در همه این سالها دیدم افرادی که استراتژی سادهتری دارند، سود بیشتری از بازار میگیرند.
استراتژی خروج چیست؟
استراتژی خروج از کسب و کار به برنامهٔ راهبردی یک کارآفرین برای فروش مالکیت خود به سرمایه گذاران یا شرکت های دیگر گفته می شود. استراتژی خروج به صاحب کسب و کار اجازه می دهد تا سهام خود را در شرکت کاهش دهد و در صورت موفقیت آمیز بودن کسب و کار، سود قابل توجهی به دست آورد. اگر کسب و کار موفق نباشد، کارآفرین می تواند با استراتژی خروج میزان ضرر را کاهش دهد. سرمایه گذار ممکن است برای تبدیل کردن سرمایهٔ خود به نقدینگی، از استراتژی خروج استفاده کند.
استراتژی خروج از کسب و کار را نباید با استراتژی خروج از معاملات استفاده شده در بازار های اوراق بهادار اشتباه گرفت. استراتژی خروج از کسب و کار یعنی بنیانگذار یا صاحب یک کسب و کار شرکت خود را به سایر سرمایه گذاران یا شرکت های دیگر بفروشد .
عرضه های عمومی اولیه، خرید های راهبردی و خرید های مدیریتی از جمله استراتژی های خروج رایجی هستند که مالک ممکن است از آن ها استفاده کند. اگر یک تجارت در حال کسب درآمد است، یک استراتژی خروج خوب باعث می شود که صاحب کسب و کار سهام خود را کاهش دهد یا کاملاً از کسب و کار خارج شود و در عین حال سود کند. اگر کسب و کار با مشکل مواجه شود، اجرای یک استراتژی خروج کاربردی می تواند به کارآفرین اجازه دهد تا ضرری را که ممکن است متحمل شود کاهش دهد.
درک استراتژی خروج
در حالت ایدئال، یک کارآفرین قبل از اینکه وارد تجارت شود، یک استراتژی خروج را در طرح کسب و کار اولیهٔ خود ایجاد می کند. انتخاب طرح خروج می تواند بر تصمیمات توسعهٔ کسب و کار تأثیر بگذارد. انواع رایج استراتژی های خروج شامل عرضه های عمومی اولیه، خرید های استراتژیک و خرید های مدیریتی است. اینکه یک کارآفرین کدام استراتژی خروج را انتخاب می کند به دو عامل بستگی دارد؛ اولاً میزان کنترل یا مشارکتی که می خواهد در کسب و کار داشته باشد و ثانیاً شیوهٔ ادارهٔ شرکت پس از خروج.
برای مثال یک خرید استراتژیک، بنیانگذار را از مسئولیت های مالکیت خلاص می کند؛ این کار به این معنی است که بنیانگذار کنترل کار را کنار می گذارد.
عرضه های عمومی اولیه اغلب مهم ترین بخش استراتژی های خروج هستند؛ زیرا بیشترین میزان اعتبار و بالا ترین بازدهی را دارند. از سوی دیگر ورشکستگی نامطلوب ترین راه برای خروج از یک کسب و کار است. یکی از جنبه های کلیدی استراتژی خروج، ارزش گذاری کسب و کار است و برای این کار اغلب کارشناسانی هستند که می توانند به صاحبان کسب و کار و یا خریداران کمک کنند تا وضعیت مالی شرکت را برای تعیین ارزش شرکت بررسی کنند. همچنین مدیرانی هستند که وظیفهٔ آن ها کمک به فروشندگان در راهبرد های خروج از کسب و کار است. در حالی که کسب و کار های مختلف به تاکتیک های مختلفی در استراتژی خروج نیاز دارند.
نقدینگی
استراتژی های مختلف خروج، سطوح مختلف نقدینگی را به صاحبان کسب و کار عرضه می کنند. برای مثال، فروش مالکیت از طریق یک خرید راهبردی، بسته به نحوهٔ ساختار کسب، می تواند بیشترین مقدار نقدینگی را در کوتاه ترین بازهٔ زمانی ارائه دهد. میزان ارزشمندی یک استراتژی خروج مشخص، به شرایط بازار نیز بستگی دارد. برای مثال، عرضهٔ عمومی اولیه ممکن است بهترین استراتژی خروج در دوران رکود یک تجارت نباشد و خرید شرکت توسط مدیران، آن هم زمانی که نرخ بهره بالا باشد، ممکن است برای خریداران جذاب نباشد. در حالی که عرضهٔ عمومی اولیه همیشه راهی سودآور برای بنیانگذاران شرکت و سرمایه گذاران اولیه است. این سهام می تواند برای سرمایه گذاران عادی که سهام خود را از سرمایه گذاران اولیه خریداری می کنند بسیار پرنوسان و پرخطر باشد. در استراتژی خروج، مالک کسب و کار در طول زمان، از فعالیت های تجاری اش سود بسیاری کرده است. او حتی پیش از آنکه به تعطیل کردن کسب و کار یا فروش آن بیندیشد، برای توسعهٔ شرکت تمایلی به سرمایه گذاری مجدد درآمد های حاصل از کسب و کار نداشته است .این کار معمولاً با دریافت حقوق های بالا یا سود های تقسیمی بالا در طی چند سال صورت می گیرد و پیش از تعطیلی کسب و کار اتفاق می افتد. این استراتژی برای آن دسته از مالکانی مناسب است که قصد دارند سبک زندگی کنونی خود را ارتقا دهند، نه اینکه کسب و کارشان را توسعه دهند.
بهترین استراتژی خروج
بهترین نوع استراتژی خروج نیز به نوع و اندازهٔ کسب و کار بستگی دارد. اگر شرکت چندین بنیانگذار داشته باشد یا اگر علاوه بر مؤسسین سهامداران قابل توجهی وجود داشته باشند، منافع تمامی شرکا باید در انتخاب استراتژی خروج لحاظ شود. بهترین استراتژی خروج، استراتژی ای است که برای اهداف فردی مناسب تر باشد. ابتدا مشخص کنید دقیقاً چه چیزی مشکل ایجاد می کند. اگر صرفاً مسئله پول است، استراتژی خروجی مانند فروش در بازار آزاد یا فروش به یک کسب و کار دیگر می تواند گزینهٔ خوبی باشد. چنانچه مشاهدهٔ پیشرفت کسب و کاری که ساخته اید برایتان اهمیت دارد، بهتر است آن را به صورت خانوادگی واگذار کنید یا به کارمندانتان بفروشید. هر یک از این استراتژی های خروج را که انتخاب کنید، باید برای آن وقت بگذارید. برنامه ریزی های قبلی به شما کمک می کند که درست ترین کار را انجام دهید تا بازدهی کار افزایش یابد.
نکات پایانی
یک استراتژی خروج مستلزم آن است که فرد داده های ثابت و به روز را در عملکرد کسب و کار خود نگه دارد. این بدان معناست که صاحبان شرکت ها همیشه درک خوبی از جریان درآمد و جریان های نقدی ورودی و خروجی خود خواهند داشت. آن ها می توانند فعالیت هایی را که منجر به بیشترین درآمد می شوند، انجام دهند و نحوهٔ خرج کردن این درآمد ها را تعیین کنند. داشتن اطلاعات مالی دقیق باعث تصمیم گیری بهتر می شود. همچنین به صاحبان شرکت کمک می کند تا پیش بینی واقع بینانه ای داشته باشند. آن ها قادر خواهند بود که جریان های نقدی را مؤثر تر مدیریت کنند و برای نوسانات فصلی برنامه ریزی کنند و تلاش های بازاریابی خود را بر روی پروژه های مهم تر متمرکز کنند.
