تحلیل آنچین ارز دیجیتال ۳۰ می ۲۰۲۲ (۳ تا ۹ خرداد)
پس از فشار فروش در اوایل ماه می، یک تغییر قابل توجه در روند انباشت در حال انجام است. تنها کلاس باقی مانده در سرمایهگذاران بیت کوین هودلرها (HODLer) هستند، با این حال رفتار انباشت آنها نشان دهنده افزایش دو برابری سرعت انباشت در قیمتهای زیر ۳۰ هزار دلار است. در ادامه با تحلیل آنچین ارز دیجیتال ۳۰ می همراه ما باشید.
تحلیل آنچین ارز دیجیتال ۳۰ می ۲۰۲۲
قیمت بیت کوین در این هفته پس از نشانههای اولیه جدایی احتمالی بین بازار دارایی دیجیتال و بازارهای سنتی سهام، هرچند در جهت مخالف، به تثبیت ادامه داد. شاخص S&P500 از پایین ترین سطح این هفته ۷/۴ درصد و شاخص نزدک هم ۹/۶ درصد رشد کرد. در همین حال، بیت کوین تا پایین ترین قیمت ۲۸۲۶۱ دلار ریزش کرد و تنها در اوایل روز دوشنبه افزایش یافت تا بالاترین سطح هفتگی ۳۰۷۱۰ دلار را بازیابی کند. همچنین اتریوم هفته سختی را پشت سر گذاشت و ۱۷/۸ درصد از ارزش خود را از دست داد انباشت سرمایه چگونه اتفاق می افتد؟ و تا مرز ۱۷۰۰ دلار کاهش پیدا کرد، سپس صبح دوشنبه به محدوده ۱۹۰۰ دلار بازگشت.
پس از فشار فروشی که تحت تاثیر LUNA در اوایل ماه مشاهده کردیم، یک تغییر رفتاری مشخص در روند انباشت بیت کوین در آنچین رخ داده است. به طور خاص، نهادهایی با موجودی کمتر از ۱۰۰ بیت کوین و آنهایی که دارای بیش از ۱۰ هزار بیت کوین هستند، انباشت کننده های مهم بودهاند. گروههای کیف پول باقیمانده نیز از توزیعکنندگان خالص به خنثی تبدیل شدهاند. این نشان دهنده یک تغییر قابل توجه در رفتار در مقایسه با دوره فوریه و اواسط ماه می است که انباشت و توزیع متناوب بود، این امر منعکس کننده عدم اطمینان و سرمایه در حال چرخش بود.
با این حال، فعالیتهای آنچین بسیار نرم و آهسته باقی میماند و سیگنال کمی از علاقه جدید به دارایی خارج از پایگاه هودلرها وجود دارد. با این حال، به نظر میرسد که HODLers با وجود کاهش قیمت تمایلی به خرج کردن کوینهای خود ندارند و حتی سرعت انباشت آنها دو برابر شده است، حتی اگر با ضرر نگه داشته شوند.
نمودار تغییرات قیمت بیت کوین در آنچین
فقط HODLers باقی ماندهاند
در ماههای اخیر، مشاهده کردیم که چگونه فعالیت آنچین بیتکوین هم ضعیف و هم پایدار است. این یک ویژگی معمولی در بازارهای نزولی گذشته است، جایی که فعالیت تراکنشهای شبکه تحت سلطه کلاس HODLer است که به مراتب نسبت به کاهش قیمت، کمتر حساس هستند.
پس از فروش ماه می ۲۰۲۱، ما شاهد یک «پاکسازی» متوسط کیف پولها بودیم، زیرا سرمایه گذاران به طور کامل داراییهای خود را خالی کردند. این امر به دنبال افزایش چهار ماهه رشد کیف پول همراه شد، زیرا عدم اطمینان در روانشناسی سرمایه گذاران رخنه کرد و خریداران نهایی با کاهش سرمایه از بازار خارج شدند.
همانطور که در نمودار زیر میبینیم، عملکرد ضعیف قیمت، رشد کیف پول را در یک توقف کوتاه مدت قرار داده است، اگرچه مشابه ماه می ۲۰۲۱ نیست.
نمودار تعداد آدرسهای فعال بیت کوین با موجودی غیر صفر
در طول رویدادهای بسیار پرنوسان مانند فروش ناشی از LUNA، ما اغلب شاهد افزایش فعالیت های آنچین هستیم، زیرا سرمایه گذاران وحشت میکنند و در اثر آن یا میفروشند، یا به شکل دیگری کوینها را به سمت مارجین و پوشش منتقل میکنند. در مارس ۲۰۲۰ و نوامبر ۲۰۱۸، این افزایش فعالیت پس از فشار فروش باعث شروع دورههای صعودی بعدی شد.
در حالی که این احتمال را نمیتوان رد کرد، میبینیم که هم آدرسها (Addresses) و نهادهای فعال (Entities) هم همه این افزایش فعالیت را «بازگرداندهاند» و به محدوده ایجاد شده از سپتامبر ۲۰۲۱ بازگشته اند. به عبارت دیگر، فروش اخیر و قیمتهای پایینتر هنوز باعث انگیزه هجوم کاربران جدید به این حوزه نشده است و فقط HODLers باقی ماندهاند.
نمودار تعداد آدرسها و نهادهای فعال بیت کوین
تغییر در رفتار انباشت
البته فعالیت های آنچین تنها بخشی از داستان است. در حالی که رشد کیف پول و نهادهای فعال ممکن است راکد باشند ولی ارزش اقتصادی سرمایه گذاران و کیف پولهای باقی مانده را در نظر نمیگیرد. با کاهش قیمت، توانایی HODLers برای بدست آوردن بیت کوین بیشتر به ازای هر دلار افزایش مییابد که ما را به بررسی دامنه پویایی عرضه تشویق میکند.
رفتار امتیاز روند انباشت (The Accumulation Trend Score) تغییر قابل توجهی داشته است. تقریباً برای ۲ هفته، تقریباً نمره کامل بالای ۰.۹ را کسب کرده است. این نشان میدهد که نهادهای موجود در شبکه به میزان قابل توجهی به دارایی های خود اضافه کردهاند. این یک فاصله واضح از نمرات متناوب بازگردانده شده در طول محدوده تثبیت ژانویه تا آوریل (نارنجی) بود که به طور منطقی می تواند به عنوان انباشت نسبتاً پایین طبقه بندی شود.
نمونه های قبلی نمرات امتیاز روند انباشت پایدار بالا در دو دسته قرار میگیرند:
- نمرات بالا در طول دوره صعودی (آبی) – که معمولاً در نزدیکی بالاترین سطح به عنوان پول هوشمند موجودی خود را توزیع میکند، اتفاق میافتد، اما با هجوم بیشتر خریداران جدید با تجربه کمتر مطابقت دارد.
- نمرات بالا در طول روندهای نزولی (سبز) – که عموماً پس از اصلاح بسیار قابل توجه در قیمت ایجاد میشود، زیرا دیدگاه روانشناسی سرمایه گذار از عدم اطمینان به انباشت ارزش تغییر میکند. یک استثنای قابل توجه، دوره پس از ATH در دسامبر ۲۰۲۱ است که در آن مشخص شد «افت» افت نبوده است و بسیاری از این کوینها با ضرر کمتر توزیع شدهاند.
اگر گروههای کیف پول مختلفی را که به این امتیاز انباشت بالا کمک میکنند، تشریح کنیم، میتوانیم دو گروه خاص را شناسایی کنیم: نهادهایی با کمتر از ۱۰۰ بیت کوین و نهادهایی با بیش از ۱۰ هزار بیت کوین.
با بررسی اولی، میتوانیم ببینیم که شیب دارایی مجموع کیف پول این دسته، به دنبال فروش اخیر افزایش یافته است. علاوه بر این، موجودی کل این گروه به میزان ۸۰۷۲۴ بیت کوین افزایش یافته است که به طور قابل ملاحظه ای مشابه ۸۰۰۸۱ بیت کوین خالص تصفیه شده توسط بنیاد LUNA است. در واقع، افزایش تقاضا از طرف کیف پولهایی با دارایی کمتر از ۱۰۰ واحد بیت کوین در قیمت های پایین تر، عرضه ای را که توسط بنیاد لونا در تلاش برای دفاع از UST صورت گرفته بود را جبران کرده است.
نمودار دارایی نگهداری شده توسط نهادها کمتر از ۱۰۰ بیت کوین
گروه دیگری که به امتیاز روند انباشت بالا کمک کرده است، نهنگهایی با بیش از ۱۰ هزار بیت کوین هستند. در طول ماه می، این نهادها ۴۶۲۶۹ بیت کوین به موجودی خود اضافه کرده اند و توجه داشته باشید که این شامل توزیع ۸۰ هزار بیت کوین از کیف پول بنیاد لونا میشود.
