهرآلود ابن ملجم
با این توضیحات، ابن ملجم خودخواسته و به اراده خودش تصمیم به قتل حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام گرفت؟
بله. ابن ملجم برای قتل امام علی علیه السلام داوطلب شد و تصمیم جدی برای این کار داشت. به همین علت بود که بعد از تصمیمی که در مکه گرفتند، به کوفه رفت و مدتی به صورت مخفیانه به فراهم کردن اقدامات شهادت امام علی علیه السلام مشغول بود.
او در آن زمان، شمشیر تیز و برندهای را به مبلغ هزار درهم خرید و هزار درهم هم برای زهرآلود کردن آن پرداخت، تا با خیال جاهلانه خودش بتواند امام علی علیه السلام را به یک ضربه از پای درآورد. شاید دو هزار درهم به نظر مبلغ ناچیزی باشد؛ اما اگر بدانیم دو هزار درهمی که آن زمان ابن ملجم برای شهادت امام علی علیه السلام پرداخت، به پول امروز ما میلیاردها تومان میارزد، به گوشهای از ناجوانمردی، کینه و حقارت فکری و فرهنگی ابن ملجم پی میبریم.
نقش قتام، شبیب و وردان در شهادت امام علی علیه السلام
چه کسانی در اجرای این تصمیم شوم به ابن ملجم کمک کردند؟
زمانی که ابن ملجم به کوفه رفت، در بین یکی از قبیلههای مهم یمنی به نام کنده ساکن شد. رئیس این قبیله شخصی به نام «اشعث بن قیس» بود که یکی از دشمنان و مخالفان مهم و سرسخت امام علی علیه السلام محسوب میشد. ابن ملجم یک روز در حیاط مسجدی زنی را به نام «قتام» دید که پدر و برادرش در جنگ نهروان توسط لشکر امام علی علیه السلام به قتل رسیده بودند و قصد داشت از آن حضرت انتقام بگیرد. اشعث ناپاک که عاشق قتام شده بود، از او درخواست ازدواج کرد و قتام هم مهریه خود را سه هزار درهم، غلام، کنیز و قتل امام علی علیه السلام قرار داد.
ابن ملجم در ابتدا نمیخواست هدف شوم خود را اعلام کند و در ظاهر کشتن امام را قبول نکرد. اما وقتی قتام اعلام کرد که کشتن امام علی علیه السلام مهریهای است که از آن نمیگذرد و گفت که اگر به من نرسی و کشته شوی، در آخرت از خداوند پاداش میگیری، ابن ملجم متوجه شد که قتام هم رویکرد خوارج را دارد و به او خبر داد که اصلاً برای انجام همین کار، یعنی قتل امام علی علیه السلام به کوفه آمده است. در این ماجرا یکی از اقوام قتام به نام «وردان بن مجالب» هم عقیده خوارج را داشت با ابن ملجم همراه شد. سپس «شبیب بن بجره» یکی دیگر از خوارجی که در کوفه زندگی میکرد با اینها همدست شد و هر سه نفر یعنی ابن ملجم، شبیب بن بجره و وردان بن مجالب آماده قتل حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام شدند.
چرا سه نفر آماده کشتن امام شدند؟ مگر این ملجم به تنهایی نمیتوانست این کار شوم را انجام دهد؟
ابن ملجم احتمال میداد که موفق به این کار نشود. به همین دلیل با شبیب و وردان همدست شد تا اگر یک نفر نتوانست و موفق به این کار نشد، نفر بعدی آن را انجام بدهد.
در ابتدای امر قرار آنها این بود که شبیب ضربه را بزند، اگر او موفق نشد ابن ملجم اقدام کند و اگر او هم نتوانست یا شرایط مهیا نبود، وردان آن حضرت را به شهادت برساند.