آربیتراژ چیست؟ چطور فقط در چند لحظه به سود برسیم؟
آربیتراژ چیست؟ در دنیای سرمایهگذاریهای جایگزین، چندین استراتژی و تاکتیک وجود دارد که میتوانید از آنها استفاده کنید. این استراتژیها اغلب با تاکتیکهای معمول «خرید و نگهداری» که توسط اکثر سرمایهگذاران بلندمدت مورد استفاده قرار میگیرد، متفاوت و پیچیدهتر هستند.
آربیتراژ یکی از استراتژیهای سرمایهگذاری جایگزین است که میتواند سوددهی فوقالعادهای را در پی داشته باشد. همچنین خطراتی را به همراه دارد که باید در نظر بگیرید. برای گنجاندن موثر آربیتراژ در استراتژی سرمایهگذاری جایگزین خود، درک تفاوتهای ظریف و خطرات ناشی از آن بسیار مهم است.
با سرمایهگذاریهای ارزی، استراتژی معروف به آربیتراژ به معاملهگران اجازه میدهد تا با خرید و فروش همزمان یک اوراق بهادار، کالا یا ارز دیجیتال، در دو بازار مختلف، سود خود را قفل کنند.
آربیتراژ چیست
آربیتراژ یک استراتژی سرمایهگذاری است که در آن یک سرمایهگذار به طور همزمان دارایی را در بازارهای مختلف درک استراتژی در سرمایهگذاری خرید و فروش میکند تا از تفاوت قیمت استفاده کرده و سود کسب کند. در حالی که تفاوت قیمتها اغلب کوچک و کوتاه مدت است، اما اگر در حجم زیادی ضرب شود، میتواند چشمگیر باشد. آربیتراژ بیشتر توسط سرمایهگذاران حرفهای مورد استفاده قرار میگیرد.
در واقع آربیتراژ در ارزهای دیجیتال، اقدام خرید رمز ارز در یک بازار و فروش همزمان آن در بازار دیگر با قیمت بالاتر را توصیف میکند. در نتیجه سرمایهگذاران قادرند از تفاوت موقت ارزش هر رمز ارز سود ببرند.
در بازار ارزهای دیجیتال، معاملهگران از فرصتهای آربیتراژ با خرید رمز ارز از یک صرافی که قیمت پایینتری دارد استفاده میکنند. سپس آن را در صرافی دیگری که نرخ بالاتری ارائه میدهد، میفروشند. بنابراین معاملهگر میتواند از این تفاوت قیمتی سود کسب کند. اگرچه ممکن است این یک معامله پیچیده به نظر برسد، معاملات آربیتراژ در واقع ساده هستند و بنابراین کم ریسک محسوب میشوند.
مثالی از آربیتراژ برای درک بهتر مفهوم آن
برای آنکه بهتر بدانیم آربیتراژ چیست، اجازه دهید با یک مثال این مفهوم را سادهتر کنیم. معاملات آربیتراژ مانند این است که اگر دوست ندارید شیرینی بپزید، به فروش آن مشغول شوید. تصور کنید که هر شیرینی کوکی را با 0.25 دلار خریداری میکنید و و آنها را در یک شیرینی فروشی شلوغ در محلهای دیگر با قیمت هر کدام 1.00 دلار میفروشید.
شما فرصتی را به دست آوردهاید. ارزش هر کوکی وقتی در شیرینی فروشی فروخته میشد از ارزش هر کوکی که خریده بودید کمتر بود.
وقتی این اتفاق در بازار سهام رخ میدهد، معامله آربیتراژ نامیده میشود. یک آربیتراژر مانند این سناریوی فروش شیرینی، فرصتهای آربیتراژ را در بازارهای مختلف پیدا میکند. فقط به جای خرید و فروش کوکیها، آربیتراژ میتواند سهام و ارزهای دیجیتال را معامله کند.
این استراتژی، معروف به آربیتراژ، توسط سرمایهگذاران حرفهای که به دنبال سود کوتاه مدت هستند و میتواند نقدینگی را به یک برنامه سرمایهگذاری بلند مدت اضافه کند، مورد استفاده قرار میگیرد.
آربیتراژ ارز دیجیتال چیست؟
آربیتراژ ارز دیجیتال یک استراتژی است که در آن سرمایهگذاران یک ارز رمزنگاریشده را در یک صرافی میخرند و سپس آن را به سرعت در صرافی دیگر با قیمتی بالاتر میفروشند.
ارزهای رمزنگاریشده مانند بیت کوین در صدها صرافی مختلف معامله میشوند. گاهی اوقات ممکن است قیمت یک سکه یا توکن در یک صرافی با بقیه متفاوت باشد. در اینجاست که استراتژی کلاسیک وال استریت در مورد «آربیتراژ» مطرح میشود.
بنابراین با آربیتراژ ارز دیجیتال، سرمایهگذاران از این فرصت استفاده میکنند و یک ارز دیجیتال که در یک صرافی با قیمت پایینتری معامله میشود، میخرند و بلافاصله آن را با قیمت بالاتری در صرافی دیگر به فروش میرسانند. در ادامه نگاهی دقیقتر به نحوه عملکرد آربیتراژ رمزنگاری و استراتژیهای معاملاتی که از این تاکتیک استفاده میکنند، میاندازیم.
انواع سود آربیتراژ چیست؟
تا به اینجا متوجه شدیم که آربیتراژ چیست. اگر یک رمز ارز یا سهام در همه صرافیها قیمت یکسانی داشته باشد، از خرید و فروش نمیتوان آن به سود آربیتراژی رسید. اول قدم برای کسب سود آربیتراژی این است که سهام را با قیمت پایین خریداری کنید و با قیمت بالاتری به فروش برسانید.
قیمت معامله دو دارایی با گردش مالی یکسانی داشته باشند، متفاوت خواهد بود. داراییهایی که قیمت آینده آن را میشود تشخیص داد را نمیتوان با قیمت آینده آن فروخت. قیمت روز یک دارایی با وجود نرخ بهره بدون ریسکی که از آن کم شده، تعیین نمیشود. به این معنا که برای تعیین قیمت یک دارایی باید عواملی مثل هزینه ذخیره و ریسکهای موجود را در نظر گرفت. این شرط در مورد کالاهایی مانند بنزین صدق میکند، و ممکن است در مورد سهام اینگونه نباشد.
انواع سود آربیتراژ را میتوان سه گروه تقسیم کرد:
آربیتراژ ساده (Simple arbitrage)
وقتی که ارزهای دیجیتال در چند صرافی مبادله شوند، آربیتراژ اتفاق می افتد. چون خرید و فروش آنها در صرافیها مختلف با قیمتهای متفاوت امکانپذیر خواهد بود.
آربیتراژ مثلثی (Triangular arbitrage)
آربیتراژ مثلثی در زمانی رخ میدهد که یک اختلاف قیمت بین سه ارز خارجی وجود داشته باشد. یعنی زمانی که نرخ مبادله ارزها دقیقا با یکدیگر برابر نیستند. فرصتهای آربیتراژ مثلثی بسیار به ندرت پیش میآیند و خیلی رایج نیست.
در آربیتراژ مثلثی، معاملهگرها سه ارز دیجیتال را مانند بیت کوین، دلار و یورو انتخاب میکنند. سپس جفت ارزی (بیت کوین/ دلار) را با نرخی مشخص مبادله کرده و پس از آن جفت ارز را جابجا میکنند (بیت کوین/ یورو). در آخر هم آن را به ارز پایه تغییر خواهند داد (دلار/ یورو). این مراحل با پرداخت کارمزد کمی برای انجام تبادلات انجام میشود و معاملهگران به سود خالص دست مییابند.