نمودار دارایی نگهداری شده توسط نهادهایی با بیش از ۱۰ هزار بیت کوین
این مشاهدات را میتوان تا حد زیادی با بازرسی از تفکیک امتیاز روند انباشت بر اساس شاخص گروههای کیف پول تأیید کرد. در اینجا میتوانیم ببینیم که از زمان فروش، نهادهای دارای کمتر از ۱۰۰ بیت کوین و بیش از ۱۰ هزار بیت کوین سیگنالهای آبی نشان دادهاند که نشاندهنده افزایش قابلتوجهی در موجودی آنها در هفتههای اخیر است.
این یک تغییر قابل توجه از مقادیر نسبتا ضعیف (زرد-قرمز) در طول پیشبرد به سمت فروش است، به ویژه نهنگ ها توزیع کنندگان در مقیاس بزرگ هستند. گروههای کیف پول باقیمانده با ۱۰۰ الی ۱۰ هزار بیت کوین رتبه خنثیتری را در حدود ۰/۵ حفظ کردهاند که نشاندهنده تغییر خالص نسبتا کمی در داراییهای آنها است.
در بخش بعدی، رفتار هولدرهای بلندمدت را بررسی خواهیم کرد تا مشاهدات خود را اصلاح کنیم.
نمودار امتیاز روند انباشت تفکیک شده با گروههای مختلف کیف پول
زیان بلند مدت
ما اکنون وضعیت گروههای مختلف اندازه کیف پول که در انباشت اخیر آنچین شرکت کردهاند را بررسی کردهایم. در مرحله بعد به هولدرهای بلندمدت میپردازیم که کمترین احتمال را در طول نوسانات خرج میکنند تا اعتقاد سرمایه گذاران را بسنجند. توجه داشته باشید که انتقال به وضعیت هولدر بلندمدت تقریباً ۱۵۵ روز پیش است که در اواخر دسامبر و زمانی که قیمتها در حدود ۴۷ هزار دلار بود، واقع شده است.
اگر به شاخص URPD در ۱ آوریل ۲۰۲۲، قبل از فروش LUNA نگاهی بیندازیم، میتوانیم نمایه توزیع کوین را با تمرکز بر چرخه ۲۰۲۱-۲۰۲۲ ترسیم کنیم.
نمودار urpd
اکنون نمایه ۱ آوریل را مشاهده و آن را با URPD امروزی به رنگ آبی در زیر مقایسه میکنیم. از این رو میتوان تغییر در توزیع کوین را ارزیابی کرد و مشاهدات زیر را انجام داد:
- تخصیص مجدد قابل توجه ۱/۵ میلیون بیت کوین از خریدارانی که عمدتاً در محدوده ۴۲ تا ۴۹ هزار دلار هستند، به خریدارانی در محدوده فعلی ۲۶/۷ تا ۳۳ هزار دلار کاهش یافته است.
- توزیع کوین در جاهای دیگر به طور قابل ملاحظهای مشابه مشخصات ۱ آوریل است، که نشان میدهد گروه HODLer کمتر حساس به قیمت همچنان بر سایر گروهای سرمایهگذاران بیتکوین تسلط دارد.
روند نزولی فعلی در کوینهای کمتر از ۳ ماه از این مشاهدات پشتیبانی میکند. نگاهی به گذشته ۳ ماهه، تمام کوینهایی را که آخرین بار پس از ۱ مارس خرج شدهاند، نشان میدهد که اواسط آخرین محدوده انباشت است. هنگامی که یک روند نزولی در امواج ۳ ماهه HODL در حال اجرا است، به این معنی است که کوینهای در گردش به باندهای سنی بالاتر منتقل میشود.
نکته کلیدی از این دو معیار این است که دارندگان کوین که پس از ATH نوامبر اقدام به انباشت کردهاند به نظر میرسد نسبتا به قیمت حساس نیستند. علیرغم کاهش مداوم قیمت و رویداد لیکوئید شدن عمده ۸۰ هزار بیت کوین، آنها همچنان تمایلی به رها کردن کوینهای خود ندارند.
نمودار امواج هودل کمتر از ۳ ماه
با یادآوری اینکه آستانه هولدرهای بلندمدت (LTH) در اواخر دسامبر قرار دارد، جای تعجب نیست که موجودی کل هولدرهای بلند مدت اخیراً بالا رفته است. در چند ماه گذشته، آستانه LTH در امتداد روند نزولی که از نوامبر تا ژانویه در جریان بود، عبور می کرد.
به طور معمول، انباشت عرضه در محدوده قیمتهای رنج رخ میدهد. این بدان معناست که در مدت زمان حدود ۱ ماهه، آستانه LTH وارد محدوده ادغام قبلی میشود که بین ۳۳ تا ۴۲ هزار دلار تعیین شده بود. بر اساس مشخصات URPD، حجم بسیار زیادی از عرضه در اینجا بین ژانویه و آوریل به دست آمد.
موجودی هولدر بلندمدت اخیراً به ATH ۱۳/۰۴۸ میلیون بیت کوین بازگشته است. مگر اینکه توزیع مجدد قابل توجهی اتفاق بیفتد، بنابراین میتوانیم انتظار داشته باشیم که این معیار موجودی در طول ۳-۴ ماه آینده شروع به صعود کند، که نشان میدهد HODLers به تدریج جذب میکنند و به موجودی نگهداری شده اضافه میکنند.
نمودار کل موجودی نگهدرای شده توسط هولدرهای بلند مدت
با این حال، علیرغم دیدگاه سازنده، یک زیرمجموعه از هولدرهای بلند مدت باقی ماندهاند که در حال حاضر کوینهای خود را خرج میکنند و متوجه ضرر میشوند. معیار LTH-SOPR را میتوان به عنوان میانگین سودی که هر روز توسط گروه LTH محقق میشود، مشاهده کرد و به ندرت زیر ۱.۰ قرار میگیرد.
در این هفته، میانگین هولدر بلند مدت خرج شده برای قفل کردن کوین در مقایسه با نقطه کسب کوین، ۲۷ درصد ضرر داشت. چنین وقایعی در گذشته تنها در طی پایینترین سطوح تسلیم بازارهای نزولی مانند سالهای ۲۰۱۵، ۲۰۱۸ و برای مدت کوتاهی در مارس ۲۰۲۰ رخ داده است.
نمودار sopr هولدرهای بلند مدت
با مفهوم LTH-SOPR به عنوان یک مضرب سود تحقق یافته، بنابراین میتوانیم میانگین قیمت را از جایی که کوینهای خرجشده هولدرهای بلند مدت «از آنجا میآیند» به دست آوریم که به آن «قیمت خرج شده» میگویند.
قیمت مصرف شده LTH (صورتی) به ندرت بالاتر از قیمت بازار معامله میشود، اما در حال حاضر با میانگین متحرک ۷ روزه با قیمت ۳۲/۸ هزار دلار معامله میشود. آخرین باری که LTH ها با ضررهای اینچنینی مواجه شدند، برای مدت کوتاهی پس از رویداد فروش مارس ۲۰۲۰ بود.
در مورد بازار خرسی سال ۲۰۱۸، این معیار قبل از چند ماه از ضرر هولدرهای بلند مدت بود و با ۵۰ درصد کاهش قیمت بیشتر، به اوج خود رسید.
نمودار قیمت فروش هولدرهای بلندمدت
جمع بندی و نتیجه گیری
در تحلیل آنچین ارز دیجیتال ۳۰ می متوجه شدیم، افزایش فعالیت آنچین بیت کوین از سپتامبر ۲۰۲۱ آغاز شده است و هنوز نشانه های کمی از این تغییر مسیر وجود دارد. این موضوع نشان می دهد کلاس سرمایهگذاران HODLer، خریداران بیت کوین در آخرین راه حل و تنها کسانی که باقی ماندهاند. این را می توان در عدم تمایل به خرج کردن موجودی نگهداشته شده مشاهده کرد، حتی اگر اکنون با ضرر نگهداری شود.
تغییر قابل توجهی در روند انباشت آنچین به دنبال فروش ناشی از LUNA رخ داد. به نظر می رسد نهادهای دارای کمتر از ۱۰۰ بیت کوین، حجمی معادل حجم کوینهای فروخته شده توسط بنیاد لونا را جذب کرده اند. در کنار اکثر هولدرهای بلندمدت، حجم فزایندهای از بیت کوین با این قیمتهای پایینتر خریداری و هولد میشود. میتوان انتظار داشت که این روند، مگر اینکه مختل نشود، در ماههای آینده موجودی دارندگان بلندمدت را بالاتر از ATH آن قرار دهد.
با توجه به محیط کلان، سیگنال هایی از جدایی بین دارایی های دیجیتال و سنتی وجود دارد. اینکه آیا همبستگی مجدد باز خواهد گشت یا خیر و همچنین جهت نهایی بازارها در واکنش به سیاستهای انقباضی پولی ومالی، باید دید. با انباشت سرمایه چگونه اتفاق می افتد؟ این حال، خطرات در مقیاس قابل توجهی باقی می مانند، بنابراین جمعیت HODLers بیت کوین غیرحساس به قیمت نیز چنین است.
