تحلیل سنتیمنتال (Sentimental) چیست؟
اکثر افراد تریدر فکر میکنند تنها تحلیل تکنیکال و فاندامنتال هست که می تواند به آنها در تحلیل بازار کمک کنند. اما ممکن است تا به حال اسم تحلیل سنتیمنتال را نشنیده باشند. تحلیل سنتیمنتال یکی از روش های تحلیل بسیار قدرتمند و سودده است که می توان گفت ربط به چرا تحلیل احساسات در بازار مهم است؟ احساسات شما و روانشناسی بازار دارد. در این مطلب قصد داریم که با هم تحلیل سنتیمنتال (Sentimental) را بررسی کنیم و بدانیم که چطور می توان بازار را با این روش تحلیل کرد، البته که تحلیل سنتیمنتال صرفا یک تحلیل نیست بلکه یک روش معامله گری است.
تحلیل سنتیمنتال چیست؟
در بازار های مالی تحلیل سنتیمنتال به احساسات ذهنی تریدر ها نسبت به وضعیت بازار اشاره دارد. خیلی راحت تر بخواهیم تحلیل سنتیمنتال را توضیح دهیم می توان گفت که احساسات بازار را تحلیل سنتیمنتال می گویند. سنتیمنت به معنای احساسات بازار است که این احساسات در نوسانات بازار تاثیر می گذارد که با تحلیل سنتیمنتال می توانیم پیش بینی دقیق تری از آینده بازار داشته باشیم.اساساً ، احساسات بازار وابسته به چندین عامل مهم است. این افکار میتواند از تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال سرچشمه گرفته باشد یا منشا آن می تواند تغییرات اخیر قیمت در بازار یا اخبار های مرتبط به آن باشد.
گرچه تحلیل تکنیکال و سنتیمنتال با هم مرتبط هستند ، اما باید توجه داشته باشید که احساسات بازار و تحلیل بنیادی بازار دو مبحث کاملاً متفاوتی هستند. در حالی که تحلیل سنتیمنتال به روانشناسی و عواطف در بازار مالی مربوط می شود ، تحلیل فاندامنتال بیشتر با عملکرد سهام ، پروژه تجاری یا جفت ارز و ارز دیجیتال مرتبط است.
تحلیل سنتیمنتال چطور کار می کند؟
بسیاری از تریدر ها و نمودار شناسان ، احساسات بازار را شاخص خوبی برای حرکات بالقوه کوتاه مدت و متوسط می دانند. به طور کلی ، وقتی احساسات تریدر ها نسبت به بازار بیش از حد خوش بینانه (صعودی) یا بدبینانه (نزولی) باشد ، بازار معکوس می شود و در جهت مخالف شروع به حرکت می کند. تصور کنید که معامله گران یا تریدر ها منتظر حرکت نزولی هستند اما بازار تمایل به حرکت صعودی دارد و یا تریدر ها احساس می کنند که بازار قرار است صعودی شود اما بازار نزولی حرکت می کند. به همین ترتیب ، احساسات در بازار ممکن است اغلب، به عنوان نوعی شاخص متضاد عمل کند.
تحلیل سنتیمنتال در بازار یکی از مواردی است که تریدر های مختلف به دنبال آن هستند. زیرا بر اساس آنچه بالاتر گفته شد اگر نظر بیشتر افراد صعودی باشند ، تریدر هایی که تحلیل سنتیمنتال انجام میدهند آماده باز کردن پوزیشن فروش میشوند، اما افرادی که با تحلیل سنتیمنتال آشنا نباشید در این موقعیت پوزیشن خرید باز می کنند.به طور خلاصه ، احساساتی که بازار برای تریدر ها بوجود می آورد را می توان نتیجه دو حس اصلی یعنی ترس و حرص دانست که میتواند بازار مالی را تحریک و کنترل کند.
علاوه بر آن تحلیل سنتیمنتال یکی از مولفه های مهم روانشناسی بازار است.اخیراً ، تلاش های بسیاری انجام گرفته تا با استفاده از نتایج و دانش حاصل از زمینه هایی مانند رفتار های مالی و رفتار های اقتصادی ، میزان احساسات تریدر ها در بازار به طور دقیق اندازه گیری و کمیت آن مشخص شود.
چرا تحلیل سنتیمنتال خوب است؟
تعداد افراد کمی هستند که تحلیل سنتیمنتال را به خوبی بلد هستند( تیم پاورآپ ترید هم جزو این دسته است😉) و این افراد ادعا می کنند که تحلیل سنتیمنتال جزو یکی از بهترین روش های تحلیل است. میشه گفت این حرف درست است اول اینکه شما نیازی به تحلیل تکنیکال، الگو ها، امواج الیوت و اندیکاتور ها ندارید. در روش تحلیل سنتیمنتال خیلی ساده با نگاه کردن به بازار می توانید سود های خوبی بگیرید و می توانید بفهمید چه زمان وارد شوید، چه زمان خارج شوید، چطور بیشتر سود کنید و خیلی چیز های دیگر که تنها با سنتیمنتال می توان آنها را انجام داد.
برخلاف معاملات بورس، اوراق بهادار یا بازار فارکس ، بازار ارز های دیجیتال یک بازاری است که در آن پیچیدگی کمتر است و در آن بحث ها راحت تر در دسترس و عمومی است. روزانه، میلیون ها بحث و موضوع با عنوان ارز های دیجیتال در پلتفرم های مختلف منتشر می شود. Reddit ، Twitter و Telegram بسترهایی هستند که تریدر ها و علاقه مندان به بازار های مالی می توانند به آنها دسترسی داشته باشند و بحث ها و موضوعات مختلف را بررسی کنند.