به عنوان مثال، یک معاملهگر با دلار، اتریوم میخرد، سپس آن را در ازای دریافت یورو میفروشد و در نهایت با یوروی دریافتی دلار خریداری میکند. به این ترتیب از راه مبادله این سه ارز سود آربیتراژی کسب خواهد کرد.
آربیتراژ پوشش نرخ بهره (Price convergence arbitrage)
آربیتراژ باعث میشود که قیمت ارزهای دیجیتال در بازارهای مختلف، به سمت همگرایی برود. برای مثال اگر صرافی کوین بیس اتریوم را ارزانتر از صرافی بیترکس بفروشد، معاملهگرهایی که میخواهند سود آربیتراژی به دست آورند، از کوین بیس اتریوم میخرند و آنها را در بیترکس میفروشند. در بیشتر این موارد به دلیل این همگرایی، بازار به سمت برابری قیمتها میرود. در واقع سود معاملهگر از همگرایی قیمتها به دست میآید.
مزایای آربیتراژ چیست؟
حالا که میدانید آربیتراژ چیست، بیایید نگاهی به مزایای آن داشته باشیم.
سود کم ریسک
معاملات آربیتراژ مستلزم سود در برابر خطر بسیار کم است، زیرا خرید و فروش به طور همزمان برای سود بردن از تغییرات قیمت انجام میشود. این احتمال وجود دارد که معاملهگران دیگر از همان فرصت آربیتراژ استفاده کرده و قیمتها را به طور نامطلوب بالا و پایین کنند. بنابراین زمان در معاملات آربیتراژ بسیار مهم است و توسط مدیران صندوقها و موسسات مالی اجرا و مدیریت میشود که میتوانید از طریق آنها سرمایهگذاری کنید.
سیستم های قابل اعتماد و پیچیده معاملات آربیتراژ را مدیریت می کنند
سرعت، مبالغ هنگفت پول و حجم عظیمی از سهام در معاملات آربیتراژ نقش دارند. معاملهگران به نرم افزارهای کامپیوتری پیچیده و بسیار کارآمد تکیه میکنند تا با تشخیص تغییرات جزئی قیمت و انجام معاملات خرید و فروش سهام در هزاران مورد، فرصتهای آربیتراژ را شناسایی کرده و کسب سود کنند.
معاملات ایمن و سریع
معاملات آربیتراژ به طور مطمئن و سریع توسط نرم افزارهای تجاری هوشمند انجام میشود که در برابر مداخله یا خطای انسانی نفوذناپذیر است. اینها سرمایهگذاریهای کوتاه مدت هستند که ریسک پایینی دارند و میتوانند سود را تضمین کرده و از اختلاف قیمت موجود استفاده کنند. هیچ نقدینگی وجود ندارد که تحت تاثیر نیروهای بازار قرار بگیرد و دچار نوسان شود.
چطور با آربیتراژ معامله کنیم؟
آربیتراژ اغلب شامل تجارت در بازارهای بینالمللی است. این امر بیشتر با تحقیق و نظارت کامل بر اخبار بینالمللی آغاز میشود. سپس، یک آربیتراژر به دنبال تنوع بین قیمتها در بازارها میگردد و لحظه دقیق خرید و فروش سهام را در صرافیهای مختلف پیدا میکند، ارزهای دیجیتال را میخرد و همان موقع با قیمت بیشتر در صرافی دیگری میفروشد.
چگونه با آربیتراژ معامله کنیم؟ فرض کنید اتریوم در صرافی بایننس و کوین بیس ثبت شده است. در این سناریو، میتوانید با نظارت بر نوسانات قیمت و اقدام در لحظه مناسب، سود کوتاهمدت به دست آورید.
با درنظر گرفتن مثالی که در ابتدای مقاله درباره شیرینی فروشی گفته شد، تصور کنید که قیمت اتریوم در صرافی بایننس 2850 دلار است و این رمز ارز در صرافی کوین بیس با قیمت2860 دلار معامله میشود. یک سرمایهگذار میتواند به این موضوع توجه کرده و از اختلاف قیمت و همچنین نوسانات تقاضا و شرایط در هر بازار استفاده کند و همزمان ارز دیجیتال را از بازار ارزان قیمت بخرد و در بازار با ارزش بالاتری بفروشد. زمان دقیق تجارت آربیتراژ بر اختلاف قیمت دو معامله تاثیر میگذارد.
در حالی که مثال بالا نحوه کار آربیتراژ را نشان میدهد، این یک نمونه واقعبینانه از سود نیست که ممکن است با این نوع معاملات انتظار داشته باشید. هنگامی که نرخ ارز را محاسبه میکنید، سود حاصل از معاملات آربیتراژ به احتمال زیاد بهعنوان پول به جای دلار نشان داده میشود. در نتیجه، برای به دست آوردن سود زیاد به سرمایهگذاری اولیه قابل توجه، حجم بالای سهام و معاملات بزرگ نیاز است.
آیا آربیتراژ بدون ریسک است؟
معاملات آربیتراژ در تئوری ساده، اما در عمل بسیار ظریف است. متغیرهای زیادی وجود دارد که یک سرمایهگذار باید قبل از دستیابی به سود کوتاه مدت از طریق معاملات آربیتراژ بداند. برای موفقیت باید از بازارهای مختلف و تفاوت قیمتها آگاهی کامل داشته باشید.
به همین دلیل، آربیتراژ بیشتر توسط موسسات مالی بزرگ و سرمایهگذاران حرفهای که دارای منابع و تخصص کافی هستند، اجرا میشود. معاملات آربیتراژ همچنین مستلزم داشتن دانش کافی درباره ارزهای دیجیتال و تحلیل و شناخت بازار است.
آربیتراژ در کجا میتواند اشتباه باشد؟
از آنجا که آربیتراژ بر اساس تفاوت قیمت در زمان واقعی است، نه برآورد ارزش آینده، یک تاکتیک به نسبت ساده محسوب میشود. اما در عمل، متغیرهایی وجود دارد که سرمایهگذاران مناسب هنگام تکمیل معاملات آربیتراژ باید به آنها توجه کنند. در واقع آربیتراژ برای بیشتر سرمایهگذاران مناسب نیست.
آربیتراژ به دلیل ناکارآمدی بازار و اشتباهات قیمتگذاری اتفاق میافتد. این موارد میتوانند غیرقابل پیشبینی باشند. خواندن اخبار و مطالعه بازارها در این زمینه کمک میکند. همچنین ایجاد درک عمیق از بازارهای سهام میتواند بهبود موفقیت یک سرمایهگذار را سبب شود.
در آربیتراژ، زمانبندی همه چیز است. به عنوان مثال اگر سهام خود را حفظ کنید در حالی که بازارها اصلاح میکنند، ممکن است مغایرتهای قیمتی را که برای سودآوری لازم دارید، از دست بدهید.
نرخ ارز خارجی و کارمزد کارگزاری میتواند سود مورد انتظار شما را کاهش دهد. هنگام تلاش برای معامله آربیتراژ، سرمایهگذاران باید این هزینههای معامله را در محاسبات خود لحاظ کنند. داشتن هر دارایی میتواند یک ریسک باشد، زیرا ممکن است سهام ارزش خود را از دست بدهند.