برای بدست آوردن دید کاملتر نسبت به وضعیت ارزهای دیجیتال، از لینک زیر میتوانید تحلیل گذشته آکادمی کوین نیک مارکت را هم مطالعه کنید:
- تحلیل آنچین ارز دیجیتال ۲۳ می ۲۰۲۲ (۲۷ اردیبهشت تا ۲ خرداد)
برای خرید مستقیم و بیواسطه ارزهای دیجیتال نیز از این لینک وارد کوین نیک مارکت شوید. کوین نیک مارکت یک بازار معاملاتی بیواسطه ارزهای دیجیتال است که احراز هویت آن کمتر از ۳۰ دقیقه انجام میشود. همچنین میتوانید آخرین اخبار دنیای ارزهای دیجیتال را در شبکههای اجتماعی ما در تلگرام، اینستاگرام و توییتر دنبال کنید.
جنگ آمریکا و چین بر سر منطق سرمایه داری است
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، شاید صحبت از تجارت بدون چین، معنای جهانی آن را از بین ببرد. این کشور پس از شکست دادن استعمار ژاپن و چیده شدن دم نیروهای حزب «ناسیونالیست چین» که مورد حمایت غرب بود، توانست در سال 1949 به استقلالی کامل برسد. این سال شروعی بود بر آغاز فرآیند بازگشت چین انباشت سرمایه چگونه اتفاق می افتد؟ به مدار قدرت و اقتصاد جهانی. چین گرچه در قرنهای گذشته همیشه پای ثابت تجارت جهانی و مرکز تولید کالای دنیا بود اما در عصر استعمار، منافع آن به دست استعمارگران اروپایی مصادره شد. آغاز نیمه دوم قرن بیستم «اژدهای زرد» پس از دهها سال کشمکش با قدرتهای بزرگ دوباره بیدار شد. نخبگان چین که در قالب حزب کمونیست این کشور قدرت را به دست گرفته بودند با برنامهریزی مناسب و حتی غیرکمونیستی، توانستند گام به گام مسیر احیای عظمت گذشته چین را بپیمایند. چندین دهه کافی بود تا چین با تثبیت اوضاع در داخل و رسیدن به سلاح اتمی وزن خود را با جمعیت عظیمش در جهان به دیگر طرفها اثبات کند. بنابر پیشبینی موسسات برجسته مالی جهان همانند موسسه استاندارد چارترد چین در سال 2030 بر بام اقتصاد جهان میایستد و نظارهگر آمریکا در جایگاه سومین اقتصاد جهان خواهد بود. زمان برای آمریکا مثل ابر در حالگذار است. فرصت چندانی برای آمریکا باقی نمانده تا بتواند جایگاه اولی خود را در جهان حفظ کند. ترامپ رئیسجمهور این کشور و تیمش میخواهد به هر شکل که شده اژدهای زرد را انباشت سرمایه چگونه اتفاق می افتد؟ متوقف کند.
برخلاف تصورات، برای آمریکای درهم تنیده با سرمایهداری، «کشور» معنا و مفهموم خاصی ندارد. این سرمایه است که همه چیز است. سرمایهداران میخواهند در هرجای جهان برای انباشت سرمایه آزاد باشند، آمریکا، بریتانیا، سومالی، آفریقای جنوبی یا حتی روسیه فرقی ندارد، سرمایهداران آزادی را برای خود میخواهند تا راحت بتوانند با آن مردم را در بند بکشند. مطلوب نظام سرمایهداری، دولتهای محدودی هستند که تسهیلکننده جریان انباشت سرمایه باشند. این نظام به بهترین شکل در آمریکا موجود است. در آمریکا این سرمایه دارانند که دولت را کنترل میکنند. این جمله شاید اصلیترین دلیل منازعه سرمایهداری آمریکا با چین است. در چین این معادله به صورت عکس جریان دارد. در این کشور این دولت است که سرمایهداران را کنترل میکند. کنترل شدن همان چیزی است که نظام سرمایهداری از آن گریزان است و آن را مانع رشد خود میداند. نظام سرمایهداری آمریکا زمانی در این فکر بود که با ادغام چین در نظام سرمایهداری، «چین»، آمریکای دنیای آینده شود. اما چین راه خود را رفت و یک سرمایهداری صنعتی و ملی کنترل شده توسط دولت را به وجود آورد. آمریکا حالا میخواهد موج را برگرداند. هدف از جنگ تجاری ترامپ و چین باز گردن گارد اقتصاد ملی چین است تا سرمایهداران کنترل این کشور را در دست بگیرند. هدف ترامپ چیره شدن سرمایهداران بر دولت در چین است. این سیاست را صراحتا جان بولتون، مشاور امنیت ملی دولت ترامپ اعلام کرد و گفت: «آمریکا در مذاکرات تجاری با چین برخی مسائل زیرساختی اقتصادی را بررسی خواهد کرد که در آینده باعث تغییرات چشمگیر سیاسی در چین خواهد شد. درباره منازعه آمریکا و چین درباره اقتصاد و سیاست با پوریا پرندوش، کارشناس مسائل آمریکا به گفتوگو نشستیم. پرندوش معتقد است چین قوانین سرمایهداری را پذیرفته اما مختصات سرمایهداری چینی با سرمایهداری غربی متفاوت است. او میگوید چین میخواهد نظم دیگری را جایگزین نظم آمریکایی کند. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
برخی معتقدند ملیگرایی در حال رشد آمریکا که با حضور ترامپ سرعت نیز گرفته، با سرمایهداری ایجاد اصطکاک میکند. سرمایهداری، سرمایه را اصل میداند و سرمایهدار میخواهد با کمترین هزینه کالایش را در چین مونتاژ کند، اما ترامپ میگوید این شرکتها باید به آمریکا برگردند. برخی شرکتها همچون ماشینسازی «فورد» میگویند سیاست تعرفهای ترامپ سود مرا کاهش میدهد، به همین خاطر تهدید کرده بود برخی کارخانههایش در آمریکا را تعطیل خواهد کرد. مساله اصطحکاک بین ملیگرایی و سرمایه داری را در آمریکای دوره ترامپ چگونه میبینید؟
این نشانه تناقض است و سیاستهای ترامپ هم از این تناقض رنج میبرد. هنجارهای جهانی دچار بیقراری شدهاند و ما دیگر نمیتوانیم برای هنجارها جایگاه قائل شویم. هر لحظه احتمال دارد یک هنجار جدید بیاید و یک ارزش جدید تولید کند. درست است؛ این چیزی که گفتید با ساخت سرمایهدارانه نمیخورد. سرمایهداری نئولیبرال، سرمایهداری فوردی و پسافوردی. سرمایهداری پسافوردی- که در دوره آن به سر میبریم- خیلی به مرزها باور ندارد و اصلا مرزها تامینکننده منافع آن نیستند. شما در سرمایهداری باید به کارگر ارزان باور داشته باشید. باید سرمایه را به کشورهای دیگر بفرستی و بتوانی از آن پتانسیلها استفاده کنید. ورود سرمایهداری یکسری ارزشهای آمریکایی را با خودش به همراه دارد. مساله اینجاست که ملیگرایی آمریکایی خیلی ملیگرایی پررنگی نیست. ما در آمریکا بیشتر وطنپرستی داریم. مساله دیگر اینکه باید حساب کتاب کنند که با این جریان چه کاری میخواهند بکنند؟ فکر میکنم ترامپ خودش هم درگیر این تناقض درونی است که اگر بر مبنای شعار «اول آمریکا» اولتیماتوم به شرکتها بدهد تا کارخانههایشان را به آمریکا برگردانند، پس نفوذ فرهنگی و نفوذ سرمایهدارانه در جهان برای بقای امپراتوری آمریکا کجا میرود؟ این تناقض را من شخصا نمیتوانم حلش کنم. فقط میگویم بگذاریم این تناقض دست نخورده باقی بماند. رویکرد «اول آمریکا» و بازگشت شرکتها به آمریکا یعنی سرمایهداری ملی؛ این در تناقض با سرمایهداری جهانی است. من میگویم تناقض را بگذاریم سرجایش بماند حل نمیشود. هرکاریاش بکنیم حلشدنی نیست.