چه شد که شبیب موفق نشد و ابن ملجم عامل شهادت حضرت شد؟
شبیب، وردان و ابن ملجم در سحر نوزدهم ماه رمضان در مسجد کوفه منتظر امام علی علیه السلام بودند. طبق نقل معتبری، زمانی که آن حضرت در رکعت اول از سجده اول برخاسته بودند و میخواستند به سجده دوم بروند، اول شبیب لعنهالله بلند شد تا با شمشیرش بر فرق آن حضرت ضربه بزند. اما شمشیر او به سقف مسجد گیر کرد. در این موقع، ابن ملجم لعنهالله علیه فوراً بلند شد و در حالی که امام در سجده دوم از رکعت اول نماز بودند، بر فرق مبارک ایشان ضربهای زد که آن امام بزرگوار را بر روی زمین انداخت.
دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان
همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان ادعیه روزانه این ماه شریف بسیار جای دقت و تفکر دارد. این دعاهای روزانه که در محافل مذهبی خوانده میشود توسط ابنعباس از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نقل شده است و علمای بزرگ اسلام آنها را در کتاب خود ثبت و ضبط کردهاند و ما این ادعیه را از کتاب «اقبال الأعمال» سیدبن طاووس عالم بزرگ شیعه نقل میکنیم. این کتاب مانند سایر کتابهاى سید از اعتبار و ارزشی ویژه بین علماى شیعه برخوردار است تا جایی که شیخ عباس قمی در «مفاتیح الجنان» بسیار از ادعیه این کتاب استفاده کرده است.
اینک بهمناسبت فرا رسیدن بیستوهشتمین روز ماه مبارک رمضان، دعای این روز بههمراه شرحی بر آن منتشر شده است:
اللَّهُمَّ وَفِّرْ حَظِّی فِیهِ مِنَ النَّوَافِلِ، وَ أَكْرِمْنِی فِیهِ بِإِحْضَارِ الْمَسَائِلِ، وَ قَرِّبْ فِیهِ وَسِیلَتِی إِلَیْكَ مِنْ بَیْنِ الْوَسَائِلِ، یَا مَنْ لا یَشْغَلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ
خدایا بهرهام را در این ماه از مستحبات فراوان کن، و مرا با تحقق درخواستها اکرام فرما، و از میان وسایل، وسیلهام را به سویت نزدیک کن، ای که پافشاری اصرارورزان مشغولش نکند
حجتالاسلام محمود ریاضت محقق و کارشناس علوم دینی در توضیح دعای این روز برای تسنیم نوشت: اکتفا نکردن به انجام واجبات و عمل به مستحبات در حد توان و طاقت هر بنده یکی از گامهای بلند درک لذت عبادات است که توفیق به آن در اثر قبولی واجبات نصیب انسان و باعث تقرب بیش از پیش انسان به خداوند میشود.
این مسأله باعث میشود که در مسائل اولویت بندی و اهّم و مهم برنامه ریزی و ساماندهی شود و بنده حق بتواند از نزدیکترین وسائل تقرب به خالق هستی که همان توسل به ذیل عنایات اولیای حق تعالی یعنی اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام، نهایت بهره را ببرد.
ضیوف الرحمن در ضیافت خداوند متعال از میزبانی ولِیِّ خدا امام زمان (عج) بهرهمند هستند و بهتر میتوانند به این میزبان که اعظم اولیای حق است تقرب پیدا کنند که تقرب به او توسلی برای تقرب هرچه بیشتر به حضرت حق متعال است که این تقرب از مهمترین بواطن رمضان الکریم است.
سفره ضیافت حق تعالی به پایان خود نزدیک میشود و هرچه به پایان این مهمانی نزدیکتر میشویم سفره پُربارتر میشود، طوری که گفتهاند در شب و روز پایانی مهمانی آنچه از ابتدای مهمانی تا آخرش سر سفره گذاشته شده است یکجا دوباره از اول درون سفره گذاشته میشود. باشد که از آن باز نمانیم.
دیدگاه شما