آیا آربیتراژ ارزش دارد؟
ممکن است فکر کنید که آربیتراژ کار زیادی با سود اندک به نظر میرسد و ممکن است حق با شما باشد. آربیتراژ تضمینکننده بازدهی نیست و اغلب تنها در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که شما تحقیقات خود را انجام داده، در زمانبندی اطمینان داشته باشید و در شرایط مالی قرار بگیرید که به شما امکان میدهد به یک سود در مدت کوتاهی برسید. مانند هر استراتژی سرمایهگذاری، آربیتراژ هم شامل این خطر است که هر چیزی خریداری میکنید، ممکن است کل ارزش خود را از دست بدهد.
جمعبندی
با مقاله آربیتراژ چیست ، همراه ما بودید. آربیتراژ در بازارهای سرمایه، در سهام، اوراق بهادار، کالاها و ارزهای دیجیتال وجود دارد؛ هر جا که دارایی یکسانی با قیمتهای متفاوت در بازارهای مختلف معامله شود. از آنجا که ارزهای رمزنگاریشده، دیجیتالی هستند و دارایی زیربنایی محسوب نمیشود، تعیین ارزش آنها سختتر است و قراردادهای قیمتی مشابه سهام و اوراق قرضه که با عملکرد یک شرکت، شهرداری یا کشور مرتبط است، ندارند.
ارز دیجیتال پیچیده است و استراتژیهای آربیتراژ میتواند حتی پیچیدهتر باشد. اما این عمل قانونی است و میتواند پاداشهای بالایی را به همراه داشته باشد و در عین حال سرمایهگذار را در معرض ریسک بالا قرار دهد.
مانند هر استراتژی سرمایهگذاری، برای سرمایهگذاران مهم است که هنگام بررسی آربیتراژ ارز دیجیتال، تحقیقات خود را انجام دهند، از جمله بررسی رمز ارزهای متفاوت و کمتر شناختهشده و نرم افزارهای موجود برای ردیابی مبادلات رمز ارزها در زمان واقعی.
آیا شما تا به حال از روش آربیتراژ و اختلاف قیمتی برای کسب سود استفاده کردهاید؟
من مریم هستم و ارشد رشته فناوری اطلاعات. به شبکه و تکنولوژی خیلی علاقه دارم و در این زمینه تحصیل کردم. در بازار بورس فعالیت دارم و مدتی کار تولید محتوا انجام دادم. به همین دلیل تصمیم گرفتم از ترکیب این چند مورد وارد کار کریپتوکارنسی شم. تا اینکه با کیوسک آشنا شدم.
علاوه بر اینکه در آکادمی کیوسک مطلب مینویسم، دبیری بخش مقالات رو هم به عهده دارم.
چرا باید استراتژیک معامله کنید؟
استراتژی از کلمه یونانی Strategos گرفته شده است؛ در یونان باستان گروههای کوچکی که ارتش را تشکیل میدادند توسط افرادی با همین نام یعنی Strategos رهبری میشدند. پس استراتژی به معنی داشتن برنامهای از پیش تعیین شده است که برای خنثی کردن و مقابله با نقشههای شوم دشمن طراحی میشود. دنیای معاملهگری خیلی شبیه به میدان جنگ است؛ شما فرماندهاید و معاملاتی که انجام میدهید مانند سربازهای شما هستند.
قوانین دقیق یک استراتژی معاملاتی کمک میکند تا از یک روش ثابت و از پیش تعیین شده نقاطی از بازار را برای ورود انتخاب کنید که احتمال برد در آن معاملات را افزایش دهد؛ زمانی که یک استراتژی طراحی میکنید، میدانید که حد ضرر و حد سود کجا باید باشد. داشتن یک استراتژی مناسب در کنترل احساسات برای معاملات آتی به شما کمک میکند.
معامله نکن!
جورج سوروس ( George Soros) سرمایهگذار و معاملهگر بازارهای مالی در ۱۶ سپتامبر ۱۹۹۲ با باز کردن معامله فروش (پوزیشن short) در نماد پوند انگلستان توانست یک میلیارد دلار سود خالص بدست بیاورد. وی در مصاحبه با وال استریت ژورنال گفت:
من با ورود به هر معامله به ۳ تا سوال دقیق پاسخ میدهم و اگر پاسخی برای آن نداشتم، وارد معامله نمیشوم .
- اینکه کجا و بر چه اساسی باید وارد معامله شوم؟
- اگر این معامله وارد سود شد، کجا باید خارج شوم؟
- اگر معامله خلاف تحلیل من پیش رفت، کجا باید با استفاده از حد ضرر از آن خارج شوم؟
اینها سوالاتی هستند که یک معاملهگر استراتژیک باید از خودش بپرسد و تا زمانی که به پاسخ کامل و منطقی نرسیده وارد هیچگونه معاملهای نشود.
این را به خاطر بسپارید که تحلیل تکنیکال مثل شناخت خطوط حمایت و مقاومت، خط روند، الگوهای هارمونیک، پرایس اکشن، امواج الیوت، سطوح عرضه و تقاضا، فیبوناچی، مناطق اشباع خرید و فروش آر اس آی (RSI)، انواع واگرایی ها و ایچیموکو به معنای داشتن یک استراتژی نخواهد بود، بلکه یادگرفتن تحلیل تکنیکال فقط پایه و پیشنیاز برای ساخت یک استراتژی است. شاید برایتان سوال باشد که پس استراتژی معاملاتی اگر تحلیل تکنیکال نیست پس چیست؟
استراتژی معاملاتی چیست؟
استراتژی یک روش ثابت برای برنامهریزی و انجام معاملات تلقی میشود و یکی از رکنهای مهم، پایبند بودن به آن است؛ استراتژیهای معاملاتی معمولاً مشخص میکنند که چه معاملاتی در چه زمانی باید انجام شود، چه زمانی باید از آنها خارج شوید و چه میزان سرمایه باید در هر معامله ریسک کنید. یک استراتژی معاملاتی باید از تعدادی ویژگیهای اساسی پیروی کند تا برای تمام معاملهگران قابل درک شود؛ شما نیز برای طراحی یک استراتژی نیاز به دانستن این ویژگیها دارید.
ویژگیهای استراتژی معاملاتی
ا ستراتژی معاملاتی باید واضح، شفاف و قابل فهم برای تمام معاملهگران باشد؛ طوری که اگر استراتژی شما در اختیار دیگران قرار گیرد، بتوانند با استفاده از آن در یک نقطه مشخص وارد شوند. یک استراتژی معاملاتی ساده و روان باید ۳ ویژگی اساسی داشته باشد:
۱. شرایط ورود به معامله
برای ورود به معامله، باید یک یا چند دلیل منطقی داشته باشید.
۲. داشتن حد سود
پیش از ورود به معامله، حد سود را مشخص کنید.
۳. داشتن حد ضرر
یکی از مهمترین نکات در تعیین استراتژی، مشخص کردن حد ضرر است؛ بنابراین پیش از ورود به معامله حد ضرر خود را تعیین کنید.
حال با داشتن این ۳ ویژگی دارای یک استراتژی هستید. البته قابل ذکر است که حفظ سرمایه در کنار این نکات میتواند در معاملات به شما کمک کند.
حفظ سرمایه
وقتی وارد حوزه معامله گری میشوید اولین نکته ای که باید در پروسه معامله گری به آن توجه کنید حفظ سرمایه اولیه است. یک معاملهگر باید توجه کامل به این موضوع داشته باشد که ممکن است هر لحظه سرمایه اولیه خود را به خطر بیاندازد، رعایت درست مدیریت سرمایه میتواند احتمال وقوع این رخداد را کاهش دهد.