تحلیلگران و حتی خود آمریکاییها معتقدند جهان تکقطبی برای مدت زیادی پایدار نیست. به همین دلیل سعی میکنند ارزشهای آمریکایی را در کشورهای دیگر ایجاد کنند تا امنیت آمریکا در بلندمدت و پس از پایان جهان تکقطبی نیز تامین شود. در پرونده چین، آمریکا قصد داشت این کشور را به سمت نوعی توسعه اقتصادی و ادغام در سرمایهداری جهانی هدایت کند تا نتیجه این تحولات باعث تغییرات سیاسی در چین نیز شود اما الان متوجه شدهاند این تغییر ایجاد نشده است. باید گفت در آمریکا اگر دولت دست «سرمایهدارها» قراردارد در چین این سرمایهداران هستند که در دست دولتاند. آمریکا میخواهد این شرایط را در چین نیز به وجود آورد تا با تضعیف دولت سرمایه داران در این کشور آزادی عمل بیشتری بیابند این مساله را چگونه میبینید؟
به نظرم در بحثهایی که تناقض وجود دارد، باید به ترامپ رجوع کنیم. به خاطر اینکه محور، خودش است و خیلی به کار جمعی اعتقاد ندارد. درنهایت امکان دارد او به یک مدل تقسیم کار آن هم در برخی از جاها و با ذیل محوریت خودش معتقد باشد. اما در بحثهایی که خیلی شک داریم، بگذاریم ببینیم در آن حوزه ترامپ چه میگوید. این بحث سرمایهداری هم که مطرح کردید، چین بعد از چرخش «دنگ ژیائوپینگ» که در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 اتفاق افتاد، ساخت سرمایهداری را تا حدودی پذیرفته است. اما مختصات سرمایهداری چین با آمریکا فرق میکند؛ چین برای خودش داعیه و طرح دارد. روسیه جزء قدرتهایی است که طرح و برنامه خاصی ندارند اما چین طرح دارد. چین نهادهای موازی نهادهای بینالمللی تشکیل داده است؛ بانک توسعه آسیایی ایجاد کرده و طرح «یک کمربند یک جاده» را در دستور کار دارد. این طرح کلانی است که از چین شروع میشود و به شاخ آفریقا و اروپا میرود. بانک توسعه آسیا توانسته است بسیاری از کشورها حتی کشورهای اروپایی را جذب کند. البته ایران هم در این بانک سهامدار است که استفاده خاصی هم از آن نکردهایم. نوع سرمایهداری چینیها متفاوت است اما در حال حاضر نمیتوانیم این کشور را یک دولت کمونیستی بدانیم. چین ساختار سیاسی کمونیستی دارد اما ساختار سرمایهداریاش کمی فرق میکند. این کشور ضرورتا سرمایهداری دولتی نیست و تابع یکسری قوانین بازار سرمایه است. سرمایهداری یک قانون دارد. شما نمیتوانید تابع قوانینش نباشید و در زمینش بازی کنید یا باید بپذیرید یا نپذیرید، حد وسطی ندارد که بگوید من با بعضی ملاحظات آن را میپذیرم. چین هم در عرصه اقتصادی به نظر میرسد تا حدودی ساخت سرمایهداری و قواعد نظام بینالمللی را پذیرفته است و در آن نظام جهانی کار میکند. منتها مساله اینجاست که چین میخواهد نظام دیگری را در مقابل نظم آمریکا بگذارد.
آزادسازی اقتصادی باعث آزادسازی سیاسی میشود اما به نظر میرسد چین بدتر هم شده است. آقای «شی جین پینگ» ریاست جمهوریشان مادامالعمر شده است.
چین موردی است که نشان میدهد سرمایهداری انعطافپذیریهایی دارد. اما اینکه این انعطافپذیری تا کجا پیش میرود، مشخص نیست. مساله اینجاست که چین یک دولت توسعهگراست؛ دولتی است که توانسته از این ساخت سرمایهداری به نفع توسعه خودش بهرهبرداری کند. «یوآن» ارزش واحد پولیاش را سالهاست بالا نمیآورد. هر چقدر هم فشار میآورند و میگویند ارزش یوآن را بالا بیاور چون این کار خلاف قوانین اقتصادی است، چینیها این کار را نمیکنند. آنان سعی میکنند ارزش پولشان را ثابت نگه دارند، زیرا بخش تولیدشان را تقویت کرده است. دقت کنید در حالی که در آمریکا و اروپا با سرمایهداری مالی طرفیم، در چین با سرمایهداری صنعتی روبهرو هستیم، یعنی یک نسخه پیشاسرمایهداری آمریکایی. نوع سرمایهداری چین با کشورهای مطرح غربی تفاوت دارد. اینکه ما به این نتیجه برسیم هر کشوری که سرمایهداری در آن قدرت گرفت، میتواند ساخت سیاسی را دستخوش تحول کند، شاید خیلی صحیح نباشد. من میتوانم به شکل دیگری این را صورتبندی کنم. میتوانم بگویم تحولات حوزه اقتصادی بر تحولات حوزه سیاسی تاثیر میگذارد، چه بسا اگر چین هم ملاحظاتش را نداشت و درمانده بود، ساخت سیاسیاش مانند الان نبود. در جامعهشناسی سیاسی بحثی تحت عنوان «کارآمدی و مشروعیت» داریم. بحث این است دولت کارآمد دولت مشروع است حالا نظام سیاسی میتواند قدری هم اقتدارگرا باشد. در حوزه بینالمللی اگر همین دولت کارآمد بیاید قوانین لیبرال سرمایهداری را بپذیرد، نظام بینالملل آن را قبول میکند زیرا کارآمدی و مشروعیت دارد. از داخل هم چون کارآمد است، پس مشروعیت دارد. طبیعتا میتوانید برای این یک نسخه و تبصره بگذارید اما دقت کنید نه چین و نه هیچ جای دیگر نسخه کلی سرمایهداری را قبول ندارد. سرمایهداری یک قانون دارد. شما این را در یک جاهایی پذیرفتید و یک جاهایی برای آن تبصره گذاشتید، یعنی من فکر میکنم این مساله مهم است.
سرمایهدارها در چین آزاد نیستند. اگر چین ساختار سیاسیاش آزادتر بود و آمریکاییزه میشد امثال ترامپ از آینده تعامل با این کشور نگرانی نداشتند.
شما را ارجاع میدهم به اسناد امنیت ملی آمریکا که در آن آمده اصلیترین خطری که آمریکا را تهدید میکند، چین است. من نمیگویم که چین با نسخه لیبرالی هماهنگ شده و یک چین سرمایهداری است. میگویم چینی است که یک جاهایی قواعد بازی را پذیرفته که بتواند چراغ خاموش کار خود را انجام دهد و سیاستهای خود را پیش ببرد. چین دقیقا نسخه رقیبی برای نسخه آمریکایی است. شاید یک جاهایی سر نسخه سرمایهداری با هم اختلافی نداشته باشند، یعنی اگر بگوییم که یک نظم لیبرال جهانی وجود دارد، چین میخواهد تحت همین قواعد نظم لیبرال، المانهای قدرتش را افزایش دهد تا بتواند نظام مطلوب خودش را بنا بگذارد. دیگر اینجا چین لیبرال نیست. منتها چین احساسش بر این است که ما قدرت ملی و اقتصادی خودمان را توسعه بدهیم و یک سلسله اختلافاتی را با غرب حفظ کنیم مثل مناقشه دریای جنوب که هنوز تایوان را به عنوان یک کشور نمیپذیرد و مناقشه جدی با آمریکا دارد. بیاییم یک چیزهایی را بپذیریم و در یک زمینی بازی کنیم ولی از یک طرف استقلال خودمان را در سیاست خارجی از دست ندهیم. این یک جاهایی همکاری میکند و یک جاهایی نمیکند. مورد چین یک مورد عجیب است.
آمریکا میخواست چین را اصلاح کند ولی خودش دارد شبیه چین میشود و به سمت سرمایهداری ملیگرا میرود.
خیلی نمیتوانیم اعتقاد داشته باشیم که آمریکا سرمایهداری ملیگرا میشود. یک سوال از خودمان باید بپرسیم. آیا دولت آمریکا میتواند به جنرالموتورز بگوید که کارخانهات را میبندم؟ آیا میتواند سرمایهداری را به طور کامل منحل کند، یا نه، این یک شعار تبلیغاتی است؟ من میگویم ذات سرمایهداری فرمانبرداری از دولت نیست. این یک سنت غربی است. در تاریخ اروپا دولت هیچوقت نتوانسته طبقه اشراف را کنترل کند. چه در آلمان، چه انگلستان و چه فرانسه. اشراف همیشه یک استقلالی برای خود داشتند. فکر نمیکنم این بحثهایی که صورت میگیرد اگر نگوییم شعاری است ولی تعبیر آن به «سرمایهداری ملی» خطای راهبردی است. یعنی حواسمان باید به این جریان باشد و خطای راهبردی نکنیم چون سرمایهداری «ساختی» نیست که یکشبه به وجود آمده باشد و یک دولتی بتواند در سه یا چهار سال تازه اگر بماند، تغییر مسیر دهد.
ترامپ در واکنش به مادامالعمر شدن ریاست جمهوری شی جین پینگ گفته بود که ما هم بیاییم این کار را بکنیم.
نه! ساخت آمریکا به شما اجازه نمیدهد. ما در چین حاکمیت حزب کمونیست را داریم که ساخت سیاسیاش متفاوت است. به هر حال چین یک دولت نسبتا توتالیتر و با سنتهای چپ دارد که با آمریکا متفاوت است. واقعیت و عناصر سیاسی درونی چین با آمریکا متفاوت است. در کشور آمریکا چنین چیزی قطعا محال است و امکانش وجود ندارد. مثلا میگویم سرمایهداری جریانی نیست که یک شبه به وجود آمده باشد و با یک دولت کنار گذاشته شود.