احساسات و تحلیل سنتیمنتال
مطالعاتی از دانشگاه های برتر جهان نشان داده است که بین حجم بازار و احساساتی که در حین بحث در شبکه های اجتماعی به افراد منتقل میشود و عملکرد قیمت ارز های دیجیتال همبستگی وجود دارد. بنابراین برای یک تریدر که بر پایه تحلیل سنتیمنتال ترید میکند موظف است که این مکالمات را دنبال کند و احساس کلی بازار ارز های دیجیتال را بفهمد و سپس تصمیم بگیرد.
برای این نوع تجزیه و تحلیل تریدر نیازمند رسیدگی به چندین نکته است: دانستن محل مکالمه ، تشخیص بینش و روند این مکالمات و تجزیه و تحلیل داده ها، این داده های خروجی به قدری بزرگ و پیچیده است که مدلهای خودکار AI / ML برای یافتن الگوها و روندها مناسب هستند.
تحلیل سنتیمنتال در بازار ارز دیجیتال
تریدر های ارز دیجیتال به اطلاعات بیشتری در مورد بازار ارز های دیجیتال نیاز دارند. با ردیابی و درک سنتیمنت بازار ارز های دیجیتال و احساسات تریدر های این بازار ، معامله گران می توانند هنگام تهیه استراتژی خود، از سبک دیگری از اطلاعات نیز استفاده کنند. در بازار ارز دیجیتال می توانید از این روش تحلیل استفاده کنید و به سود های خوبی برسید، البته در بالاتر گفتیم که می توانید به تنهایی از تحلیل سنتیمنتال استفاده کنید اما در کنار این تحلیل جذاب می توانید از تحلیل تکنیکال هم استفاده کنید چرا تحلیل احساسات در بازار مهم است؟ تا بازدهی تحلیلی شما بالاتر رود.
جمع بندی
تحلیل سنتیمنتال یک روش تحلیلی مهم و کارآمد است که احساسات بازار را نشان می دهد و شما می توانید با تنها نگاه کردن به چارت قیمتی بازار را تحلیل کنید و پوزیشن باز کنید. نکته درباره این تحلیل این است که شما با نگاه کردن می توانید بیابید کی وارد شوید و کی خارج شوید! اگر نیاز داشتید که تحلیل سنتیمنتال را بهتر یاد بگیرید کافی است آموزش on-chain را در سایت مشاهده کنید که در آن هر هفته بیت کوین رو به روش سنتیمنتال هم تحلیل می کنیم و در آن قسمت قرار می دهیم.
تجزیه و تحلیل احساسات
پیشتر، ما گفتیم که اقدام قیمت باید به لحاظ تئوری همه اطلاعات موجود در بازار را منعکس کند. متاسفانه برای معامله گران فارکس، این خیلی ساده نیست. بازار فارکس به سادگی تمام اطلاعات موجود را منعکس نمی کند، زیرا معامله گران فقط به همان شیوه عمل می کنند. البته با این روش نمی توانند کاری از پیش ببرند.
به همین دلیل است که تجزیه و تحلیل احساسات مهم است. هر یک از معامله گران نظر خاص خود را در مورد این که چرا بازاربه این نحوه ی خاص عمل می کند، دارند و اینکه آیا باید در همان جهت بازار به معامله بپردازند یا بر خلاف آن.
بازار همانند فیس بوک است. این یک شبکه پیچیده ای است که تشکیل شده است از افرادی که می خواهند اطلاعات خبری ما را بی پایه و اساس بدانند. بازار اساسا انچه را منعکس می کند که همه معامله گران، شما، وارن بوفت یا سلین از مغازه دونات، در مورد بازار احساس می کنید.
هر اندیشه و عقاید معامله گر که از طریق هر موقعیتی بیان می شوند، احساسات کلی بازار را بدون در نظر گرفتن اطلاعاتی که در آن وجود دارد، شکل می دهد. مشکل این است که مثل معامله گران خرده فروشی، مهم نیست که چه حسی نسبت به یک معامله ی خاص دارید، شما نمی توانید بازار را مطابق میلتان تغییر دهید.
حتی اگر واقعا اعتقاد داشته باشید که دلار در حال افزایش است، اما هر کس دیگری می تواند روی آن تاثیر بگذارد، کاری از دست شما ساخته نیست، مگر اینکه یکی از نخبگان مانند جورج سوروس یا گلدمن ساکس باشید. به عنوان یک معامله گر، باید این را در نظر بگیرید. شما باید تجزیه و تحلیل احساسات را انجام دهید.
برای سنجش این چرا تحلیل احساسات در بازار مهم است؟ که چگونه بازار احساس می کند، آیا آن را صعودی یا نزولی می بینید، برای شما مناسب است. سپس شما باید تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید درک خود را از احساسات بازار با استراتژی تجاری خود ترکیب کنید.
اگر انتخاب کنید که به راحتی احساسات بازار را نادیده بگیرید، این انتخاب شماست. اما داریم به شما گوشزد می کنیم ،دیگر با شماست که بپذیرید یا نه! توانایی سنجش احساسات بازار، تحلیل عقلانی، می تواند یک ابزار مهم در جعبه ابزار شما باشد.
تحلیل احساسات در بازاریابی داده محور
مرورگر شما از وییدئو پشتیبانی نمیکند. از مرورگرهایی مانند فایرفاکس و کروم استفاده کنید!
با عضویت در دوره آنلاین بازاریابی دیجیتال میتوانید تمام ویدئوهای چرا تحلیل احساسات در بازار مهم است؟ رایگان دوره را مشاهده کنید.
تحلیل احساسات در بازاریابی داده محور یکی از نکات مهم در بازایابی مبتنی بر علم داده است و احساسات مشتریان شما را آنالیز میکند تا مشخص شود مشتریانتان چه حسی نسبت به برند شما دارند.