نکته قابل توجه دیگر این است که باید به واقعیتها توجه کنید و از خیال و توهم خارج شوید، هیچ استراتژی وجود ندارد که در این بازار بدون ضرر دهی باشد. در بازار هم سود داریم و هم ضرر و اصلا کسی وجود ندارد که ضرر نکند.
وارن بافت در یکی از مصاحبه های خود گفت: در بازارهای مالی ۲ تا قانون وجود دارد؛ اولی حفظ سرمایه است و دومی توجه به قانون اول.
نکته : بهترین استراتژی های حال حاضر در دنیا در صورتی خوب کار میکنند و سوده هستند، که مدیریت سرمایه در آنها رعایت شده باشد، مدیریت سرمایه در یک استراتژی میتواند به داشتن یک سیستم معاملاتی طی شود. در ادامه نظریه جالبی برای درک بهتر این موضوع ارائه شده است.
نظریه قوی سیاه چیست؟
چرا باید به این نظریه برای حفظ سرمایه خود توجه کنید؟ نظریه قوی سیاه استعاره ای است از پیشامدهایی که احتمال رخ دادن آنها شگفت انگیز و بسیار نادر است که معمولا هیچکس انتظار وقوع آنها را ندارد، وقتی اتفاق میافتد مردم به دنبال دلایل غیر منطقی و دور از عقل میگردند و حتی روی به خرافات هم میآورند.
سادگی در استراتژی معاملات
هر چه یک استراتژی سادهتر باشد، از موفقیت بیشتری برخوردار است. کورتیس امفیس (Curtis M.Faith) در کتاب شیوه لاکپشتها میگوید:
در همه این سالها دیدم افرادی که استراتژی سادهتری دارند، سود بیشتری از بازار میگیرند.
استفاده کردن از تمامی سبک های تکنیکال، یا چندین سبک معاملاتی برای طراحی استراتژی کاملا اشتباه است و شما را از هدفتان دور میکند. سعی کنید از یک سبک استفاده کنید، چون خیلی از سبکها و ابزارها با یکدیگر همسو و همجهت نیستند، یکی سیگنال خرید میدهد و دیگری سیگنال فروش.
انواع استراتژی در خرید و فروش ارز دیجیتال
هر استراتژی ممکن است در برههای از زمان ضررده باشد، این موضوع، قطعی و اجتناب ناپذیر است. بطور کلی ۲ نوع استراتژی وجود دارد:
۱-استراتژی که به دنبال تعقیب یک روند در بازار است.
در روندهای صعودی استراتژیهایی کاربردی است که سقفها و کفهای بالاتری نسبت به یکدیگر شکل دهد؛ طراحی استراتژی در روند نزولی برعکس روند صعودی است.
۲-استراتژی که در بازار رنج یا خنثی کاربردی است.
طراحی یک استرات ژی در این بازار باید به گونهای باشد که با سود های بسیار کوچک از بازار خارج شوید زیرا سقفها و کفها یکسانی شکل گرفته است.
به عنوان مثال: شما یک استراتژی ترند (خط روند) محور دارید و قیمت در یک بازار خنثی قرار دارد، شما مجبور میشوید با حد ضررهای کوچک از بازار خارج شوید؛ اما زمانی که قیمت در حال طی کردن یک روند است شما سود بزرگی خواهید کرد.
نکته : سعی کنید یک استراتژی را از تمامی حالات بررسی کنید، همچنین پایبند بودن به ستاپ معاملاتی باعث موفقیت بیشتری در معاملات میشود.
انتخاب تایم فریم مناسب
قبل از طراحی استراتژی باید تایم فریم معاملات خود را انتخاب کنید. تایم فریم پایین مثل یک دقیقه و پنج دقیقه سرعت عمل بیشتری میخواهد، استرس بیشتری دارد، دائم باید چارت قیمتی را چک کنید و تسلط بیشتری به تحلیل تکنیکال داشته باشید. الگوهای تکنیکال در تایم فریم پایین، از اعتبار کمتری برخوردار هستند؛ البته از مزایای تایم فریم پایین این است که مدت کوتاهی در بازار هستید. مثلا ۳ ساعت در روز معامله میکنید و پس از آن دیگر نگران معاملات باز نیستید.
اگر تایم فریم بالا مثل چهار ساعته و یک روزه انتخاب کنید، همهی حالتها عکس حالت قبل خواهد بود. انتخاب تایم فریم، کاملا یک موضوع شخصی است و به موارد زیادی بستگی دارد. به عنوان مثال، اگر شخصیت عجولی دارید، انتخاب تایم فریم هفتگی کاملا کاری اشتباه است و ممکن است شما را به چالش بکشاند.
نتیجهگیری
استراتژی به زبان دیگر قوانینی از پیش تعیین شده و مطمئنی هستند که معاملهگران با استفاده از آنها چارچوبی برای حفظ معاملات خود دارند. لازم به ذکر است برای دوام آوردن در بازارهای مالی و معامله کردن؛ نیازمند پایبند بودن به ستاپ معاملاتی است.
استراتژی معاملاتی موفق چیست و چگونه آن را طراحی و ارزیابی کنیم؟
فرقی نمی کند که شما در بازار بورس یا بازار فارکس تازه کار هستید یا یک معامله گر حرفه ای می باشید، در هر صورت برای موفقیت در بازارهای مالی به یک استراتژی معاملاتی موفق نیاز دارید؛ چرا که بدون استراتژی معاملاتی دیر یا زود با مشکل مواجه خواهید شد و ممکن است متضرر هم بشوید. به همین دلیل در این مقاله زند تریدرز نکات مهمی را در ارتباط با طراحی یک استراتژی معاملاتی موفق برای شما آورده است. لطفا همراه ما باشید.
استراتژی معاملاتی چیست؟
ممکن است بارها این اصطلاح را شنیده باشید اما دقیقا ندانید که منظور از داشتن استراتژی معاملاتی چیست؛ همه ی آنچه در یک استراتژی معاملاتی قرار می گیرید به شما کمک می کند تا به هدف اصلی خود برای سرمایه گذاری و معامله گری برسید و آن حفظ سرمایه شما و رسیدن به سود می باشد.
شما از طریق تدوین یک استراتژی معاملاتی می توانید در شرایط بحرانی بازار هم بهترین تصمیم گیری را برای خرید و فروش انجام دهید.
استراتژی معاملاتی شامل فاکتورهایی است که عبارتند از :
- تشخیص جهت کلی حرکت بازار
- تعیین حدود سود و ضرر
- تعیین تایم فریم کاری
- داشتن برنامه برای مدیریت ریسک
- و …
در ادامه این موارد را به اختصار توضیح خواهیم داد.
چرا به استراتژی معاملاتی نیاز داریم؟
هدف هر سرمایه گذار در بازارهای معاملاتی این است که به یک سرمایه گذار موفق تبدیل شود. همانطور که می دانید، بازار بورس یک بازار پر ریسک است و تصمیم گیری درست در شرایط مختلف بازار به این بستگی دارد که شما یک استراتژی معاملاتی مدون و مکتوب داشته باشید.
به این دلیل که در شرایط پر نوسان بازار بورس، روزهایی وجود دارد که جو بازار هیجانی است و در این شرایط تصمیم گیری برای خرید یا فروش بسیار سخت می شود. بنابراین لازم است که در مواقع این چنینی، معامله گران به استراتژی معاملاتی خود رجوع کنند و طبق آنچه تدوین نموده اند، تصمیم گیری صحیحی داشته باشند. بنابراین داشتن یک استراتژی معاملاتی موفق بسیار لازم و ضروری است.
چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟
یک استراتژی معاملاتی موفق چند فاکتور اصلی دارد. با درک این فاکتورها شما می توانید یک استراتژی معاملاتی را به درستی طراحی کنید.
شما چه نوع معامله گری هستید؟
قبل از هر اقدامی لازم است مشخص کنید که شما چه نوع معامله گری هستید و با توجه به روحیات تان چه نوع معاملاتی را بیشتر مایلید که انجام دهید. به طور مثال معاملات اسکلپ، معاملات روزانه و کوتاه مدت، معاملات بلند مدت و … .
تشخیص جهت کلی حرکت بازار
شما باید بتوانید تشخیص دهید که در زمان انجام معامله جهت حرکت بازار صعودی است یا نزولی. اینکه شما بتوانید روند حرکت بازار را تشخیص دهید، به شما کمک خواهد کرد که تصمیم گیری درستی داشته باشید که در آن موقعیت بازار، فروشنده باشید یا خریدار!
برای تعیین جهت حرکت کلی بازار و نقاط ورود بازار نیز نیاز به دانستن تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال خواهید داشت.
تعیین حدود سود و ضرر معاملات
در واقع لازم است که قبل از اقدام به هر نوع معامله ای، میزان سود و ضرر معامله را مشخص کنید و با به دست آوردن نسبت سود به ضرر، به معامله وارد شوید. در این مورد لازم است که این نسبت به صرفه و عقلانی باشد.
در تعیین مقدار سود و ضرر در معاملات لازم است که هم در تعیین سود عقلانی فکر کنید و هم میزان ضرر حداقل میزان ممکن باشد.
مشخص کردن بازه زمانی یا تایم فریم
مشخص کردن بازه زمانی قانون خاصی ندارد و این کاملا به شما و شخصیت شما بستگی دارد. چنانچه جز آن دسته افرادی هستید که تمایل دارید در بازه زمانی کوتاه به سود برسید، می توانید در معاملات روزانه بازار شرکت کنید و به صورت ساعتی معاملات را زیر نظر داشته و اقدام کنید.
اما چنانچه شغل دیگری هم دارید و به انجام معاملات بلند مدت علاقه مند هستید می توانید بازه های زمانی 1 الی 3 ساله را هم برای رسیدن به سود مشخص کنید.
مدیریت ریسک
مدیریت ریسک یکی از مهم ترین فاکتورها در تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق می باشد. به هر ترتیب در بازار بورس و سایر بازارهای معاملاتی، ریسک وجود دارد. این که شما بتوانید به درستی به مدیریت ریسک بپردازید، کمتر متضرر خواهید شد.
پس از این که استراتژی معاملاتی خود را طراحی کردید، به منظور حصول اطمینان از عملکرد صحیح آن می توانید آن را ارزیابی کنید. در ادامه شما را با اصول ارزیابی استراتژی معاملاتی آشنا خواهیم کرد. پس همچنان همراه ما باشید.
ارزیابی استراتژی معاملاتی
یک بخش بسیار مهم از معامله گری در فارکس این است که شما بتوانید استراتژی معاملاتی خود را ارزیابی کنید. به این ترتیب شما می توانید به میزان موفقیت نسبی استراتژی معاملاتی خود پی ببرید. مراحل ارزیابی این استراتژی را در این بخش توضیح داده ایم، این مطالب را با دقت مطالعه کنید.
جمع آوری داده های بازار
مهم ترین نکته این است که شما قبل از اقدام به بررسی عملکرد استراتژی خود، اطلاعات کافی از بازار در دست داشته باشید.
این اطلاعات می تواند مربوط به گذشته بازار باشد و یا انجام معاملاتی که اخیرا ثبت شده؛ اما در هر صورت لازم است که داده ها را به اندازه کافی جمع آوری کنید؛ هر چه اطلاعات بیشتری داشته باشید، نتایج ارزیابی شما دقیق تر به دست خواهد آمد.
تناوب کار در بازار
اگر معامله گری در بازار فارکس، شغل دوم شما می باشد پس باید مشخص کنید که هر چند وقت یکبار به بازار وارد می شوید. مثلا یک روز در هفته؟ تمام طول روز؟ کل هفته و … .
در حقیقت هر بار که شما به بازار وارد می شوید، ریسک مربوط به هر معامله را نیز می پذیرید و هر چه بیشتر در بازار حضور داشته باشید، احتمال اینکه سود یا ضرر داشته باشید افزایش پیدا می کند.
به همین دلیل مشخص کردن میزان حضور شما در بازار می تواند در ارزیابی استراتژی معاملاتی شما تاثیر بسیاری داشته باشد. پس از آن شما می توانید با استفاده از تعداد معاملاتی که انجام می دهید و تعداد روزهایی که در بازار حضور دارید، عدد تناوب خود را از طریق فرمول زیر به دست آورید.
تناوب معاملات روزانه = تعداد روزهای کاری / تعداد معاملات
محاسبه نسبت سود به ضرر
به دست آوردن نسبت سود به ضرر به شما کمک می کند تا بتوانید میزان معاملات موفقی که انجام داده اید را به دست آورید. این عدد را می توانید با استفاده از فرمول زیر و از طریق داده هایی که جمع آوری کرده اید به دست آورید.
نسبت سود به ضرر = مجموع معاملات ناموفق/ مجموع معاملات موفق
اگر این نسبت از 1 بیشتر شود به این معناست که معاملات موفق شما بیشتر از معاملات ناموفق تان بوده است؛ و اگر کمتر از 1 باشد برعکس.
محاسبه نسبت سود به ضرر موثر
برای اینکه بدانید در معاملات موفق خود چه میزان سود کرده اید، می توانید نسبت سود به ضرر موثر را محاسبه کنید. این نسبت نشان دهنده ی این است که در معاملات موفق نسبت به معاملات ناموفق چه میزان سود داشته اید.
نسبت سود به ضرر موثر = مجموع پیپ های از دست رفته / مجموع پیپ های بدست آمده
اگر این نسبت کمتر از 1 باشد به معنای این است که شما در حال از دست دادن سرمایه خود هستید. به این ترتیب شما می توانید با انجام این محاسبات و به دست آوردن این نسبت ها متوجه شوید که استراتژی معاملاتی شما تا چه میزان اثربخش است و کارآیی دارد و می تواند شما را در معاملاتی که انجام می دهید موفق کند.
کلام پایانی
اکنون می دانید که استراتژی معاملاتی چیست و به طور کلی می توان گفت برای طراحی یک استراتژی معاملاتی موفق ، نه تنها لازم است که از فاکتورهای تاثیرگذار در این استراتژی آگاه باشید، بلکه شما می توانید طبق روحیات و شخصیت خود، این استراتژی را مشخص کنید و معاملات خود را مطابق آن مدیریت کنید.
نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری
در دنیای مالی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری فرآیند شناسایی ، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است. به طور کلی ، مدیریت ریسک زمانی اتفاق می افتد که یک سرمایه گذار یا صاحب صندوق سرمایه گذاری ، علت ضرر را با تجزیه و تحلیل پیدا کرده و سپس با توجه به اهداف سرمایه گذاری و تحمل ریسک ، اقدام مناسب را انجام دهد .