شاید آمریکا را نتواند تغییر دهد ولی نشان میدهد که چین دارد یک چیزی میسازد که مثل آمریکا قواره و عیار شود؟
چین به هر حال میتواند رقیب جدی برای آمریکا باشد البته اگر نسخه خودش را بپذیرد. چین هنوز هم این نسخه جهانی را پذیرفته و کارگر ارزان در اختیار شرکتهای فراملیتی قرار میدهد. خاک چین پر از شرکتهای بینالمللی است. شما هر برندی را نگاه کنید به خاطر کارگر ارزان به چین رفته است. چین به شرکتها معافیت مالیاتی میدهد و الا شرکتها دلیلی نداشت به چین بروند و به عنوان مثال به عربستان سعودی میرفتند. منظورم این است که آنها هم یک بخشی از اقتصاد سرمایهداری را پذیرفتهاند. در آینده در میانمدت و درازمدت اگر چین بتواند بین آزادیهای سیاسی و سرمایهداری توازن برقرار کند، با دولت ملی خودش میتواند یک نسخه بدیل جدی شود ولی هنوز هم این در حد یک احتمال است.
آمریکا در شرایطی که چین در حال قد علم کردن است، ترسی هم دارد. شاید به نوعی برای نگه داشتن چین در این محدوده، اقدام به شروع یک جنگ حتی نظامی بکند. در تاریخ هم اینطور است هژمون در برابر دولتی که در حال قدرت گرفتن است، مقاومت میکند و حتی با آن وارد جنگ میشود. آیا این اتفاق میافتد؟
بله! احتمال جنگ هست. در عرصه نظام بینالملل هیچوقت احتمال جنگ منتفی نیست. ما نمیتوانیم بگوییم که جنگ شکل نمیگیرد حتی بین ابرقدرتها. اما درگیری نظامی نه با واقعیت صحنه سیاسی میخواند و نه منفعتی از جنگ برای دو کشور وجود دارد. اینها در حقیقت یک جریان بازدارنده است و نه آمریکا حاضر است به خاطر مناقشه دریای جنوبی وارد یک درگیری تمامعیار نظامی شود و نه چین به دنبال چنین چیزی است. من فکر میکنم این دو کشور حتی در حوزههای امنیتی همکاری جدی دارند؛ مثلا در پرونده کره شمالی یکی از دلایلی که پیونگیانگ به سمت مذاکره آمد، تحریمهای چین بود. ترامپ توانست چین را متقاعد کند که تحریمها را به کره شمالی اعمال کند. حالا تصور کنیم بزرگترین قدرت حامی کشوری که دچار انزواست، آن را تحت دستور کار بینالمللی تحریم رژیمهای سرکش نظم بینالمللی که یک تهدید ملی و بینالمللی حساب می آید، تحریم کند. چه کسی این کشور را تهدید امنیتی و بینالمللی تلقی میکند؟ آمریکا. یعنی وقتی میگویم چین یک جاهایی با آمریکا همکاری میکند، این است. حتی در تحریمهایی که علیه کشورمان بوده، چین به هر پنج قطعنامه رای مثبت داده است. یک جاهایی هم در مقابل آمریکا میایستد و رای منفی میدهد، مثل جریان سوریه یا احتمالا ونزوئلا این اتفاقات بعید نیست ولی این را به عنوان درگیری بین چین و آمریکا نبینیم. اینها دو واحد رقیب هستند. یک جاهایی به صورت بازدارنده عمل میکنند یک جاهایی همدیگر را تهدید میکنند و یک جاهایی با هم همکاری میکنند. تا یکی از اینها دیگری را مهار کند. اگر سرمایهداری نتواند به تناقض و مشکلات درونی فائق شود، احتمال خیزش بیشتر چین وجود دارد. اما چین هنوز با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند. مثلا کمترین رشد اقتصادی را در سه دهه اخیر داشتهاند و بر همین اساس آنها مجبور شدند سهام و ارز وارد بازار کنند.
سرمایه گذاری و ماینینگ
راگ پول (rug pull) در ارز دیجیتال چیست و ۶ روش برای تشخیص آن
توسط سامان رضائی | ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ | عمومی | 0 دیدگاه
تورم وضعیت مالی شما را تضعیف کرده است؟ ۵ راه برای کسب ارز دیجیتال رایگان
توسط سامان رضائی | ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ | عمومی | 0 دیدگاه
کاردانو چیست؟ چگونه از ارز دیجیتال ADA در بلاکچین Cardano استفاده کنیم؟
توسط سامان رضائی | ۶ مرداد ۱۴۰۱ | عمومی | 0 دیدگاه
کاردانو (Cardano) یک پلتفرم بلاک چین است که برای پردازش تراکنش های خود، از یک ارز دیجیتال اختصاصی به نام آدا (ADA) استفاده می کند.
راگ پول (rug pull) در ارز دیجیتال چیست و ۶ روش برای تشخیص آن
توسط سامان رضائی | ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ | 0 دیدگاه
راگ پول (rug pull) یک نوع کلاهبرداری در ارز دیجیتال است و زمانی اتفاق میافتد که تیم سازنده یک ارز دیجیتال، قیمت توکن پروژه خود را با دستکاری بالا می برد. سپس با پول سرمایه گذاران فرار می کنند انباشت سرمایه چگونه اتفاق می افتد؟ و.
تورم وضعیت مالی شما را تضعیف کرده است؟ ۵ راه برای کسب ارز دیجیتال رایگان
توسط سامان رضائی | ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ | 0 دیدگاه
معامله گران باتجربه ارز دیجیتال میدانند که بازارهای صعودی برای فروش و بازارهای نزولی برای انباشت مناسب هستند. اما به دلیل تورم فزاینده که قدرت خرید ارزهای فیات را کاهش میدهد، شرایط دوم برای انباشت.
کاردانو چیست؟ چگونه از ارز دیجیتال ADA در بلاکچین Cardano استفاده کنیم؟
توسط سامان رضائی | ۶ مرداد ۱۴۰۱ | 0 دیدگاه
کاردانو (Cardano) یک پلتفرم بلاک چین است که برای پردازش تراکنش های خود، از یک ارز دیجیتال اختصاصی به نام آدا (ADA) استفاده می کند. پلتفرم کاردانو میتواند انواع تراکنش ها را انجام دهد. اما هدف اصلی.
ارز دیجیتال رایگان : ۱۱ راه آسان
توسط سامان رضائی | ۳ مرداد ۱۴۰۱ | 0 دیدگاه
کیست که چیزهای رایگان را دوست نداشته باشد؟ کسانی که به ارز دیجیتال علاقه دارند، میتوانند چیزهای رایگان نیز دریافت کنند. تعدادی از سایت ها به کاربران خود، ارز دیجیتال رایگان ارائه میکنند و تنها.
پرونده ای برای سرمایه گذاری روی بیت کوین در زمستان ارز دیجیتال
توسط سامان رضائی | ۱ مرداد ۱۴۰۱ | 0 دیدگاه
زمستان به سرزمین بیت کوین (BTC) رسیده است. این دومین «زمستان ارز دیجیتال» من است و انتظار دارم در آینده، فصول بیشتری را دوام بیاورم. ارز دیجیتال هنوز نقش مهمی در یک سبد سرمایه گذاری متنوع ایفا می.
کارشناسان فاش کردند که فروش ۹۳۶ میلیون دلاری تسلا برای بیت کوین چه معنایی دارد
توسط سامان رضائی | ۱ مرداد ۱۴۰۱ | 0 دیدگاه
کارشناسان صنعت ارز دیجیتال تا حد زیادی از تصمیم شرکت تسلا مبنی بر فروش 75 درصد از دارایی های بیت کوین (BTC) خود، ناراضی هستند. اما می گویند که این یک استراتژی نسبتا متداول برای شرکت ها جهت بهبود.
عوامل زمینهساز توسعه در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه چیست؟
مختار قادری* اقتصاددانان معتقدند عوامل زمینهساز توسعه نمیتوانند در همه زمانها و مکانها یکسان باشند، بنابراین باید این عوامل را در دو مورد به طور جداگانه مورد بررسی قرار داد: ۱- عواملی که زمینهساز توسعه کشورهای توسعه یافته امروزی بودهاند. ۲- عواملی که میتوانند موجبات توسعه کشورهای درحال توسعه امروزی را فراهم کنند. عوامل توسعه کشورهای پیشرفته صنعتی اگرچه این عوامل نیز بسیار فراوان بوده و در مناطق مختلف اثرات متفاوتی داشته است، اما مهمترین عواملی که تقریبا در مورد همه کشورها صادق بوده میتوان به عواملی چون انباشت سرمایه، تجارت برده، رشد جمعیت، رشد تفکر علمی و تجارت خارجی اشاره نمود.