کاربرد تحلیل احساسات در بازاریابی داده محور
1. تحقیقات بازار: یکی از ابزارهای مفید که به پروسه تحقیق بازار کمک میکند تحلیل احساسات در شبکههای اجتماعی است.
2. شنیدن صدای مشتری Voice of Customer: اگر سیستمی داشته باشیم که به تمام مشتریانمان بازخورد نشان دهیم و پاسخگوی آنها باشیم تاثیر مستقیمی در موفقیت برند دارد.
4. دستهبندی کامنتها و محتوایی که مشتریان درباره برند شما تولید میکنند.
انواع روشهای تحلیل احساسات
1. رویکرد یادگیری ماشین و یادگیری عمیق: نیاز به داده لیبل خورده و استفاده از مدل یادگیری ماشین داریم.
2. رویکرد Lexicon: در این روش نیاز به لغات راهنما و همچنین پاکسازی متن داریم.
روانشناسی چرخه بازار چیست و چگونه در تحلیل ارزهای دیجیتال کاربرد دارد؟
روانشناسی چرخه بازار بر مبنای دو ایده گسترش پیدا کرده است. دائمی نبودن هر روند در بازار و تأثیر احساسات معاملهگران بر بازار و برعکس تأثیری که روند بازار بر احساسات معاملهگران میگذارد. پیشبینی بازار بر اساس شناخت چرخهها بههیچعنوان کار سادهای نیست اما به هر صورت کسب دانش در این زمینه یکی از مهمترین پیشنیازهایی است که هر فرد باید در بدو ورود بهتمامی بازارهای مالی داشته باشد.
مقدمهای بر روانشناسی چرخه بازار رمزارزها؛ روانشناسی بازار چیست؟
پیش از آغاز موضوع روانشناسی سیکل یا چرخههای بازار بد نیست با مفهوم کلیتری به نام روانشناسی بازار آشنا شویم.
ایده روانشناسی بازار بر یک نظریه ساده استوار است: حرکات یک بازار منعکسکننده یا تحت تأثیر وضعیت ذهنی و عاطفی شرکتکنندگان آن بازار است. این یکی از مباحث اصلی چرا تحلیل احساسات در بازار مهم است؟ اقتصاد رفتاری است. اقتصاد رفتاری حوزهای میانرشتهای است که عوامل مؤثر بر تصمیمگیریهای اقتصادی را بررسی میکند. به عبارتی بسیاری معتقدند که عامل محرکه تغییر بازارهای مالی، احساسات است و در اصل این احساسات نوسانی کلی سرمایهگذاران است که چرخه های روانی بازار را ایجاد میکند.
اما احساسات بازار دقیقاً چیست؟ احساسات بازار همان حس کلی سرمایهگذاران و معاملهگران نسبت به قیمت یک دارایی است. در مواقعی که احساسات بازار مثبت است؛ قیمتها به طور مداوم در حال افزایش پیدا میکند. بهاصطلاح بازار صعودی یا گاوی است. برعکس زمانی که احساسات بازار منفی باشد قیمتها مدام کم خواهد شد و بهاصطلاح با یک بازار نزولی یا خرسی روبرو هستیم.
این احساسات از دیدگاهها و احساسات فردی همه معاملهگران و سرمایهگذاران در یک بازار مالی ساخته میشود و منحصر به یک فرد یا عده خاصی نیست. در اصل شاید بتوان گفت که میانگین احساس کلی همه شرکتکنندگان و فعالان بازار تشکیلدهنده احساسات کلی بازار هستند.
البته فراموش نکنید که هیچ دیدگاه و نظری نمیتواند کاملاً بر دیگر نظرات و احساسات غلبه کند. تئوری روانشناسی بازار معتقد است که احساسات کلی بازار پویاست و ثابت نیست و قیمت داراییها مدام در حال تغییر است. اگر به مبحث روانشناسی بازار علاقهمندید میتوانید در مقالات روانشناسی ترید و روانشناسی ترید در تحلیل تکنیکال دراینباره بیشتر بخوانید.
اما در عمل پشت عواطف و احساسات بازار چه اقدامات و مسائلی وجود دارد؟
زمانی که قیمتها بالا میرود احتمالاً با یک بهبود نگرش و افزایش اطمینان به بازار روبرو هستیم. جو مثبت به وجود آمده باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه میشود. همین افزایش تقاضا نیز به نوبه خود افکار مثبت را تشدید میکند و تقاضای بیشتری را پدید میآورد.
به طور مشابه در یک روند نزولی قدرتمند احساسات منفی غالب در بازار کاهش تقاضا و افزایش عرضه را رقم میزنند.
تغییر احساسات در چرخه بازار به چه شکل است؟
روند صعودی
همه بازارها چرخههای انبساطی و انقباضی را تجربه میکنند. زمانی که یک بازار در فاز انبساط قرار دارد یا گاوی است؛ جو خوشبینی، اعتقاد راسخ و البته طمع به وجود میآید. بهطورمعمول، این احساسات برای خرید قوی معاملهگران کافی است.
آثار این احساسات مثبت را میتوان در طول دوره چرخههای بازار مشاهده کرد. بهعنوانمثال با افزایش قیمت، احساسات مثبتتر میشود و این احساس مثبت خود منجر به افزایش قیمت بیشتر و احساسات مثبتتری خواهد بود.
گاهی اوقات حس شدید طمع، خوشبینی و اعتقاد راسخ به نحوی بازار را فرامیگیرد چرا تحلیل احساسات در بازار مهم است؟ که بهاصطلاح حباب مالی ایجاد میشود.