ریسک کردن همیشه در بازار های مالی وجود دارد. در هر نوعی از سرمایه گذاری خطراتی وجود دارد که در مورد اوراق بهادار آمریکا نزدیک به صفر در نظر گرفته می شود یا برای مواردی مانند ارزش سهام در بازار های نوظهور یا املاک و مستغلات در بازار های با تورم بالا بسیار زیاد است. ریسک هم از نظر مطلق و هم از نظر نسبی قابل اندازه گیری است. درک جامع ریسک در اشکال مختلف آن می تواند به سرمایه گذاران کمک کند تا فرصت ها ، معاملات و هزینه ها را با رویکرد های مختلف سرمایه گذاری تحلیل کنند .
در ادامه این مقاله به تعریف مفهوم مدیریت ریسک و سرمایه گذاری می پردازیم و آن را در بحث روانشناسی بازار بررسی می کنیم. با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله
مدیریت ریسک و سرمایه گذاری چیست؟
درک مدیریت ریسک
مدیریت ریسک در تمام حوزه های مالی رخ می دهد. این اتفاق زمانی می افتد که یک سرمایه گذار اوراق قرضه خزانه داری یک کشور را از طریق اوراق قرضه شرکتی خریداری کند ، یا هنگامی که مدیر صندوق سرمایه گذاری ارز های خود را با مشتقات ارزی هج کردن (hedging) می کند. کارگزاران سهام از ابزار های مالی مانند قرارداد اختیار معامله (Option) و قرارداد های آتی (futures) استفاده می کنند و مدیران مالی نیز از استراتژی هایی مانند متنوع سازی سبد سهام ، تخصیص دارایی و اندازه گیری پوزیشن برای کاهش یا مدیریت ریسک استفاده می کنند.
مدیریت ناکافی ریسک می تواند عواقب بدی را برای شرکت ها ، افراد و اقتصاد به دنبال داشته باشد. به عنوان مثال ، سقوط وام مسکن در سال ۲۰۰۷ که منجر به رکود بزرگی شد ، ناشی از تصمیمات نادرست مدیریت ریسک بود. تصمیمات غلطی مثل وام دهندگانی که وام های رهنی را به افرادی با اعتبار ضعیف اعطا می کردند؛ یا شرکت های سرمایه گذاری که این وام ها را خریداری می کردند و مجدداً می فروختند.
همه ما در انتخاب هدف هیچ مشکلی نداریم، اما انتخاب هدف تنها آغاز راه است و مسیر برای رسیدن به هدف بسیار دشوار در این ویدیو با حضور جناب آقای مهندس صبوری در برنامه لایو استریم به موضوع بسیار مهم مدیریت و هدف گذاری پرداخته ایم تا بتوانیم مسیر را بهتر مدیریت کنیم و از رسیدن به هدف لذت دوچندان ببریم. با ما همراه باشید.
نحوه مدیریت ریسک
معمولا مردم با شنیدن کلمه “ریسک” یاد اصطلاحات منفی می افتند. با این حال ، در دنیای سرمایه گذاری ، ریسک یک عامل ضروری برای یک انتخاب درست به حساب می آید .
تعریف رایج از ریسک در سرمایه گذاری ، عدم حصول نتیجه ی مورد انتظار است . ما می توانیم این عدم حصول را به صورت مطلق یا نسبت به چیز دیگری ، مثل یک معیار بازار بیان کنیم .
ممکن است این عدم حصول مثبت یا منفی باشد ، اما تحلیلگران و سرمایه گذاران معمولاً این عقیده را دارند که چنین انحرافی تا حدی به معنی نتیجه در نظر گرفته شده برای سرمایه گذاری هاست. پس برای اینکه بازدهی بیشتری در معاملات داشته باشیم باید ریسک بیشتری را بپذیریم. یک تئوری دیگر هم هست که می گوید افزایش ریسک به صورت افزایش نوسانات ظاهر می شود. در حالی که معامله گران حرفه ای دائماً راه حل هایی برای کاهش این نوسانات پیدا می کنند.
اینکه یک سرمایه گذار چقدر باید نوسانات را قبول کند ، کاملاً به تحمل فرد در برابر ریسک بستگی دارد یا در مورد یک متخصص سرمایه گذاری بستگی به این موضوع دارد که سرمایه گذاری تا چه حد به اهداف خود رسیده است. یکی از معیار های ریسک مطلق که معمولاً مورد استفاده قرار می گیرد انحراف معیار است. معیار آماری پراکندگی حول یک گرایش مرکزی است. به این صورت که شما به میانگین بازدهی سرمایه گذاری نگاه کرده و سپس میانگین انحراف معیار آن را در همان بازه زمانی می یابید. توزیع های عادی (منحنی زنگوله ای شکل شناخته شده) حکم می کند که بازده مورد انتظار سرمایه گذاری یک انحراف معیار از میانگین ۶۷٪ از زمان و دو انحراف استاندارد از انحراف میانگین ۹۵٪ از زمان باشد. این به سرمایه گذاران کمک می کند تا ریسک را به صورت عددی ارزیابی کنند. اگر آن ها بدانند که از نظر مالی و عاطفی می توانند ریسک را تحمل کنند ، پس سرمایه گذاری می کنند.
مدیریت ریسک و سرمایه گذاری در روانشناسی بازار
بازار های مالی رفتاری با نشان دادن عدم تقارن بین دیدگاه افراد نسبت به سود و زیان ، یک عنصر مهم را در معادله ریسک کشف کرده است. گفته می شود که معمولا سرمایه گذاران درک استراتژی در سرمایهگذاری تقریباً دو برابر بیشتر از احساس خوب سود کردن ، متحمل فشار روانی و استرس می شوند.
معمولا هر آنچه سرمایه گذاران واقعاً می خواهند بدانند این نیست که فقط یک دارایی از نتیجه مورد انتظار خود منحرف می شود ، بلکه این است که چگونه عوامل منفی در پایین سمت چپ منحنی توزیع به وجود می آیند. ریسک (VAR) تلاش می کند پاسخی برای این سوال ارائه دهد. ایده پشت VAR این است که با یک سطح اطمینان مشخص در یک دوره مشخص ، میزان ضرر سرمایه گذاری را به صورت کمّی تعیین کند. به عنوان مثال ، عبارت زیر مثالی از VAR خواهد بود: “با داشتن ۹۵٪ سطح اطمینان ، بیشترین هزینه برای از دست دادن یک سرمایه گذاری ۱۰۰۰ دلاری در یک بازه زمانی دو ساله ۲۰۰ دلار است.” سطح اطمینان یک عبارت احتمالی است که بر اساس مشخصات آماری سرمایه گذاری و شکل منحنی توزیع آن ارئه شده است.
مدیریت ریسک بتا و غیرفعال
معیار دیگر مدیریت ریسک که به گرایش های رفتاری مرتبط است ، کاهش است که به هر دوره ای گفته می شود که بازده یک دارایی نسبت به قیمت بالای قبلی منفی باشد. در اندازه گیری میزان افت سرمایه ، سه مورد را باید بررسی کرد:
- بزرگی هر دوره منفی (چقدر بد)
- مدت زمان هر یک (چه مدت)
- فرکانس (هر چند وقت یکبار)
به عنوان مثال ، علاوه بر اینکه می خواهیم بدانیم آیا صندوق سرمایه گذاری مشترک شاخص S&P 500 را شکست داده است ، همچنین می خواهیم بدانیم که این ریسک نسبتاً چقدر خطرناک است. یک معیار برای این بتا است که آن را به عنوان “ریسک بازار” می شناسند. بتا بر اساس ویژگی آماری کوواریانس است . بتا بیشتر از ۱ نشانگر ریسک بیشتری نسبت به بازار است و بالعکس.