مختار قادری* اقتصاددانان معتقدند عوامل زمینهساز توسعه نمیتوانند در همه زمانها و مکانها یکسان باشند، بنابراین باید این عوامل را در دو مورد به طور جداگانه مورد بررسی قرار داد: ۱- عواملی که زمینهساز توسعه کشورهای توسعه یافته امروزی بودهاند. ۲- عواملی که میتوانند موجبات توسعه کشورهای درحال توسعه امروزی را فراهم کنند. عوامل توسعه کشورهای پیشرفته صنعتی اگرچه این عوامل نیز بسیار فراوان بوده و در مناطق مختلف اثرات متفاوتی داشته است، اما مهمترین عواملی که تقریبا در مورد همه کشورها صادق بوده میتوان به عواملی چون انباشت سرمایه، تجارت برده، رشد جمعیت، رشد تفکر علمی و تجارت خارجی اشاره نمود. ۱- انباشت سرمایه: انباشت سرمایه در این کشورها به دو صورت اتفاق افتاده است: اول از طریق مازاد تولید بخش کشاورزی و دوم از طریق امکان انتقال ثروت ملل ضعیف و مستعمرات خود. انتقال ثروت ملل به کشورهای استعمارگر از طرفی موجب تقویت وضعیت اقتصادی کشورهای استعمار گر شد و از طرف دیگر موجب عقب ماندگی کشورهای مستعمره. ۲- تجارت برده: تجارت برده به طور مستقیم موجب افزایش درآمد کشورهای استعمارگر آن روزی میشد به طوری که براساس آمارهای ارائه شده طی قرون ۱۶ و۱۷ بیش از ۱۱میلیون برده از آفریقا خریداری و به اروپا انتقال یافته و درآمد حاصل از تجارت برده حدود ۵۰۰ میلیون پوند برآورد شده است. ۳- رشد جمعیت: بهرغم اینکه رشد جمعیت به عنوان یکی از ویژگیهای منفی و عامل عقبماندگی بسیاری از کشورهای در حال توسعه معرفی میشود، اما رشد جمعیت در کشورهای پیشرفته به عنوان یک عامل توسعه یافتگی است. نیروی انسانی دو نقش را در زمینه توسعه برای این کشورها ایفا نمود. اولا با رشد جمعیت بازارهای داخلی برای محصولات تولید داخل افزایش یافت و موجب افزایش انگیزه تولید شد و ثانیا با گسترش صنایع و نیاز آن به نیروی انسانی، نیروی انسانی ارزانقیمت را در اختیار صنایع داخلی قرار داد که این امر نیز موجب کاهش هزینههای تولید و افزایش سود تولید کنندگان و در نتیجه افزایش انگیزه تولید شد. تاثیرجمعیت در جوامع انباشت سرمایه چگونه اتفاق می افتد؟ آن روزی به گونهای بود که آدام اسمیت رشد جمعیت را سبب بهبود زندگی مردم میدانست. ۴- رشد تفکر علمی: با گسترش نفوذ اروپائیان در کشورهای دارای تمدن آن روزی مانند یونان، روم و تمدنهای اسلامی و انقلاب فرهنگی- اجتماعی اروپا (رنسانس) تفکر علمی نیز در اروپا رشد چشمگیری یافت. رشد تفکر علمی موجب تغییر و تحول شگرفی در زمینه روشهای تولید و در نهایت صنعتی شدن این جوامع شد. ۵- تجارت خارجی: بازار خوب کشورهای مستعمره برای فروش محصولات صنعتی و انتقال منابع ارزان قیمت این کشورها به کشورهای استعمارگر زمینههای گسترش تجارت خارجی را فراهم کرد. اگرچه عوامل فوق و برخی از عوامل دیگر زمینه توسعه کشورهای پیشرفته امروزی را در گذشته فراهم کرده است، اما با توجه به ویژگیهای متفاوت کشورهای در حال توسعه امروزی با وضعیت گذشته کشورهای پیشرفته نمیتوان انتظار داشت که همین عوامل به توسعه کشورهای درحال توسعه امروزی نیز منجر شود. زیرا اولا زمان و شرایط امروز با آن سالها بسیار متفاوت است، به عنوان مثال امکان تسلط بر سایر کشورها و استمرار غارت ثروتهای آنها برای کشورهای امروزی به هیچ وجه وجود ندارد ثانیا رقابت علمی امروزه، بسیار نزدیک و فشرده است و از طرفی فاصله کشورهای پیشرفته با کشورهای درحال توسعه امروزی بسیار زیاد میباشد. و لذا عوامل زمینه ساز توسعه در دنیای امروز متفاوت از عوامل توسعه آن کشورها میباشند، اگرچه وجوه اشتراکی هم ممکن است داشته باشند. عوامل موثر در توسعه کشورهای در حال توسعه امروزی عوامل مختلفی میتوانند زمینه ساز توسعه گردند که برخی از آنها عوامل اقتصادی و برخی غیر اقتصادی میباشند. عمدهترین عوامل اقتصادی زمینه ساز توسعه عبارتند از: جمعیت، منابع طبیعی، سرمایه، تکنولوژی و مدیریت. ۱- جمعیت: اگرچه در مورد نقش جمعیت در مورد توسعه نظرات متفاوت است و برخی از صاحب نظران حتی نقش جمعیت را یک نقش منفی و بازدارنده در زمینه توسعه معرفی میکنند، اما اکثر صاحبنظران معتقدند نیروی انسانی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تولید میباشد که با رشد جمعیت افزایش مییابد و به عنوان یک عامل موثر در زمینه توسعه شناخته میشود. تبدیل شدن این عامل به یک عامل منفی در یک کشور بستگی به نوع برنامه ریزی و سایر فاکتورهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در آن کشور دارد. اگرنرخ رشد سرمایهگذاری و تولید متناسب و حتی بالاتر از نرخ رشد جمعیت باشد و بتوان برای آموزش جمعیت افزایش یافته برنامهریزی مناسب انجام داد، رشد جمعیت را نمیتوان به عنوان عامل منفی دانست، زیرا در این صورت لازمه رشد و توسعه است، ولی اگر ساختارهای اقتصادی به گونهای بود که تامین نیازهای جمعیت کشور با چالشهای جدی مواجه بود این دیگر به بهبود روند توسعه ارتباطی ندارد. ۲- منابع طبیعی: منابع طبیعی (زمین) یکی دیگر از عوامل تولید در هر جامعهای است. بدون شک وجود منابع طبیعی غنی در هر کشوری یک امتیاز مثبت برای رشد و توسعه آن کشور میباشد، چراکه وجود چنین منابعی میتواند هزینههای تولید را به مقدار زیادی کاهش دهد، به عنوان مواد اولیه در تولید محصولات داخلی به کار گرفته شوند و با صدور مقداری از آنها میتوان ارز لازم را برای کشور فراهم نمود. اما نکتهای که نباید از نظر دور داشت این است که وجود چنین منابعی به تنهایی رشد و توسعه اقتصادی را به همراه نخواهد داشت، بلکه مهم نحوه استفاده از آن منابع میباشد که در صورت مدیریت صحیح بر آنها میتوان انتظار داشت که رشد و توسعه اقتصادی برای کشورهای دارنده این منابع فراهم گردد. ۳- سرمایه: سومین عامل تولید که میتواند زمینه رشد و توسعه کشورها را فراهم نماید میزان سرمایهگذاریهایی است که در یک کشور انجام میپذیرد. این سرمایهگذاریها در زمینههای مختلف زیربنایی، تولیدی، اجتماعی و فرهنگی و. میتواند صورت پذیرد. در حقیقت سرمایه عاملی است که به وسیله آن یک فعالیت اقتصادی شکل میگیرد و از آن سود حاصل میشود و برخلاف تصور عامه مردم سرمایه فقط پول نقد نیست، بلکه هر نوع وسیلهای که با دوام بوده و در تولید کالاهای دیگر مورد استفاده قرار میگیرد نیز یک کالای سرمایه است. عمدهترین منابع تامین سرمایه را به شرح زیر میتوان نام برد: الف- پسانداز خانوارها: یکی از مشکلات کشورهای در حال توسعه این است که مدیریت درستی در زمینه جمعآوری و هدایت سرمایههای اندک خانوارها وجود ندارد و این سرمایهها به جای آنکه در زمینههای تولیدی به کار گرفته شوند در بخش بازرگانی یا خرید کالاهای غیرضروری به کار گرفته میشوند و نقش خود را به خوبی ایفا نمیکنند. ب - پسانداز شرکتها و ذخیره استهلاک شرکتها. ج - انواع بیمه: درآمدهای حاصل از توسعه انواع بیمهها یکی از مهمترین اقلام سرمایهای کشورهای توسعه یافته میباشد که کشورهای در حال توسعه نیز میتوانند با فرهنگ سازی مناسب ضمن توسعه بیمه در کشور خود و فراهم آوردن امنیت خاطر برای بیمهگذاران، منابع قابل توجهی را از این طریق جمعآوری کرده و در زمینههای تولیدی سرمایهگذاری نمایند. د - صادرات. ه - وام خارجی: این روش به دلیل داشتن تبعات منفی از جهت ایجاد وابستگیهای سیاسی و حتی اقتصادی به دلیل بالا بودن نرخهای بهره، چندان مطلوب نیست و برای کشورهای در حال توسعه توصیه