در چنین سناریویی رفتار بسیاری از سرمایهگذاران غیرمنطقی میشود و افراد در تشخیص ارزش واقعی دارایی خود دچار اشتباه میشوند. آنها باز شروع به خریدهایی میکنند که ارزشی ندارد و تنها دلیل آنها برای چنین رفتاری حس مثبت بیشازحد به بازار است. آنها معتقدند که بازار به رشد خود ادامه میدهد و هر چه میخرند؛ رشد خواهد کرد.
سرمایهگذارانی که حریص شدهاند به امید کسب سود کلان از وضعیت بازار زیادهروی میکنند. با افزایش بیشازحد قیمت به سمت بالا، سطحی به نام سقف Local Top ایجاد میشود. بهطورکلی Local top نقطهای است که بهعنوان حداکثر ریسک مالی در نظر گرفته میشود.
در برخی موارد با فروخته شدن تدریجی داراییها، بازار برای مدتی بیهدف شده و در دو جهت بالا و پایین حرکت میکند. به این مرحله توزیع نیز میگویند. بااینحال، همه چرخهها مرحله توزیع واضحی را نمایش نمیدهند و روند نزولی بلافاصله پس از رسیدن به اوج شروع میشود. در این خصوص بیشتر توضیح خواهیم داد.
روند نزولی
هنگامیکه بازار تغییر مسیر به سمت نزولی را آغاز میکند؛ بسیاری از معاملهگران با حالتی سرخوشانه و راضی نمیتوانند باور کنند که روند نزولی به پایان رسیده است. با ادامهدار شدن کاهش قیمتها احساسات منفی بهسرعت پدیدار میشود. این احساسات شامل اضطراب، انکار و وحشت است.
در این زمان اضطراب زمانی به وجود میآید که سرمایهگذاران از خود میپرسند چرا قیمت در حال کاهش است؟ آنها بهسرعت وارد فاز انکار میشوند. بسیاری از سرمایهگذاران در این حالت اصرار دارند تا موقعیتهای زیانده خود را حفظ کنند اما چرا؟ دو دلیل مهم برای این اقدام وجود دارد. یکی اینکه فکر میکنند برای فروش خیلی دیر شده و یا باور دارند که بازار بهسرعت بازخواهد گشت.
اما با کاهش بیشتر قیمتها موج فروش قویتری شکل میگیرد. در این مرحله ترس و وحشت اغلب منجر به تسلیم بازار میشود. زمانی که دارندگان تسلیم میشوند داراییهای خود را نزدیک به نقطه کف Local bottom میفروشند.
درنهایت با کاهش نوسانات و ثبات بازار روند نزولی نیز متوقف میشود. معمولاً پیش از اینکه مجدداً احساس امیدواری و خوشبینی به وجود بیاید؛ بازار حرکتهایی بیهدف و جانبی به سمت بالا و پایین خواهد داشت. از این دوره بهعنوان مرحله انباشت نیز شناخته میشود که بیشتر درباره آن توضیح خواهیم داد.
روانشناسی چرخههای بازار اصلی تعیینکننده بر بسیاری از تکنیکهای تحلیل تکنیکال است. بهعنوانمثال امواج الیوت نیز بر مبنای روانشناسی چرخه بازار اصول خود را ارائه میکند. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با امواج الیوت به مقاله امواج الیوت چیست و چگونه از آن در تحلیل تکنیکال کمک بگیریم؛ مراجعه کنید.
با چرخه بازار یا فازهای بازار بیشتر آشنا شوید
همانطور که میدانید بازار مدام در حال تغییر است و هیچ روندی چه صعودی و چه نزولی، دائمی نیست. با اینکه بسیاری از افراد بر این امر واقف هستند اما هیچوقت کسی نمیتواند زمان تغییر یک چرخه را دقیقاً پیشبینی کند. بااینوجود علم بر وجود چرخهها در بازار دانشی است که هر فردی در ابتدای ورود به بازار باید داشته باشد. مسئلهای که در هیچ بازار مالی نباید فراموش کنید این است که هیچچیز دائمی نیست و چرخهها تکرار خواهند شد. چرخه قیمت دارای چهار مرحله است: انباشت، صعودی، توزیع و نزولی.
تراکم یا انباشت در چرخه بازار
انباشت پس از یک دوره طولانی بازار نزولی رخ میدهد. زمانی که احساسات عمومی نسبت به بازار مثبت نیست و قیمتها به نسبت آرامگرفتهاند. بااینوجود ازآنجاییکه پیشبینی میشود بازار به انتهای روند نزولی خود رسیده باشد و بهقدر کافی اصلاحشده باشد؛ احساسات در شرف تغییر به مثبت قرار دارند.
معامله در فاز انباشت
هیچکس نمیتواند پیشبینی کند که انباشت چقدر طول خواهد کشید. چند هفته یا چند ماه. بهترین کار این است که از این زمان برای بالا بردن دانش معاملاتی و همچنین تلاش برای پیشبینی برگشت بازار استفاده کنید. زیرا نوسانات این دوره اغلب آنچنان نیست که حتی از نوسانگیری بتوان سود چندانی داشت. بازار برای خروج از این فاز به یک محرک فاندامنتال نیاز دارد. این محرک میتواند بالا رفتن ارزش و یا حجم خرید خریداران باشد.
روند صعودی در چرخه بازار
فاز انباشت با مقاومت قیمت تعریف میشود و فاز روند صعودی این سطح مقاومتی را میشکند. در این مرحله احساسات مثبت است و شاهد شکلگیری روند صعودی در قیمتها هستیم و تا آغاز فاز بعدی بازار این فاز را ادامه خواهد داد.
معامله در روند صعودی
در این مرحله هر کاهش قیمتی به معنای فرصتی جذاب برای خرید است و فرصتهای بسیار زیادی برای خرید معاملهگران وجود خواهد داشت.