بتا به ما کمک می کند تا مفاهیم ریسک منفعل و فعال را درک کنیم . نمودار زیر یک سری زمانی بازدهی (هر نقطه داده با برچسب “+” مشخص شده) را برای یک سبد سهام R (p) در مقابل بازدهی بازار R(m) نشان می دهد. بازدهی ها به صورت نقدی تنظیم می شوند ، بنابراین نقطه ای که محور های x و y با هم تلاقی می کنند بازده معادل وجه نقد است. ترسیم یک خط برای بهترین تطبیق از طریق نقاط داده به ما امکان می دهد تا ریسک انفعال (بتا) و ریسک فعال (آلفا) را به صورت کمّی مشخص کنیم.
شیب خط، بتای آن است. به عنوان مثال ، یک گرادیان ۱.۰ نشان می دهد که به ازای هر واحد افزایش بازدهی بازار ، بازدهی سبد سهام هم یک واحد افزایش پیدا می کند. یک مدیر مالی با استفاده از یک استراتژی مدیریت منفعل می تواند تلاش کند تا با پذیرفتن ریسک بیشتر در بازار (به عنوان مثال ، بتا بزرگتر از ۱) بازدهی سبد سهام را افزایش دهد یا با کاهش بتای سبد سهام به زیر یک ، ریسک سبد سهام و بازدهی را کاهش دهد.
مدیریت ریسک آلفا و فعال
اگر سطح ریسک بازار یا سیستماتیک تنها عامل تأثیرگذار باشد ، بازدهی سبد سهام همیشه برابر با بازدهی بازار تنظیم شده بتا است. اگر چنین رخ ندهد، بازدهی به دلیل تعدادی از عوامل غیرمرتبط با ریسک بازار متفاوت است. مدیران سرمایه گذاری که از یک استراتژی فعال پیروی می کنند ، برای رسیدن به بازدهی بیش از عملکرد بازار ، ریسک های دیگری را به عهده می گیرند. استراتژی های فعال شامل تاکتیک هایی هستند که از سهام ، انتخاب بخش یا کشور ، تجزیه و تحلیل بنیادی ، اندازه گیری موقعیت و تحلیل تکنیکال استفاده می کنند. مقاله تحلیل تکنیکال چیست و بررسی تفاوت آن با تحلیل بنیادی، برای اشنایی بیشتر با این تاکتیک ها را مطالعه کنید.
مدیران فعال در جستجوی آلفا ، به دنبال بازدهی بیش از حد هستند.درک استراتژی در سرمایهگذاری در مثال نمودار ما در بالا ، آلفا مقدار بازدهی سبد سهام است که با بتا توضیح داده نشده است و به عنوان فاصله بین تقاطع محور های x و y و تقاطع محور y نشان داده می شود که می تواند مثبت یا منفی باشد. در تلاش برای بازدهی بیش از حد ، مدیران فعال، سرمایه گذاران را در معرض ریسک آلفا قرار می دهند تا نتیجه شرط بندی های آن ها منفی باشد تا مثبت. به عنوان مثال ، یک مدیر صندوق سرمایه گذاری ممکن است فکر کند که بخش انرژی از شاخص S&P 500 بهتر عمل می کند و وزن سبد سهام را در این بخش افزایش می دهد. اگر تحولات اقتصادی غیرمنتظره باعث کاهش شدید ذخایر انرژی شود ، مدیر احتمالاً عملکرد کمتری خواهد داشت.
هزینه های ریسک
در کل هرچه یک صندوق سرمایه گذاری فعال باشد و مدیران آن بیشتر نشان دهند که قادر به تولید آلفا هستند ، کارمزد بالاتری برای جلب سرمایه گذاران به دلیل قرار گرفتن در معرض استراتژی های آلفای بالاتر ، بیشتر خواهد بود. برای یک وسیله نقلیه کاملاً منفعل مانند صندوق شاخص یا صندوق قابل معامله در بورس (ETF) ، احتمالاً ۱ تا ۱۰ امتیاز پایه (bps) بابت هزینه های مدیریت سالانه پرداخت خواهید کرد ، در حالی که برای صندوق پوشش ریسک با اکتان بالا با استفاده از استراتژی های پیچیده معاملاتی با تعهدات سرمایه ای بالا و هزینه های معامله ، یک سرمایه گذار باید ۲۰۰ امتیاز پایه در هزینه های سالانه بپردازد ، به علاوه ۲۰٪ سود را به مدیر بازگرداند.
تفاوت قیمت گذاری بین استراتژی های غیرفعال و فعال (یا به ترتیب ریسک بتا و ریسک آلفا) بسیاری از سرمایه گذاران را ترغیب می کند تا این ریسک ها را از هم جدا کنند (مثلا برای پرداخت هزینه های کمتر برای ریسک بتای فرض شده و پرداخت هزینه های بیشتر در برابر آلفای مشخص شده) . این ایده به عنوان آلفای پرتابل یا انتقالی (Portable Alpha)، شناخته می شود که مولفه آلفای بازدهی کل است و از مولفه بتا جدا عمل می کند.
به عنوان مثال، یک مدیر صندوق سرمایه گذاری ممکن است ادعا کند که یک استراتژی چرخش بخش فعال (active sector rotation strategy) برای شکست دادن شاخص S&P 500 دارد و به عنوان شواهد ، رکورد شکست شاخص با ۱.۵٪ به طور میانگین سالانه را نشان می دهد. از نظر سرمایه گذار ، ۱.۵٪ از سود اضافی ارزش مدیر ، آلفا است و سرمایه گذار حاضر است هزینه های بیشتری را برای بدست آوردن آن پرداخت کند. بقیه بازدهی کل ، یعنی آنچه S&P 500 بدست آورده است ، مسلماً هیچ ارتباطی با توانایی منحصر به فرد مدیر ندارد.
چکیده نکات مهم مدیریت ریسک و سرمایه گذاری
- مدیریت ریسک فرآیند شناسایی ، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است.
- در دنیای سرمایه گذاری، ریسک از بازدهی جدایی ناپذیر است.
- روش های مختلفی برای تشخیص ریسک وجود دارد. یکی از رایج ترین موارد انحراف معیار است و یک معیار آمار پراکندگی حول یک گرایش مرکزی است.
- بتا ، همچنین به عنوان ریسک بازار شناخته می شود ، معیاری برای نوسانات یا ریسک سیستماتیک یک سهام منفرد در مقایسه با کل بازار است.
- آلفا معیاری برای بازدهی اضافی است. مدیران مالی که از استراتژی های فعال برای غلبه بر بازار استفاده می کنند ، در معرض ریسک آلفا قرار دارند.
سخن نهایی
تحقیقات نشان داده که سرمایه گذاری در دراز مدت ریسک را کاهش می دهد زیرا ، حتی اگر قیمت یک دارایی معین در مدت زمان کوتاه افزایش و کاهش یابد ، به طور کلی در بلندمدت هرگونه ضرر و زیان را جبران می کند. سرمایه گذاری یک استراتژی طولانی برای اهداف بلند مدت است (به طور معمول ۵ ، ۱۰ ، ۲۰ سال یا بیشتر)
یک سرمایه گذار هر استراتژی را انتخاب کند ، مدیریت ریسک برای به حداقل رساندن ضرر و زیان یک مسئله بسیار ضروری است.
به یاد داشته باشید: هرچه ضرر و زیان بیشتر می شود ، مبلغی که برای بازدهی کلی و جبران آن ضرر باید به دست آورید نیز بیشتر می شود. برای بهبود ۱۰٪ ضرر، ۱۱٪ سود کافی است. اما برای از بین بردن ضرر ۵۰٪ ،سود صد در صدی لازم است.
دیدگاه شما