نمیشود. و - سرمایهگذاری خارجی. ۴- تکنولوژی: تکنولوژی علم بهکارگیری تکنیکهای جدید در تولید را گویند که به دو صورت میتواند افزایش تولید و رشد اقتصادی را در پی داشته باشد. اول اینکه با به کارگیری تکنولوژی میتوان با ثابت نگه داشتن سایر عوامل، تولید بیشتری داشت و دوم آنکه با به کارگیری آن و صرف هزینههای کمتر، تولیدی برابر با قبل را داشت. سهم سرمایهگذاری در زمینه تکنولوژی در کشورهای در حال توسعه کمتر از ۵/۰ درصد تولید ناخالص ملی است در صورتی که در کشورهای توسعه یافته بیش از ۳ درصد میباشد؛ بنابر این کشورهای در حال توسعه در صورت افزایش میزان سرمایهگذاریها در زمینه تکنولوژی میتوانند تکنولوژی تولیدی خود را ارتقا بخشند یا با انتقال تکنولوژی از خارج از طریق خرید تکنولوژی، پرداخت حق امتیاز به خارجیان یا سرمایهگذاری مستقیم کشورهای صاحب تکنولوژی زمینه رشد اقتصادی را برای کشور خود فراهم کنند. ۵- مدیریت: یکی از بزرگترین مشکلات کشورهای در حال توسعه سوء مدیریت بر منابع میباشد به گونهای که بسیاری از این کشورها بهرغم برخوردار بودن از منابع عظیم طبیعی و جمعیتی در زمره کشورهای کمتر توسعه یافته قرار دارند. یکی از عمدهترین مشکلات در این زمینه بهکارگیری مدیریت سلیقهای به جای مدیریت علمی میباشد و لذا اقدامات انجام شده توسط مدیران قبلی وقتی با سلیقه مدیران جدید مطابقت نداشته باشد، نیمهتمام رها میشوند و این موجب به هدر رفتن سرمایههای ملی این کشورها میشود و از طرفی ناپایداری مدیریتها که یکی دیگر از مشکلات این کشورها میباشد بر این معضل بیشتر دامن میزند. بنابراین یکی از عواملی که میتواند این کشورها را در مسیر توسعه قرار دهد، اصلاح روشهای مدیریتی میباشد که موجب جلوگیری از هدر رفتن منابع و استفاده بهینه از آنها خواهد شد. ۶-عوامل نهادی: عوامل نهادی نظیر قوانین اقتصادی، سیاستهای دولت، نظامهای حقوقی و غیره شکل دهنده محیطهای اقتصادی برای تولید و تجارت هستند. اگر ساختار یک اقتصاد، سرمایهگذاری و تولید را تشویق کند، موجبات توسعه و پیشرفت اقتصادی را فراهم میکند. اگر کارآفرینان نتوانند نسبت به دریافت بازده سرمایهگذاری خود مطمئن باشند، سرمایهگذاری نخواهند کرد. این امر برای سرمایهگذاری در سرمایههای فیزیکی، مهارت یا فناوری صادق است. عواملی نظیر سلب مالکیت، فساد اقتصادی و اداری، انحصار، ناامنی و بیثباتی، انگیزه برای سرمایهگذاری و تولید را کاهش داده و موجب افت بهرهوری عوامل تولید میشوند. در این زمینه به منظور مقایسه کشورها به لحاظ ساختار نهادی از مجموعه شاخصهایی که از مراجع معتبر نظیر بانک جهانی، موسسه فریزر (fraser institution)، و موسسه بینالمللی شفافیت (transparency international) گرفته شده استفاده میشود که عبارتند از: ثبات سیاسی، کارآیی دولت، حاکمیت قانون، کنترل فساد، کیفیت قوانین، ساختار حقوقی و امنیت حقوق مالکیت (شاخص فریزر)، فساد سیاسی و اداری. طرفداران نهادگرایی معتقدند که نهادها وظایف زیر را انجام میدهند: موجب هدایت اطلاعات درباره شرایط بازار، کالاها و مشارکت کنندگان در بازار میشوند؛ نهادها حقوق مالکیت و قراردادها را تعریف کرده و تعیین میکنند که چه کسی باید چه چیزی را و چه زمانی کسب کند؛ و موجب افزایش یا کاهش رقابت در بازارها میشوند. *دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد توسعه و برنامه ریزی [email protected]
روش وایکوف چیست؟
در پاسخ به پرسش روش وایکوف چیست؟ این روش توسط Richard Wyckoff در اوایل دهه 1930 توسعه داده شد. که شامل یک سری اصول و استراتژی ایست که در ابتدا برای بازرگانان و سرمایه گذاران طراحی شده است. وایکوف بخش قابل توجهی از زندگی خود را به تدریس اختصاص داده است ، و کار او بسیاری از تجزیه و تحلیل فنی مدرن (تکنیکال) را تحت تأثیر قرار می دهد . در حالی که روش وایکوف در ابتدا روی سهام متمرکز بود ، اکنون در انواع بازارهای مالی اعمال می شود.
بسیاری از کارهای ویکوف با الهام از روش های معامله دیگر بازرگانان موفق (به ویژه جسی ال. لیورمور) انجام شد. امروزه وایكوف با همان احترام سایر شخصیت های اصلی مانند ؛ چارلز اچ ، داو ، رالف و الیوت مورد احترام است.
روش وایکوف چیست؟ – قانون وایکوف
وایکوف تحقیقات گسترده ای انجام داد که منجر به ایجاد چندین نظریه و تکنیک معاملاتی شد ، در این مقاله مروری بر کارهای وی وجود دارد ، این بحث شامل موارد زیر است:
سه قانون وایکوف
قانون عرضه و تقاضا
قانون اول بیان می کند که قیمت ها وقتی تقاضا بیشتر از عرضه باشد ، افزایش می یابند و وقتی عکس این اتفاق می افتد ، کاهش می یابد. این یکی از اساسی ترین اصول بازارهای مالی است و مطمئناً منحصر به کارهای ویکوف نیست. ما ممکن است قانون اول را با سه معادله ساده نشان دهیم:
تقاضا > عرضه = قیمت افزایش می یابد
تقاضا < عرضه = افت قیمت
تقاضا = عرضه = بدون تغییر قیمت قابل توجه ( نوسان کم )
به عبارت دیگر ، قانون اول ویکوف نشان می دهد که بیش از حد تقاضا نسبت به عرضه باعث افزایش قیمت ها می شود زیرا افراد بیشتری نسبت به فروش خرید می کنند. اما ، در شرایطی که فروش بیش از خرید است ، عرضه بیش از تقاضا است و باعث افت قیمت می شود.
بسیاری از سرمایه گذاران که از روش ویکوف پیروی می کنند ، عملکرد قیمت و میله های حجم را به عنوان راهی برای تجسم بهتر رابطه بین عرضه و تقاضا مقایسه می کنند. این امر غالباً بینش در مورد حرکت بعدی بازار را فراهم می کند.
قانون علت و معلول
قانون دوم بیان می کند که اختلاف بین عرضه و تقاضا تصادفی نیست. در عوض ، آنها پس از دوره های آماده سازی ، در نتیجه وقایع خاص ، به وجود می آیند. از نظر ویكوف ، یك دوره انباشت (علت) سرانجام منجر به روند صعودی (معلول) می شود. در مقابل ، یک دوره توزیع (علت) در نهایت منجر به روند نزولی (نتیجه) می شود.
وایكف برای تخمین تأثیرات بالقوه یك علت از روش منحصر به فرد نمودار استفاده كرد. به عبارت دیگر ، وی روشهایی را برای تعیین اهداف تجاری براساس دوره های انباشت و توزیع ایجاد کرد. این به وی اجازه داد پس از شکست از منطقه ادغام یا دامنه تجارت (TR) ، گسترش احتمالی روند بازار را تخمین بزند.
قانون تلاش در برابر نتیجه
قانون سوم وایكوف بیان می دارد كه تغییرات قیمت دارایی نتیجه تلاش است كه با حجم معاملات نشان داده می شود. اگر اقدام قیمت با حجم آن هماهنگ باشد ، احتمال ادامه روند بسیار زیاد است. اما ، اگر حجم و قیمت به طور قابل توجهی اختلاف پیدا کنند ، روند بازار متوقف می شود یا مسیر را تغییر می دهد.
به عنوان مثال ، تصور کنید که بازار بیت کوین پس از یک روند نزولی طولانی با حجم بسیار بالایی شروع به ادغام کند . حجم زیاد نشانگر تلاش زیادی است ، اما حرکت پهلو ( نوسان کم ) نتیجه کمی را نشان می دهد. بنابراین ، بسیاری از بیت کوین ها تغییر دست می دهند ، اما کاهش قابل توجهی وجود ندارد. چنین وضعیتی می تواند نشان دهد که روند نزولی ممکن است به پایان رسیده باشد و یک روند معکوس نزدیک است.
روش وایکوف چیست؟ – قانون وایکوف
انسان مرکب
وایکوف ایده انسان مرکب (یا اپراتور کامپوزیت) را به عنوان یک هویت خیالی از بازار خلق کرد. وی پیشنهاد داد که سرمایه گذاران و معامله گران باید بورس اوراق بهادار را به گونه ای مطالعه کنند که گویی یک نهاد واحد آن را کنترل می کند. این امر روند سهولت در روند بازار را برای آنها آسان می کند.