فاز توزیع در چرخههای بازار
در این مرحله چرا تحلیل احساسات در بازار مهم است؟ دیگر روند صعودی به پایان رسیده است. معاملهگرانی که به سود مطلوب خود دست پیداکردهاند از بازار بهتدریج خارج میشوند و احساسات مثبت کمکم به منفی تغییر میکند.
معامله در فاز توزیع
در آغاز این مرحله با توجه به خروج معاملهگران، نوسانات زیادی دیده میشود. بااینوجود فرصتهای زیادی نیز برای فروش دارایی و خروج از معامله نیز وجود دارد.
شروع روند نزولی در چرخه بازار
آخرین مرحله از چرخه بازار روند نزولی است. در این مرحله افرادی که از فروش دارایی بازماندهاند شروع به خروج از معامله میکنند و اغلب قیمت بسیار بیشتر از آنکه تصور میشد پایین میریزد. با شروع تلاش قیمت برای ساخت کفهای قیمتی مجدداً بازار وارد فاز انباشت خواهد شد.
معامله در فاز نزولی
معامله در فاز نزولی کار دشواری است که تنها یک معاملهگر حرفهای میتواند از پس آن برآید. در انتهای این فاز فرصت مناسبی برای خرید دارایی پدید خواهد آمد.
سرمایهگذاران چگونه از روانشناسی چرخه بازار استفاده میکنند؟
با فرض اینکه نظریه روانشناسی بازار معتبر است، درک درست آن میتواند به معاملهگر کمک کند تا بتواند موقعیتهای مناسبتری را برای ورود و خروج از بازار شناسایی کند.
رفتار کلی بازار به طور معکوس عمل میکند. برای درک این موضوع به این نمونه توجه کنید: بهترین فرصت مالی برای ورود و خرید یک دارایی اغلب با زمان ناامیدی عموم مصادف است. قیمت در این نقطه بسیار پایین است.
در سوی مقابل زمانی شما بیشترین ریسک را متحمل میشوید که اغلب مردم بسیار خوشحال هستند و نظری مثبت در خصوص بازار دارند.
بنابراین، برخی از معاملهگران و سرمایهگذاران در تلاشاند تا با تحلیل احساسات یک بازار تشخیص دهند که بازار در کدامیک از مراحل چرخه روانی قرار دارد. در شرایط ایدهآل، این اطلاعات باعث میشود تا خرید را در هنگام ترس (قیمتهای پایینتر) و فروش را در هنگام طمع (قیمتهای بالاتر) انجام دهند.
اگرچه تشخیص بهترین نقاط ورود و خروج کار بسیار دشواری است. نقطهای که ممکن است شبیه به یک کف حمایتی قدرتمند به نظر برسد؛ شاید نتواند قیمت را پشتیبانی کند و شکست آن سطح منجر به کاهش قیمت بیشتری شود و اصطلاحاً lower lows ثبت شود.
تحلیل تکنیکال و روانشناسی چرخه های بازار
با بررسی چرخههای بازار به راحتی میتوان تشخیص داد که چگونه روانشناسی کلی تغییر کرده است. تجزیهوتحلیل دادههای گذشته مشخص خواهد کرد که چه اقدامات و تصمیماتی سودساز بوده است.
بااینحال درک اینکه چگونه بازار در حال تغییر است بسیار سخت است و پیشبینی رفتار آینده نیز از آن سختتر است. بسیاری از سرمایهگذاران از تحلیل تکنیکال برای پیشبینی اینکه بازار احتمالاً به کدام سو میرود؛ استفاده میکنند.
اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال ابزارهایی هستند که برای تشخیص وضعیت روانی بازار تریدر کمک میکند. بهعنوانمثال، شاخص قدرت نسبی (RSI) میتواند زمانی را نمایش دهد که یک دارایی به دلیل احساسات مثبت بسیار قوی بازار (بهعنوان نمونه، طمع بیشازحد) بیشازحد خریداریشده است.
MACD نمونه دیگری از اندیکاتورها است که ممکن است برای شناسایی مراحل مختلف روانشناسی چرخه بازار استفاده شود. به طور خلاصه، رابطه بین خطوط آن ممکن است نشان دهد که چه زمانی حرکت بازار در حال تغییر است. بهعنوان نمونه ممکن است به کمک آن فهمید که چه زمانی تمایل به خرید یا اصطلاحاً قدرت خرید در حال ضعیفتر شدن است.پ
بیت کوین و روانشناسی چرخه بازار
بازار گاوی بیت کوین در سال ۲۰۱۷ نمونه بارز این مسئله است که چگونه روانشناسی بازار بر قیمتها تأثیر میگذارد و بالعکس.
از ژانویه تا دسامبر ۲۰۱۷، بیت کوین از حدود ۹۰۰ دلار به بالاترین قیمت خود یعنی به ۲۰۰۰۰ دلار رسید. در طول رشد، احساسات بازار همواره مثبت و مثبتتر شد. هزاران سرمایهگذار جدید وارد بازار شدند و در هیجان بازار گاوی غرق شدند. فومو (ترس از دست دادن یک فرصت)، خوشبینی بیشازحد و حرص و طمع، بهسرعت قیمتها را بالا میبرد تا زمانی که بهیکباره ورق برگشت.
تغییر روند در اواخر سال ۲۰۱۷ و اوایل سال ۲۰۱۸ شروع شد. اصلاحهای پسازآن باعث شد تا بسیاری از کسانی که لحظه آخری وارد آن بازار شده بودند؛ زیان بسیار زیادی را متحمل شوند. حتی زمانی که روند نزولی کاملاً بر بازار حکمفرما شده بود؛ اعتمادبهنفس بیشازحد باعث شد تا حتی در چنین شرایطی هم بسیاری از افراد بر HODLing پافشاری کنند.
چند ماه بعد با رسیدن اعتماد سرمایهگذاران به پایینترین حد خود، احساسات بازار بسیار منفی شد. FUD (عدم اطمینان و تردید) و وحشت باعث شد بسیاری از کسانی که نزدیک به سقف خریدهای خود را انجام داده بودند؛ در حوالی کف دارایی خود را به فروش برسانند و متحمل زیان زیادی شوند. برخی از مردم از بیت کوین ناامید شدند. این در حالی بود که در این مدت نه فناوری بیت کوین تغییری کرده بود و نه کارایی آن.
سوگیریهای شناختی
سوگیریهای شناختی الگوهای فکری رایجی هستند که اغلب انسانها را به تصمیمگیری غیرمنطقی وادار میکنند. این الگوها میتوانند هم بر خود معاملهگران و هم بر کل بازار تأثیر بگذارند. چند مثال رایج عبارتاند از:
سوگیری تائید: این سوگیری زمانی به وجود میآید که به برخی اطلاعات که در جهت عقیده و دیدگاه فرد است؛ بیشازاندازه بهاداده میشود. در جهت مخالف دادههای اطلاعاتی که در جهت مخالف عقیده و دیدگاه آنها است نادیده گرفته میشوند. بهعنوانمثال سرمایهگذاران در یک بازار صعودی ممکن است تمرکز بیشتری بر اخبار مثبت داشته باشند، درحالیکه اخبار بد یا علائم نزولی شدن بازار را نادیده میگیرند.
ترس از ضرر: تمایل ذاتی و رایج انسانها اینگونه است که ترس از ضرر، بیشتر از لذت از سود برایمان برجسته میشود. حتی اگر سودی مشابه یا بیشتر به دست بیاوریم بازهم ترس از ضرر تأثیر بیشتری بر ما دارد. این حالت ممکن است باعث شود معاملهگران فرصتهای خوبی را از دست بدهند یا در دورههای تسلیم بازار، دچار وحشت و اقدام به فروش کنند.
اثر برخورداری: حتماً با افرادی روبرو شدهاید که از داراییای که صاحب آن هستند بیشازاندازه دفاع میکنند و هیچ دلیلی برای دفاع از آن ندارند و بهجای آن هر ارز دیگری که میخریدند چرا تحلیل احساسات در بازار مهم است؟ هم همین دفاع را داشتند. اثر برخورداری تمایل افراد به ارزشگذاری بیشازحد چیزهایی که مالک آن هستند اشاره دارد.
سخن پایانی
اکثر معاملهگران و سرمایهگذاران همنظرند که روانشناسی بر قیمتها و چرخههای بازار تأثیر میگذارد. اگرچه چرخههای روانشناسی بازار برای بسیاری بهخوبی شناختهشده است؛ اما همیشه به راحتی نمیتوان با وجود دانش از این چرخهها با آنها مقابله کرد. از حباب گلهای لاله هلندی (Tulip Mania) در دهه ۱۶۰۰ تا حباب دات کام در دهه ۹۰، نمونههایی وجود دارد که حتی معاملهگران حرفهای هم نتوانستهاند نگرشهای خود را از احساسات کلی بازار جدا کنند. سرمایهگذاران با وظیفه دشواری روبرو هستند. آنها باید علاوه بر درک روانشناسی بازار، با روان و روحیات خود نیز آشنا شده تا بتوانند تأثیر روانشناسی خود بر تصمیمگیری مالیشان را مدیریت کنند.
روانشناسی بازار چیست؟
برای اینکه به یک تحلیلگر حرفهای تبدیل شوید به ابزارهای زیادی نیاز دارید. یکی از مهمترین ابزارها روانشناسی است. درک روانشناسی بازار یعنی اینکه بفهمید افراد در یک موقعیت معاملاتی ممکن است چه تصمیمهایی بگیرند. این خیلی مهم است که بتوانید احساسات مختلف را در موقعیتهای شناسایی کنید. در این مقاله میخواهیم درباره این موضوع صحبت کنیم. با ما همراه باشید.
روانشناسی بازار چیست؟
روانشناسی بازار (Market Psychology) به رفتارهای غالب و احساسات کل بازیگران بازار در هر مقطع زمانی گفته میشود. روانشناسی بازار رفتار کلی یک بازار را بر اساس عوامل احساسی و شناختی در شبکه توصیف میکند. توجه کنید که این مفهوم را نباید با روانشناسی معاملهگر اشتباه بگیرید. روانشناسی معاملهگر در واقع اثرات روانشناسی در تصمیمگیریهای مالی یک فرد است.
این اصطلاح اغلب توسط رسانههای مالی و تحلیلگران برای توضیح حرکت بازار استفاده میشود و ممکن است در معیارهای دیگر بازار، مانند تحلیل بنیادی توضیح داده نشود.
درک روانشناسی بازار
روانشناسی بازار را میتوان به عنوان یک نیروی قدرتمند در نظر گرفت و ممکن است با اصول یا رویداد خاصی توجیه شود. به عنوان مثال، اگر سرمایهگذاران به طور ناگهانی اعتماد خود به سلامت اقتصاد را از دست بدهند و تصمیم به عقب نشینی از خرید سهام بگیرند، شاخصهایی که قیمتهای کلی بازار را دنبال میکنند، سقوط خواهند کرد. قیمت تک تک سهام بدون توجه به عملکرد مالی شرکتهای پشت آن سهام، همراه با آنها کاهش مییابد.
همچنین احساسات کلی بازار که تاثیرگذار بر روند و رفتار قیمت است را توصیف میکند. به طور کلی افراد به جای اینکه به طور منطقی تصمیم گیری کنند، به شدت تحت تأثیر سوگیریهای شناختی و عاطفی و همچنین غریزه گروهی قرار میگیرند. پس همه اینها نشان میدهد که بازارهای مالی الزاما بر اساس منطقهای اقتصادی و کارآمد حرکت نمیکنند.