در واقع ، Composite Man بزرگترین بازیگران (سازندگان بازار) را نشان می دهد ، مانند افراد ثروتمند و سرمایه گذاران نهادی. این همیشه به نفع خود او عمل می کند تا اطمینان حاصل شود که او می تواند کم خرید کند و فروش بالایی داشته باشد.
رفتار Composite Man برخلاف اکثر سرمایه گذاران خرده فروشی است ، که Wyckoff اغلب از دست دادن پول را مشاهده می کند. اما طبق گفته ویكوف ، انسان مرکب از استراتژی تا حدودی قابل پیش بینی استفاده می كند ، كه سرمایه گذاران می توانند از آن درس بگیرند.
بیایید از مفهوم Composite Man برای نشان دادن یک چرخه ساده بازار استفاده کنیم. چنین چرخه ای شامل چهار مرحله اصلی است: انباشت ، روند صعودی ، توزیع و روند نزولی.
انباشت
انسان مرکب دارایی را قبل از اکثر سرمایه گذاران جمع می کند. این مرحله معمولاً با یک حرکت پهلو مشخص می شود. این انباشت به تدریج انجام می شود تا از تغییر چشمگیر قیمت جلوگیری شود.
روند بالا
وقتی مرد مرکب سهام کافی داشته باشد و نیروی فروش کاهش یابد ، او شروع به فشار دادن بازار می کند. به طور طبیعی ، روند در حال ظهور سرمایه گذاران بیشتری را جذب می کند و باعث افزایش تقاضا می شود.
به طور قابل توجهی ، ممکن است چندین مرحله از تجمع در طی یک روند صعودی وجود داشته باشد. ما ممکن است آنها را مراحل تجمع مجدد ، جایی که روند بزرگتر متوقف می شود و برای مدتی تثبیت می شود ، پیش از ادامه حرکت رو به بالا ، نامیده باشیم.
با بالا رفتن بازار ، سایر سرمایه گذاران به خرید ترغیب می شوند. سرانجام ، حتی عموم مردم نیز به اندازه کافی هیجان زده می شوند که درگیر ماجرا شوند. در این مرحله ، تقاضا بیش از حد عرضه است.
توزیع
در مرحله بعد ، مرد مرکب شروع به توزیع دارایی های خود می کند. او در مراحل پایانی موقعیت های سودآور خود را به کسانی که وارد بازار می شوند می فروشد. به طور معمول ، مرحله توزیع با یک حرکت پهلو مشخص می شود که تقاضا را تا زمان خسته شدن جذب می کند.
روند نزولی
به زودی پس از مرحله توزیع ، بازار شروع به حرکت در جهت نزولی می کند. به عبارت دیگر ، پس از اینکه Composite Man فروش مقدار زیادی از سهام خود را به پایان رساند ، او شروع به فشار دادن بازار می کند. در نهایت ، عرضه بسیار بیشتر از تقاضا می شود و روند نزولی برقرار می شود.
مشابه روند صعودی ، روند نزولی نیز ممکن است مراحل توزیع مجدد داشته باشد. این اصولاً ادغام کوتاه مدت بین افت شدید قیمت است. آنها همچنین ممکن است شامل Dead Cat Bounces یا به اصطلاح تله های گاو نر باشد ، جایی که برخی از خریداران به دام می افتند ، امیدوارند که روند معکوس رخ دهد. وقتی روند نزولی سرانجام به پایان رسید ، مرحله جدید تجمع آغاز می شود.
روش وایکوف چیست؟ – قانون وایکوف
نمودار های وایکوف
نمودارهای جمع آوری و توزیع احتمالاً محبوب ترین قسمت کارهای ویکوف است ، حداقل در جامعه ارزهای رمزپایه. این مدل ها فازهای تجمع و توزیع را به بخشهای کوچکتر تقسیم می کنند. بخش ها به همراه چندین رویداد Wyckoff به پنج مرحله (A تا E) تقسیم می شوند که به طور خلاصه در زیر شرح داده می شوند.
شماتیک تجمع وایکوف در پایان روند نزولی
فاز A
نیروی فروش کاهش می یابد و روند نزولی شروع به کند شدن می کند. این مرحله معمولاً با افزایش حجم معاملات مشخص می شود. حمایت مقدماتی (PS) نشان می دهد که برخی از خریداران در حال نشان دادن هستند ، اما هنوز برای جلوگیری از حرکت نزولی کافی نیست.
اوج فروش (SC) با فعالیت شدید فروش در زمان تسویه سرمایه گذاران شکل می گیرد . این اغلب یک نقطه از نوسانات بالا است ، جایی که فروش وحشت باعث ایجاد شمعدان ها و فتیله های بزرگ می شود . افت شدید به سرعت به یک گزاف گویی یا Rally اتوماتیک (AR) تبدیل می شود ، زیرا جذب بیش از حد توسط خریداران. به طور کلی ، دامنه معاملات (TR) یک شماتیک تجمع با فاصله بین SC کم و AR بالا تعریف می شود.
همانطور که از نامش پیداست ، آزمایش ثانویه (ST) انباشت سرمایه چگونه اتفاق می افتد؟ هنگامی رخ می دهد که بازار در نزدیکی منطقه SC افت می کند ، آزمایش می کند که آیا روند نزولی واقعاً تمام شده است یا نه. در این مرحله ، حجم معاملات و نوسانات بازار کمتر است. در حالی که ST اغلب نسبت به SC کمترین حد را تشکیل می دهد ، ممکن است همیشه اینطور نباشد.
فاز B
براساس قانون علت و معلول ویكوف ، فاز B ممكن است به عنوان علتی دیده شود كه منجر به نتیجه شود.
اساساً ، فاز B مرحله ادغام است ، که در آن انسان مرکب بالاترین تعداد دارایی را جمع می کند. در طی این مرحله ، بازار تمایل دارد که هم مقاومت و هم سطح پشتیبانی از دامنه معاملات را آزمایش کند.
در طی مرحله B ممکن است آزمایش های ثانویه بی شماری (ST) وجود داشته باشد. در بعضی موارد ، ممکن است در ارتباط با SC و AR فاز A بالاتر (تله های گاو نر) و پایین تر (تله های خرس) ایجاد شود.
فاز C
یک فاز تجمع معمولی C شامل چیزی است که فنر نامیده می شود. قبل از اینکه بازار شروع به پایین آمدن کند ، اغلب به عنوان آخرین دام خرس عمل می کند. در طی فاز C ، Composite Man اطمینان حاصل می کند که عرضه کمی در بازار باقی مانده است ، یعنی کالاهایی که قرار بود قبلاً بفروشند ، وجود داشته باشند.
فصل بهار برای جلوگیری از معامله گران و گمراه کردن سرمایه گذاران ، سطح حمایت را می شکند . ممکن است آن را به عنوان آخرین تلاش برای خرید سهام با قیمت پایین تر قبل از شروع روند صعودی توصیف کنیم. دام خرس سرمایه گذاران خرد را وادار می کند که از دارایی های خود دست بکشند.
با این حال ، در برخی موارد ، سطح پشتیبانی می تواند حفظ شود و بهار به سادگی اتفاق نمی افتد. به عبارت دیگر ، ممکن است نمودارهای انباشت وجود داشته باشد که همه عناصر دیگر را ارائه می دهد اما بهار را ارائه نمی دهد. هنوز هم ، طرح کلی همچنان معتبر است.
فاز D
فاز D بیانگر گذار بین علت و معلول است. این منطقه بین منطقه تجمع (فاز C) و شکست دامنه معاملات (فاز E) قرار دارد.
به طور معمول ، فاز D افزایش قابل توجهی در حجم معاملات و نوسانات را نشان می دهد. این معمولا دارای آخرین نقطه پشتیبانی (LPS) است ، که قبل از حرکت بازار به پایین ترین حد خود می رسد. LPS اغلب مقدم بر شکست سطح مقاومت است که به نوبه خود اوج های بالاتری ایجاد می کند. این نشانگر نشانه های مقاومت (SOS) است ، زیرا مقاومت های قبلی به پشتیبانی جدید تبدیل می شوند .
با وجود اصطلاحات تا حدودی گیج کننده ، ممکن است بیش از یک LPS در مرحله D وجود داشته باشد. آنها در هنگام آزمایش خطوط پشتیبانی جدید ، اغلب حجم معاملات را افزایش داده اند. در بعضی موارد ، قیمت ممکن است قبل از شکست موثر دامنه معاملات بزرگتر و انتقال به فاز E ، یک منطقه ادغام کوچک ایجاد کند.
فاز E
فاز E آخرین مرحله از شماتیک تجمع است. این یک شکست آشکار از دامنه معاملات مشخص شده است که ناشی از افزایش تقاضای بازار است. این زمانی است که دامنه معاملات به طور موثر شکسته شده و روند صعودی شروع می شود.
دیدگاه شما