ترس، طمع و غریزه گروهی اصطلاحاتی هستند که هنگام بحث در مورد روانشناسی پشت بازارهای مالی زیاد درباره آنها میشنوید. همه تحلیلگران حرفهای میدانند که هرگز نباید نقش احساسات انسانی در بازارهای مالی را دست کم گرفت. بنابراین، نمودار قیمت را میتوان به عنوان جدول زمانی خوش بینی و بدبینی در نظر گرفت. نمودارهای قیمت نشان میدهد که فعالان بازار، چگونه به تغییر انتظارات آینده واکنش نشان می دهند.
طمع، ترس، انتظارات و سرخوشی همگی عواملی هستند که در روانشناسی کلی بازار موثر هستند. تاثیر این حالتهای ذهنی «ریسکپذیری» و «ریسکزدایی» به صورت دورهای (دورههای رونق و رکود در بازارهای مالی)، در گذشته بارها و بارها ثابت شده است.
چرا فرضیه بازار کارآمد از نظر روانشناسی درست نیست؟
فرضیه بازار کارآمد (EMH) در واقع به مفهومی از بازار گفته میشود که هیچ اشارهای به احساسات انسانی ندارد. این فرضیه میگوید که این اطلاعات است که بازار را تحت تاثیر قرار میدهد نه چیز دیگر! طرفداران روانشناسی بازار همیشه این فرضیه را مورد انتقاد قرار میدهند. چرا که این فرضیه دنیایی را توصیف می کند که در آن همه بازیگران بازار منطقی رفتار می کنند و جنبه احساسی بازار را در نظر نمی گیرند. اما روانشناسی بازار می تواند منجر به یک نتیجه غیرمنتظره شود که با مطالعه اصول اولیه قابل پیش بینی نیست. به عبارت دیگر، نظریه های روانشناسی بازار با این باور که بازارها منطقی هستند، در تضاد است.
یک نکته مهم
- در واقع این اصول اولیه است که عملکرد سهام را هدایت میکنند، اما روانشناسی بازار میتواند بر اصول بنیادین غلبه کند و قیمت سهام را به سمتی غیرمنتظره سوق دهد.
روشهای پیشبینی بازار بر مبنای روانشناسی
به طور کلی، دو روش رایج برای انتخاب سهام توسط متخصصان وجود دارد و فقط در یکی از آنها به روانشناسی بازار توجه شده است:
۱. تحلیل بنیادی به دنبال انتخاب سهام برنده با تجزیه و تحلیل مالی شرکت در زمینه صنعت آن است. روانشناسی بازار در این اعداد و ارقام جایگاه چندانی ندارد.
۲. تحلیل تکنیکال بر روندها، الگوها و سایر شاخصهایی که قیمت سهام را بالا یا پایین میکنند، تمرکز میکند. روانشناسی بازار یکی از این عوامل محرک است.
یک مثال جالب: استراتژیهای معاملاتی که بر پایه پیروی از صندوقهای تامینی هستند تا حدی بر پایه مفهوم روانشناسی بازار بنا شدهاند. هدف آنها شناسایی و بهرهبرداری از اختلافات بین پایههای ابزار و درک بازار از آن برای ایجاد سود است.
تحقیقات انجام شده
تا به حال مطالعات زیادی در زمینه تاثیر روانشناسی بازار بر عملکرد و بازده سرمایه گذاری انجام شدهاند. به عنوان مثال آموس تورسکی اقتصاددان و دانیل کانمن روانشناس برنده جایزه نوبل اولین کسانی بودند که فرضیه بازار کارآمد را به چالش کشیدند. به این معنا که آنها این تصور را نپذیرفتند که انسان ها در بازارهای مالی همیشه تصمیمات منطقی را بر اساس اطلاعات در دسترس عموم و مرتبط در قیمت ها اتخاذ میکنند.
آنها در رد این فرضیه، در زمینه اقتصاد رفتاری پیشگام شدند. تئوریها و مطالعات آنها بر شناسایی خطاهای سیستماتیک در تصمیمگیری انسانی متمرکز است. براساس مطالعات آنها بعضی از سوگیریهای شناختی (خطاهای شناختی) مانند ترس از دست دادن، تعصبات بیش از حد و ترس از عملکرد اشتباه تاثیر زیادی در تصمیمگیریهای اقتصادی دارد.
روانشناسی به ما چه می آموزد؟
از آنجایی که بازیگران بازار انسان هستند، بازارها بهعنوان مجموعهای از انتخاب انسانها میتوانند رفتار دستهجمعی یا به عبارتی خرد جمعی و سایر تمایلات غیرمنطقی مانند فروش وحشتناک و غیرمنطقی را نشان دهند که منجر به حبابهای قیمت دارایی میشود. بنابراین مهمترین چیزی که روانشناسی بازار به ما یاد میدهد این است که بازارها همیشه کارآمد یا منطقی نیستند.
یک نکته مهم دیگر این است معاملهگران همچنین میتوانند چرا تحلیل احساسات در بازار مهم است؟ به طور جمعی یک پاسخ شرطی را تجربه کنند، این رفتار جمعی را لنگر انداختن (ثابت نگه داشتن قیمت در یک سطح) مینامند. بنابراین اگر یک سطح مقاومت یا حمایت در گذشته ایجاد شود، میتواند یک لنگر مشترک ایجاد کند که در همان سطوح در آینده با مقاومت یا حمایت مواجه شوند.
چگونه می توانید از روانشناسی به نفع خود استفاده کنید؟
اگر کمی بیشتر مطالعه کنید میتوانید تشخیص دهید که چه زمانی روانشناسی بازار، احساساتی مانند ترس یا طمع منجر به شرایط بیش از حد فروش یا خرید بیش از حد می شود. در این شرایط شما میتوانید معاملات خلاف رفتار بازار انجام دهید. به این معنا که زمانیکه دیگران در حال فروش سنگین هستند شما خرید کنید. یا زمانی که دیگران در حال خرید هیجانی هستند شما اقدام به فروش کنید. البته نباید فراموش کنید که خرید و فروش دارایی مستلزم شناخت نقطه مناسب ورود یا خروج است. همچنین تحقیقات میتواند به شما کمک کند تا زودتر وارد روند بشوید، اما بعد از اینکه قیمت دارایی از پارامترهای بنیادی( ارزش ذاتی) عبور کرد، تعقیب روندها مطلوب نیست.
در کدام بازارها حضور دارد؟
میتوان گفت روانشناسی بازار برای همه طبقات دارایی، از سهام و اوراق قرضه تا فارکس، نرخ بهره و ارزهای دیجیتال اعمال میشود.
چگونه می توان روانشناسی بازار را اندازه گیری کرد؟
چندین شاخص از احساسات بازار وجود دارد که می توان با کمک چرا تحلیل احساسات در بازار مهم است؟ آنها تا حدی مفهوم روانشناسی را اندازهگیری کرد. شاخصی مانند VIX که سطح ضمنی ترس یا طمع را در بازار اندازه گیری می کند. ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی همچنین می توانند برای آشکارسازی احساسات در بازار بر اساس عملکرد و حجم تاریخی قیمت استفاده شوند.
روانشناسی بازار با استفاده از تحلیل تکنیکال
به طور کلی تحلیل تکنیکال نمودارهای قیمت را بررسی و تحلیل میکند تا الگوهایی را بیابد که بیانگر تداوم روند یا تغییر روند جاری باشند. تحلیلگران بازار سرمایه معتقدند که این الگوها نتیجه روانشناسی بازار است. بنابراین، نمودار قیمت را می توان به عنوان نمایش گرافیکی از احساساتی مانند ترس، حرص، خوش بینی و بدبینی و رفتار انسانی مانند غریزه گروهی در نظر گرفت. نمودارهای قیمت نشان می دهد که فعالان بازار چگونه به انتظارات آینده بازار واکنش نشان می دهند.
در واقع، اصول روانشناسی بازار، زیربنای انگیزههای تحلیل تکنیکال است. یک استراتژی معاملاتی که فرصتها را با تجزیه و تحلیل روندهای قیمت و حجم تاریخی شناسایی میکند.
معامله گران و سرمایهگذاران به دلایل مختلفی تمایل دارند به سطوح قیمت رند روانی گرایش پیدا کنند. به این دلیل که این قیمتها در گذشته قابل توجه بودهاند و معاملهگران میدانند که احتمالا دوباره نیز این قیمتها مورد توجه فعالان بازار خواهند بود. فعالان بازار اغلب انتظارات آینده را بر اساس آنچه در گذشته اتفاق افتاده است میسنجند. اگر سطح حمایتی در گذشته شکل گرفته باشد، معاملهگران ممکن است تصور کند که دوباره حمایت قوی ارائه خواهد کرد.
مناطق حمایت و مقاومت توسط تحلیلگران تکنیکال برای مطالعه قیمتهای گذشته و پیشبینی حرکات بازار آتی مورد استفاده قرار میگیرند. این مناطق را میتوان با استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال ساده، مانند خطوط افقی یا خطوط روند یا با اعمال شاخصهای پیشرفتهتر، مانند ابزار فیبوناچی ترسیم کرد. روانشناسی بازار نقش اصلی را در حرکت قیمت یک ابزار خاص ایفا می کند. زیرا معاملهگران و سرمایهگذاران گذشته را به یاد میآورند، به شرایط متغیر واکنش نشان میدهند و حرکت بازار آینده را پیش بینی میکنند. دانستن اینکه بازار به چه چیزی فکر میکند بهترین راه برای این است که بفهمیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
جمع بندی
در نهایت، روانشناسی بازار، تأثیر مستقیمی در سرمایهگذاری افراد در بازار بورس و سهام داشته و خواهد داشت. همچنین احساسات کلی بازار که روی روند و رفتار قیمت تاثیرگذار هستند را توصیف میکند. روانشناسی بازار میگوید انسانها به جای اینکه به طور منطقی تصمیم گیری کنند، به شدت تحت تأثیر سوگیریهای شناختی و عاطفی و همچنین غریزه گروهی قرار میگیرند. نظر شما در این زمینه چیست؟ آیا شما هم تجربهای در زمینه روانشناسی بازار دارید؟ لطفا در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید.
سوالات متداول
روانشناسی بازار (Market Psychology) به رفتارهای غالب و احساسات کل بازیگران بازار در هر مقطع زمانی گفته میشود. روانشناسی بازار رفتار کلی یک بازار را بر اساس عوامل احساسی و شناختی در شبکه توصیف میکند. توجه کنید که این مفهوم را نباید با روانشناسی معاملهگر اشتباه بگیرید. روانشناسی معاملهگر در واقع اثرات روانشناسی در تصمیمگیریهای مالی یک فرد است.
اگر کمی بیشتر مطالعه کنید میتوانید تشخیص دهید که چه زمانی روانشناسی بازار، احساساتی مانند ترس یا طمع منجر به شرایط بیش از حد فروش یا خرید بیش از حد می شود. در این شرایط شما میتوانید معاملات خلاف رفتار بازار انجام دهید. به این معنا که زمانیکه دیگران در حال فروش سنگین هستند شما خرید کنید. یا زمانی که دیگران در حال خرید هیجانی هستند شما اقدام به فروش کنید.
دیدگاه شما